در مقطعی که ایران گامهایی جدی را در مسیر تنشزدایی با کشورهای همسایه برداشته و امیدها برای احیای توافق هستهای با غرب نیز افزایش پیدا کرده، اتفاقات دیرالزور تنها در راستای خدمت به خواست جنگطلبان خواهد بود. عجیب نیز این است که هر گاه موضوع صلح و توافق نزدیک میشود، صدا توپها و راکتپرانیها افزایش پیدا میکند
فرارو- طی چند روز اخیر وقوع مجموعهای از درگیریها در سوریه، بار دیگر فضای تنش میان ایران و ایالات متحده آمریکا را تقوبت کرده است. بعد از امضای توافق ایران و عربستان برای از سرگیری مناسبات در ۱۰ مارس ۲۰۲۳ (۱۹ اسفند ۱۴۰۱) بسیاری از ناظران سیاسی براین باور بودند که این توافق میتواند مقدمهای برای تنشزدایی بزرگتر، یعنی احیای برجام در آینده باشد، اما حالا تحولات میدانی سوریه، در نقطه مقابل این پیشبینی قرار گرفته است.
به گزارش فرارو، ماجرای درگیریهای اخیر در سوریه، از ساعات اولیه بامداد پنجشنبه هفته گذشته (۲۳ مارس / ۳ فروردین) آغاز شد. در این روز یک پهپاد انتحاری به یک پایگاه نظامی «ائتلاف جهانی تحت رهبری ایالات متحده برای مبارزه با داعش» در استان حسکه سوریه حمله کرد. در این حمله یک پیمانکار آمریکایی کشته و یک پیمانکار دیگر و پنج سرباز آمریکایی زخمی شدند.
در واکنش به این حمله ارتش ایالات متحده در بامداد جمعه (۲۴ مارس / ۴ فروردین) با جنگندههای اف-۱۵ به آنچه مواضع شبهنظامیان نزدیک به ایران خطاب شده، حمله کرد. بر اساس آخرین گزارشها در این حمله ۱۹ تن کشته شدند. اما ماجرای درگیریها به این حمله ختم نشد؛ چرا که در واکنش به حمله هوایی آمریکاییها، روز جمعه سه حمله دیگر به میادین نفتی و گازی «کونیکو» و «العمر» در دیرالزور سوریه صورت گرفت که البته بر اساس ادعای آمریکاییها هیچ کشتهای نداشته است. در مقابل روز شنبه (۵ فروردین) جنگندههای ائتلاف ضدداعش به رهبری آمریکا، مواضع «نیروهای تحت حمایت ایران» را سه منطقه در «الصالحیه»، «البوکمال» و «الجوره» هدف قرار دادند.
بر اساس آنچه نیویورک تایمز ادعا کرده، درگیریهای به وقوع پیوسته در سوریه طی سه سال اخیر-یعنی بعد از روی کار آمدن دولت بایدن- بیسابقه بوده است. بنابر گزارش منابع آمریکایی، نیروهای تحت حمایت ایران از ابتدای سال ۲۰۲۱ حدود ۸۰ بار به نیروهای آمریکایی در سوریه حمله کردهاند، اما هیچگاه گستره درگیری در سطح کنونی نبوده است. حالا این پرسش قابل طرح است که درگیریهای اخیر میان آمریکا و نیروهای نیابتی ایران در سوریه، چه تاثیری را بر آینده برجام، صلح منطقهای و رویکرد آتی واشنگتن در قبال ایران بر جای خواهد گذاشت؟
در همان ساعات ابتدایی بعد از حمله پهپادی به پایگاه ائتلاف ضد داعش در استان حسکه، وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون) انگشت اتهام را به سوی ایران کشید و اعلام کرد: «این حملات توسط گروههای وابسته به سپاه پاسداران (گروههای مقاومت) در شرق دیرالزور انجام شد.»
بعد از انجام حمله نخست جنگندههای آمریکایی نیز جو بایدن، رئیسجمهور این کشور، در بیانیهای اعلام کرد که دستور داده تا حملاتی در سوریه علیه آنچه که او «گروههای تحت حمایت ایران» خواند، انجام شود. او در عین حال تاکید کرد: ایالات متحده به دنبال درگیری با ایران نیست، اما ما آماده هستیم تا برای محافظت از شهروندان خود ضربات قوی به طرف مقابل وارد کنیم.
