bato-adv
bato-adv

حقایق وارونه جنگ اوکراین

حقایق وارونه جنگ اوکراین

اوکراینی ها تقریبا تمامی نیروهای نظامی را که در فاصله سال های 2014 تا 2022 از سوی ناتو آموزش دیده بودند را در جریان جنگ با روس ها از دست داده اند. موضوعی که این کشور را با بحران حاد تامین نیروی انسانی در میدان های جنگ با روسیه رو به رو کرده است.

تاریخ انتشار: ۱۰:۵۶ - ۲۷ فروردين ۱۴۰۲

فرارو- بیش از یک سال از آغاز جنگ اوکراین می‌گذرد و همچنان این بحرانِ به تمام معنا بین المللی، تیتر یکِ بسیاری از رسانه‌ها، و مباحثات در محافل آکادمیک و نخبگانی را به خود اختصاص می‌دهد. در واقع، با گذشت زمان، چه جریان‌های رسانه‌ای و چه جریان‌های سیاسی و نخبگانی هرکدام سعی داشته اند تا بخشی از مولفه‌های مهم جنگ اوکراین را هدفِ واکاوی قرار دهند و تحلیل و تفسیر‌های تاز‌ه‌ای را در این رابطه عرضه کنند.

به گزارش فرارو، در این میان، جهان غرب با اتکا به سرمایه قابل توجه رسانه‌ای خود که از بُرد موثر و قابل توجهی هم در عرصه بین المللی برخوردار هستند، عملا چشم انداز‌ها و فضایی را ایجاد کرده که بر پایه آن، روسیه به مثابه کنشگری ضعیف و رو به قهقرا تصویرسازی می‌شود و در نقطه مقابل، اوکراین چه از نظرِ روحیه نیرو‌های نظامی و مردم و چه واقعیت‌های میدانی و عملیاتی، از دستِ برتر  برخودار است. ناگفته پیداست که هر دو طرف جنگ آسیب‌ها و خسارت زیادی را متحل شده اند و این قابل انکار نیست.

پوشش قابل توجه رسانه‌های غربی از تحرکات "ولادیمیر زیلنسکی" رئیس جمهور اوکراین و سفر‌های گاه و بیگاه وی به کشور‌های غربی و ایجاد تصاویر و لحظات احساسی نیز همه و همه در  یک طرحواره کلی از سوی جریان‌های سیاسی و رسانه‌ای غرب ارزیابی می‌شود که هدف غایی آن‌ها، تضعیف قدرت روسیه است.

شاهد بوده ایم که غرب در روز‌ها و ماه‌های ابتداییِ جنگ اوکراین نیز اقدام به قطع پوشش بین المللی شبکه‌های روسی با استفاده از ظرفیت‌های پخش ماهواره‌ای پلتفرم‌های رسانه‌ای نمود تا از این طریق، راه برای ارائه روایت‌های یک طرفه و به دست گرفتن کنترل میدان روایت و گفتمان‌سازی‌ها هموارتر شود.

به هیچ عنوان قابل انکار نیست که کشور‌های غربی در جنگ اوکراین توانستند پیروزی‌های قابل توجهی را کسب کنند و تا حد زیادی افکار بین‌المللی را علیه روس‌ها بسیج کنند. با این حال، فارغ از سوگیری‌های رایج در عالم سیاست، این رسانه‌ها کمتر به علل ریشه‌ای آغاز جنگ که متخصصان سرشناس حوزه روابط بین الملل نظیر "جان میرشایمر" و یا "هنری کسینجر" به آن‌ها اشاره داشته‌اند، توجه کرده‌اند.

با این همه، در روز‌ها و ماه‌های اخیر، برخی شواهد و قرائن ظاهر شده اند که توجه به آن‌ها حاکی از یک واقعیت انکار ناپذیر در معادله جنگ اوکراین است و آن هم چیزی جز این مساله نیست که واقعیت‌های میدانی جنگ اوکراین، فاصله زیادی با آنچه جریان‌های سیاسی و رسانه‌ای غربی می‌گویند، دارد.

