مگر نمیگویند که پرسپولیس در خارج از زمین برنده میشود؟ مگر اعتقاد ندارند فلان وزیر و وکیل و... حتی برای این تیم گل (!) میزنند؟ پس چرا هر سال دنبال ستارههای این تیم هستند و اتفاقا با کمک از بازیکنان سابق پرسپولیس در پی موفقیت میگردند؟
روزنامه اعتماد نوشت: پرسپولیس برای ششمینبار در هفت سال گذشته فاتح لیگ برتر کشورمان شد. قرمزپوشان تهرانی به دور از هیاهو و حواشی جامها را درو میکنند و تیمهای رقیب هم وقتی میبینند دستشان از رسیدن به جام کوتاه میشود شروع میکنند به جنجال و بدرفتاری.
خلاصه داستان تکراری هر سال در لیگ ما همین تهمتهای ثابت نشده است که به نظر میرسد بیشتر از حب و بغض باشد تا واقعیت. اما چرا مربیان و مدیرانی که انگشت اتهام به سمت پرسپولیس دراز میکنند هربار برای جذب مهرههای این تیم در صف اول هستند؟ مگر نمیگویند که پرسپولیس در خارج از زمین برنده میشود؟ مگر اعتقاد ندارند فلان وزیر و وکیل و... حتی برای این تیم گل (!) میزنند؟ پس چرا هر سال دنبال ستارههای این تیم هستند و اتفاقا با کمک از بازیکنان سابق پرسپولیس در پی موفقیت میگردند؟
در اینجا کسی قصد جانبداری از پرسپولیس را ندارد، اما مگر غیر از این است که مثلا شهریار مغانلو، یکی از ارکان موفقیت پرسپولیس را سپاهان جذب کرده و الان آقای گل لیگ است؟ مغانلویی که اگر در جمع شاگردان یحیی باقی مانده بود نه نیازی به لوکادیا احساس میشد که بعدا آن مشکلات به وجود بیاید نه نیازی به پریرا! فرشاد احمدزاده و رامین رضاییان هم زمانی برای پرسپولیس بازی میکردند و وقتی با این تیم جام میگرفتند با اتهام حمایت شدن توسط دستهای پشت پرده مواجه میشدند و زحماتشان در زمین نادیده گرفته میشد. اما همین دو بازیکن هم امسال در زمره گلزنان و گلسازان برتر هستند که پیراهن سپاهان را بر تن دارند.
مثالهای فراوانی وجود دارد که بپذیریم پرسپولیسیها در این سالها با استفاده درست از بازیکنان خودشان موفق شدند؛ مثل طارمی که مدتهاست در اروپا میدرخشد یا همین رضا اسدی و محمد عباسزاده در تراکتور و بسیاری دیگر از بازیکنان که در چند ساله گذشته در هر تیمی بودند موفق عمل کردند. حتی جالب است که خود یحیی گلمحمدی هم با پیشنهادهای چند ده میلیاردی برخی باشگاههای صنعتی روبهرو است.
واقعیت این است که تیمهای دیگر هم میتوانند به دور از پرداختن به حواشی یا اینکه بخواهند به هواداران خود آدرس غلط دهند قدم در راه درست بگذارند و راه موفقیت را در پیش بگیرند. تیمی که با بازیکنان نه چندان ستاره دو بار به فینال لیگ قهرمانان میرسد یا صادرکننده بازیکنان درجه یک به سایر تیمهاست نیازی ندارد که یک فرد حکومتی طرفدارش باشد! این باشگاه نیازی ندارد از طرفداری آن فرد سوءاستفاده کند.
چه بسا تیمهایی مثل استقلال، سپاهان و تراکتور هم در دولت یا بین مقامات سیاسی و استانی طرفدارانی داشته باشند (که خیلی از آنها رسانهای شده). اما سوال اینجاست که آیا این طرفداریها کمکی به تیمها میکند یا میتواند همدلی و تمرکز بین اعضا فراهم آورد؟ پرسپولیسیها اکثرا بین دوراهی پرداختن به حاشیه یا تلاش همان راه دوم را انتخاب میکنند. پرهیز از حاشیه و پرداختن به تواناییهای خود یک واقعیت غیرقابل انکار در اردوگاه سرخ است و چه طعنهآمیز که حتی همین پرسپولیس هم چند صباحی که گرفتار حواشی شد به مشکل برخورد، اما خیلی زود فهمید باید راهش را تغییر دهد.