نه تنها ممنوع کردن کتابهایی خاص باعث محبوبیت بیشتر این کتابها شده بلکه باعث شده که نسخههایی سینمایی از متن این کتابها نیز تولید شود. هالیوود به ندرت ابایی از سود بردن از جنجال داشته و به شکلی قابل درک، این صنعت فیلمسازی به خوبی میداند که غصب و خشم نسبت به یک کتاب خاص به افزایش تمایل به خرید بلیت فیلمی منجر میشود که از روی آن ساخته شده است.
از زمانی که نشریات چاپی ابداع شدند، همواره کتابهای ممنوع وجود داشته اند. معمولاً دلایل مختلفی برای ممنوع کردن کتابهای خاص وجود که از دلایل مذهبی تا سیاسی و اخلاقی متفاوت هستند. به دلیل اینکه استانداردهای انطباق نشریات با خط قرمزهای سیاسی و مذهبی تغییر زیادی کرده اند، برخی کتابهایی که روزگاری ممنوعه بودند امروزه از لحاظ اجتماعی کاملاً قابل قبول بوده و گاهی اوقات نیز شرایط برعکس است. در حالی که هدف اصلی از ممنوعه اعلام کردن یک کتاب جلوگیری از خوانده شدن آن توسط خوانندگان است، چنین کاری معمولاً تاثیر معکوسی داشته است.
به گزارش روزیاتو، زدن برچسب «ممنوعه» بر یک کتاب میتواند توجه بیشتری به آن کتاب جلب کند. این اثر که با نام اثر استرایسند از آن یاد میشود بسیار منطقی و معنی دار است. وقتی یک رسانه ممنوع میشود، این اقدام باعث میشود که کنجکاوی مخاطب نسبت به اینکه چه چیزی باعث بحث برانگیزی آن رسانه شده بیشتر میکند. نه تنها ممنوع کردن کتابهایی خاص باعث محبوبیت بیشتر این کتابها شده بلکه باعث شده که نسخههایی سینمایی از متن این کتابها نیز تولید شود.
هالیوود به ندرت ابایی از سود بردن از جنجال داشته و به شکلی قابل درک، این صنعت فیلمسازی به خوبی میداند که غصب و خشم نسبت به یک کتاب خاص به افزایش تمایل به خرید بلیت فیلمی منجر میشود که از روی آن ساخته شده است. در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با ۱۴ فیلم جذابی آشنا کنیم که بر اساس کتابهای ممنوعه ساخته شده اند.
رمان کلاسیک پادآرمانشهری مشهور جرج اورول به نام ۱۹۸۴ (Nineteen Eighty-Four) در آیندهای روایت میشود که در آن بریتانیا تحت حاکمیت توتالیتری برادر بزرگ است. این دولت سرکوبگر، جمعیت کشور را با سیستمهای جاسوسی، تغییر تاریخ و حتی تاکتیکهای فریبنده، تحت کنترل شدید و سرکوبگرانه خود قرار داده است تا از تفکر انفرادی افراد جلوگیری کند.
از آنجایی که اتحاد جماهیر شوروی اعتبار و شهرت خوبی در زمینه آزادی شهروندی نداشت، جای تعجب نداشت که چاپ و خواندن کتاب ۱۹۸۴ را تا سال ۱۹۸۸ ممنوع اعلام کرده بود. اقتباسهای زیادی از این رمان کلاسیک اورول صورت گرفته، اما بهترین آنها نسخه ساخته شده توسط مایکل ردفورد با بازی جان هرت و ریچارد برتون است که در سال ۱۹۸۴ منتشر شد.
ردفورد کار فوق العادهای در به تصویر کشیدن یک دوره زمانی ویران و ناامید کننده انجام داده که بر اساس قانون، مطابقت کامل با دیگران اجباری است و احساسات پایه و افکار انسانی، مجرمانه تلقی میشوند. هرت در نقش شخصیت اصلی داستان به نام وینستون اسمیت بسیار بی نقص ظاهر میشود، کسی که علیرغم اینکه شغلش بازنویسی تاریخ برای وزارت حقیقت است، اما در خفا آرزوی یک دنیای آزادتر را دارد. هیچ لحظهای در این فیلم وجود ندارد که در این موضوع شک کنید که این مرد توسط قدرت همخوانی اجباری منکوب شده است.
