سیاوشی میگوید: خشونتهای وسیعی برای بحث حجاب به وجود آمد که میتوانست با یک عذرخواهی به پایان برسد و برای بهبود شرایط تلاش بشود، اما فرصت از دست رفت و متاسفانه هنوز هم اجبار و تحکم در حال ادامه پیدا کردن است. من نمیدانم این سیاست برای جلب رضایت کدام بخش از جامعه است؟ هنوز آن سیاست و استراتژی که در آن برخورد صلحآمیز همراه با احساس امنیت باشد اتخاذ نشده است.
اعتماد نوشت: این روزها همه از زنان میگویند. به خصوص بعد از اتفاقاتی که سال گذشته ایران را تحتتاثیر قرار داد. اعتراضاتی که از جان باختن مهسا امینی آغاز شد و موج جدیدی از گفتگو و بحث در رابطه با حقوق زنان در ایران را داغ کرد. در این میانه پرهیاهو که بعضی از زنان بعد از انقلاب روسری از سر برداشتند و در عرصههای عمومی ظاهر شدند برای اولینبار گفتگوهای پرتنشی در صداوسیما حول مسائل زنان ایرانی آغاز شد و مردم برای اولینبار بیننده مناظرههای زندهای در رابطه با حقوق زنان در رسانه ملی بودند.
مردمی که هر روز در کنار همسر و خواهر و مادر خود زندگی میکردند اینبار در مواجهه با سوژه شدن زنان رویکردهای متفاوتی داشتند. حالا سوال اینجاست که اتفاقات اخیر و بحثهایی که حول محور زنان اتفاق افتاده آیا توانسته نگاه مردان را به حقوق زنان تغییر دهد یا آنها را نسبت به نیمی از جمعیت ایران حساستر کند؟ آیا حاکمیت نسبت به زنان و مواجهه با حقوق آنها رویکرد جدیدی پیدا کرده است یا سعی کرده به صورت ویژهتر مسائل زنان را بررسی کند؟
صداوسیما به عنوان یکی از رسانههای مهم ایران در این مدت برنامههای متعددی برای زنان تدارک دید که نشان از نیاز جامعه برای شناخت بیشتر از مسائل زنان بود. یکی از برنامههایی که صداوسیما در شبکه ۲ آن را روی آنتن برد برنامه تلویزیونی «خط سوم» از گروه خانواده با محوریت بانوان ایرانی بود. «از مامان بگو» هم در ایام نوروز و ماه رمضان روی آنتن رفت. یکی از برنامههایی که در شبکههای اجتماعی هم بسیار دست به دست میشد مناظره تلویزیونی «شیوه» بود که به مناظره در رابطه با چالشهای سیاسی و اجتماعی کشور اختصاص داشت.
این تنها صداوسیما نبود که سعی میکرد زنان را به صورت ویژه ببیند جامعه دانشگاهی هم پیش آمد و همایشی با عنوان «همایش ملی زن و هویت ایران اسلامی» را اردیبهشت امسال در دانشگاه گیلان برگزار کرد. همایشی که با جذب مقالات در ۲۰ اردیبهشت امسال برگزار شد.
دیگر همایشی که به زنان اختصاص پیدا کرد «همایش زنان و مالکیت فکری» بود که ۲۲ اردیبهشت در تهران برگزار شد. کنگره بینالمللی بانوان تاثیرگذار هم بهمن ماه سال گذشته با حاشیه فراوان و در واکنش به حذف ایران از کمیسیون مقام زن ملل متحد برپا شد. اولین همایش ملی زن در ۱۰۰ سال اخیر را هم برای اولینبار دانشگاه اردبیل برگزار کرد.
