فیلم عمدتاً به چالش کشیده شده و ممنوع شده A Clockwork Orange ساخته استنلی کوبریک یک تجربه سینمایی خالی از همدردی است، فیلمی چنان تزریق کننده اضطراب و تنش که Uncut Gems در مقایسه با آن شبیه نوشیدن یک لیوان شیر گرم و خوردن قرص خواب است.
در بهترین حالتش، ژانر علمی تخیلی میتواند ژانری بسیار سرگرم کننده و زیبا باشد. با مراجعه به فهرست بهترین فیلمهای علمی تخیلی در روزیاتو میتوانید به خوبی با فیلمهایی با تصاویر زیبا مواجه شوید که نشان میدهند این ژانر چه مقدار خلاقانه و فاخر بوده و میتواند دنیاهایی متنوع با حال و هوایی علمی تخیلی خلق کرده که از محدودیتهای شناخته شده واقعیتی که اکثر فیلمها را از خلاقیت دور نگه میدارد، فارغ است. این ژانر میتواند به مانند Solaris زیبا و تفکر برانگیز و به اندازه Tomorrowland امیدوار کننده و امیدبخش یا مانند فیلمهای اورجینال Star Wars بامزه و با حال هوایی خوب باشند؛ و بعد از آن نوبت به فیلمهایی میرسید که در این فهرست به آنها اشاره خواهیم کرد.
جنبه تنش زا و دلهره آور ژانر علمی تخیلی خانه فیلمهایی است که واقعیت ترسناک سفرهای فضایی را با رئالیسمی بسیار فراتر از آن اضطرابی که قلبهای بیچاره مان بتوانند تحمل کنند به تصویر میکشند، فیلمهایی که حاوی موجودات فرازمینی هستند که چندان صلح جو نبوده و برای از هم دریدن قلب هایمان آمده اند، فیلمهایی که آیندهای بسیار ترسناکتر و دشوارتر از آن چیزی که در زندگی امروزی میبینیم را برایمان متصور میشوند. این فیلمهای بزرگترین داستانهای علمی تخیلی کابوس آوری هستند که آدرنالین را در رگ هایتان ترشح میکنند. در ادامه این مطلب میخواهیم شما را با ۱۲ مورد از تنش زاترین، مضطرب کنندهترین و پرتنشترین فیلمهای علمی تخیلی آشنا کنیم.
بله درست است! اگر معیار در نظر گرفته شده برای این فهرست بسیار سختگیرانه بود، باید میپذیرفتیم که قاعدتاً فیلم Apollo ۱۳ بیشتر یک فیلم بر اساس واقعیتهای علمی است تا یک فیلم علمی تخیلی. اما سخت است که فیلمی را یافت که در قالب یک درام مستند در مورد سفر در فضا به اندازه این فیلم ساخته شده در سال ۱۹۹۳ پرتنش بوده و تصویری واقعی و مملو از تنش از بد پیش رفتن زندگی در فضا و یک سفر فضایی و عواقب تقریباً مرگبار آن را ارائه کند. این فیلم داستان تام هنکس در نقش فرمانده مضطرب و وحشت زده سفینه بدفرجام آپولو ۱۳ را روایت میکند و این فیلم پرتنش از ران هاوارد که پیشتر با تام هنکس فیلم Ron Howard را ساخته بود، کوین بیکن و بیل پکستون را نیز در کنار هنکس قرار میدهد که تلاش دارند این پرواز فاجعه بار را بدون هیچ تلفاتی به زمین بازگردانند، بدون اینکه تلاشی برای جلوگیری از وارد شدن تلفات به اعصاب مخاطب صورت گیرد.
