در حال حاضر بیش از ۹۰۰ میلیارد دلار سرمایه خصوصی سرگردان در جهان وجود دارد که در جستوجوی یافتن جای مناسبی برای سرمایهگذاری هستند و بهترین و جذابترین گزینههای ممکن برای آنها همان شرکتهای به شدت دیجیتال هستند که میزبان جدیدترین تکنولوژیهای دیجیتال بهویژه در حوزه هوش مصنوعی و اینترنت اشیا هستند و این یعنی مرگ تدریجی و فرار سرمایهها از شرکتهای سنتگرا و غیرچابکی که از روند تکنولوژیهای نوین دور افتادهاند.
به این واقعیتها توجه کنید: میانگین زمان باقی ماندن شرکتها در فهرست S&P ۵۰۰ در دهه ۱۹۵۰ بیش از ۶۰ سال بود حال آنکه این عدد تا سال ۲۰۱۲ به کمتر از ۱۲ سال سقوط کرد.
نیمی از شرکتهایی که در سال ۲۰۰۰ در فهرست ۵۰۰ شرکت برتر فورچون قرار داشتند هم اکنون در این فهرست جای ندارند و جای خود را به شرکتهای دیگری دادهاند.
میانگین دوران تصدی پست مدیرعاملی در شرکتهای بزرگ در فاصله سالهای ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۷ با یک سال کاهش از شش سال به پنج سال رسیده است. موارد ادغام شرکتها، خصوصیسازی شرکتها و ورشکستگی شرکتها به سرعت در حال افزایش است و روزی نیست که خبرهای فراوانی در این زمینه در رسانهها منتشر نشود.
من خودم به شخصه انتظار دارم این روند در آینده شتاب بسیار بیشتری به خود بگیرد چرا که تکنولوژیهای پیشبرنده دگرگونی دیجیتال هم در حال پختهتر شدن و اوج گرفتن هستند و در همهجا در دسترس همگان قرار دارند. علاوه بر این، رهبران دیجیتال در صنایع و شرکتهای پرتعدادی حضور دارند و از جدیدترین تکنولوژیهای هوش مصنوعی و اینترنت اشیا برای بهبود بخشیدن به فرآیندهای کاری و برتری یافتن بر رقبا بهره میبرند.
در همین زمان، بازارهای سرمایه روزبهروز کارآمدتر میشوند و همین مساله باعث میشود تا فشار بیشتری بر شرکتهایی وارد شود که از قافله تکنولوژیهای دگرگونساز عقب افتاده اند و چشم تیزبین صندوقهای سرمایهگذاری و سرمایهگذاران جسور و حرفهای به دنبال یافتن فرصتهای مناسب برای خریداری یا ادغام شرکتهایی است که به خاطر عدمهمراهی با دگرگونیهای سریع دیجیتال دچار ضعف و آسیبپذیری شدهاند.
در حال حاضر بیش از ۹۰۰ میلیارد دلار سرمایه خصوصی سرگردان در جهان وجود دارد که در جستوجوی یافتن جای مناسبی برای سرمایهگذاری هستند و بهترین و جذابترین گزینههای ممکن برای آنها همان شرکتهای به شدت دیجیتال هستند که میزبان جدیدترین تکنولوژیهای دیجیتال بهویژه در حوزه هوش مصنوعی و اینترنت اشیا هستند و این یعنی مرگ تدریجی و فرار سرمایهها از شرکتهای سنتگرا و غیرچابکی که از روند تکنولوژیهای نوین دور افتادهاند.
به طور کلی، تهدیدهای رقابتی مرتبط با چشماندازهای دیجیتال میتوانند از هر جایی و در هر مسیری پدیدار شوند و به همین جهت هم هست که به شدت غیرمنتظره و متنوع هستند. در ژانویه سال ۲۰۱۸، شرکتهای آمازون، برکشایر هیث وی و جیپی مورگان چیس اعلام کردند که قصد دارند پروژه مشترکی را در حوزه سلامت اجرا کنند. تنها یک روز پس از اعلام این خبر بیش از ۳۰ میلیارد دلار سرمایه از ۱۰ شرکت فعال در صنعت سلامت خارج شد و به سمت این پروژه مشترک سرازیر شد به طوری که ارزش سهام بعضی از این شرکتها تنها طی یک روز نزدیک به ۸درصد سقوط کرد. اگرچه این نمونه در نگاه اول اتفاقی بزرگ و شگفتانگیز به نظر برسد، اما باید دانست که چنین تحولاتی در آیندهای نزدیک کاملا عادی خواهند بود و این تازه ابتدای راه است.