نخستین دوره آموزشی زنان و حکمرانی هم به همت کمیسیون ملی یونسکو- ایران و با همکاری معاونت ریاستجمهوری در امور زنان و خانواده، دانشکده حکمرانی دانشگاه تهران، اندیشکده حکمرانی دانشگاه صنعتی شریف، خانه خلاق و مرکز نوآوری قوه مقننه، پژوهشکده علم و تحول راهبردی، مرکز زنان و امور خانواده دانشگاه تهران و بنیاد بینالمللی گوهرشاد خرداد و تیر سال جاری برگزار خواهد شد. اولین همایش زنان کارآفرین اجتماعی با حضور بیش از ۱۰۰ زن کارآفرین برای اولینبار دوشنبه یکم اسفند ۱۴۰۱ هم از جمله همایشهایی بود که پس از اتفاقات سال گذشته برگزار شد.
در این میان برنامههایی هم برای دختران در نظر گرفته شد که یکی از آنان جشنهای «خیلی دخترونه» سازمان فرهنگی - هنری شهرداری تهران به مناسبت گرامیداشت میلاد حضرت معصومه است. یکی از طرحهایی که سالها در دولتهای گذشته دست به دست شد و تغییرات بسیاری دید «لایحه منع خشونت علیه زنان» بود که بالاخره با تغییر نام در ۲۰ فروردین ۱۴۰۲ به تصویب رسید. لایحهای که فعالین زن سالها منتظر به سرانجام رسیدن آن بودند. همه این اتفاقات و بیشتر از آن کارهایی بود که دولت و حاکمیت سعی کردند با انجام آنها این پیام را بدهند که شاید قرار است در برای زنان بر پاشنه جدیدی بچرخد. یا آنطور که توران ولی مراد معتقد است برای جبران عقبماندگی حاکمیت در حوزه زنان است.
حالا با وجود این فعالیتها و اظهارنظرهایی از مسوولان رده بالای حاکمیت در رابطه با تغییر نگرش به زنان ایران پرسشی که در ذهن میچرخد این است که فعالان حوزه زنان این اتفاقات را چطور بررسی میکنند؟ این برنامه و همایشها آیا باعث تغییر یا اصلاح روش در برخورد با زنان شده است؟
طیبه سیاوشی نماینده پیشین مجلس شورای اسلامی میگوید: «موضوع مهم این است که زنان تبدیل به یک سوژه فعال در حکومت شدهاند.» او معتقد است بسیاری از مباحث در رابطه با زنان که پیش از این مطرح میشد حالا به محاق رفته است حتی بین کسانی که نگاه مثبتی نسبت به زنان نداشتند هم آن جملات و اظهارنظرهایی که پیام نادیده گرفتن زنان را داشتند مورد بیتوجهی قرار میگیرد: «حالا اگر یک نفر در بعضی موارد هم اظهار بیزاری کند از همان قشر این رفتارها را نقد میکنند»
او معتقد است همان افرادی که زمانی نیمی از جمعیت ایران به سمت خانههایشان میفرستادند و از سختیهای مشارکت زنان میگفتند در حال حاضر دچار تناقض شدهاند: «اقشاری که تا الان تلاش برای منفعل کردن زنان داشتند و به نظر در شکل برخورد هم یکدست شدهاند در واقع خودشان تبدیل به چند جبهه شدهاند و نمیدانند چه میخواهند بکنند. اما به نظر میرسد دیگر نمیشود با زنان به سیاق گذشته برخورد کرد. آنها تحصیلات و شجاعت و جسارت خودشان را به رخ میکشند و نمیشود فعالیتهای آنها را به راحتی نادیده گرفت.
با اینکه حاکمیت تلاش دارد با برگزاری کنگره و نشست و مناظرات صداوسیما در رابطه با زنان صحبت کند، اما در عین حال هنوز به یک سیاست منسجم دست نیافته است و میتوان در برخی از برخوردها نشانی از درهم ریختگی را دید. باوجود تمام این مصائب و مسائل این چند ماه اخیر حاکمیت به نوعی در حال تلاش برای کمرنگتر کردن حضور خود در جامعه زنان است.»