به بیان ساده تر، ما اکنون با سیلی از واقعیت‌های وارونه در جنگ اوکراین رو به رو هستیم که بیش از آنکه افکار عمومی در مورد آن‌ها بدانند، استراتژیست‌ها و چهره‌های سیاسی و نظامی دخیل در جنگ از آن‌ها مطلع هستند. در ادامه به ۴ واقعیت میدانی جنگ اوکراین که افکار عمومی شاید تصویری وارونه را از آن‌ها در ذهن داشته باشند، اشاره می‌شود.

۱. بحران حادِ کمبود مهمات و تسلیحات

بر اساس برخی ارزیابی ها، کشور‌های غربی و به طور خاص آمریکا از زمان آغاز جنگ اوکراین تاکنون، چیزی بالغ بر ۲۰۰ میلیارد دلار در قالب کمک‌های مالی و تسلیحاتی به اوکراین ارائه کرده است. با این حال، شواهد میدانی حاکی از این هستند که ارتش اوکراین به شدت از کمبود تسلیحات راهبردی و به ویژه مهمات رنج می‌برد. در این رابطه اخیرا واشینگتن پست در گزارشی به صورت ویژه به این نکته اشاره می‌کند که ارتش اوکراین با کمبود شدید گلوله‌های توپخانه و موشک رو به رو است. نقیصه‌ای که آمریکا را در یک معمای راهبردی قرار داده است.

از یک سو، این کشور اگر بخواهد مهمات توپخانه‌ای و موشک در اختیار اوکراین قرار دهد، این مساله صرفا چالش کیِف را برای یک دوره کوتاه مدت رفع می‌کند و تاثیر چندانی در میدان‌های جنگ نخواهد داشت و اگر بخواهد در بلند مدت به فکر تامین مهمات راهبردی برای ارتش اوکراین باشد، تردید نیست که ذخایر توپخانه‌ای و موشکی خودِ این کشور به شدت کاهش می‌یابد. مساله‌ای که تهدیدی جدی برای دولت آمریکا به شمار می‌رود.

نکته مهم دیگر در این میان این است که اخیرا نیز بر اساس اسناد افشا شده پنتاگون، به این نکته اشاره شده که ارتش اوکراین در زمینه تامین موشک‌های ضدهوایی سامانه‌های اس ۳۰۰ خود که بازمانده از دوران اتحاد جماهیر شوروی سابق هستند، با بحران رو به رو است و به دلیل استفاده فراوان از موشک‌های مذکور، هیچ بعید نیست که در ماه جاری میلادی، شاهد تمام شدنِ ذخیره موشک‌های سامانه پدافندی مذکور باشیم.

۲. مواجهه با چالش تامین نیروی انسانی

یکی از نکات مهم در مورد جنگ روسیه و اوکراین این است که بجمعیت روسیه بیش از چهار برابر اوکراین است و درست به همین دلیل این کشور از ظرفیت‌های بیشتری جهت تامین نیروی انسانی در میدان‌های جنگ برخوردار است.  نباید فراموش کنیم که ناتو و قدرت‌های غربی نمی‌توانند با حضور مستقیم در میدان‌های جنگ اوکراین، این خلا را به نفع اوکراینی‌ها رفع کنند، زیرا هرگونه درگیری مستقیم آن‌ها با ارتش روسیه، می‌تواند به یک درگیری فراگیر و جنگ جهانی تازه ختم شود که نه غرب و نه روسیه خواهان آن نیستند. با این حال، در این حوزه نیز تحلیل و تفسیر‌های قالب تاملی مطرح می‌شود.