همراستای با رئیسجمهور آمریکا، جان کربی، سخنگوی شورای امنیت ملی کاخ سفید در مصاحبهای با «سی ان ان» گفت که ایالات متحده در صدد جنگ با ایران نیست و تهران نباید در حمایت از حملات به تاسیسات آمریکایی، مشارکت کند.
همچنین، پاتریک رایدر، سخنگوی پنتاگون در گفتگو با شبکه الجزیره قطر نیز با بیان این که به دنبال درگیری با ایران نیستیم، ماموریت کشورش در سوریه را اطمینان از نابودی کامل داعش خواند. رایدر افزود: حملاتی که ما در سوریه انجام دادیم برای محافظت از نیروهایمان بود.
بر خلاف مواضع آمریکاییها، کیوان خسروی سخنگوی شورای عالی امنیت ملی تاکید کرد: «آمریکا تلاش میکند با فرافکنی و فرار از تبعاتی که اشغال غیر قانونی بخشی از خاک سوریه متوجه نیروهای نظامی این کشور میکند، اتهاماتی را متوجه ایران نماید که واقعیت ندارد. ️واشینگتن نمیتواند با ایجاد بحرانهای تصنعی و دروغ پردازی مقابله طبیعی و قانونی کشورهای اشغال شده با نیروهای نظامی آمریکا را به کشورهای دیگر منتسب کند.»
در موضعی مشابه، ناصر کنعانی، سخنگوی وزارت امور خارجه ایران نیز با رد اتهامات مقامات سیاسی و نظامی آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران تاکید کرد: مقامات آمریکا همواره اتهامات بی اساس و اثبات نشدهای را مطرح و بر مبنای آن قضاوت میکنند، اما کاخ سفید بداند که این روش منسوخ شده است.
از مجموع اظهارات و کنشهای میدانی آمریکا و نیروهای وابسته به ایران به وضوح این نکته قابل بازخوانی است که دو طرف به افزایش موج درگیری و ورود به جنگ فراگیر گرایش ندارند. در ارتباط با همین موضوع، خبرگزاری بلومبرگ، در گزارشی تحلیلی با تاکید بر اینکه تحلیلگران مسائل ایران میگویند راهبرد «نه توافق، نه بحران» قابل ادامه نیست، نوشت: موضوع ایران به یکی از پیچیدهترین چالشهای پیش روی آمریکا تبدیل شده است. طبق این تحلیل، این چالش به اندازهای پیچیده و دشوار شده که عدم تحرک و انجماد دولت بایدن را به همراه داشته است.
بلومبرگ تاکید میکند: چالش ایران برای دولت بایدن از زمان توقف مذاکرات هستهای پیچیدهتر شد. یک تحلیلگر به این شبکه گفته دولت بایدن مشوقهای اندکی برای عبور از وضعیت فعلی «نه توافق نه بحران» دارد، چون هر گزینه جایگزینی در برابر وضع موجود فعلی هزینههای سنگینی برای دولت بایدن به همراه خواهد داشت. اما بلومبرگ میگوید این راهبرد ممکن است دیگر قابل ادامه باشد.
درگیریهای اخیر میان نیروهای ائتلاف ضد داعش به رهبری آمریکا و نیروهای نیابتی ایران در میدان سوریه، سه روایت را به همراه داشته است. یک روایت بر این باور است که با وجود در جریان بودن مذاکرات صلح در حمله به پایگاه نظامیان آمریکایی نشان داد که فضای صلح جاری به معنای انفعال و دست بسته شدن محور مقاومت نخواهد بود. پیام حمله این خواهد بود که تحت هر شرایطی جمهوری اسلامی ایران از هدف خود مبنی بر اخراج آمریکا از منطقه دست نخواهد کشید. طرفداران این روایت، درگیریهای اخیر دیرالزور را لازم و همراه با دستاورد ارزیابی میکنند.
در همین زمینه، عبدالله گنجی، عضو شورای اطلاعرسانی دولت در توییتی نوشت: پاسخ دیشب مقاومت به آمریکا در شرق سوریه دو پیام مشخص دارد. اول: روابط و تحولات جدید منطقهای در حوزه دیپلماسی جریان مقاومت را در لاک محافظهکاری نمیبرد.
