از فعالان سیاسی و مدنی گرفته تا نقاشها و نویسندهها، برخی از معروفترین شخصیتهای تاریخی توانستهاند قبلازمرگ تصویری رؤیایی و آمیخته با اسرار از خودشان برجای بگذارند.
دوربین عکاسی خوششانس بوده که توانسته از برخی از مهمترین شخصیتهای تاریخی قبلازمرگشان تصاویری ثبت کند.
به گزارش راهنماتو، از فعالان سیاسی و مدنی گرفته تا نقاشها و نویسندهها، برخی از معروفترین شخصیتهای تاریخی توانستهاند قبلازمرگ تصویری رؤیایی و آمیخته با اسرار از خودشان برجای بگذارند.
در این مقاله با ما همراه باشید تا برخی از این شخصیتها را به همراه تصاویری که از آنها به جای مانده است، مرور کنیم.
حتماً درباره «تابلوی جیغ»، معروفترین اثر ادوارد مونک، شنیدهاید، اما چقدر خود او را واقعاً میشناسید؟ او در سال ۱۸۶۳ در نروژ به دنیا آمد و کودکیاش با بیماری، سوگواری و ترس از داشتن یک بیماری روانی خانوادگی گذشت. هیچ تعجبی ندارد که او درنهایت یک هنرمند شد.
مونک به کمک یکی از دوستانش، شروع کرد به نقاشی کردنِ چیزها، اما نه آنگونه که آنها را میدید بلکه آنگونه که از طریق احساسات و وضعیت روانیاش آنها را احساس میکرد.
به لطف این توصیه، او سبکی منحصربهفرد را شکل داد. نقاشیِ «جیغ» زمانی متولد شد که او در هنگام غروب خورشید مشغول قدمزدن بود و چیزی را شنید که بعدها «جیغ بزرگ و بیانتهای طبیعت» توصیف کرد. بعداز سالها تحمل رنج بیماری روانی او در سال ۱۹۴۴ از دنیا رفت. این عکس درست در لحظه تغییر قرن ثبت شده است.
ویلیام فدریک کادی، که او را به نام بوفالو بیل، میشناختند، یک شومن اسطورهای بود. این عکس نادر که در سال ۱۹۰۰ ثبت شده است، عصارهای از این مرد سرگرمی را در اواخر قرن نوزدهم در خود جای داده است. نمایشهای غرب وحشی بوفالو بیل، مخاطبان را با داستانهای هیجانانگیز از بومیان آمریکایی و کابویها مجذوب خود میکرد. این تصویر سندی است که به نقش پررنگ بوفالو بیل بر منظره فرهنگی آمریکا شهادت میدهد.
رودیارد کپلینگ در سال ۱۹۶۵ در هند تحت حاکمیت بریتانیا متولد شد و بیتردید در زمره نسل نویسندگان معروف عصر ویکتوریایی بود. علیرغم اینکه او در خانوادهای پرنفوذ متولد شده بود، اما اوضاع برایش ساده نبود. او در مدرسه بارها قلدری را تجربه کرده و به دلیل آنکه نمیدانست «چطور زبان انگلیسی را به کار ببرد» از شغلش در دفتر روزنامه اخراج شده بود.
شغل کپلینگ به عنوان روزنامهنگار الهامبخش او برای تولید آثار درخشان نظم و نثر شد. کپلینگ نویسنده «کتاب جنگل» و شعر معروف «اگر» است و در سال ۱۹۰۷ جایزه نوبل ادبیات را دریافت کرده است.
لوییزا میالکات، نویسنده رمان «زنان کوچک»، به دلایل متعدد زنی تحسینبرانگیز بود. اول به این دلیل که در جنگهای داخلی آمریکا یک پرستار بود؛ و بعد به این دلیل که او مبارزی خستگیناپذیر و مدافع حق رأی زنان بود و تا زمانی که با نوشتن رمان «زنان کوچک» به شهرت و موفقیت دست نیافته بود با نام مستعار مردانه داستانهایش را مینوشت. رمان او خود و خانوادهاش را از منجلاب فقر بیرون کشید. او دختر یک معلم بود و بیشتر زندگیاش را در خانه تحصیل کرد.
کلود مونه پدر جنبش امپرسیونیسم لقب گرفته است. نقاشیهای روحانی او امروز به قیمتهای گزافی از ۲۰ تا ۳۰ میلیون دلار در حراجیها به فروش میرسد. اما زمانی بود که دنیای هنر کارهای او را مسخره میکرد. مونه دنیا را آنطور که میدید نقاشی میکرد. سبک او برای زمان خودش غیرمعمول بود و منتقدانی در میان هنرمندان قدیمی داشت.
تالار پاریس که گروهی کوچک، اما پرنفوذ از هنرمندان پاریسی بود، سبک او را رد کرد. مونه هرگز منصرف نشد. اندکی بعد تالار پاریس منحل شد، اما نقاشیهای مونه توانست نقاشی قرن نوزدهمی فرانسه را متحول کند. آثار او همچنان مایه شگفتی مجموعهداران و علاقهمندان به نقاشی در سراسر جهان است.
