دانشمندان گزارش دادند که درست مانند انسانها، میمونها نیز قادر به مشورت پیچیده و تصمیمگیری دقیق هستند. به طور خاص، برای اولین بار، این مطالعه نشان میدهد که میمونها میتوانند عمیقاً در مورد یک مشکل فکر کنند و عوامل مختلفی مانند هزینهها، پیامدها و محدودیتها را در نظر بگیرند و در نهایت به یک نتیجه مطلوب برسند.
گروهی از محققان دانشگاه «پیتسبورگ» آمریکا به تازگی در یک مطالعه اظهار کردند میمونها قادر به تفکر پیچیده و تصمیمگیری دقیق هستند.
به گزارش ایسنا به نقل از اس اف، محققان آمریکایی در مطالعه اخیرشان به بررسی دقیق نخستیسانان پرداختند و دریافتند تصمیمگیری صرفاً به انسانها اختصاص ندارد. محققان دانشگاه «پیتسبورگ» میگویند که همه ما به سمت تصمیمگیری عجولانه رفتهایم، اما به طور کلی، انسانها این ظرفیت ذهنی را دارند که به دقت روی یک مشکل فکر کنند، گزینهها را مرور کنند و روی بهترین تصمیم ممکن فکر کنند. اکنون، این آخرین یافتهها نشان میدهد که میمونها نیز میتوانند همین کار را انجام دهند.
دانشمندان گزارش دادند که درست مانند انسانها، میمونها نیز قادر به مشورت پیچیده و تصمیمگیری دقیق هستند. به طور خاص، برای اولین بار، این مطالعه نشان میدهد که میمونها میتوانند عمیقاً در مورد یک مشکل فکر کنند و عوامل مختلفی مانند هزینهها، پیامدها و محدودیتها را در نظر بگیرند و در نهایت به یک نتیجه مطلوب برسند.
دکتر «ویلیام استافر» نویسنده ارشد این مطالعه و استادیار نوروبیولوژی در دانشکده پزشکی دانشگاه پیتسبورگ، در یک بیانیه رسانهای گفت: انسانها تنها حیواناتی نیستند که قادر به تفکر آهسته و عمیق هستند. نتایج مطالعه ما نشان میدهد که میمونها حالت روانی توانمندی دارند که این امر آنها را قادر به تفکر هوشمندانه میکند. این یک پارادایم جدید برای مطالعه اساس فیزیولوژی عصبی برای تفکر مشورتی است.
وقتی چشمانمان را میبندیم و درباره سؤالات پیچیده همانند اینکه چه کسی را به عنوان دوست انتخاب کنیم یا چه چیزی را در دانشگاه مطالعه کنیم و ... فکر میکنیم، در مغز ما چه اتفاقی میافتد؟ محققان هنگام مقایسه انسان با حیوان تصمیم گرفتند به یک سوال اساسی پاسخ دهند: آیا حیوانات دیگر، از جمله میمونها، قادر به همان پیچیدگی فکری هستند یا خیر؟
چندین دهه پیش، دکتر «دانیل کانمن» برنده جایزه نوبل، با نظریه دورنما (به انگلیسی: Prospect theory)، انقلابی در حوزه اقتصاد رفتاری ایجاد کرد. نظریه دورنما یکی از نظریههای حوزه اقتصاد رفتاری است. این نظریه به توصیف این موضوع میپردازد که مردم چگونه بین گزینههای احتمالی مختلف که دارای ریسک هستند و در آنها احتمال هر کدام از پیشآمدها مشخص است تصمیمگیری میکنند. این نظریه بیان میکند که مردم به جای تصمیمگیری بر پایه پیشآمدهای نهایی، براساس پتانسیل ارزش سودها و زیانها تصمیمگیری میکنند و تعیین این سودها و زیانها براساس تصمیمگیریهای ابتکاری صورت میگیرد.
او در کتاب خود با عنوان تفکر سریع و آهسته فرض کرد که انسانها از دو سیستم متمایز تفکر استفاده میکنند: یکی که تقریباً آنی است و به طور خودکار اتفاق میافتد و دیگری که شکل بسیار کندتری از استدلال منطقی آگاهانه است و به تلاش ذهنی بیشتری نیاز دارد.
برای مثال، تفکر آهسته و پر تلاش به ما امکان میدهد موسیقی بنویسیم، فرضیههای علمی بسازیم و دسته چکهایمان را بررسی کنیم. اکنون، این تحقیق جدید نشان میدهد که تفکر آهسته مختص انسان نیست. نتایج این مطالعه نشان داد که میمونها از استدلال ریاضی پیچیده و الگوریتمهای محاسباتی کارآمد برای غلبه بر مشکلات پیچیده استفاده میکنند.
پروفسور استافر در یک نشست تحقیقاتی گفت: نتایج این کار به شواهد نوروفیزیولوژیکی که قرنها مورد بحث بود، کمک میکند تا محققان در مورد نظریههای فرآیند دوگانه ذهن، ساختار افکار و مبنای عصبی زیستی اطلاعات بهتری کسب کنند.
یافتههای این مطالعه در مجله «Nature Neuroscience» منتشر شده است.