پژوهشگر ارشد مسائل خاورمیانه گفت: فعلا هیچ دلیل قانع کنندهای نداریم که بگوییم روابط طرفین، استراتژیک خواهد شد؛ زیرا همچنان رقابت استراتژیک، ساختارهای سیاسی متفاوت و رقابت ژئوپلیتیک در لبنان، سوریه و عراق بین ایران و عربستان وجود دارد. هرچند شکل این رقابتها بعضا تغییر کرده است. قهرمانپور در پایان درباره آینده مناسبات تهران و ریاض نیز گفت: «به نظر من این روابط همچنان تاکتیکی باقی میماند مگر اینکه اتفاق عجیبی رخ دهد که روابط را به سمت دیگری سوق دهد.»
ایران و عربستان سعودی به عنوان دو بازیگر اصلی و چین در قالب میانجیگر بین طرفین، هر کدام اهداف خاص و بعضا مشترکی را از آشتی اخیر دنبال میکنند. یکی از اهداف مهم و مشترک ایران و عربستان از تجدید روابط دیپلماتیک، خارج کردن رقیب از فضای تهدید به فضای رقابت و همکاری است.
به گزارش دنیای اقتصاد، یک هدف دیگر را میتوان حل و فصل اختلافات منطقهای بهویژه در یمن و سوریه دانست. چین هم که تقریبا مشخص است که نمیخواهد در منطقهای که در آن قراردادهای کلان امضا کرده، بخشی از پروژه کمربند-جاده از آن میگذرد و به امنیت انرژی اش به شدت نیاز دارد، اختلافی بین بازیگران بهخصوص بازیگران مهمی، چون ایران و عربستان باشد و امنیت منطقه را تهدید کند. اما یکی از اهداف مهم ایران از آشتی با عربستان را میتوان مسائل امنیتی مرتبط با حضور اسرائیل در منطقه بهویژه خلیج فارس دانست. موضوعی که طی روزهای اخیر توسط برخی مقامات تهران و لبنان بر آن تاکید شد. سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزب الله لبنان با بیان اینکه توافق تهران و ریاض نتایج مثبتی خواهد داشت، گفت که این توافق روند عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی را کند خواهد کرد. همزمان ابراهیم رئیسی و محمدباقر قالیباف نیز در سخنانی در روز قدس تاکید کردند که با عادی کردن روابط با عربستان، بازی صهیونیستها را برهم زدیم.
یکی از انگیزههای ایران در عادی سازی روابط با کشورهای عربی و منطقه «امنیتی» است و قصد برهم زدن نظم جدیدی را دارد که از سوی آمریکا و در دوره ترامپ آغاز شد. منظور همان توافق ابراهیم است که در مرداد ۹۹ بین اسرائیل، امارات متحده عربی و ایالات متحده امضا شد و عادی سازی روابط امارات، بحرین، مراکش و سودان با رژیم اسرائیل را در پی داشت. درواقع داماد ترامپ جراد کوشنر و بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل این طرح را دنبال و اجرایی کردند. هدف اصلیشان نیز ادغام اسرائیل در ترتیبات امنیتی منطقه بهخصوص در منطقه خلیج فارس بود که نزدیک به ایران باشد. آنها ذیل پروژه ایران هراسی و اینکه ایران به مثابه یک تهدید است این پروژه کلان را پیش بردند.
آخرین اقدامی هم که در سالهای اخیر رخ داد مشارکت اسرائیل در ساختار ستاد فرماندهی مرکزی آمریکا یعنی سنتکام بود؛ بنابراین وقتی آمریکا و اسرائیل کمر همت به تنگ کردن فضا برای ایران در منطقه به واسطه اسرائیل بسته اند و از هیچ اقدامی نیز فروگذار نمیکنند، طبیعی است که تهران نیز از عادی سازی و آشتی با ریاض بخواهد به تک آنها پاتک بزند و پروژههای آنها را با اختلال روبهرو کند.
به بیان دیگر یک دغدغه مهم تهران برای عادیسازی روابط ایران با سعودی این بود که پروژه عادی کردن روابط کشورهای عربی با اسرائیل را برهم بزند و به این ترتیب برای خود مطلوبیت امنیتی ایجاد کند و کشورهای عربی را به نحوی حداقل در موضوع امنیت خلیج فارس از اسرائیل دور کند یا اگر نمیتواند این اقدام را انجام دهد در روند همگرایی اختلالهایی ایجاد کند. حال این پرسش مطرح است که ایران تا چه حد توانسته این بازی را برهم بزند؟ همچنین احتمال عادی سازی روابط تل آویو و ریاض چقدر است و در صورت تحقق چه تاثیری در روابط ایران و عربستان که به تازگی آشتی کرده اند، میگذارد؟
رحمان قهرمانپور، پژوهشگر ارشد مسائل خاورمیانه در پاسخ به روزنامه «دنیایاقتصاد» و در تشریح اهداف تهران و ریاض از عادی سازی روابط گفت: «ایران محاسبات زیادی در عادی سازی روابط با عربستان داشته که بحث منطقه مهم بود و این باور شکل گرفته که بعد از بهبود روابط امارات-ترکیه و عربستان-ترکیه، شاید به نوعی ایران و محور مقاومت تحت فشار قرار بگیرند؛ بنابراین یک هدف از این آشتی شاید ایجاد یک فضای تنفسی یا جلوگیری از تغییر معادلات به ضرر محور مقاومت بود.»
