کارگردان سریال «زیرخاکی» گفت: تا وقتی که مدیرانِ صداو سیما به این جمعبندی نرسند که به جز اقوام و دوستان و همشهریها و دور و بریهایشان کسانی دیگر هم هستند که میتوانند از آنها برای بهتر شدنِ برنامههای سازمان صداوسیما کمک بگیرند، اتفاقی نمیافتد و در واقع تحولی هم پیش نمیآید. در واقع آنها باید تحول را از خودشان آغاز کنند.
کارگردان سریال «زیرخاکی» اعتقاد دارد در صدا و سیما کارشناسی اتفاق نمیافتد و تا مادامی که مدیران کنونی رسانه ملّی به این جمعبندی نرسند که تحول باید در درون خودشان شکل بگیرد، تحولی اتفاق نمیافتد.
به گزارش تسنیم، مراسم هفته هنر انقلاب «هنر متعهد به حقیقت» با برگزاری شب چهرههای هنری سال ۱۴۰۱ در رشتههای سینمای مستند، سینمای داستانی، انیمیشن، تئاتر، موسیقی، معماری، پژوهش و عکاسی در محوطه باز حوزه هنری برگزار شد.
در کنار بسیاری از هنرمندان و اهالی فرهنگ، جلیل سامان برای سریال «زیرخاکی» به عنوان چهره هنر سال ۱۴۰۱ در بخش تولیدات تلویزیونی معرفی و تقدیر شد. کارگردانی که اولینبار با «ارمغان تاریکی» سال ۱۳۸۹ به تلویزیون آمد و بعد از آن «پروانه» را سال ۱۳۹۲ به نمایش گذاشت. پروژه سوم جلیل سامان نامش «نفس» بود که در ماه مبارک رمضان روی آنتن رفت.
او بعد از این سه گانه به سراغِ سریالی رفت که فضای متفاوتی داشت؛ سریال «زیرخاکی» را در سه فصل کارگردانی کرد که مورد استقبال مخاطبین قرار گرفت. به گونهای که هنوز هم مخاطبین دوست دارند این سریال فصل جدیدی داشته باشد که در آخرین خبرها آمد پرونده ساخت سریال «زیرخاکی» بسته شده است.
در میانِ گفتوگوی کوتاه با جلیل سامان درباره ادامه «زیرخاکی» هم سؤالی مطرح شد.
بهعنوان سؤال اول بفرمایید؛ چرا سازمان صداوسیما در سالهای اخیر نتوانسته مخاطب فراوانی را داشته باشد؟
چون نتوانسته سلیقه خود را با مخاطب همسو کند یا به عبارتی درک درستی از مخاطب ندارد.
موضوعِ بسته شدن پرونده «زیرخاکی» مطرح شد که دیگر فصل جدیدی از این سریالِ محبوب و پرمخاطب ساخته نخواهد شد. ماجرا از چه قرار است؟
به خاطر شرایطی که در کار وجود داشت فصل سوم را هم نمیخواستم بسازم. فصل سوم را ساختیم قصه تمام شود، به خاطر تعهدی که شخصاً به مخاطب تلویزیون داشتم باید قصه را تمام میکردم. البته به این معنا نیست دیگر نمیتواند ادامه پیدا کند. همچنین یادم میآید در همان ایام، خیلی سازمان صداوسیما هم تمایلی به ساخت ادامه سریالها نداشت و میگفتند میخواهند پروندههای سریالهای ادامهدار را ببندند.
یعنی اگر شرایط فراهم شود این سریال را دیگر ادامه نخواهید داد؟
جلیل سامان یکی از عواملِ این سریال است. اگر قرار باشد «زیرخاکی» جدیدی ساخته شود من یکی از آن آدمها هستم. باید یک مجموعهای قانع شوند تا این کار به مرحله اجرا برسد.
پستهای اخیر شما در فضایمجازی نشان میدهد نوعی گلایه و انتقاد از وضعیتِ موجود سازمان صداوسیما دارید. البته سریالها و برنامههای اخیر هم نتوانستند آن رضایتمندی را افزایش بدهند و به نوعی به بحرانِ این روزهای رسانه ملّی در بحث «مخاطب» پایان دهند. به نظر شما راه برونرفت از این بحران چیست؟
باید یک مقداری مدیرانمان با نگاه و ذائقه و سلیقه مردم همراه شوند. باید با خشوع به مخاطب احترام بگذارند. یک تجربه داستانی موفق ثمره بازیگران خوب، کارگردان، فیلمنامهنویس، تهیهکننده و مدیران توانا است. اینطوری نیست که با یک سال و دو سال آموزش، کسی بتواند به این جایگاه برسد. در واقع هنرمند باید راهی را برود که "بشود" یک نوع سلوک مطرح است. از مدیران فعلی بیشتر از قبلیها انتقاد میکنم و گلایه دارم، چون این مدیوم و مخاطبانش را دوست دارم. سالها برای مردم سریال ساختم و سعی کردم به ذائقه و سلیقهشان احترام بگذارم.
وقتی میبینم در سازمان صداوسیما کارشناسی اتفاق نمیافتد؛ آدمهایی که کارشناس این سازمان نیستند و از بیرون سازمان آمدهاند آموزشی ندیدهاند، دورهای نگذراندهاند و تجربهای در خور هم ندارند؛ قاعدتاً نمیتوانند این مسیر دشوار و پرچالش را راهبری کنند و این بزرگترین بیاحترامی به مخاطب است.