به عنوان مثال یکی از سخنگویان سابق شورای امنیت ملی آمریکا که در اندیشکده "چاتم هوس" به شرط ناشناس‌ماندن سخن گفته تاکید کرده که میزان تلفات اوکراینی‌ها در میدان‌های جنگ، دو سوم نیرو‌های تلف شده روسی بوده است. مساله‌ای که با توجه به بیشتر بودن جمعیت روسیه، از وضعیت نامساعد طرف اوکراینی حکایت دارد. مهمتر اینکه اندیشکده چاتم هوس تاکید دارد که اوکراینی‌ها تقریبا تمامی نیرو‌های نظامی را که در فاصله سال‌های ۲۰۱۴ تا ۲۰۲۲ از سوی ناتو آموزش دیده بودند را در جریان جنگ با روس‌ها از دست داده اند.

این مساله سبب شده که نیرو‌های اعزامی جدید این کشور به میدان‌های جنگ، صرفا سه هفته آموزش نظامی ببینند و عازم جنگ شوند. موضوعی که خود میزان تلفات این نیرو‌ها را بیشتر خواهد کرد. برای درک بهتر ضعف شدید اوکراین در پرسنل و نیروی نظامی کافی است به یک مثال توجه کنیم؛ مثالی که در جریان نشست اخیر اندیشکده چاتم هوس با حضور مقام‌های نظامی و سیاسی سابق آمریکا با محوریت جنگ اوکراین مطرح شده است:

"یک گردان از ارتش اوکراین در ماه ژانویه، ۶۰۰ نیروی خود را از دست داد و ۷۰۰ نیروی جدید، جایگزین آن‌ها شدند و مجدد همان گردان، ۸۰۰ تن دیگر را از دست داد". این آمار‌ها و آمار‌هایی از این دست که بدون تردید کم هم نیستند صرفا یک نتیجه راهبردی و البته واقع بینانه را تداعی می‌کنند: "اوکراین برای مدت طولانی و نامحدود نمی‌تواند با روس‌ها بجنگد".

۳. سست شدن آمریکا در حمایت‌ از اوکراین

آمریکایی‌ها تنها اندکی پس از آغاز جنگ اوکراین، این جنگ را فرصتی دیدند تا بتوانند بر آن سوار شده و جدای از اینکه اروپا را در جبهه خود متحد می‌کنند، روسیه را نیز در باتلاق اوکراین گرفتار کنند. درست به همین دلیل هم بود که شاهدِ سرازیر شدن میزان قابل توجهی از حمایت‌های سیاسی، رسانه ای، اقتصادی و تسلیحاتی دولت آمریکا به سمت اوکراین بودیم.

البته که با توجه به جو احساسیِ ایجاد شده پیرامون دفاع اوکراینی‌ها، این موضوع تا حد زیادی بر مردم آمریکا نیز اثرگذار بود و سبب شد تا آن‌ها کمک‌های مالی و تسلیحاتی  را که امری درست و انسان‌دوستانه در نظر گیرند. با این حال، در شرایط کنونی، آمریکا شاهد آشکار شدن قطب‌بندی‌ها و مخالفت‌های جدی علیه تداوم حمایت‌های این کشور از اوکراین است.

جمهوریخواهان قویا موضع دولت بایدن در ارائه کمک به دولت اوکراین و حجم بالای این کمک‌ها را زیر سوال می‌برند. یک سال قبل، کمتر از ۱۰ درصد از جمهوریخواهان فکر می‌کردند که آمریکا حمایت‌های نظامی فراوانی را از اوکراین انجام می‌دهد با این حال در شرایط کنونی، این میزان چیزی در حدود ۵۰ درصد است (بر اساس یافته‌های جدیدترین نظرسنجی دانشگاه کوینیپیاکِ آمریکا). در نقطه مقابل، ۶۲ درصد از حامیان دموکرات‌ها فکر می‌کنند که میزان حمایت‌های آمریکا از اوکراین خوب و درست است.

