آنجلینا جولی یکی از محبوبترین بازیگران حال حاضر است، اما فعالیت در این عرصه تصمیم راحتی برایش نبود. به گفتهی خودش، اگر کار بازیگری برایش خوب پیش نمیرفت، قصد داشت مدیر یک مؤسسه کفن و دفن شود.
تغییر شغل امری رایج است و در میان بخش قابل توجهی از شاغلین رخ میدهد. این امر منحصر به تغییر محل کار نیست و میتواند به شکل تغییر کامل شغل باشد. شرایط تغییر میکند و افراد ممکن است تصمیم به شروع مسیری تازه بگیرند. سلبریتیها هم فکر میکنند اگر آدمهای مشهوری نشده بودند، حالا حتماً مثل باقی مردم شغلی عادی داشتند.
مارگو رابی وقتی دختر کم سن و سالی در استرالیا بود، به یک مدرسه سیرک رفت و از آنجا یک مدرک بندبازی گرفت. علاوه بر این او آرزوی کار در سیرک را داشت که هرگز محقق نشد. او دراینباره گفته: «یک لحظه هم از فکر آن آرزوی احمقانه بیرون نمیآمدم. احساس میکنم کاری که برایش ساخته شده بودم را از دست دادم.» با این حال، او در فیلم «جوخه انتحار» (Suicide Squad) این فرصت را پیدا کرد تا بخشی از توانایی اش در بندبازی را به کار گیرد.
کیم کارداشیان با چیزهای مختلفی شناخته میشود و در طول زندگی خود سرمایه گذاریهای تجاری زیادی انجام داده است. اما اگر میخواست شغلی معمولی انتخاب کند، به گفتهی خودش کاراگاه پزشکی قانونی بود. تعجبی هم ندارد، چرا که او مشغول تحصیل در رشتهی وکالت است که علاقهی او به علم حقوق را میرساند. در حقیقت او اولین مرحله از آزمون وکالت را پشت سر گذاشته و حالا در حال طی ادامهی مسیر برای تبدیل شدن به یک وکیل واقعی است.
او دراینباره گفته: «به همهی آنهایی که از ماجرای تحصیلم در رشتهی وکالت بی خبرند میگویم که چیز راحت و آمادهای برایم نبود. در ۲ سال، ۳ بار این امتحان را رد شدم، ولی هر دفعه دوباره از اول شروع کردم و بیشتر و بیشتر درس خواندم تا بالاخره قبول شدم.»
کورتنی کاکس پیش از بازی در سریال «روابط خانوادگی» (Family Ties) در سال ۱۹۸۹، در یک شرکت ساخت استخرهای شنا به عنوان فروشنده کار میکرد؛ و او حالا با افتخار میگوید که در کار خود واقعاً هم خوب بود.
وقتی کاکس برای بازیگر شدن آلاباما را به مقصد کالیفرنیا ترک کرد، پدرش به او توصیه کرد که به شهر خود بازگردد و کار فروش را ادامه دهد. او در اینباره گفته: «در یک دوره هیچ پولی نداشتم. یک ماهی بی پول بودم و پدرم فکر میکرد که باید برگردم به شهرم و همان کار فروشندگی را ادامه دهم.»
آنجلینا جولی یکی از محبوبترین بازیگران حال حاضر است، اما فعالیت در این عرصه تصمیم راحتی برایش نبود. به گفتهی خودش، اگر کار بازیگری برایش خوب پیش نمیرفت، قصد داشت مدیر یک مؤسسه کفن و دفن شود.
او دراینباره گفته: «حالا چیز خیلی عجیب و غریب و سیاه و تاریکی به نظر میرسد، اما واقعیت این است که وقتی پدربزرگم فوت کرد، خیلی از مراسم خاکسپاری اش ناراضی بودم. با مرگ یک شخص، مواجههی خانواده اش با آن و مسألهی مرگ باید برخورد دیگری شود.»
