تونی استارک در طول زندگی خود فداکاریهای زیادی برای تیم انتقام جویان و مردم دنیا کرد؛ تنها چیزی که باعث شد تا تونی نتواند آنگونه که باید به یک ابرقهرمان کامل تبدیل شود، پیش داوریهای شخصی و غرور بیش از حد او بود؛ که البته با تصمیم مفیدش در فیلم پایان بازی و مانع شدن از کشته شدن نیمی از مردم جهان، این اشتباهات را جبران کرد.
دنیای سینما پر از ابرقهرمانان قدرتمند است که هر کدام با قدرت خاص خود به صورت انفرادی و گروهی مقابل نیرویهای شرور جنگیدند و بارها دنیا را از تهدیدات بزرگ نجات دادند.
اما با وجود فداکاریهای بسیار زیاد این قهرمانان گاهی پیش آمده که آنها با گرفتن تصمیمات عجیب باعث بهم خوردن اوضاع و شرایط شدند.
این تصمیمات عجیب گاهی روحیه تاریک و ناخودآگاه قهرمانان را نشان میدهد و به ما یادآوری میکنند که شخصیتها حتی قهرمانان دارای وجه تاریک هستند که دیر یا زود با تصمیمات خود این روی تاریک را نشان میدهند.
ما در ادامه در این مطلب ویجیاتو به معرفی ۱۰ مورد از مشکل سازترین ابرقهرمانان دنیای سینمایی مارول و دیسی و همچنین تصمیمات مشکل ساز آنها میپردازیم.
مجموعه جوخه انتحار یکی از آن دست فیلمهایی است که راه متفاوتی را پیش گرفت و توانست نظر بسیاری از مخاطبان را به خود جلب کند و با معرفی شخصیتهای جدید و جذاب جای خود را در دل مخاطبانش باز کند.
یکی از شخصیتهای فیلم جوخه انتحار ریک فلگ است که وظیفه رهبری تیم جوخه انتحار را داشت.
شخصیت ریگ فلک یکی از شخصیتهای پیچیده و بدبین این سری است. ریگ فلک با وجود این تاریکیها و پیچیدگیها شخصیتی چندباری باعث شد تا تیم جوخه انتحار به خطر بی افتد حتی دچار تلفات شود.
تصمیمات عجیب و تاریک ریگ فلک باعث شده تا آتشی درست شود که این آتش زبانه گیر همه شود.
از ابتدای تشکیل تیم، ریک فلگ مدام اعضای تیم را تحقیر میکند و به نوعی با ایجاد جنگ روانی علیه هم تیمیهای خود، نظم و یکپارچگی تیم را دچار خطر کرده است.
یکی از اقدمات غیر قابل توجیه ریک فلگ تحریک شخصیت اسلیپ نات به فرار از تیم بود که در نهایت به انفجار ماده درون بدنش و کشته شدنش منجر شد.
ریک فلگ از این قضیه با خبر بود و میدانست درون همه اعضا این ماده منفجره وجود دارد؛ با این وجود او هیچ اقدامی برای جلوگیری از اسلیپ نات نکرد و خیلی راحت باعث کشته شدن او شد.
مجموعه فیلم دد پول که تا کنون دو شماره از آن منتشر شده یکی از آن مجموعههای محبوب دنیای سینمایی مارول است که با داشتن چاشنی کمدی و همچنین شکستن دیوار چهارم، توانست به موفقیت بسیار بزرگی در ژانر خود برسد.
شخصیت دد پول یا همان وید ویلسون با وجود داشتن شوخ طبعی و همچنین ظنز خاص و محبوب خودش، ویژگیهای بسیار تاریکی نیز دارد که گاهی باعث ایجاد دردسر برای خودش و دیگران میشود.
در طول دو شماره از فیلمهای دد پول وید ویلسون بی رحمی و سنگدلی بسیار زیادی از خود نشان میدهد و این بیانگر شخصیت خودخواه و ضد قهرمانانه او است.
به عنوان مثال در نبردهای خود اگر گلولهای شلیک کند برایش مهم نیست به غیر نظامیان یا افراد عادی برخورد کند یا خیر، او کار خودش را بدون توجه به آدمهای دیگر انجام دهد و حتی اگر تو این راه هم تیمیهای خودش آسیب ببیند آنچنان برایش اهمیت ندارد.
تنها شخص مهم او دختری است که عاشقش است و برای او حاضر است از مهمترین ارزشهای انسانیاش بگذرد.
نکته تاریک این قضیه این است که او با تمام این اتفاقات خشن و وحشتناک شوخیهایی میکند که شاید مخاطب را بخنداند و در داستان نکته خندهداری باشد، اما در حقیقت نشان از بی رحمی و سنگدلی این شخصیت دارد و در زندگی واقعی نه تنها خنده دار نیست بلکه وحشتناک هم هست.
باکی بارنز به عنوان یک شخص وفادار به استیو راجرز در طول نبردهای عظیم در کنار کاپیتان آمریکا جنگیده و بارها باعث نجات جان انسانها شده است.