یکی از مشکلاتی که سیاوشی در استراتژی حاکمیت به آن اشاره میکند، نبود یک آیندهپژوهی در حوزه زنان است. او بحث لایحه حجاب را تقلیل دادن مسائل نیمی از جامعه زنان به حجاب میداند و میگوید: «مساله در حوزه زنان بزرگتر از اینهاست و این تقلیل دادن باعث اشتباه در حرکات بعدی میشود. من فکر میکنم به هرحال حاکمیت باید یک تصمیم عاجل بگیرد.»
مردان هم آنطور که شاهد هستیم نسبت به آنان در بیشتر موارد واکنش خاصی ندارند. حتی بسیاری از این زنان از حمایتهایی میگویند که مردان جامعه از آنان در برابر افراد آزارگر میکنند. یکی از این نمونه مردانی که این مدت برای حفاظت از زنان کشور به شهادت رسید شهید حمید رضا الداغی بود که برای حفاظت از دو دختر پا پیش گذاشت و شجاعانه جان باخت. پیش از شهید الداغی هم بودند مردانی که برای دفاع از زنان به شهادت رسیدند مانند علی خلیلی، محمد محمدی یا محمدعلی قاسمزاده که در سالهای پیش در راه دفاع از زنان جان خود را از دست دادند.
سوالم از طیبه سیاوشی این است که آیا در مدت اخیر روایتهایی از افزایش آزارگری در خیابان دیده یا شنیده است؟ سیاوشی با توجه به مشاهدات و شنیدههایی که داشته است میگوید: «بهرغم اینکه پوشش زنان تفاوت پیدا کرده است، اما نسبت افزایشی بین این وضعیت و افزایش آزار خیابانی دیده نمیشود.»
سیاوشی با اشاره به عکسی در شبکههای اجتماعی هم بسیار دیده شد، میگوید: «به نظر میرسد حاکمیت به این حداقلها رضایت داده است، اما این رضایت به معنی رضایت جامعه زنان نیست. خشونتهای وسیعی برای بحث حجاب به وجود آمد که میتوانست با یک عذرخواهی به پایان برسد و برای بهبود شرایط تلاش بشود، اما فرصت از دست رفت و متاسفانه هنوز هم اجبار و تحکم در حال ادامه پیدا کردن است.
من نمیدانم این سیاست برای جلب رضایت کدام بخش از جامعه است؟ هنوز آن سیاست و استراتژی که در آن برخورد صلحآمیز همراه با احساس امنیت باشد اتخاذ نشده است. پیچیدگی قضیه در حال حاضر این است که رفتار فردای حاکمیت با جامعه زنان چه خواهد بود؟ و این ابهام به نوعی ناامنی دامن میزند. از طرفی باید گفت بحث زنان هم تنها معطوف به حجاب نیست و مشارکت وسیع در جامعه، مشارکتهای اقتصادی و سیاسی هم مدنظر فعالین این حوزه است.»
شیما قوشه وکیل دادگستری و فعال حقوق زنان از مطالبهگری زنان در ۴۴ سال گذشته میگوید، از موقعیتهای مختلف و بزنگاههای تاریخی که زنان در آن میان ساکت نبودند و سعی کردند در متن اتفاقات بایستند: «در جنبشی که اتفاق افتاد، اما مردم عادی هم درگیر مسائل زنان شدند و با اشارتی که کردم در واقع این درگیر شدن عموم جامعه به صورت یکباره نبوده و از پیشتر تلنگرهایی وجود داشته است.»
او بهانه اتفاقات اخیر را مساله حجاب میداند که یکی از مسائل روزمره بخشی از زنان است: «در مساله رومینا خیلی از افراد واکنش نشان دادند، اما میدانیم آن مساله هرروزه زنان نیست و همذاتپنداری با رومینا و مادر و حتی پدرش میسر نبود. همیشه قتلهای زنان به واسطه جنسیت در خانواده اتفاق میافتاده و برای عموم حادثهای بود که برای همسایه میافتاد و آدمها جنایت را از خودشان دور میدیدند. اما در رابطه با حجاب مساله همه زنان است. در واقع زنان و مردان هر کدام از سویی با آن کلنجار میرفتند.»