سه شغل هست که هری استایلز در صورت خواننده نشدن دوست داشت در آنها مشغول شود: فیزیوتراپ، معلم یا گلفروش. او در اینباره گفته: «دلم میخواست فیزیوتراپ بشوم. روزی که در مدرسه دربارهی شغلهای مختلف صحبت کردند، گفتند برای فیزیوتراپها خیلی کار نیست، برای همین من خواننده شدم.»
در موقعیتی دیگر وقتی همین سؤال از استایلز شد، او گفت: «وقتی بچه بودم میخواستم فیزیوتراپ شوم… شاید هم گلفروش.»
سوفیا ورگارا وقتی در کلمبیا مشغول تحصیل بود، تا گرفتن مدرک دندانپزشکی اش تنها ۲ ترم فاصله داشت که رویای بازیگر شدن او را از ادامهی تحصیل منصرف کرد. با این حال، او هنوز اهمیت زیادی برای بهداشت دهان و دندان قائل است.
او دراینباره گفته: «این موضوع خیلی برایم است. پسرم فکر میکند دیوانه ام، چون هر سه ماه یک بار مجبورش میکنم جرم گیری کند. همهی تلاشم را میکنم که دندانپزشک مجبورش کند زودتر این را کار را کند.»
جاستین بیبر طرفداران سرسختی دارد که دنیای موسیقی را بدون او نمیتوانند تصور کنند، او، اما خود میداند که اگر خواننده نشده بود احتمالاً زندگی اش چگونه میشد. به گفتهی بیبر او احتمالاً دلش میخواست فضانورد شود، چون همیشه آرزوی رفتن به فضا را داشت. این رویا البته در آیندهی نزدیک برای بیبر محقق خواهد شد چرا که او یک بلیت سفر به فضا از شرکت ورجین گلکتیک رزرو کرده است.
زین ملک میگوید اگر خواننده نشده بود به دانشگاه میرفت.
او دراینباره گفته: «زیاد به این فکر میکنم که اگر دنبال موسیقی نرفته بودم چه کار میکردم. فکر میکردم به دانشگاه میرفتم و در رشتهی زبان انگلیسی تحصیل میکردم. فکر میکنم دنبال کاری در رابطه با آموزش یا ادبیات انگلیسی میرفتم. من عاشق شعر و نوشتن ام. حالا هم که ترانه نویسم؛ بنابراین دنبال کاری میرفتم که باز هم به من حس تولید یک محصول خلاقانه از طریق نوشتن را دهد.»
کامیلا کابیو خوانندگی را زمانی شروع کرد که عضو گروه موسیقی Fifth Harmony شد. او آن زمان هنوز مدرسه میرفت، بنابراین فرصت امتحان کردن شغلهای دیگر را نداشته تا ببیند علائق دیگرش چه هستند. با این حال، به گفتهی خودش، دلش میخواست در یک کافه کار کند تا شاید یک روز مرد رویاهایش را در آنجا ملاقات کند.
او در اینباره گفته: «هنوز دلم میخواهد در یک کافه کار کنم، چون همیشه آرزویم بوده در یک کافه با یک نفر آشنا شوم و عاشقش شوم و هر روز در آنجا با او حرف بزنم. او هم فقط برای گرفتن قهوهی من به آن کافه بیاید. ولی نه به خاطر اینکه قهوههای خوبی درست میکنم، برای اینکه او هم از من خوشش میآید.»
بریتنی اسپیرز گفته اگر به دنبال رویایش برای خواننده شدن نرفته بود، دوست داشت معلم تاریخ شود. شاید به این خاطر که مادر او هم معلم بود، امری که بر بریتنی تأثیر گذاشته بود.
جو جوناس مدتی قبل به علاقه اش به آشپزی پی برد و از آن زمان شیفتهی این کار شده است. شاید به همین خاطر است که در سال ۲۰۱۵ تصمیم به راه اندازی رستورانی به نام «هینترلند» در کالیفرنیا گرفت. همسر جوناس، سوفی ترنر هم مهارتهای آشپزی او را تحسین کرده و گفته خوش شانس بوده که توانسته با کسی با چنین دستپخت خوبی ازدواج کند.
منبع: روزیاتو