فصل پایانی سریال «بازی تاج و تخت» یکی از جنجالیترین فصول یک سریال نمایشی در قاب تلویزیون بود. بازی تاج و تخت یکی از بزرگترین موفقیتهای تمام دوران است. این دنیای فانتزی در طول پخش خود میلیونها بیننده را با اجرای چشمگیر، طرح جذاب و پیچشهای داستانی متعدد جذب کرده است.
تلویزیون در ۱۰ سال گذشته تغییر کرده است و سریالها و آثار نمایشی در آن شانس بیشتری برای دیده شدن دارند. برخی از این آثار به همان اندازه که به خاطر خط داستانیشان معروف هستند، به دلیل جنجالها نیز معروفتر میشوند. اکنون ما در این مطلب از ویجیاتو میخواهیم ۱۰ سریال جنجالی که در ده سال گذشته پخش شدهاند را به شما معرفی کنیم.
به گزارش ویجیاتو، در این دهه چندین سریال موفق به اوج شهرت و محبوبیت رسیدهاند، از جمله یکی از آثار چندماه اخیر نتفلیکس، یعنی «Wednesday»، که شخصیت نمادین ونزدی آدامز را به نمایش میگذارد. با این حال، بسیاری از نمایشهای موفق، و آثار سریالی پایینتر به طور یکسان، هنوز هم در بین مخاطبان و هم منتقدان بحثهایی را برانگیختهاند. بسیاری از آثار موفق علیرغم بازیهای خیرهکننده و داستانهای خوب، به دلیل برجستهکردن جنبههای مشکلساز داستان، جنجالهایی را بهوجود آوردهاند. برخی از این آثار در دهه گذشته بیش از سایر سریالها جنجال ایجاد کردند؛ و ما در این مطلب روی آن آثار متمرکز شدهایم.
بدون شک همه باور دارند که سریال محبوب «The Walking Dead» در طول یک دهه نمایش خود، خیلی از مخاطبانش را از دست داده است. این سریال از همان لحظه پخش موفقیتآمیز بود، محبوبیت آن باعث شد این سریال به یکی از بزرگترین نمایشهای کابلی تمام دوران تبدیل شود و بیش از ۱۷ میلیون بیننده را در بالاترین نقطه اوج خود داشته باشد. با این حال، این نیز یکی از آن برنامههایی است که یک فصل وحشتناک داشت که باعث شد تعداد زیادی از مخاطبان اختصاصی خود را از دست بدهد.
سقوط بینندگان با تصمیم بحث برانگیز برای کشتن گلن در قسمت اول فصل هفت آغاز شد و سریال هرگز بهبود نیافت. زمانی که The Walking Dead تمام شد، به طور متوسط در هر قسمت کمتر از دو میلیون بیننده داشت. بسیاری از بینندگان بر این باورند که The Walking Dead با گذشت فصلها، با مرگهای غیرضروری، یک طرح عقبافتاده و درگیریهای پایینتر، رفته رفته جذابیت کمتری پیدا کرد.
این اثر موفق یکی از آثاری است که عمده فضای جنجالی آن برآمده از رویکرد تحریککننده آن نسبت به خودکشی بود. سریال «۱۳Reasons Why» فصل اول بسیار بحث برانگیزی داشت و بسیاری از منتقدان و بینندگان معتقد بودند که تمرکز بر خودکشی نوجوانان نه تنها با برانگیختن مفهوم جوانانی که به دلیل قلدری بر اثر خودکشی میمیرند را رمانتیک کرده است، بلکه آن را تحریککننده و زیبا جلوه داده است.
علیرغم جنجال شدیدی که در پس نحوه انتخاب این سریال برای پرداختن به این موضوع اجتماعی وجود داشت، «۱۳Reasons Why» برای نتفلیکس بدل به اثری به شدت موفق شد و بسیاری از بینندگان در طول چهار فصل در اطراف آن ماندند. این بینندگان افتتاحیه سریال را درگیرکننده احساس کردند و از مردمی که به فکر خودکشی بودند یا هستند میخواستند به دنبال کمک باشند. البته باید اشاره کرد بازیهای چشمگیر تیم جوان بازیگران، سریال را محترمانه و سرگرمکننده کرد.