تا وقتی که مدیرانِ صداو سیما به این جمعبندی نرسند که به جز اقوام و دوستان و همشهریها و دور و بریهایشان کسانی دیگر هم هستند که میتوانند از آنها برای بهتر شدنِ برنامههای سازمان صداوسیما کمک بگیرند، اتفاقی نمیافتد و در واقع تحولی هم پیش نمیآید. در واقع آنها باید تحول را از خودشان آغاز کنند. من فکر میکنم وحدت ملی هم که حضرت آقا فرمودند یکی از لوازمش و از اولین لوازمش بسط این نگاه در سازمان صدا و سیما است.
بازیگر باید محبوب باشد بدون محبوبیت داستانتان را بیننده نمیبیند. پس شهرت برای بازیگر (و برای هرکس) اگرچه سمّ است، اما برای رسانه یک امکان است. اصلاً یکی از رازهای دیدن سریالها و فیلمها همین محبوبیت هنرمندانش است. واقعیت این است مرزبندیهایی هم به وجود آمد که باید سلبریتیزدایی اتفاق بیفتد. من با مرزبندی مخالف نیستم، اما سلبریتیزدایی مثل خود کلمه سلبریتی در فارسی اصطلاح بیقواره و غلط اندازی است.
هر آدم مشهوری که دنبالهرو دارد سلبریتی به معنای دجال آدم از راه به در کن نیست! هر آدم سرشناسی هم که توسط جوانان به رسمیت شناخته میشود الزاماً الگوی مناسبی نیست. این یک واقعیت ناگریز است که تلویزیون آدمها را مشهور میکند و آدمهای مشهور دنبالهروهایی پیدا میکنند که ممکن است علیه رسانهای که از آن برآمدهاند بشورند حالا یا متوهم شده باشند یا بر حق، این خاصیت رسانه و خصوصاً تلویزیون است.
این یک واقعیت ناگریز است که تلویزیون آدمها را مشهور میکند و آدمهای مشهور دنبالهروهایی پیدا میکنند که ممکن است علیه رسانهای که از آن برآمدهاند بشورند حالا یا متوهم شده باشند یا بر حق، این خاصیت رسانه و خصوصاً تلویزیون است.
این تناقض کارکردی تنها یک راه برونرفت دارد اینکه مدیران رسانه آدمهای متخصص، با تجربه، خوش سلیقه، باهوش و با درایتی باشند، نه اینکه با سلبریتیها سلفی بگیرند و بعد از آنها تبرّی بجویند! برای تبلیغات! انتخابات و مراسم و جشنها سراغشان بروند و به عنوان الگو معرفی کنند و بعد که حرفی خلاف میل یا اعتقاد آنها زدند مجبور شوند الگوزدایی کنند! متأسفانه در این بازار همهچیز درهم است! راه حل چیست؟ خودِ مدیران و مسئولان امر الگو باشند! تلویزیون آنقدر با مردم صادق باشد که وقتی گفتند "کار ما نیست" مردم باور کنند.
آیا مشغول کاری هستید یا مثل برخی از دوستانِ دیگر فیلمنامه خوبی پیشنهاد نشده است؟
این را بگویم که مانعی از طرف مدیران سازمان برای کارم نبوده حتی پیشنهادهایی هم از شبکه سه و دو و سیما فیلم شده، اما ماجرا این است که تنها نمیتوان سریال ساخت این دوستان که آمدند و اتفاقاتی افتاد که بیشتر شبیه به یک زلزله بود. خیلی از ساختارها دچار تغییراتی شد که آنچنان مثبت هم نبود مدیرانی به سازمان تزریق شدند که تجربه لازم را نداشتند و دافعه ایجاد کردند. بعد از آن اعتراضات و اغتشاشات هم مثل یک سونامی پشت سر زلزله آمد و هرچه مانده بود را با خودش شست و برد.
یک شبه که نمیتوان بازیگر ساخت فیلمنامهنویس و کارگردان تربیت کرد! من را اگر از قطار تلویزیون هم بیرون بیندازند از عقب واگن آویزان میشوم و رهایش نمیکنم. چون هنوز دوست دارم برای مردم و در تلویزیون قصه بگویم، چون تلویزیون خانه من است؛ مدیران فعلی میهمان تلویزیون هستند، اما ما برنامهسازها و مردم صاحب این رسانهایم. امیدوارم به زودی آزمون و خطاها تمام شود و شرایط برای کار در تلویزیون مهیا شود.
یادم میآید جایی گفتید که دوست ندارید مردم برای دیدن فیلمها و سریالهایتان پولی پرداخت کنند و از این جهت به شبکه نمایشخانگی نخواهید رفت. اما با اتفاقاتی که افتاده، آیا به آن سمت خواهید رفت یا خیر؟
هنوز هم میگویم دوست ندارم مردم برای دیدن کارمان پول بدهند. وقتی بچهها و خانوادههای فقیر شهرستانها و روستاهای دوردست را میبینم که «زیرخاکی» را دیدهاند و حالشان با آن خوب بوده تمام خستگیهای کار از تنم بیرون میآید؛ دوست دارم مردم راحت کار ما را از تلویزیون ببینند.
تا به حال سینما و شبکه نمایشخانگی اولویتم نبودهاند؛ اما وقتی تلویزیون شرایط مناسبی برای تولید نداشته باشد، من با هیچ پیشنهادی مخالفت نمیکنم. آن را بررسی میکنم اگر ببینم آن کار میتواند کار دل من هم باشد حتماً کارش میکنم. بالأخره یک روزی از تلویزیون هم پخش میشود.
جایزه چهره هنر انقلاب را دریافت کردید؛ نظرتان درباره این جایزه چیست؟
بهترین جایزه استقبال مخاطب است. جوایز جشنوارهها و ارگانها سلیقهای است. با این وجود از اینکه «زیرخاکی» را شایسته تقدیر دانستند سپاسگزارم و این را نتیجه یک کارگروهی دلسوزانه میدانم.