دیگر رمان کلاسیک اورول به نام Animal Farm یا مزرعه حیوانات نیز داستان گروهی از حیوانات مزرعه را روایت میکند که در مزرعه مانور زندگی کرده و اکنون از زندگی تحت حاکمیت همراه با بی تفاوتی آقای جونز، مالک مزرعه، به ستوه آمده اند. آنها نقشهای میکشند تا آقای جونز و دیگر مالکان انسانی را از مزرعه بیرون کرده تا جامعهای تاسیس کنند که حیوانات بتوانند در آن زندگی خوب و باروری داشته باشند. اما تلاشهای آنها توسط خوک فریبکاری به نام ناپلئون به بیراهه میرود، کسی که میخواهد قدرت را برای خودش داشته باشد.
انجمن کتابخانه آمریکا بسیاری از کتابهای ممنوعه در سراسر جهان را در فهرست داراییهای خود میبیند. در سال ۱۹۸۷، مدرسه بی کانتی در پاناما سیتی، کالیفرنیا این کتاب را ممنوعه اعلام کرد هرچند این کتاب در کشورهای دیگری نیز ممنوع بود. خوشبختانه این ممنوعیت پس از ثبت شکایت ۴۴ نفر از والدین کودکان علیه مدرسه برداشته شد.
اقتباسی سینمایی از رمان Animal Farm در قالب یک انیمیشن بسیار وفادار در سال ۱۹۵۴ صورت گرفت، حرکتی شجاعانهای که با توجه به ماهیت کودکانه آن زمانِ انیمیشنها بسیار قابل توجه بود. هنر موجود در این انیمیشن بسیار فوق العاده بود و یکی از بهترین انیمیشنهای غیردیزنی است که در آن دوران منتشر میشد. این فیلم هیچ ابایی از پرداختن به تمهای عمیق منبع اصلی ندارد که به آن قدرت ذهنی و روشنفکری بیشتری نسبت به ساختههای دیزنی تا آن زمان میدهد. تنها نقطه ضعف این انیمیشن پایان خوشبینانه آن است که تفاوت بسیاری با آن چیزی داشت که اورول در رمان اورجینال ترسیم کرده است.
رمانی جنگی کنایه آمیز جوزف هلر به نام Catch-۲۲ در دوران جنگ جهانی دوم روایت شده و داستان سروان جان یوساریان از نیروی هوایی ایالات متحده را روایت میکند که همراه با یکی از سربازانش تلاش دارند از دیوانه شدن خود در جریان جنگ جلوگیری کنند. کتاب هلر نگاهی قاطع و نافذ به پوچی جنگ است که از یک داستان بامزه به یک داستان تراژیک منتهی میشود در شرایطی که نشان میدهد دشمنان تنها کسانی نیستند که آن طرف نبرد قرار دارند. در سال ۲۰۲۰ بود که یک مدرسه در آلاسکا نام این کتاب را به فهرست دیگر کتابهای ممنوعه مشهور مدرسه اضافه کرد که دلیل اصلی آن میزان بالای خشونت موجود در داستان بود.
مایک نیکولز که با فیلمهای Who’s Afraid of Virginia Woolf? و The Graduate به شهرت رسید، در سال ۱۹۷۰ اقتباسی سینمایی از رمان هلر ساخت که توانست به مقدار زیادی همان توازنی از درد و هوشمندی که در روایت اورجینال وجود داشت را بازسازی کند. اگر چه بخشهایی از کتاب حذف شده تا بتوان کلیت داستان را در قالب یک فیلم سینمایی بازسازی کرد، اما بازیگران بی نقص، طنز تاریک و وحشتهای جنگ که در نسخه سینمایی میبینیم آنقدر هست که نشان دهد نیکولز و سناریو نویسش، باک هنری، به خوبی آن چه در کتاب هلر آمده را فهمیده و درک کرده اند.
رمان The Color Purple که در سال ۱۹۸۲ منتشر شد، یک رمان برنده جایزه پولیتزر از آلیس واکر بود. داستان این رمان در اوایل دهه ۱۹۰۰ در جورجیا روایت میشود، در مورد یک زن جوان سیاه پوست به نام سلی که دشواریهای زندگی اش را در قالب نامهای به خداوند روایت میکند. در سال ۱۹۹۷ یک مدرسه در جکسون کانتی این کتاب را ممنوع کرد، زیرا بر این باور بود که میتواند به «بازیهای جنسیتهای متفاوت و خشونت دیگر چیزها منجر شود». استیون اسپیلبرگ تصمیم به ساخت فیلمی با اقتباس از رمان بحث برانگیز واکر گرفت و کار فوق العادهای در انتقال ایدههای قوی منبع اصلی به نسخه سینمایی کرد.
