bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۶۳۲۸۷۰

وقتی بوعلی سینا هم برای ترکیه می‌شود

وقتی بوعلی سینا هم برای ترکیه می‌شود

حسن هدایت معتقد است ما می‌توانیم از سینمای دنیا الگو بگیریم و شخصیت‌های خودمان را به بهترین شکل نمایش بدهیم؛ اما وقتی به این ساختارها توجهی نمی‌کنیم، باعث می‌شود دیگران فیلم‌هایی بسازند و شخصیت‌های مهم ایرانی مثل ابن‌سینا، خیام، مولوی، فردوسی و امثالهم را به نمایش بگذارند و آن‌ها را از آن خود کنند.

تاریخ انتشار: ۱۶:۴۷ - ۲۴ ارديبهشت ۱۴۰۲

دعوای عجیبی است، عرب‌ها می‌خواهند «خلیج فارس» را به «خلیج عربی» تبدیل کنند، بخش اعظمی از وسایل کشف شده در دوران هخامنشی در موزه بریتانیا است، آذربایجانی‌ها می‌گویند نظامی گنجه‌ای برای آن‌هاست، رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه هم در سال ۲۰۱۸ اعلام کرد مولانا برای ترکیه است، حالا برایش چندان اهمیتی هم نداشت که مولانا در بلخ به دنیا آمد، در گستره ایران فرهنگی حکمت آموخته و در سرزمین بی کران ادیبان و عارفان فارسی زبان از ابوسعید ابوالخیر گرفته تا عطار رشد یافته و بالیده، در هم‌نشینی با شمس تبریزی، مولانا شده و بیتی ترکی هم در اشعارش ندارد، اما معتقد است این عارف شاعر برای ترکیه است، که البته از زرنگیشان است چون از کنار همین نام خودشان را به جهان معرفی کرده‌اند.

فقط همین یک مورد نیست بارها و بارها بسیاری از سازها و آداب و رسوم ما که ایرانی بوده را کشورهای دیگر به نام خودشان در یونسکو ثبت کردند. حالا اتفاق عجیب‌تر جایی است که ادعا کنند بوعلی سینا هم برای آن‌هاست، اینکه شبکه تی آر تی ترکیه در حال ساخت سریالی به نام «نابغه کوچک: ابن سینا» است هیچ ایرادی ندارد، چون باعث شناخت بیشتر این چهره بین‌المللی می‌شود؛ اما اگر بخواهد آن را به نام خودشان بزند، قطعا دردسرساز است و با سابقه‌ای ترکیه از خود نشان داده این است که چنین کاری را انجام می‌دهد.

البته فقط ایراد را نمی‌توان به آن‌ها وارد کرد، چرا که نتفلیکس در کشوری مثل ترکیه حضور دارد و آن‌ها سعی می‌کنند آثارشان را مطابق با استانداردهای جهانی بسازند، ضمن اینکه به مفاخر اهمیت می‌دهند، در عوض تولیدکنندگان ایرانی هر روز که جلوتر می‌رود، ناچارند با قوانین جدیدتری از ساترا دست و پنجه نرم کنند و نهایتا اگر هم سریالی درباره بوعلی سینا بسازند تمام وجوه آن شخصیت را در بر نخواهد گرفت. آن هم در شرایطی که هم در گذشته و هم در زمان معاصر شخصیت‌های جهانی‌ای داریم که به آن‌ها پرداخته نمی‌شود.

به بهانه این ماجرا و ضعف مدیریت فرهنگی و معضلاتی که سازندگان با آن دست وپنجه نرم می‌کنند به گفت‌وگو با حسن هدایت، تهیه‌کننده سینما پرداختیم که در ادامه می‌خوانید.

جایگاه سیاست فرهنگی ما کجاست و آیا از بقیه دنیا عقب‌تر است؟

سیاست‌های فرهنگی ما هم مانند سیاست‌های صنعتی و کشاورزی ماست، قاعدتا هر عیبی در آنجا می‌بینید، اینجا هم وجود دارد و تمام این موارد هم باز می‌گردد به مدیریت نابخردانه‌ای که بر ارگان‌های اداری حاکم است و این یک موضوع کلی است که در همه موارد به چشم می‌خورد.
در حوزه فرهنگ، مسئله اینجاست که متولیان فرهنگ کشور که منشا اصلی آن سازمان صداوسیما است، خیلی علاقه‌ای به مفاخر ایرانی ندارند و تمرکزشان را روی موضوعاتی گذاشته‌اند که نمی‌گویم اهمیتی ندارد، اما دردی را هم دوا نمی‌کند و برای هیچ‌کس هم مهم نیست.