بدون شک سریال Iron Fist اولین شکست واقعی مارول بود؛ «مشت آهنین» که برای اولین بار در نتفلیکس به نمایش درآمد، کمترین موفقیت را در بین آثار تلویزیونی مارول برای اولین بار در این سرویس پخش داشت. هم طرفداران و هم منتقدان این سریال را ضعیف ارزیابی کردند و به این نتیجه رسیدند که سرعت آن بسیار کند است و قهرمان داستان در مقایسه با همتای کمیک خود مورد سوء استفاده برداشت ضعیف قرار گرفته است.
با این حال، لغو سریال مشت آهنین پس از فصل دوم برای مخاطبانی که فصل به فصل شاهد بهبودی در سریال بودند، ناامیدکننده بود. طرفداران از توسعه بهتر شخصیت و بهبود خط داستانی کلی هیجان زده بودند و معتقد بودند که این ابرقهرمان باید فرصت دیگری برای درخشش میداشت.
فصل پایانی سریال «بازی تاج و تخت» یکی از جنجالیترین فصول یک سریال نمایشی در قاب تلویزیون بود. بازی تاج و تخت یکی از بزرگترین موفقیتهای تمام دوران است. این دنیای فانتزی در طول پخش خود میلیونها بیننده را با اجرای چشمگیر، طرح جذاب و پیچشهای داستانی متعدد جذب کرده است. با این حال، محبوبیت آن شکافها و حفرههای موجود در فصل پایانی را جبران نکرد و مشکلات موجود در این فصل برخی بینندگان نسبت به کل این جهان بدبین کرد.
بدون شک یک مرگ موجود در فصل پایانی این سریال را برای بسیاری از طرفداران که با قتل غیرمنتظره دنریس تارگرین در قسمت آخر خشمگین شده بودند، خراب کرد. بسیاری از طرفداران هنوز درباره ناامیدکننده بودن دو فصل آخر این سریال صحبت میکنند، حتی ترجیح میدهند وانمود کنند که این دو فصل پایانی وجود ندارند تا تماشای مجدد Game of Thrones لذت بخش شود.
سریال «دختران» ساخته لینا دانم در طول نمایش شش فصل خود بارها مورد تحسین منتقدان قرار گرفت؛ و طرفداران و منتقدان سریال را به خاطر نمایش تجربیات واقعی، صحنههای احساسی و مطالب قابل تامل موجود در داستان و لایههای شخصیتی آن تحسین کردند. در واقع هر فصل با وجود برخی از مسائل برجسته موجود در نمایش موفق بود.
اما ایستگاه پایانی سریال این موفقیت را با یک جنجال همراه کرد؛ اما چرا؟ چون نه تنها قسمت آخر سریال «دختران» برای بینندگانی که به مدت شش فصل پای تماشای سریال ماندگار بودند ناامیدکننده بود، بلکه بسیاری از بینندگان دیگر کمبود تنوع را یک مشکل جدی برای این موفقیت امروزی میدانستند. در واقع بینندگان با مشکلات دنیای اولی که خط داستان را پر کرده بود بهتر ارتباط گرفته بودن و تغییرات پایانی در دنیای سریال را یک نکته منفی و آشفته میدانستند.
از منظر خیلی از مخاطبان سفر به گذشته جهان بازی تاج و تخت یعنی سریال House Of The Dragon تمهای بسیار تاریکی داشت. سریال «خاندان اژدها» که پیش درآمدی برای Game of Thrones به حساب میآید با وجود داشتن تنها یک فصل تا کنون، یکی از بهترین سریالهای HBO است. با این حال، حتی طرفداران GOT از برخی از مضامین موجود در سری پیش درآمد شوکه شدند و آن را به طور قابل توجهی تیرهتر یافتند.
یکی از جنبههایی که برای بسیاری از بینندگان تماشای آن سخت و دردناک بود، صحنههای تولد وحشیانه نوزادان در طول فصل اول بود. از سوی دیگر، طرفداران دیگر فکر میکردند صحنهای که در آن رینیرا تارگرین با یک زایمان دشوار در حالی که با غصب تاج و تخت خود دست و پنجه نرم میکند، صحنه قدرتمندی بود که تجربه منحصر به فرد شخصیت او را به عنوان یک زن برجسته میکرد. به طور کلی فصل اول این سریال با رویکردهای ریز و درشت خود به یکی از جنجالیترین آثار این دهه اخیر بدل شده است.