در حالی که نسخه سینمایی از سبک کارگردانی شیرین سازی ویژه فیلمهای اسپیلبرگ رنج میبرد، اما بازیهای خیره کننده از بازیگران به خوبی میتواند این نقص را جبران کرده و داستان را از لحاظ قدرت و کیفیت بالاتر ببرد. بازی ووپی گلدبرگ در نقش سلی به طور خاص تکان دهنده و تاثیرگذار است که بخش زیادی از قدرت احساسی و عاطفی فیلم را به دوش میکشد و یک اسکار بسیار مستحقانه را برایش در پی داشت. اپرا وینفری در نقش سوفیای بداخلاق و دنی گلوور در نقش آلبرت آزارگر نیز بازیهایی فراموش نشدنی از خود ارائه میدهند.
کتاب Elmer Gantry نوشته سینکلر لوییس نگاهی تاریک، اما کمدی به مسیحیت پروتستانی بنیادگرا در دهه ۱۹۲۰ آمریکا میاندازد. شخصیت المر گانتری یک مرد جوان زنباره و الکلی است که علیرغم داشتن تمایلات جنسی و اعتیادی منحرفانه اش به عنوان مبلغ این مذهب مشغول به کار میشود. درست بعد از انتشار این کتاب، چاپ این کتاب در بوستون ممنوع شده و دادستان منطقه هشدار دارد که فروشندگان این کتاب با عکس العمل شدید قانونی مواجه خواهند شد.
در فیلمی که به همین نام ساخته شد، برت لنکستر به خوبی در نقش شخصیت المر گانتری حضور مییابد و با تصویری که از یک تاجر نفرت انگیز تبدیل شده به کشیشی نفرت انگیز ارائه میدهد، هر سکانسی که در آن حضور دارد را از آنِ خود میکند. او به خوبی نقش شخصیتی را بازی میکند که هم میتواند یک گروه از پیروانش را با سورهای تاثیرگذار شوکه کند و همزمان آنها را با یک جوک شنیع به خنده بیندازد. شرلی جونز نیز در این فیلم بی نقص ظاهر میشود. او که معمولاً به خاطر بازی در نقش شخصیتهای شیرین و معصوم شناخته میشد، در این فیلم خودش را در نقش یک روسپی غیرقانونی که به دنبال انتقام است غرق میکند.
رمان Gone With the Wind نوشته مارگارت میچل در سال ۱۹۳۶ به دوران جنگ داخلی آمریکا و بازسازی این کشور میپردازد. این فیلم داستان اسکارت اوهارا را روایت میکند که از خانوادهای ثروتمند در جنوب میآید، اما در طول جنگ همه چیزش را از دست میدهد و در ادامه تلاش میکند توچه یک شخصیت افسونگر به نام رت کی باتلر را به خود جلب کند. در حالی که محتوای نژادپرستانه کتاب همچنان بحث برانگیز است، عجیبترین موارد ممنوعیت این کتاب در آلمان نازی و اتحاد جماهیر شوروی بود که به خاطر تصویری که از بازماندگان در جریان جنگ ارائه میکرد، این کتاب را ممنوعه اعلام کردند.
ارزهای تولیدی فیلم، طراحی لباس و توجه به جزییات تاریخی در آن بسیار قابل توجه هستند که راه را برای فیلمهای تاریخی بزرگی که همچنان ساخته میشوند، هموار ساخت. البته، به خاطر وفاداری به کتاب، چیزهای که خیلی خوب باقی نمانده اند عناصر نژادپرستانه داستان هستند.
این داستان در نهایت از مخاطب میخواهد که با یک خانواده ثروتمند جنوبی در جریان جنگ داخلی همزادپنداری کند. اما با داستان عاشقانه بسیار قوی، سکانسهای نبرد باشکوه و روایت حماسی و پیچیده اش، کاملاً قابل درک است که چرا Gone with the Wind هنوز هم به عنوان یکی از بهترین فیلمهای تاریخ سینما شناخته میشود.