دوم اثبات این موضوع که دوران بزن – دررو واقعا تمام شده است.
بر خلاف روایت نخست، طی چند روز اخیر بسیاری از کاربران فضای مجازی و نیز ناظران سیاسی، درگیریهای اخیر دیرالزور را در مقطع کنونی غیرضروری و ضربه زننده به دیپلماسی ایرانی ارزیابی کردهاند. آنها بر این باور هستند که درگیری اخیر و درگیریهای مشابه در آینده، موجب انحراف در مسیر صلح منطقهای خواهد شد. عجیب نیز این است که هر گاه موضوع صلح و توافق نزدیک میشود، صدا توپها و راکتپرانیها افزایش پیدا میکند. از دیدگاه طرفداران این روایت، هر گونه اقدام به درگیری با آمریکا در مقطع کنونی، قربانی کردن منافع ملی با هلهلههای شادی کودکانه است.
روایت سوم از ماجرای درگیریهای اخیر دیرالزور نیز بر این مبنا است که اتفاقات اخیر تنها در راستای خواست و گرایش لابیهای جنگطلب و ضدایرانی خواهد بود. لابیهای صهیونیستی و تندروهای جمهوریخواه، طی سالهای گذشته همواره گزینه مذاکره با ایران را رد کرده و از جنگ و فشار حداکثری علیه ایران حمایت کردهاند. در مقطعی که ایران گامهایی جدی را در مسیر تنشزدایی با کشورهای همسایه برداشته و امیدها برای احیای توافق هستهای با غرب نیز افزایش پیدا کرده، اتفاقات دیرالزور تنها در راستای خدمت به خواست جنگطلبان خواهد بود.
در میانه سه روایت مطرح شده از درگیریها اخیر، نتیجه قطعی این است که بیش از هر موضوع دیگری چنین رخدادهایی مسیر را بر احیای برجام تنگ و تنگتر خواهد کرد. هر چند چشمانداز احیای توافق قبل از درگیریهای اخیر دیرالزور نیز چندان روشن نبود، اما اتفاقات اخیر، تا حدود زیادی اثرگذاریهای ایجابی توافق صلح ایران و عربستان را نشانه رفته است.
بر کسی پوشیده نیست، که راهبرد دولت بایدن در قبال ایران در مقطع کنونی، حفظ فشار روی ایران و جلوگیری از پیشرویهای هستهای بیشتر این کشور و در همان حال باز گذاشتن درب دیپلماسی است. این سیاست با وجود تمامی تنشآفرینیهایش، نه به مرگ قطعی برجام منجر شده و نه درگیری نظامی بزرگ. توافق صلح ایران و عربستان و احتمال تنشزداییهای آتی ایران با دیگر کشورهای حوزه خلیج فارس، تا حدودی این چشمانداز مثبت را مطرح کرده بود که مسیر برای احیای توافق هستهای و تنشزدایی ایران با غرب نیز در حال مهیا شدن است.
در چند هفته اخیر نیز بازارهای مالی در ایران تا حدود زیادی از سیگنالهای مثبت جاری در حوزه دیپلماسی متاثر شده بودند، اما وقوع درگیریهای اخیر دیرالزور، رخدادی کاملا بر خلاف رویه مثبت چند وقت اخیر بوده است. همانگونه که بازارهای مالی داخل کشور، از راکتپرانی و غرش جنگندهها متاثر شده، به نظر میرسد آینده برجام نیز زیر گیوتین تنشافروزی قرار گرفته است. واقعیت امر این است که دولت بایدن حتی قبل از درگیریهای اخیر دیرالزور، برای بازگشت به میز مذاکره و احیای توافق، زیر فشارهای سنگین لابیهای ضد جمهوری اسلامی ایران بود، اما حالا به نظر میرسد کار برای تیم سیاست خارجی کاخ سفید، دو چندان سنگین شده است. نه این که مرگ برجام حتمی تلقی شود، اما مسیر احیای آن به دشوارترین وضعیت ممکن رسیده است.
واقعا كسي نبايد به اين ندانم كاري ها كه به كشور آسيب هاي جدي مي زند، رسيدگي كند؟!