این شکاف فکری در میان احزاب اصلی آمریکا، رو به روز عمیق‌تر می‌شود و در بحبوحه کارزار‌های انتخاب ریاست جمهوری سال ۲۰۲۴ آمریکا وضعیت عینی‌تر و شدیدتری را به خود می‌گیرد. هم فرماندار ایالت کالیفرنیا یعنی "ران دی سانتیس" و هم "دونالد ترامپ" رئیس جمهور سابق آمریکا که اکنون سه چهارم از رای‌دهندگان حزب جمهوریخواه به آن‌ها گرایش دارند، به صراحت خواستار ایجاد صلح در اوکراین و کاستن از سطح دخالت‌های واشینگتن در این جنگ شده اند.

آن‌ها بایدن را به اتحاذ سیاستی مبهم و بی معنی در جنگ اوکراین متهم ساخته اند و تاکید دارند که بایدن نباید به اوکراین یک چک سفید امضا را بدهد. کاملا واضح است که به احتمال فراوان در روز‌ها و ماه‌های آتی، سیاست دولت بایدن در حمایت جدی از اوکراین، با واکنش‌های منفی فراوانی در صحنه سیاست داخلی آمریکا رو به رو خواهد شد و این یک پالس منفی جدی به طرف اوکراینی است.

۴. اژد‌ها وارد می‌شود

اینطور به نظر می‌رسد که چینی‌ها بر شدت تحرکات و رایزنی‌های دیپلماتیک آشکار و نهان خود با محوریت جنگ اوکراین افزوده اند. البته که آن‌ها پس از نقش آفرینی مثبت و موفقیت آمیز خود در میانجی گری روابط ایران و عربستان، اکنون اعتماد به نفسِ بیشتری را پیدا کرده اند و در ایفای نقش میانجی‌گری در جنگ اوکراین، مصمم‌تر هم هستند.

از این رو، در مدت اخیر، جریان‌های سیاسی و رسانه‌ای غربی به نحو گسترده‌ای به ابتکارات احتمالی چین و طرح صلحِ آن جهت خاتمه دادن به جنگ اوکراین حمله کرده اند و آن را مغرضانه خوانده و رد کرده اند. با این حال، حداقل طرفِ اوکراینی نمی‌تواند همچون جهان غرب رفتار کند. البته که بخش قابل توجهی از محرک‌های اوکراین در این زمینه نیز پیشتر مورد اشاره قرار گرفته است. به ویژه اینکه در مدت اخیر اخباری دال بر اراده چین جهت ارسال کمک‌های نظامی به روسیه منتشر شده است.

این موضوع اگر به واقعیت بپیوندد می‌تواند تبعات جبران ناپذیر برای طرف اوکراینی به همراه داشته باشد و روند پیشروی‌های روس‌ها در خاک اوکراین را بیش از پیش تقویت کند. البته که برخی معتقدند چین به دلیل روابط نزدیک و راهبردی خود با اتحادیه اروپا و به طور کلی اقتصاد‌های غربی، دست به چنین کاری نخواهد زد با این همه، بسیاری نیز معتقدند که اگر چینی‌ها موقعیت روسیه در برابر غرب را در موقعیت ضعف ببینند، ملاحظات اقتصادی را کنار می‌گذارند و در کمک به روس‌ها تردیدی به خود راه نمی‌دهند. با این حال، طرف اوکراینی می‌تواند روی نزدیکی و وابستگی فزاینده روسیه به چین حساب باز کند.

از منظر اوکراین، در شرایطی که غرب نمی‌تواند یک میانجی‌گر منطقی و غیرمغرض باشد، چینی‌ها از این وضعیت تا حدی برخوردارند. این مساله مخصوصا با توجه به کاهش روند کمک‌های غرب به اوکراین، از ماهیت جدی تری برخوردار می‌شود. در این فضا، شاید غربی‌ها پیشنهاد میانجی گری چین در قالب معادله جنگ اوکراین را رد کنند، اما اوکراینی‌ها چندان در این زمینه مطمئن نیستند.

آن‌ها به این فکر می‌کنند که شاید امتیازاتی را که بتوانند امروز از روسیه بگیرند، قادر نباشند فردا بگیرند و متحمل آسیب‌های به مراتب جدی‌تری بر سرِ خود و منافعشان شوند.

bato-adv
bato-adv
bato-adv