این رمان کلاسیک منتشر شده در سال ۱۹۵۴ داستان گروهی از پسربچههای مدرسهای بریتانیا را روایت میکند که بعد از سقوط هواپیمایشان در جریان یک عملیات تخلیه سازی، در یک جزیره در اقیانوس آرام گرفتار میشوند. در حالی که این پسران در ابتدا با هم همکاری میکنند تا زنده بمانند، خیلی زود بر سر اینکه رییس کی باشد با هم درگیر شده و دشمن میشوند. این کتاب توسط مدرسهای شبانه روزی در اوتاوا از برنامه درس انگلیسی تمام مدارس حذف کرد و دلیل را داشتن تمهای برتری جویی سفیدپوستان اعلام کرد.
در حالی که Lord of the Flies دو بار در قالب یک فیلم سینمایی بازسازی شده (۱۹۶۳ و ۱۹۹۰)، اولین اقتباس سینمایی بسیار بهتر است. این فیلم نه تنها به نسخه اصلی وفادارتر است بلکه بازیگرانی که نقش پسربچههای داستان را بازی میکنند بازیهای بسیار باکیفیت تری از خود ارائه میدهند.
هرگز لحظهای در فیلم وجود ندارد که شک کنید این همان رفتاری است که گروهی پسربچه نوجوان در غیاب افراد بالغ در یک جزیره دورافتاده برای در دست گرفتن قدرت انجام خواهند داد. این فیلم اگر چه به اندازه داستان اورجینال تاریک نیست، اما به تمهای نظم در برابر بی نظمی، تاثیر فاسد کننده قدرت و شخص در برابر گروه که در کتاب برجسته بودند کاملاً وفادارانه میپردازد.
The Grapes of Wrath یکی از بهترین آثار جان اشتاین بک و یکی از تحسین شدهترین آثار ادبیات آمریکا در قرن بیستم است. این رمان در مورد خانواده جود است که در دوران رکورد بزرگ در آمریکای گرسنه زندگی میکنند. خانواده جودها به عنوان یک خانواده کارگر مهاجر، زندگی دوره گردی سختی دارند، در شرایطی که بخش زیادی از مردم کشور با مشکلات اقتصادی دست و پنجه نرم میکنند. بدنبال انتشار این کتاب، شهر کرن کانتی در کالیفرنیا آن را ممنوع کرد، زیرا شورای شهر آن را به ارائه تصویری غیرواقعی از کشور متهم کرده بود.
اما بحث برانگیز شدن The Grapes of Wrath باعث نشد که هالیوود یک اقتباس سینمایی از آن بسازد، فیلمی که بسیار هم فیلم خوبی بود. جان فورد بزرگ یک نگاه تکان دهنده به رنجها و درگیریهای کارگران مزرغه در جریان یکی از سختترین دورانهای زندگی مردم آمریکا میاندازد و به شکلی وفادارانه غم و اندوه موجود در نسخه کتابی را بازسازی میکند. بار اصلی داستان بر دوش هنری فاندا و جین دارول در نقش تام و ما جود است.
به ندرت پیش آمده که فاندا بتواند چنین همدردی مخاطب را بدون احساساتی شدن برانگیزد و دارول نیز در نقش مادری که برای نگه داشتن ذرهای از امید در خانواده دست به هر کاری میزند نیز بسیار بی نقص ظاهر شده است.
رمان The Great Gatsby نوشته اف اسکات فیتزجرالد، تصویری باشکوه از عصر جاز ارائه میکند و داستان آن از دریچه نگاه نیک کاراوی روایت میشود که با یک شخصیت افسونگر، اما رازآلود سرشناس به نام جی گتسبی آشنا میشود. رفته رفته فاش میشود که گتسبی به دنبال معشوقه سابق خود، دیزی بوشانان، است که دختر عموی کاراوی بوده، اما در یک ازدواج بدون عشق گرفتار شده است.
این کتاب در سال ۲۰۲۲ در مدرسهای در آلاسکا ممنوع اعلام شد که به خاطر ارجاعات جنسی آن بود. این رمان بارها در قالب فیلمهای سینمایی بازسازی شده است که تازهترین آنها نسخه باز لورمن بوده است. اما بهترین اقتباس از رمان scribe نسخه سال ۱۹۷۴ است که فرانسیس فورد کوپولا بعد از موفقیت فیلم پدرخوانده سناریو آن را نوشت.
رابرت ردفورد بهترین گزینه برای نقش گتسبی است و جذابیت عمیق او به خوبی با عشق عصبی نسبت به دیزی متوازن میشود، کسی که نقش او را مایا فارو به شکلی بی نقص ایفا میکند. اگر چه وفاداری شدید فیلم به نسخه اصلی باعث میشود که فیلم بخشی از جذابیت احساسی اش را از دست دهد، جک کلیتون به عنوان کارگردان فیلم و کوپولا به خوبی توانسته اند احترامی که شایسته رمان گتسبی بزرگ بود را نسبت به آن اعمال کنند.