بین Resident Evil و Alien در مقابل Predator قابل درک است که بسیاری از سینماروها به این باور برسند که پل دبلو اس اندرسون به همان اندازه که در ساخت فیلمهای ترسناک خبره است، در اقتباس از بازیهای ویدیویی نیز تبحر دارد. اما همانطور که باور آن برای مخاطبان امروزی کمی دشوار است، کارگردان فیلم مورد انتظار Monster Hunter روزگاری یک سازنده فیلمهای ترسناک و پرالتهابی بود که روایتشان در فضا صورت میگرفت، واقعیتی که نماد آن فیلم ترسناک فضایی Event Horizon ساخته سال ۱۹۹۷ است. این فیلم داستان لارنس فیشبرن کم حرف و سم نیل سوگوار را سوار بر یک کشتی فضایی روایت میکند، جایی که یک جای کار بسیار بسیار میلنگد و بدین ترتیب است که این فیلم با نشان دادن تاثیر انزوا در فضا و پارانویایی که در بین خدمه معدود سفینه ایجاد شده، با اعصاب مخاطب بازی میکند، پیش از این که با یک خونریزی ویرانگر و تصویرهای به شدت تکان دهنده، اعصاب باقیمانده شما را نیز به هم بریزد. به هیچ وجه این فیلم را برای یک تماشای خانگی شبانه انتخاب نکنید.
با ظاهری مینیمالیستی و پر از ترس و تله که ما را به یاد فیلم THX ۱۱۳۸ به عنوان اولین فیلم جرج لوکاس و سکانسهای اولیه فیلم ۲۰۰۱: A Space Odyssey ساخته استنلی کوبریک میاندازد، تریلر علمی تخیلی Cube ساخته وینچنزو ناتالی در سال ۱۹۹۷ که ساخت فیلم Splice را نیز در کارنامه دارد، فیلمی نیست که در آن انتظار پاسخ داشته باشید. اما اگر یک سناریو بدون نیاز به توضیح را میپذیرید که در آن یک سری غریبه متفاوت در یک اتاق مکعبی خالی به هوش میآیند و در تلاش برای فرار، با گسترهای بی پایان از تله، دسیسه و مکانیزمهای امنیتی کشنده روبرو میشوند، پس بدون شک ضربان قلبتان هنگام تماشای این فیلم به مقدار قابل توجهی بالا خواهد رفت. زیاد به شخصیتهای این فیلم علاقمند نشوید، زیرا خیلی زود خواهیدفهمید که هیچ کدام از آنها در این فیلم علمی تخیلی پادآرمانشهری تاریک، اما بامزه برای مدت طولانی دوام نمیآورند.
به کارگردانی آلفونسو کوارون که ساخت Harry Potter and the Prisoner of Azkaban را نیز در کرنامه دارد، فیلم Gravity ساخته سال ۲۰۱۳ یک تریلر فضایی متفاوت است. در این فیلم ساندرا بولاک در نقش قهرمان اصلی داستان ظاهر میشود، جایی که یک فضانورد تنها مانده است، بعد از اینکه یک چکاپ معمول در ایستگاه فضایی به کشته شدن همراهانش در اثر برخورد یک شهاب سنگ منجر شده و اکنون او باید به تنهایی راهی برای فرار از دنیای بیکران فضا پیدا کند. این تنها روایت داستان است و این یعنی تمام اکشن داستان در زمان واقعی رخ داده و مخاطب شاهد تلاشهای از روی درماندگی شخصیت بولاک برای زنده ماندن است، در حالی که امید برای زنده ماندنش همراه با خالی شدن کپسول اکسیژن او کمتر و کمتر میشود. این فیلم یک داستان پرهیجان و تنش زاست که باید حتماً ببینید، اما شاید فقط یکبار و امیدواریم که از تماشایش جان سالم به در ببرید!
جان کارپنتر کارگردان فیلم Assault on Precinct ۱۳ با خطرات زندگی در فضاهای منزوی مانند فضا بیگانه نیست. هر چه نباشد او کارگردانی است که فیلم Ghosts of Mars را ساخت و ثابت کرد که یک فیلم میتواند در سیارهای با اتمسفری کاملاً تشکیل شده از دی اکسید کربن نیز منفجر شود (در باکس آفیس شکست بخورد). اما مدتها قبل از فرستادن آیس کیوب به فضا، سازنده فیلم Halloween، با یک فیلم ترسناک علمی تخیلی بسیار باکیفیت و ماندگار، سینما را با هنر خود و البته یکی از ترسناکترین دیالوگهای پایانی در تاریخ ژانر وحشت، حیرت زده کرد. اما چه چیزی فیلم The Thing ساخته سال ۱۹۸۲ را چنین ترسناک میسازد؟ این دلیل میتواند افکتهای کاربردی بی نقص رابن باتین باشد، یا موسیقی متن ترسناک یا بازیگران سرسخت و بدبین داستان. یا شاید این واقعیت که این موجودا فرازمینی به شکل افراد در میآید، جزییاتی گروتسک که باعث میشود این فیلم به یک کابوس پارانویایی تبدیل شود که هیچ کسی نمیتواند بدون چند بار متوقف کردن پخش، تا پایان آن را تماشا کند.