اگرچه تهدیدهای مربوط به انقراض شرکتها بسیار جدی است و نیاز مبرمی به انجام اقدامات جدی و فوری برای فرار از خطر انقراض دستهجمعی شرکتها احساس میشود، اما باید دانست که پاداشهای بزرگی نیز در انتظار شرکتهایی خواهد بود که توانسته اند به خوبی خود را با دگرگونی دیجیتال سازگار کنند و با تجهیز خود به جدیدترین تکنولوژیهای پیشبرنده دگرگونی دیجیتال به سرعت به پیش میروند. در واقع تمام پژوهشهای انجام شده توسط موسسات معتبری، چون مکنزی، PwC,BCG و مجمع جهانی اقتصاد نشان میدهند که شرکتها و سازمانها این فرصت بینظیر را دارند تا از طریق سرمایهگذاری درست در زمینه هوش مصنوعی و اینترنت اشیا به تریلیونها دلار ارزش افزوده دست یابند و بیش از هر زمان دیگری به موفقیتهای بزرگ و تاریخساز دست یابند و خود را به سطحی بالاتر و فراتر از افقهای ذهنی کنونی ارتقا دهند و رقبای خود را به سرعت برق و باد پشت سر گذارند.
آری، دگرگونی دیجیتال به مرحلهای از تاثیرگذاری و تعیینکنندگی رسیده که به یک گزینه اجتنابناپذیر و حتمی برای همه تبدیل شده است و هر کس که از این قافله جا بماند به طور حتم از بین خواهد رفت. در این میان آنچه حتمی و گریزناپذیر به نظر میرسد چگونه واکنش نشان دادن رهبران سازمان و در راس آنها مدیران عامل نسبت به این تحولات است که مشخص خواهد کرد چه سرنوشتی در انتظار آن سازمانها خواهد بود و آیا آنها از این دریای توفانی جان سالم به در خواهند برد و به ساحل آرامش میرسند یا اینکه در این دریای پرتلاطم غرق خواهند شد.
همان طور که قبلا هم گفتم دگرگونی دیجیتال بسیار فراگیر و گسترده است و تمام بخشهای سازمانها را دربر میگیرد و در نهایت به بطن سازمان نفوذ کرده و آنچه را که باعث متمایز شدن آن سازمان از سایر سازمانها میشود تحتتاثیر عمیق قرار میدهد. به همین دلیل هم هست که برای به موفقیت انجامیدن هر گونه دگرگونی دیجیتال در هر سازمانی قبل از هر چیز به حمایت تمامقد و قاطعانه رهبران سازمان بهخصوص مدیرعامل نیاز است.
در واقع، دگرگونی دیجیتال باعث شده تا چرخه سنتی پیادهسازی تکنولوژی در سازمانها که در دهههای گذشته رواج داشته است معکوس شود. در گذشته، تکنولوژیهای جدید از درون آزمایشگاهها و مراکز تحقیقاتی بیرون میآمدند و سپس توسط شرکتها تجاریسازی میشدند و پس از مدتی این تکنولوژیهای جدید از طریق سازمانهای تکنولوژی اطلاعات به کل صنعت معرفی میشدند و به تدریج توجه مدیران عامل سازمانها را به خود جلب میکردند و پس از تایید نهایی مدیرعامل جایی برای خود در برنامهریزیها و بودجهبندی سازمان دست و پا میکردند.
امروزه، اما خود مدیران عامل به عنوان شروعکننده و حمایتکننده اصلی از دگرگونیهای دیجیتال عمل میکنند و این یک تحول بزرگ محسوب میشود. امروزه مدیران عامل کاملا به این واقعیت پی برده اند که تعلل و سستی در پیوستن به قافله شتابان دگرگونی دیجیتال به سقوط و ناکامی بزرگ سازمانها منتهی خواهد شد و نمیتوان تصمیمگیری در مورد دگرگونی دیجیتال را فقط به بخش IT سازمان سپرد بلکه خود مدیرعامل به عنوان بالاترین مقام اجرایی شرکت باید نقش نیروی پیشبرنده و محرک جدی در راستای دگرگونی دیجیتال را بازی کند حال آنکه در گذشته چنین نبوده و مدیران عامل به طور مستقیم خود را در تصمیمگیریهای مرتبط با تکنولوژی اطلاعات دخالت نمیدادند.
نویسنده: توماسام زیبل
مترجم: سید حسین علویلنگرودی
منبع: کتاب Digital Transformation