داستان رمان برنده جایزه پولیتزر To Kill A Mockingbird نوشته هارپر لی در یک شهر کوچک در آلاباما و در دوران رکود بزرگ رخ داده و از دریچه نگاه ژان لویی فینچ جوان ملقب به اسکوت بازگویی میشود. آتیکوس، پدرِ اسکوت که وکیل است، باید از مردی سیاهپوست که به ناحق به تجاوز به یک زن سفید پوست متهم شده دفاع کند، در پروندهای تاثیرات بسیار بزرگی بر تمام ساکنان شهر دارد. مورد جدیدی از ممنوعیت این رمان کلاسیک در یک مدرسه در واشنگتن رخ داد که به خاطر عناصر نژادپرستی اش آن را از برنامه درسی دانش آموزان کلاس نهم حذف کرد.
اقتباس سینمایی To Kill a Mockingbird در سال ۱۹۶۲ ساخته شد، دو سال بعد از انتشار کتاب اورجینال. رابرت مولیگان در نقش کارگردان و هورتون فوت در نقش نویسنده سناریو، بهترین برگردان ممکن را از این رمان در قالب یک فیلم سینمایی خلق کرده اند.
بسیاری از تمهای کتاب اصلی (شقاوت نژادپرستی، خطر پیشداوری و فساد در سیستم قضایی) کاملاً وفادارانه در قالب نسخه سینمایی بازسازی میشوند. اما جواهر واقعی نسخه سینمایی گرگوری پک در نقش آتیکوس فینچ است که یکی از بهترین شخصیتهای تاریخ سینما بوده و پک بهترین گزینه برای شخصیت اصلی کتاب است.
رمان Of Mice and Men نوشته جان اشتاین بک داستان کارگران مهاجری به نامهای جرج میلتون و لنی اسمال را روایت میکند بعد از متهم شدن نابحث اسمال به تجاوز، در حال فرار از شهر لنی در کالیفرنیا هستند. آنها برای کار کردن به دنبال پیدا کردن شهری جدید هستند و در این تلاش با دردسرهای تازه و بیشتری مواجه میشوند. در سال ۲۰۰۳ بود که یک مدرسه شبانه روزی در میسی سی پی به دلیل توهین به مقدسات، این کتاب را از برنامه درسی و کتابخانه مدرسه حذف کرد.
بخشی از چیزی که اشتاین بک را چنین محبوب و ماندگار ساخته نثر سرراست و بدون تکلف اوست که باعث میشود آثارش برای هر خوانندهای قابل درک باشند. همین رویکرد نیز در اقتباس سینمایی Of Mice and Men در سال ۱۹۹۲ در پیش گرفته شد که باعث میشود فیلمی خالص و آلوده نشده به ترکیبات ملودرامیکی را داشته باشیم که هالیوود معمولاً در بلاک باسترهای گرانقیمت خود داخل میکند.
گری سینیس که کارگردانی فیلم را نیز انجام داده، در نقش جرج بی نقص ظاهر میشود و توازن مناسبی از مهربانی و خشونت را به نمایش میگذارد. اما این جان مالکوویچ است که صحنه را از آنِ خود میکند، و به زیبایی معصومیت کودکانه لنی اسمال را به تصویر میکشد که باعث میشود مرگ او به اندازه نسخه کتابی، تراژیک باشد.
رمان Slaughterhouse-Five نوشته کرت وونگوت در سال ۱۹۶۹ در مورد شخصیت بلی پیلگریم است که به شکلی غیرقابل توضیح در زمان عقب و جلو رفته و برخی از اتفاقات زندگی اش را از نو تجربه میکند. در جریان این فعالیتهای سفر در زمانی اش، پیلگریم دوران سربازی پراشتباهش در ارتش ایالات متحده، دستگیری اش توسط نیروهای آلمان نازی و ربوده شدنش توسط موجودات فضایی و برده شدن به سیاره دوردست ترالفامادور را دوباره تجربه میکند. در سال ۲۰۱۱ بود که یک دبیرستان در میزوری این کتاب را به دلیل انتقاد فیلم از بزرگ شدن تحت قیومیت یک والد، از برنامه درسی و کتابخانه مدرسه حذف کرد.
