میرسلیم خطاب به شهردار تهران نوشت: امروز پس از ۲۱ ماه، با حسرت تمام، باید به شما برادر انقلابی، که امیدوار بودیم راه ناصواب اسلاف خود را در شهرداری تهران اصلاح میکردید، عرض کنم که خطای اصلی، یعنی شهرفروشی و عدم ساماندهی بر مبنای قواعد و معیارهای مهندسی شهرسازی، شدیدتر از گذشته ادامه یافته است.
مصطفی میرسلیم امروز در نامهای سرگشاده از علیرضا زاکانی به تندی انتقاد کرد.
بخشهایی از این نامه به شرح زیر است:
به گزارش هم میهن، امروز پس از ۲۱ ماه، با حسرت تمام، باید به شما برادر انقلابی، که امیدوار بودیم راه ناصواب اسلاف خود را در شهرداری تهران اصلاح میکردید، عرض کنم که خطای اصلی، یعنی شهرفروشی و عدم ساماندهی بر مبنای قواعد و معیارهای مهندسی شهرسازی، شدیدتر از گذشته ادامه یافته است.
در همین مدت درحدود ۴۰۰ مورد پروندۀ جدید به کمیسیون مادۀ ۵ ارجاع شده تا با زیر پا گذاشتن ضوابط مصوب شورای عالی، پروانههایی صادر شود شامل تغییر کاربری و تراکم فروشی و بلندمرتبه سازی... بدون مراعات شرایطی که برای آن تغییرات طرح تفصیلی در مواد ۴۷ تا ۵۰ آیین نامۀ اجرائی قانون تأسیس شورای عالی بر آنها تأکید شده و حتی در مواردی تخلف آشکار رخ داده و جنابعالی بر آن سرپوش نهاده و یا بر آن تخلف صحه گذاشتهاید و استدلالهای کارشناسی را نادیده گرفته و حتی برخی از اعضای کمیسیون مادۀ ۵ را تحقیر کرده یا دیگر به جلسه دعوت نفرمودهاید!
البته با این رویۀ ناصواب، یعنی موجه نمودن خلافها در کمیسیون مادۀ ۵، برای شهرداری درآمدهای رسمی و غیر رسمی معتنابهی کسب میشود (نزدیک ۲۰٪ منابع درآمدی در بودجۀ امسال شهرداری تهران)، و برای صاحبکار، با تجاوز از حقوق مالکانه، منافعی را ایجاد میکند، اما در این میان آنچه فدا میشود حقوق عمومی، شامل حقوق شهروندی و حقوق همسایگی است که در اثر عدم ساماندهی شهری و نیز ازدحام ناشی از بارگذاری بی رویۀ جمعیتی، مشکلات عدیدهای را برای زندگی روزمرۀ مردم و تنازع بین آنها، پدیدار میکند.
تخلفهایی نظیر صدور پروانۀ ساختمان ۳۰ طبقه بر روی گسل، نابخشودنی است: زلزلۀ اخیر ترکیه، غیر از زلزلههای ویرانگر ۸۰۰ سال پیش در ری و ۱۸۰ سال پیش در تهران نباید از ذهن شهرسازان ما خارج شود تا آنجا که بدون مراعات حریم گسل، حتی روی گسل، جواز ساخت بلندمرتبه صادر کنند و بر آن اصرار ورزند!
برادر عزیز، جناب آقای دکتر زاکانی، مسائل فنی و اجتماعی و اقتصادی تهران متعدد و بسیار مهمند، زیرا به طور طبیعی بر سرنوشت سایر شهرهای کشور نیز اثر میگذارد: وضع ترابری در تهران و راهبندانهای روزمره که خسارات عمدهای دارد، ولی بتدریج عادی شده و در نتیجه بیشتر مردم ناچارند از وسائل نقلیۀ شخصی خود استفاده کنند؛ وضع آلودگی هوا که به صورت مزمن درآمده؛ وضع پسماند و بازیافت که میتواند درآمد خوبی برای شهر تهران داشته باشد، ولی در عمل به صورت مناسب ساماندهی نشده؛ وضع حاشیه نشینی که ریشۀ بسیاری از ناهنجاریها است؛ وضع دامداریهای جنوب تهران که سالهاست موجب آزار و آبروریزی است؛ وضع میادین ترهبار که در عین خدمت رسانی بزرگ به مردم، درآمد خوبی هم برای شهرداری دارد؛ وضع آرامستانهای تهران.