یکی از بهترین فیلمهای کابوس وار این فهرست، فیلم ترسناک سایبرپانک ژاپنی Tetsuo ساخته سال ۱۹۸۹ داستان یک مرد آهنی است که از این بیشتر نمیتواند با تونی استارک دوست داشتنی مان فاصله داشته باشد. کارمندی که شخصیت اصلی این فیلم هجوآمیز سیاه و سفید را بازی میکند یک مرد مبتلا به فتیشیم فلزی است که خود را به یک ماشین تبدیل میکند و به نحوی یک هیبرید انسان-فلز جهش یافته خلق میکند؛ و شاید هم رفته رفته دیوانه شده و خود را به شکل یک مرد آهنی میبیند. تصورتان از این فیلم بسته به درکی که از تمثیل اتوماسیون همه جانبه دارید متفاوت خواهد بود. در هر صورت، این فیلم یک سفر علمی تخیلی است که یک کابوس سینمایی سوررئال به شدت ترسناک و تکان دهنده است که مدتی ذهن شما را به خود مشغول میکند.
هیچ راه ندارد که Tetsuo تنها فیلم کابوس وار سیاه و سفید این فهرست باشد و به همین خاطر به سراغ اولین فیلم دارن آرونوفسکی خالق mother! میرویم که یک تئوری اعداد را به یک روایت ترسناک تبدیل میکند. Pi که یک تجربه هیپنوتیزم کننده و در پایان به شدت ترسناک است، داستان یک ریاضیدان را روایت میکند که قصد دارد عدد مرموزی را کشف کند که وجود خدا و نظم طبیعی همه چیز را ثابت میکند. اما نتیجه بسیار ترسناکتر از آن چیزی است که انتظارش را دارید، جایی که این تریلر پرتنش و تکان دهنده به پایان آرام، اما به شدت خشن و ویرانگرش میرسد.
یک فیلم ترسناک دیگر در مورد انزوا در فضا، فیلم Pandorum ساخته سال ۲۰۰۹ شاهد حضور بن فاستر همیشه نادیده گرفته شده در نقش اصلی و پرتنش یکی از تنها دو ساکن یک سفینه فضایی بزرگ است که قرار است بعد از رسیدن به سیاره پاندوروم، نسل انسان را در آنجا توسعه دهد. تقریباً هیچ چیز آنطور که به نطر میرسید نیست، در شرایطی که این فیلم نیز قدم در مسیر فیلمهای ترسناک علمی تخیلی پارانویایی میگذارد و فاستر رفته رفته یک واقعیت ترسناک را فاش میکند که چنان تکان دهنده است که دلیلی نمیبینیم اینجا آن را اسپویل کرده و شما را از غافلگیری داستان محروم کنیم. تنها به گفتن این نکته اکتفا میکنیم که بعد از وام گیری از فیلمهایی مانند Alien و Event Horizon، وحشتهای این فیلم بیشتر انسانیتر از آن چیزی است که انتظارش را دارید و فیلم به خاطر این پیچش داستانی بسیار واقع گرایانه اش بیش از پیش اعصاب خردکن و پرتنش میشود.
برای بخش قابل توجهی از روایت داستان خود، فیلم ترسناک علمی تخیلی The Mist ساخته فرانک دارابونت در سال ۲۰۰۷ که شاهکار The Shawshank Redemption نیز از کارهای اوست، شبیه یک فیلم علمی تخیلی کمی بالاتر از سطح متوسط است، اما به لطف فضای کوچک و شخصیتهای قابل درکش، بسیار ترسناکتر از اکثر فیلمهای علمی تخیلی در مورد هیولاهای فرازمینی است، اگر چه فیلم دارابونت بودجه زیادی نیز نداشته است. در شرایطی که ساکنان یک شهر کوچک برای فرار از یک پدیده مه آلود غیرطبیعی و هیولاهایی که در آن پنهان شده اند به یک سوپرمارکت پناه میبرند، فیلم داستانی آرام سوز و قابل درک از تندرویهای مذهبی و خطرات عدالت خیابانی است که ثابت میکند که فرار از دست هیولاهای انسانی نیز به اندازه هیولاهای فرازمینی غیرممکن و دستکم دشوار است.
