فرارو- بر اساس نظرسنجی اخیر از بیش از ۱۰۰۰۰ نفر تقریبا نیمی از متحصصان یقه سفید در امریکا اشاره کرده اند که در تلاش برای استفاده از چت جی پی تی (Chat GPT) به منظور کمک به کارشان بودهاند. با توجه به این که این چت بات هوش مصنوعی تنها در ماه نوامبر برای عموم منتشر شد چنین استقبالی از آن شگفت انگیز است. این چت بات به طور بالقوه برای آینده کاری بسیار هیجان انگیز است، اما خطرات جدی نیز به دنبال خواهد داشت.
به گزارش فرارو به نقل از کانورسیشن؛ چت جی پی تی و سایر رقبای قریبالوقوع آن بخشی از تاریخ طولانی فناوریهایی هستند که برای کاهش کار نوشتن طراحی شدهاند. این موارد از ماشین چاپ گرفته تا تلگرام، ماشین تحریر، واژه پردازها و محاسبات شخصی را شامل میشود.
چت باتهای هوش مصنوعی میتوانند به غلبه بر محدودیتهای انسانی، از جمله سرعت، زبانهای خارجی و محدودیت نویسنده کمک کنند و به طور بالقوه در همه چیز از نوشتن ایمیل گرفته تا گزارشها و مقالات و کارزارهای بازاریابی کمک کننده خواهند بود.
این یک رابطه فرا انسانی جذاب است که در آن هوش مصنوعی از متون گذشته تولید شده توسط انسان برای اطلاع رسانی و شکل دادن به نوشتن متون جدید توسط انسانهای دیگر استفاده میکند.
مشاغلی که شامل حجم قابل توجهی از نویسندگی هستند ناگزیر بیشتر تحت تاثیر قرار خواهند گرفت مانند روزنامه نگاران، پژوهشگران دانشگاهی و تحلیلگران سیاسی. در تمام این موارد چت باتهای هوش مصنوعی میتوانند دانش و ایدههای جدید را با سرعت بیش تری منتشر کنند.
مطمئنا این وضعیت میتواند به نوشتن ضعیفتر و کمتر مفید منجر شود، اما اگر برای ایجاد ساختاری استفاده شود که توسط نویسنده با استفاده از ایدههای اصلی خودش به طور کامل ویرایش شود میتواند بسیار سودمند باشد.
هم چنین برخی از افراد در نوشتن مزیت رقابتی دارند نه به این دلیل که ایدههای شان بهتر است بلکه به این دلیل که سریعتر هستند. این اغلب بدان خاطر است که آنان به زبان اصلی خود مینویسند و دلیل آن چیزی بیش از تصادف تاریخی نیست. بنابراین، چت باتهای هوش مصنوعی میتوانند به جامعتر و در دسترستر کردن نوشتن کمک کنند.
از سوی دیگر، نگرانیهایی وجود دارد مبنی بر آن که چت جی پی تی و رقبای آن بتوانند مشاغل بسیاری از افراد را به خصوص در مشاغل سنتی یقه سفید بدزدند اگرچه در این مرحله بسیار دشوار است که بگوییم چند نفر تحت تاثیر قرار خواهند گرفت.
برای مثال، "میهیر شوکلا" مدیر عامل و بنیانگذار شرکت نرم افزاری Automation Anywhere مستقر در کالیفرنیا بر این باور است که از ۱۵ تا ۷۰ درصد از تمام کارهایی که ما در مقابل رایانه انجام میدهیم میتوانند خودکار باشند.
از سوی دیگر، گزارش اخیر مک کینزی نشان میدهد که تنها حدود ۹ درصد از افراد مجبور به تغییر شغل هستند. با این وجود، این افراد تعداد بسیار زیادی را شامل میشوند. کارکنان رده پایین تا متوسط احتمالا بیشترین آسیب را خواهند دید.
در ارتباط با از دست دادن شغل احتمالی این خطر وجود دارد که کارفرمایان از این فناوریها برای توجیه صرفه جویی در هزینهها با وادار کردن کارگران موجود به استفاده از این ابزارها "برای انجام کارهای بیش تر" استفاده کنند. کارفرمایان در طول تاریخ از دستگاههای صرفهجویی در نیروی کار برای به حداکثر رساندن بهره وری استفاده میکردند و این موضوع سبب میشد افراد با سخت کوشی بیش تری و نه با هوش بیشتر کار کنند. برای مثال، رایانهها و ایمیلها کار را برای بسیاری از مردم بی پایان ساختهاند.