هر کسی که کتاب Slaughterhouse-Five را خوانده باشد میداند که ساخت نسخهای سینمایی از این داستان تقریباً غیرممکن است. اما جرج روی هیل تا حدود زیادی در این امر موفق بوده است. مایکل سَکس کار دشوار بازی در نسخههای مختلفی از شخصیت بیلی را بر عهده دارد و به شکلی بی نقص از یک شخصیت دیگر به شخصیتی دیگر در زمانی دیگر منتقل میشود بدون اینکه ذرهای از جذابیت و باورپذیری شخصیتش را از دست بدهد. در حالی که روایت پیچیده رمان باید برای نسخه سینمایی قابل درکتر و سرراستتر میشد، هیل به خوبی توانسته هوشمندی و روح کنایه آمیز نسخه کتابی را حفظ کند.
کتاب Sophie’s Choice داستان مردی به نام استینگو را روایت میکند که در یک مهمانخانه در بروکلین زندگی کرده و آنجاست که با ناتان لانداو و سوفی زاویستوفسکا آشنا میشود. استینگو با سوفی دوست میشود و او در ادامه دوران حضورش در کمپهای یهودیان در دوران نازیها را برایش روایت میکند و با تجربیات دردناک او و تصمیمات سختی که مجبور بوده بگیرد آشنا میشود. این کتاب در آفریقای جنوبی ممنوع شد بدون اینکه رسماً دلیلی برای این کار اعلام شود، اما ویلیام استریون، نویسنده کتاب، محتوای جنسی کتاب خود را دلیل احتمالی ممنوع شدن چاپ و انتشار کتارش در آفریقای جنوبی دانسته است.
نسخه سینمایی Sophie’s Choice در سال ۱۹۸۲ به اندازه کتاب اصلی در به تصویر کشیدن قساوتها و دشواریهای ویرانگر زندگی شخصیت اصلی داستان و داستان عاشقانه شکنجه واری که از ان بیرون میآید موفق بوده است. این فیلم به شکلی باشکوه و تاثیرگذار تصمیمات دشواری که شخصیتها در طول داستان میگیرند را بدون توضیح بیش از حد در مورد آنها به تصویر میکشد و به مخاطب امکان میدهد تا با درگیریهای اخلاقی داستان درگیر شود. اما قدرت اصلی فیلم در انتخاب بازیگران است. مریل استریپ در نقش شخصیت سوفی بی نقص است و به خوبی تمام احساسات انسانی را به تصویر میکشد که بسیار فراتر از آن چیزی است که یک بازیگر دیگر در نقش او میتوانست ارائه کند.
رمان Lolita نوشته ولادیمیر ناباکوف در مورد یک معمل است که تنها با نام هامبرت هامبرت شناخته میشود و بعد از نقل مکان به خانه یک زن بیوه به نام شارلوت هیز، عاشق دختر ۱۲ ساله او دولورس میشود، دختری که در خلوت از نام لولیتا برای او استفاده میکند.
هامبرت به زودی و تنها برای نزدیک شدن به لولیتا با مادرش ازدواج میکند، اما وقتی این دو رابطهای عاشقانه ایجاد میکنند شرایط پیچیدهتر میشود. کتاب Lolita در کشورهای بسیاری ممنوع شده است، از جمله فرانسه، آرژانتین، نیوزیلند، آفریقای جنوبی، استرالیا و بریتانیا که به خاطر تمهای پدوفیلی فیلم است.
این رمان بحث برانگیز دو بار در قالب فیلم سینمایی بازسازی شده است (۱۹۶۲ و ۱۹۹۷)، اما نسخه اول بهترین نسخه است که توسط یکی از بهترین فیلمسازان تاریخ سینما یعنی استنلی کوبریک کارگردانی شده است. خوشبختانه، عناصر جنسی نسخه کتابی در این فیلم بسیار کمتر مورد پرداخت قرار گرفته و کوبریک به شکلی هنرمندانه بیشتر روی اشارات غیرمستقیم و ظرافت برای به تصویر کشیدن رابطه عاشقانه مشکل دار بین یک مرد بالغ و یک دختر نوجوان تمرکز میکند. اما محتوای این فیلم حتی با استانداردهای امروزی نیست کمی بحث برانگیز است.
جیمز میسون در نقش هامبرت بی نقص است که در ابتدا به عنوان یک شخصیت آکادمیک محترم معرفی میشود که شیدایی اش نسبت به شخصیت لولیتا، او را تا پایان داستان به دیوانگی میکشاند.