پدربزرگ تمام فیلمهای ترسناکی که در فضا روایت میشوند، شاهکار Alien ساخته ریدلی اسکات در سال ۱۹۷۹ که فیلم Gladiator را نیز ساخته بود، در واقع یک سکانس طولانی و بسیار با سرعت اندکِ تعقیب و گریز است در شرایطی که مخاطب با درماندگی و ناامیدی به تماشای آن نشسته است. از لحظهای که خدمه سفینه فضایی برای اولین بار با موجود فضایی روبرو میشوند تا زمانی که سکانسهای پایانی پیروزی ریپلی را شاهد هستیم، این فیلم آرام آرام تنش خود را افزایش داده و یک تجربه عمیقاً استرس زاست. بعد از ظهور تکان دهنده اولیه نوزاد زنومورف، فیلم به شکل هوشمندانهای موجود فضایی اش را در سایه نگه میدارد، به غیر از چند نگاه کوتاه انتخابی که باعث میشود چیزی جز فضای خالی و تصورات بیش فعال برای اثرگذاری باقی نماند؛ و همه چیز در فیلم چنان خوب پیش میرود که علیرغم مدت زمان نسبتاً کوتاه فیلم اسکات، ضربات قلب شما چنان بالا میرود که حتی با شش شات قهوه اسپرسو نیز به چنین ضربات قلبی نخواهید رسید.
فیلم Right At Your Door با داشتن پیچش داستانی که حتی راد سرلینگ خالق The Twilight Zone را نیز غافلگیر میکند، داستانی پارانویایی از یک روز زندگی مردی در شهر بمب زده لس آنجلس را روایت میکند که هر لحظه شرایط برایش بدتر و بدتر میشود، شهری که دود و آلودگی باعث شده زندگی در آن امکان پذیر نباشد. این فیلم علمی تخیلی مستقل با بودجهای اندک که در سال ۲۰۰۶ منتشر شد، اصلاً مناسب کسانی نیست که قلب ضعیفی دارند. این فیلم شخصیت اول داستان را در شرایطی به تصویر میکشد که خانه اش را کاملاً ایزوله کرده و به شکلی وسواس گونه تلاش دارد هر فضول ناتمیزی را از خانه اش دور نگه دارد، در شرایطی که ارتباط او با واقعیت و سلامت عقلی اش رو به زوال است و در نهایت پایانی از راه میرسد که تایید کننده کارما و به شدت ویرانگر و بیرحمانه است. بدون شک تماشای این فیلم بدون خوردن قرص سردرد یا کاهش ضربان قلب ممکن نیست.
فیلم عمدتاً به چالش کشیده شده و ممنوع شده A Clockwork Orange ساخته استنلی کوبریک یک تجربه سینمایی خالی از همدردی است، فیلمی چنان تزریق کننده اضطراب و تنش که Uncut Gems در مقایسه با آن شبیه نوشیدن یک لیوان شیر گرم و خوردن قرص خواب است. بدنبال یک سری رفتارهای سادیسمی خشن از شخصیت هیولایی بی وجدانی به نام الکس دلارژ با بازی مالکوم مک داول در نیمه ابتدایی داستان، فیلم کوبریک خشونت و بیرحمیِ همه جا حاضر این زندگی روزمره را از طریق سکانسهای تقریباً غیرقابل تماشا و تکان دهنده اش به تصویر میکشد. اما نگران نباشید، زیرا برخلاف رمانی که فیلم بر اساس آن ساخته شده، هیچ رستگاری دینی در این فیلم در کار نیست. به جای آن، مخاطبان شاهد این هستند که دلارژ بهایی ترسناک و ویرانگر برای جنایت هایش میپردازد، که او را به پوستهای غیرقابل شناسایی از یک انسان بدون تفکر مستقل تبدیل میکند.
منبع: روزیاتو