با وجود روحیه قهرمانانه باکی، زمانی که تبدیل به سرباز زمستان شد بارها تحت نظر هایدرا و شست شویهای مغزی، اقدام به ترور شخصیتهای بی گناه کرده است و خیلی بیرحمانه به قتل عامهای بزرگی دست زده است. به نوعی این شخصیت مسئول مرگ بسیاری از شخصیتهای غیرنظامی است.
یکی از این نمونهها ترور بی رحمانه پدر و مادر تونی استارک است که در نتیجه باعث شد خشم بزرگی درونش شخصیت تونی استارک شکل بگیرد که بعدها به انتقام علیه باکی دست بزند.
اقدامات باکی باعث شده زخم خیلی عمیقی بر دل مرد آهنی باقی بماند و تا سالیان سال از بابت از دست دادن خانواده خود غمگین بماند.
اضافه شدن شخصیت واندر وومن به دنیای سینمایی دی سی باعث موفقیت بسیار زیاد این دنیا شده و بسیاری از طرفدارن مجذوب شخصیت او فیلم نخست او شدند.
در حالی که برای بسیاری از طرفدارن شخصیت پرنسس دیانا یک شخصیت نجیب و قهرمان به نظر میرسد، اما بعضی از تصمیمات خودخواهانه و سو استفادههای او در فیلم wonder woman ۱۹۸۴ باعث شد تا نظر این طرفداران در مورد خالص بودن نیت او دچار شک و تردید شوند.
بر اساس داستان این فیلم روح استیو که معشوق قدیمی دیانا است در بدن یک انسان رندوم میرود و واندر وومن از این فرصت استفاده میکند دوباره لحظات عاشقانهای را با اوم تجربه کند.
این ماجرا کمی بار منفی اخلاقی دارد و دیانا حتی به خودش زحمت نگرانی در مورد این قضیه نمیدهد که صرفا روح استیو درون این بدن قرار دارد و ممکن است مشکلات بزرگی برای او به وجود بیاید.
بروس بنر یا همان هالک شگفت انگیز یکی از قدرتمندترین اعضای انتقام جویان است که در طول نبردهای مختلف باعث شده تا ورق به نفع تیم انتقام جویان برگردد.
این شخصیت با کمک دانش خود بارها ثابت کرده که نسبت به تیم انتقام جویان بسیار مسئولیت پذیر است.
با وجود همه اینها شخصیت بروس وین وقتی به هالک تبدیل میشود یک نیروی بسیار بی رحمانهای را آزاد میکند که برایش فقط خرد کردن و خراب کردن مهم است نه چیز دیگری. این عدم کنترل بروس روی نیروی عظیمش، بارها در طول MCU باعث کارخرابیهای زیاد و غیر قابل جبرانی شده است.
خشم قدرتمند هالک گاهی اوقات مانع از این شده که انتقام جویان ماموریت خود را بدون دردسر انجام دهند.
یکی از بدترین نمونهها از این قضیه مربوط به حمله اولتران به آفریقای جنوبی بود که هالک در این ماجرا خرابکاریهای بزرگی انجام داد.
دوست سبز و قدرتمند بروس بنر خیلی راحت میتواند به یک تهدید بزرگ تبدیل شود و حتی با وجود اینکه درون او همان بروس بنر فداکار وجود دارد هیچ تضمینی نیست که هالک نیز همان بروس بنر مهربان باشد.
نخستین باری که واندا در سری فیلمهای مارول ظاهر شد به فیلم عصر اولتران بر میگردد و در همان حضور نخستش نشان داد که او یکی از قدرتمندترین اعضای انتقام جویان است.
با وجود اینکه واندا بارها تلاش کرده تا نیروی خود را کنترل کند، اما متاسفانه گاهی پیش آماده که تسلیم وجه تاریک خود شده و دچار خرابکاریهای بزرگی شده است.
روحیه احساسی و شکنندگیهای عاطفیهای اسکارلت ویچ باعث به خطر افتادن اعضای تیم و حتی کل دنیا شده و در نتیجه دردسرهای جبران ناپذیری به جان دیگران انداخته است.
پس از مرگ ویژن که معشوقه واندا بود، او اهالی وست ویو را گروگان گرفت و خیلی بی رحمانه آنها را تبدیل به شخصیت کمدی کرد و برای مدتی طولانی آنها را از عزیزان خود دور نگه داشت.
با وجود این همه دردسری که از سوی واندا به وجود آمده خیلی سخت میشود تصمیم گرفت او یک ابرقهرمان است یا یک ابرشرور. در دنیای واقعی اقدامات شیطانی او در فیلم دکتر استرنج مولتی ورس جنون غیر قابل بخشش است.
شخصیت جذاب راکت راکون که عضو تیم نگهبانان کهکشان است زندگی خود را پای محافظت از کهکشان در برابر تهدیدات کیهانی گذاشته است.