بنابراین، کارمندان اکنون ممکن است برای تولید کار بیشتر تحت فشار قرار گیرند. با این وجود، این وضعیت خطر از دست دادن جهش واقعی در بهره وری که هوش مصنوعی میتواند ایجاد کند را به همراه دارد. چت باتهای هوش مصنوعی در صورت استفاده صحیح میتوانند کارمندان را آزاد کنند تا زمان بیش تری برای تولید کار با کیفیت بالا و اصلی داشته باشند.
هم چنین نگرانیهایی در مورد هزینههای انسانی ایجاد چت باتهای هوش مصنوعی وجود دارد. برای مثال، کارگران کنیایی برای آموزش مدل GPT-۳ Open AI که مبتنی بر چت جی پی تی است بین ۱ تا ۲ دلار آمریکا (۸۰ پنس تا ۱.۶۰ پوند) در ساعت حقوق میگرفتند.
خلاصه کار آنان این بود که با برچسب زدن هزاران نمونه متن توهین آمیز آن را کمتر سمی کنند تا پلتفرم بتواند زبان خشونتآمیز، نژادپرستانه و جنسیتی را تشخیص دهد. این کار برای کارکنان به قدری آسیب زا بود که پیمانکار تقریبا پروژه را به پایان زود هنگام رساند. متاسفانه احتمالا کارهای بیش تری از این نوع در آینده وجود خواهند داشت.
در نهایت آن که چت باتهای هوش مصنوعی مسائل مربوط به مالکیت معنوی را مطرح میکنند. به طور خاص مشخص نیست که صاحب اثری که آن را تولید میکند چه کسی است. این امر میتواند حفاظت از خروجی را برای شرکتها یا فریلنسرها سختتر سازد در حالی که به طور بالقوه آنان را در معرض ادعاهای نقض حق نسخه برداری از جانب شخصی که صاحب نوشتههایی است که به نظر میرسد توسط چت بات هوش مصنوعی باز تولید شده قرار دهد. این حوزه منطقهای پیچیده خواهد بود.
همچنین، پرسشهایی را در مورد موقعیتهایی که مالکیت یک اثر از قبل در یک منطقه خاکستری قرار داشته ایجاد خواهد کرد. در حالی که یک کارفرما اغلب صاحب آثار مکتوب یک کارمند است این امر به طور سنتی در مورد دانشگاهیان دانشگاه صادق نبوده است. با این وجود، اکنون دانشگاهها به دنبال استفاده از قدرت خود به عنوان کارفرما هستند تا اغلب اولین صاحبان تحقیقات منتشر شده دانشگاهیان باشند.
اگر دانشگاهها در این زمینه موفق شوند قادر خواهند بود دانشگاهیان را تحت فشار قرار دهند تا از چت باتهای هوش مصنوعی برای افزایش سطح خروجی تحقیقات خود استفاده کنند.
یکی از راههای مقابله با خطرات بارهای کاری سنگینتر مقررات گذاری است. ما باید شروع به توسعه استانداردهای اساسی به منظور محدود کردن پتانسیل برای استثمار کارگران کنیم. برای مثال، این امر میتواند شامل محدودیتهایی در میزان کارهای نوشتاری با کمک هوش مصنوعی باشد که شرکتها میتوانند از افراد انتظار داشته باشند.
هم چنین، نقش مهمی برای افزایش آگاهی کارفرمایان در مورد مضرات و مزایای بالقوه این فناوریها وجود دارد. هم چنین مهم است که بدانیم خطرات با تمرکز شرکتها بر به حداکثر رساندن سود و بهره وری تشدید میشوند.
این امر به نیاز به محیطهای کاری جایگزین بیشتر اشاره میکند که در آن تاکید بر تامین کیفیت زندگی کارگران است. برای مثال، سازمان همکاری و توسعه اقتصادی "اقتصاد اجتماعی" را ترویج میکند که تعاونیهای کارگری و اجتماعی را در بر میگیرد. در چنین محیطهای کاریای ابزارهایی مانند چت جی پی تی این ظرفیت بالقوه را دارند که بیش از آن که تهدید کننده باشند سودمند قلمداد شوند.