قوشه معتقد است حاکمیت با ساختن فیلم و تیزر و برگزاری همایش و تبلیغات سعی میکند نشان دهد که مساله زنان برای آنها مهم است: «من فکر میکنم حاکمیت چارهای نداشته جز اینکه در مورد این مساله صحبت کند و بگوید برای من هم مهم است. چیزی که مهم است این است که حاکمیت از منظر خودش به مساله نگاه میکند. هیچگاه در مورد این موضوع به صورت مشخص حاکمیت همدلی با زنان نداشته و به آنها حق نداده است.
شاهد بودیم که در رابطه با مساله رفتن زنان به ورزشگاه همدلی وجود داشته یا در مورد زنکشی آن را تقبیح کردند. اما در مورد این جنبش نه تنها هیچ همدلی با خواست زنان نبود بلکه خواستند با موازیسازی یک بخشی از جامعه طرفدار خود را به این سمت ببرند که ما همدل هستیم، اما نه با زن، زندگی، آزادی بلکه با زن، زندگی، عفت و حیا که با آزادی جایگزین شد.»
«یک بخشی از زنان جامعه از این مراحل رد شدند و این دست کارها باید در اوایل دهه ۸۰ اتفاق میافتاد. من این اتفاقات را یک ویترین برای جبران آن عقبماندگی حاکمیت نسبت به مردم بررسی میکنم. از طرفی میخواهند بخشی از طرفداران خود را که به هر دلیلی با تفکرات نظام یکسو هستند راضی نگه دارند و به آن بقیه هم طی یک شو و ویترین بگویند که آنها هم مهم هستند.»
توران ولی مراد مدیر شبکه ایران زنان برنامهسازیها و کارهایی که دولت و حاکمیت بعد از اتفاقات اخیر بعد از جان باختن مهسا امینی انجام دادهاند را برای جبران عقبماندگی خودش میداند: «به دلیل اینکه نظام در حوزه زنان گرفتار تعارض است. یعنی با انقلاب اسلامی زن به لحاظ عملی و نظری هویت بازیافته پیدا کرد. زن انسان دیده شد، در انقلاب حق انتخاب و تصمیمگیری داشت و حق تعیین سرنوشت دارد که با انقلاب اینطور تعریف شد.
نقش زنان در انقلاب اسلامی بیشتر از مردان بود. حضرت امام هم همین را گفتند و واقعیت هم اینطور بود. این هویتی است که در انقلاب برای زن تعریف شد و عملا در سطح ملی و کلان زنان همین را به صحنه آوردند. بعد از انقلاب هم این نقش متوقف نشد. کما اینکه زنان در تحصیلات، تحصیلات عالیه و توانمندسازی خودشان در حرفه و فن و حضور پررنگ سیاسی - اقتصادی و اجتماعی این را نشان دادند. مسیری که زنان آمدند این بوده است.»
او تعارض را اینجا میبیند؛ زنی که میتواند با رای خود ارکان نظام را انتخاب کند چرا نمیتواند در زندگی خود تاثیرگذار و موثر باشد: «شما میبینید زنان بسیار پستهای کلیدی کمی دارند. جاهای خاص که راه بسته و تنگ است. وقتی هویت زن اینطور تعریف میشود، نمیتواند در خانواده نقشی داشته باشد که در تعارض با این تعریف است. حق تصمیمگیری و انتخاب ندارد. زن به محض اینکه سند ازدواج امضا میکند طبق قانون انسان دیده نمیشود. قبل انقلاب را کاری ندارم، اما بعد از انقلاب که زن تغییر نقش و هویت و جایگاه پیدا کرده، نمیشود قوانین خانواده با این هویت تعریف نشود.»
ولی مراد این تعارض را به نفوذ طرز فکری خاص در حاکمیت مرتبط میداند و میگوید «این تعریف از اسلام با نگاه انقلاب تعارض دارد.»