طبق کمیکها، راکت قبلا در تیم انتقام جویان خدمت میکرده، اما با تغییر ژنتیکی خود، رفتار و خوی او هم تغییر کرد و به عنوان یک جنایتکار در این کالبد شروع به کار کرد.
او با کمک دوستش گروت در کهکشان به اقدامات شیطانی پرداخته است و مرتکب جنایاتی شد که باعث شد تا در کل کهکشان تبدیل به یک شخصیت بدنام شود.
بعدها او با تشکیل تیم نگهبانان کهکشان روحیه با ثباتی پیدا کرد، اما با این وجود هنوز هم انگیزه اصلی او از خدمت به کهکشان بها دادن به نیروی خشمش و کسب ثروت است؛ بنابراین هیچ تعجبی نیست که راکت با این انگیزهها باعث به خطر انداختن کهکشان و اعضای تیم نگهبانان کهکشان شود.
نبیولا یکی از آن شخصیتهایی است که در ابتدا به عنوان یک ابرشرور به مخاطبان معرفی شد، اما در ادامه به انتقام جویان پیوست تا پدر ناتنی خود یعنی تانوث را شکست دهد.
با این حال او دهها سال به تانوس خدمت میکرد و با کمک به او باعث کشته شدن میلیاردها اعضای بی گناه کهکشان شد. او حتی برای کشتن خواهرش مدتی با رونان همکاری کرد.
او در طول فیلمهای mcu بارها شخصیت بی رحمانه خودش را نشان داد و بارها باعث کشته شدن غیرنظامیان شد و حتی تصمیمات خودخواهانه و شیطانی او دیگر اعضای تیم را دچار دردسر کرد.
حتی قهرمان بازیهای اخیر او و ثابت کردن نیت خیرش هیچ تاثیری در گذشته تاریک او ندارد و این لکه ننگ که او به تانوس در کشتارهای دسته جمعیش کمک میکرده هیچ وقت پاک نمیشود.
یکی از بهترین هدیههای ام سی یو به طرفدارنش، شخصیت تونی استارک است که رهبری تیم انتقام جویان را برعهده دارد و توانسته با استراتژیهای منحصر به فردش این تیم را کنار هم جمع کند و بر علیه نیروهای شرور مبارزه کند.
در نخستین حضور تونی استارک در فیلم مرد آهنی، تونی نشان داد که عزم و اراده بسیار محکمی برای نجات دنیا از شر نیرویهای شرور دارد. با وجود اینکه این شخصیت به خاطر محبوبیتش در فیلم پایان بازی معروف است، اما گاهی پیش آماده که پیش داوریهای شخصیش دچار کار خرابیهای بزرگی شود.
تونی استارک قبل از اینکه تبدیل به مرد آهنی شود یک تولید کننده اسلحه حرفهای بود و خیلی سلاحهایی که تحت نظر شرکت استارک تولید شده بود در جنگهای تروریستها علیه مردم عادی استفاده شد.
سنگدلیها و تصمیمات بی رحمانه تونی استارک در گذشته باعث به وجود آمدن دو ویلن قدرتمند یعنی آلدریچ کیلیان و میستریو شد. حتی تصمیمات مغرورانه تونی استارک بود که باعث به وجود آمدن اولتران شد که همه دیدیم چه نتایج ناگواری برای دنیا داشت.
تونی استارک در طول زندگی خود فداکاریهای زیادی برای تیم انتقام جویان و مردم دنیا کرد؛ تنها چیزی که باعث شد تا تونی نتواند آنگونه که باید به یک ابرقهرمان کامل تبدیل شود، پیش داوریهای شخصی و غرور بیش از حد او بود؛ که البته با تصمیم مفیدش در فیلم پایان بازی و مانع شدن از کشته شدن نیمی از مردم جهان، این اشتباهات را جبران کرد.
حتی با وجود اینکه کاپیتان آمریکا آنقدر لایق است که میتواند تبر تور را بلند کند، اما هنوز هم به دلیل برخی تصمیمات اشتباه، او هنوز کلی قدم تا کامل شدن دارد.
تعهد استیو نسبت به عدالت و جنگیدن علیه شر زبان زد همه است؛ اما باید یادتان باشد که این تصمیم استیو راجرز بود که باعث شد انتقام جویان از هم بپاشد و زمین در برابر حملات تانوس آسیب پذیر شود.
او با عدم امضای قرارداد سوکوویا باعث شد تا تیم انتقام جویان در دو جبهه قرار بگیرد و جنک داخلی بزرگی بین آنها پیش بگیرد.
بدتر از همه اینها، او این راز بزرگ که دوستش باکی باعث مرگ والدین تونی شده را از خود تونی مخفی کرد. این مسئله حق تونی بود که بداند چه کسی پدرش را که اسطوره زندگیاش بود کشته است.
شخصیت استیو راجرز نشان داد که حتی قهرمانان فداکار و با ایمانی مثل او میتوانند تصمیمات خودخواهانه بگیرند و باعث بهم ریختن اوضاع شوند.
منبع: ویجیاتو