این کارشناس با بیان اینکه در مساله محور مقاومت نمیتوان مساله اسرائیل را نادیده یا دست کم گرفت، توضیح داد: «محور مقاومت دو دشمن اصلی دارد شامل اسرائیل و آمریکا. امروز با کاهش حضور آمریکا در منطقه شاید تاحدودی مساله آمریکا کمرنگتر شود، اما اسرائیل همچنان در منطقه حضور دارد.
این در شرایطی بود که اسرائیل از دو سه سال قبل به وضوح درصدد افزایش تنش با ایران بهویژه در مساله هستهای برآمده بود.» وی افزود: «در این خصوص باید به پخش اخبار متعدد شامل مانورهای مشترک اسرائیل و آمریکا، آمادگی نظامی اسرائیل برای حمله به تاسیسات هستهای ایران و مساله عادی سازی روابط با بحرین، امارات، سودان و مراکش توجه کرد.»
قهرمانپور همچنین گفت: «تلاش اسرائیل برای افزایش تنش با ایران قاعدتا یک دغدغه جدی برای محور مقاومت بود و این مساله یکی از مسائلی بود که باعث شد تهران به سمت عادی سازی با عربستان گام بردارد. اما باید در نظر داشت که مذاکرات ایران با عربستان برای عادی سازی حدود دو سال پیش شروع شده بود؛ وقتی این زمانبندی را در نظر میگیریم، نباید درباره مساله جلوگیری از عادی سازی خیلی اغراق کرد. به طور سادهتر نمیتوان اصلیترین پیشران و مولفه اصلی در عادی سازی روابط ایران با عربستان را بحث اسرائیل دانست.»
این کارشناس در ادامه گفت که وقتی از زاویه عربستان به موضوع نگاه میکنیم، درمی یابیم که مساله اسرائیل برای محمد بن سلمان، مسالهای کوتاهمدت و موقت نیست. این درست است که در ابتدا ترس از ایران باعث نزدیکی مخفیانه عربستان به اسرائیل شد، اما وقتی به تحولات داخلی عربستان نگاه کنیم، به مساله جزایر تیران و صنافیر یا به رویکرد کلی عربستان به آمریکا، روسیه و چین، به نظر نمیرسد که ریاض موضوع عادی سازی با اسرائیل را کاملا از دستورکار کنار گذاشته باشد.»
وی با بیان اینکه پیگیری عادی سازی روابط عربستان با اسرائیل در قالب پیمان ابراهیم امروز دشوارتر شده افزود:، اما این به معنای کنار گذاشتن این موضوع نیست.
قهرمانپور تاکید کرد: «وقتی به سند ۳۰ ساله عربستان که در دوره بن سلمان نوشته شده نگاه کنیم میبینیم که در آن ذکر شده عربستان باید خود را از وابستگی به نفت آزاد کند، یک اقتصاد غیروابسته به نفت داشته باشد، به سمت تولید انرژیهای پیشرفته گام بردارد و تجارت را افزایش دهد که تمامی این اقدامات به کاهش تنش با همه بازیگران بهویژه اسرائیل وابسته است؛ بنابراین در برنامه بلندمدت عربستان نه تنها کاهش تنش با اسرائیل همچنان مطرح است بلکه به نظر من وقتی بن سلمان به قدرت برسد، مساله عادی سازی در دستورکار قرار خواهد گرفت. البته به شرطی که اسرائیل امتیازات بزرگی که عربستان میخواهد را بدهد.»
پژوهشگر ارشد مسائل خاورمیانه در واکاوی این مساله که در صورت عادی سازی روابط تل آویو-ریاض، روابط ایران و عربستان چه سمت و سویی پیدا خواهد کرد، گفت: «درست است که اکنون یک جو خوشبینانه به وجود آمده، اما همیشه یک قاعدهای در پیشبینی وجود دارد مبنی بر اینکه در پیشبینی محافظه کار باش.»
قهرمانپور ادامه داد: «سیر تاریخی روابط ایران و عربستان نشان میدهد که هیچگاه دو کشور نتوانستند از حد معینی روابطشان را جلوتر ببرند. حتی در دوره ریاست جمهوری آقای خاتمی که به نوعی دوره اوج شکوفایی روابط تهران و ریاض بود، همچنان محدودیتهای جدی در روابط وجود داشت و این محدودیتها هنوز مانع از آن است که روابط طرفین استراتژیک شود؛ همانطور که روابط ایران و ترکیه نیز با وجود اینکه گسترش پیدا کرده، اما استراتژیک نیست.»
این کارشناس با تاکید بر اینکه روابط ایران با عربستان، استراتژیک نخواهد شد و همچنان تاکتیکی باقی خواهد ماند، گفت: «در این رویکرد تاکتیکی، دو طرف به سمت افزایش تنش یا درگیری مستمر نخواهند رفت و زمانی میتوان گفت عادی سازی روابط تهران و ریاض میتواند مساله عادی سازی روابط عربستان با اسرائیل را منتفی کند که روابط ایران با عربستان استراتژیک شود.»
وی افزود: فعلا هیچ دلیل قانع کنندهای نداریم که بگوییم روابط طرفین، استراتژیک خواهد شد؛ زیرا همچنان رقابت استراتژیک، ساختارهای سیاسی متفاوت و رقابت ژئوپلیتیک در لبنان، سوریه و عراق بین ایران و عربستان وجود دارد. هرچند شکل این رقابتها بعضا تغییر کرده است. قهرمانپور در پایان درباره آینده مناسبات تهران و ریاض نیز گفت: «به نظر من این روابط همچنان تاکتیکی باقی میماند مگر اینکه اتفاق عجیبی رخ دهد که روابط را به سمت دیگری سوق دهد.»