اگر این موضوع را بگوییم در پاسخ می‌شنویم ساخت سریال درباه خیام و فردوسی هم دردی را دوا نمی‌کند. درست است؟

ماجرا از این قرار است که تمام دنیا فردوسی را می‌شناسند ولی تلویزیون چند صد میلیارد تومان برای ساخت سریالی مثل سلمان فارسی هزینه می‌کند که در دنیا کسی او را نمی‌شناسد، در ایران هم اگر شهرت دارد، خیلی از افراد او را نمی‌شناسند، صرفا اسمش را می‌دانند. نمی‌گویم که سلمان فارسی از لحاظ تاریخی بی‌اهمیت است، ولی سیاست‌های فرهنگی ما چنین چیزی را می‌خواهد.

در یک مورد دیگر، می‌خواهند یک فیلم درباره حضرت موسی بسازند، بله حضرت موسی یکی از پیامبران است، اما چه ارتباطی به کشور شیعه‌ای مثل ایران دارد؟ می‌خواهیم بگوییم یهودیان بد بودند، این را در چند کنفرانس هم می‌توان گفت، چرا باید هزینه سنگین این چنینی بشود و بعد هم تمام دنیا بگویند که این روایت جعلی‌ است و ما آن را نمایش نمی‌دهیم؟

همانطور که در سریال‌های تاریخی ما مثل «معمای شاه» هم این اتفاق افتاد و هیچ‌جا آن را به نمایش نگذاشت و همه گفتند شما یک روایت جعلی را بیان کردید، این را هم فراموش نکنیم آن اثر یک کار سفارشی بد بود. بدون اغراق باید به این مسئله اشاره کنیم که تلویزیون به این خاطر که یک ارگان دولتی است، کارهایی را سفارش می‌دهد، هیچ ایرادی هم ندارد، چون چنین اتفاقی در تمام دنیا رخ می‌دهد؛ ولی مسئله اینجاست که باید به آدم کاربلد سفارش داد.

یک سریال می‌تواند مثل «در چشم باد» سفارشی باشد، اما ارزش‌هایی هم داشته باشد، ولی امثال «معمای شاه» و «کلاه پهلوی» سریال‌های سفارشی بدی است که به دست آدم‌های کوتوله داده می‌شود، اگر قرار باشد چنین بودجه هنگفتی صرف و کار ایدئولوژیک ساخته شود، دست‌کم باید به یک آدم کاربلد بسپاریم ولی چون در این میان موضوع رابطه حاکم می‌شود، آدم‌ها به دو دسته خودی و غیر خودی تقسیم می‌شوند و در نتیجه این ماجرا همچنان سر دراز دارد.

حالا مسئله‌ اینجاست که درباره فردوسی هم فیلم یا سریال درستی ساخته نشده، یک اثر ناقص به نام «چهل سرباز» ساخته شده بود که بیش از اینکه یک سریال باشد تست آزمایشی بود، یعنی انگار یک دانشجو می‌خواست یک تست بدهد، منتهی این تست چند میلیارد تومان هزینه داشت.

نقاط ضعف سریال ابوعلی سینا بسیار کمتر بود اما چندان مورد استقبال قرار نگرفت، چرا چنین اتفاقی رخ داد؟

آن سریال ویژگی‌های خوبی داشت اما سریال ناقصی بود، چون ما ابن سینا را در ابعاد کاملش نمی‌دیدیم. یکی از ابعاد مهم ابن سینا، فیلسوف بودن و سیاستمدار بودن اوست، اما این موضوعات نقل نشد و فقط به یکسری از توانایی‌هایش در طبابت و ریاضیات اشاره شده است. ما وقتی می‌گوییم ساخت اثر درباره مفاخر، یعنی چیزی بسازیم که اگر فردی آن چهره سرشناس را نمی‌شناسد، با دیدن فیلم و سریال ساخته شده به تمام وجوه شخصیتی آن فرد پی ببرد.

چندسال پیش در آمریکا یک فیلمی درباره آبراهام لینکلن ساختند و فیلمسازی هم آن را ساخت که هم پول کافی و هم تجربه، مهارت و توانایی لازم را داشت؛ اما با این حال عین تاریخ را روایت کرده بود و از مستندات بسیار کمک گرفته بود. بدون اینکه بخواهد از فضای رئال خارج شود و همین باعث شده بود که لینکن به‌صورت کاملا تاثیرگذاری به نمایش در بیاید.

ما می‌توانیم از سینمای دنیا الگو بگیریم و شخصیت‌های خودمان را به بهترین شکل نمایش بدهیم؛ اما وقتی به این ساختارها توجهی نمی‌کنیم، باعث می‌شود دیگران فیلم‌هایی بسازند و شخصیت‌های مهم ایرانی مثل ابن‌سینا، خیام، مولوی، فردوسی و امثالهم را به نمایش بگذارند و آن‌ها را از آن خود کنند.

فقط همین موارد نیست بارها و بارها بسیاری از سازها و آداب و رسوم ما که ایرانی بوده را کشورهای دیگر به نام خودشان در یونسکو ثبت کردند.

bato-adv
bato-adv
bato-adv