او معتقد است برنامهسازیها و همایشهایی که در این مدت برگزار شده است تنها راه رفتن روی سرشاخهها است و به ریشه نمیپردازد: «حوزه زنان در نظام دچار تعارض است و تا این تعارض برطرف نشود پرداختن به ظاهر و جزییات چیزی را حل نمیکند.» ولی مراد جنبشی که بعد از جان باختن مهسا امینی راه افتاد را کار تئوریپردازان غربی و نیروهای ضد انقلاب میداند، اما اینکه این اتفاقات بهانه گفتوگوی بیشتر از حقوق زنان در سطح بالای حاکمیت شده میپذیرد و میگوید: «بعد از آن اتفاقات اندکی از راهی که تنگ بود باز شد.»
از ولی مراد دلیل بیحجابیهایی که در سطح جامعه در حال اتفاق افتادن است را میپرسم و او در پاسخ میگوید: «زن کارهایی که میکند برگردان این جمله است که بیایید مرا ببینید، من هستم. اگر مسوولان بیایند این من هستم را به صورت قانونمند و درست پاسخ بدهند دیگر دلیلی برای روسری برداشتن و رفتن در خیابان برای این من هستم وجود ندارد. قرآن میفرماید زنان خود را بپوشانند تا مانند یک انسان شناخته بشوند و مورد اذیت قرار نگیرند. زن با نگرش قرآن نباید در جامعه به عنوان عنصر جنسی دیده بشود. جذابیتهای جنسی عرضه کند.
وقتی کنار کسی که لباسهای خاصی پوشیده، مینشینم باعث شرمندگی من است. برای اینکه زنان را در جامعه عنصر جنسی معرفی میکند. نگرش نسبت به زنان ابزار جنسی و خدمتکار دیدن است. پوشش زنان باعث میشود به عنوان یک انسان در جامعه ظاهر بشود.»
ولیمراد معتقد است حجاب مساله شخصی نیست و کاملا اجتماعی است: «اصلا موضوع انتخاب فرد نیست. حضور در جامعه مساله اجتماعی است و موضوع فقط پوشش نیست و البته تنها به زنان هم محدود نمیشود.»
از او میپرسم رفتارهای مردان در جامعه با زنانی که حجاب ندارند چگونه است؟ آیا آمار یا روایتی از بیشتر یا کمتر شدن آزارهای خیابانی بعد از این اتفاقات دارند: «دنیا در دست سرمایهداران است و سرمایهداران مسیری که پیش روی بشر میگذارند به خاطر سودجویی خودشان است. اینطور فکر نکنیم که دنیا به حال خودش رها است و مردم خودشان تصمیمگیری میکنند.
دنیای سرمایهداری زنان را ابزار دیده است و توسط رسانهها در حال کار کردن روی این مساله است. طرف مقنعه را در مترو برمیدارد و ابزار جنسی هم دیده نمیشود. اما در این مسیر کار به سواحل غربی که تماما عریان هستند میرسد. دنیای سرمایهداری این مسیر را پیش روی پای بشر گذاشته و خودش به آن جهت میدهد. جامعه ایران نمیپذیرد که مردم هر جور میخواهند زندگی کنند.»
او با اشاره به سواحل ایران در دوران پهلوی به جملات امام خمینی اشاره میکند که از مقابله مردم با این افراد میگوید: «امام میگوید مگر بندر پهلویها مردهاند که اینها بروند در دریا دنبال عیش و عشرت باشند. اسلام این اجازه را نمیدهد وقتی شما جامعه اسلامی دارید باید حدود مشخص بشود. حالا تا یک حد در جامعه جا میافتد را کاری نداریم، اما نمیشود اینطوری که یک روز روسری بردارد و یک روز تاپ بپوشد و شورت کوتاه بپوشد... جامعه اسلامی این اجازه را نمیدهد. جمله امام میفرماید اسلام پوست آنها را میکند.»
باید پذیرفت که مطالبات زنان ایرانی این روزها بیشتر از همیشه محل بحث است. بحثی دامنهدار که تاریخی را پشت سر گذاشته و همچنان امیدوار به تغییر نگرش سیاستمداران به پیش میرود.