سریالی که طرفداران قدیمی پیشتازان فضا را ناامید کرد. فرنچایز Star Trek از دهه ۶۰ میلادی سالها است که به شکل قوی اجرا میشود، اگرچه همیشه موفقترین نبوده است. اما پس از چند سال بدون سریال جدید در تلویزیون یا پروژهای در سینما، طرفداران با Star Trek: Discovery روبرو شدند. اثری که میتوان آن را یک سریال دوقطبی خطاب کرد.
این سریال یک سفینه جدید و یک شخصیت مرکزی جدید را دنبال میکرد که اگرچه آنها هنوز نتوانسته بودند در فدراسیون کاپیتان شوند؛ اما دیسکاوری شجاعانه مسیر جدیدی را در روح این مجموعه دنبال کرد. البته برخی از طرفداران برداشت جدید از شخصیتهای کلاسیک Star Trek مانند کلینگونها را بحث برانگیز میدانستند. با این حال، موفقیت آن همچنان موجی از سریالهایی مانند Picard و Strange New Worlds را آغاز کرد.
آثار نمایشی یا سریالهای برآمده از ماجراهای واقعی یکی از جنجالیترین ژانرهای موجود در تلویزیون هستند که اغلب در جایی بین خطوط یک فیلم کامل یا تا حدودی سرگرمکننده قرار میگیرند. اما در این شاخه بسیاری از بینندگان و منتقدان به طور یکسان با Snowflake Mountain نتفلیکس مشکل داشتند، که به نظر میرسید برای بخش دنیا و شخصیتهای خود فاقد عمق یک ماجرای واقعی است.
برخلاف این نقدهای تند، این سریال مبتنی بر واقعیت موفق شد به ۱۰ سریال برتر نتفلیکس راه پیدا کند و بسیاری از بینندگان از نحوه پخش سریال لذت بردند و معتقد بودند که تغییر واقعی در بازیگران به شکل مثبت دیده میشود. این سریال هنوز برای فصل دوم تمدید نشده است، اما بینندگان امیدوارند که منتقدان مانع از ادامه این واقعیت برآمده از شوی عصر مدرن نشوند.
کمدی سیتکام «Roseanne» از شبکه ABC یک سریال موفق بود که به خاطر نمایش صادقانهاش از یک خانواده آمریکایی طبقه کارگر مورد تحسین قرار گرفت. اگرچه فصلهای بعدی تغییر غیرمنتظرهای داشت که طرفداران را به خود مشغول کرد، اما هنوز هم یکی از بهترین سریالهایی است که یک خانواده مدرن آمریکایی به درستی به تصویر میکشد.
با این حال، سریال راه اندازی مجدد آن با عنوان The Connors، به دلیل تغییرات غیرمنتظره در طول زمان تولید، یک کمدی سیتکان بحث برانگیز و جنجالی شد. اگرچه سری جدید موفقیتآمیز بوده است، اما زمانی که مادرسالار کشته شد و روزان بار، بازیگر زن، به دلیل ایجاد پستهای نژادپرستانه در توییتر از تیم تولید اخراج شد، بینندگان تا حد زیادی پیرامون این سریال از هم جدا شدند.
داستان جنجالی قاتل سریالی جفری دامر، یکی از جنجالیترین آثار تلویزیونی در سالهای اخیر بوده است. با The Jeffrey Dahmer Story، بازخوانی فوقالعاده جنجالی نتفلیکس از جنایات وحشتناک جفری دامر در فهرست ده نمایش برتر نتفلیکس در سال ۲۰۲۲ قرار گرفت. اگرچه موفقیت این اقتباس جنایی واقعی بدون انتقاد منفی نبود. در حالی که تماشاگران اجراهای کلی را ستایش کردند، منتقدان به طور ویژه روی دامر تمرکز کردند و نتوانستند توجه خود را به قربانیان او معطوف کنند. در واقع این منتقدان این ماجرا را نکته منفی خود سریال و رویکرد آن میدانستند.
اگرچه این سریال زندگی چند نفر از قربانیان دامر، به ویژه زندگی آنتونی هیوز را به تصویر میکشید، اما چندین قسمت به شدت بر زندگی دامر متمرکز بود، زیرا ذهن تاریک او چرخشی مرگبار پیدا کرد. بسیاری از این منتقدان بر این باورند که اگر سریال بیشتر بر قربانیان تمرکز میکرد تا قاتل، سریال به یک اثر دلپذیرتر بدل میشد.