الیزابت آردن که در سال ۱۸۷۸ به نام فلورانس نایتینگل گراهام متولد شد، شکستهای متعددی را در مسیر پایهگذاری امپراتوری زیبایی پرنفوذش تا سال ۱۹۲۹ تجربه کرد. او مدرسه پرستاری را به دلیل مسئولیتهای سنگین ترسناکی که داشت ترک کرد.
بعد از آن او شغلهای متعددی را به عنوان مسئول پذیرش، منشی و کارمند بانک تجربه کرد که همه با شکست مواجه شد. او سپس وام گرفت تا سرمایهگذاری تجاری بعدیاش که یک شرکت زیبایی و آرایشی بود را تأسیس کند. او در سفری به فرانسه در سال ۱۹۱۲ درباره تکنیکهای زیبایی آموخت و سپس با یک شیمیدان برای تولید محصولات باکیفیتتر که در دسترس همه قرار بگیرد، همکاری کرد. شرکت الیزابت آردن از آن زمان تاکنون از فروش ۱ میلیارد دلار در سال فراتر رفته است.
نویسنده روسی، لئو تولستوی، به عنوان یکی از بزرگترین نویسندگانی که جهان تاکنون به خود دیده است، شناخته میشود. جنگوصلح و آنا کارنینا در زمره معروفترین آثار ادبی در جهان هستند. او که در سال ۱۸۲۸ متولد شد، از سال ۱۹۰۲ تا ۱۹۰۶ هر سال نامزد دریافت جایزه نوبل ادبیات شد او همچنین در سال ۱۹۰۱ و دو بار در سال ۱۹۰۲ نامزد دریافت صلح نوبل شد. اما هرگز هیچکدام را دریافت نکرد که تا همین امروز بحثبرانگیز است. او در سال ۱۹۱۰ از دنیا رفت.
این تصویر ما را بیشاز ۱۰۰ سال به عقب میبرد. این مرد خوشتیپ با تفنگ و نوار فشنگ دور کمرش کیست؟ اول اینکه او یک زن است؛ دوم، نامش «کالاماتی جین» است، اما نام واقعیاش مارتا جین کاناری بوده و از سال ۱۸۵۲ تا ۱۹۰۳ میزیسته است. او یک مرزبان آمریکایی، تیرانداز ماهر و قصهگو بود.
استاد جهانی فرار و جادوگری که در سن ۱۲ سالگی ترک تحصیل کرد. هودینی تا سن ۱۷ سالگی شغلهای زیادی را امتحان کرد تا اینکه بالآخره همراه دوستش به شغل تردستی روی آورد. او توانست در سن ۲۴ سالگی به حدی از مهارت برسد که هر نوع دستبندی را از دستش باز و فرار کند. این عمل آغاز یک زندگی خارقالعاده شغلی را برای او رقم زد. تا همین امروز نمایشهای او در زمره شجاعانهترین و بحثبرانگیزترین عملیات بدلکاری محسوب میشوند.
لینکلن در خانوادهای فقیر متولد شد، خودآموز تحصیل کرد و درنهایت به یک وکیل موفق، سیاستمدار معروف و شانزدهمین رئیسجمهور آمریکا تا زمان ترور تبدیل شد. لینکلن در زمان جنگهای داخلی آمریکا رئیسجمهور این کشور بود. از جمله موفقیتهای او در این دوران لغو بردهداری، تقویت دولت فدرال و اقتصاد این کشور بود.
جان دی. راکفلر، مؤسس شرکت اویل استاندارد، و یکی از نخستین میلیادرهای جهان است. راکفلر مسیر نامتعارفی را برای کسب دانش طی کرد. او دو ماه قبلاز فارغالتحصیلی از دبیرستان ترک تحصیل کرد، اما بعداً برای تحصیل در علم بازرگانی به کالج فولسوم رفت. قدرت او در کارافرینی کمکاش کرد تا ثروت عظیمی جمع کند، اما درنهایت دولت امپراتوری نفت او را منحل کرد.
راکفلر علیرغم آنکه شیوههای تجاری بحثبرانگیزی داشت، تعهد قابلتوجهی در زمینه اعمال انساندوستانه از خود بروز داد و ثروتش را به سمت طرحهای آموزشی و بهداشتی هدایت کرد.
این معروفترین تصویری است که از مارکس وجود دارد. فیلسوفی که در آلمان متولد شد و به خاطر جزوه «مانیفست کمونیست» و اثر چهار جلدی «سرمایه» معروف شد. او به عنوان پدر سوسیالیسم شناخته میشود.
این جمله او که گفته بود درنهایت سرمایهگذاری از گردونه خارج میشود تا جای آن را سوسیالیسم بگیرد- ایدهای که هرگز اثبات نشد - معروف است. مارکس در سال ۱۸۱۸ متولد و در سال ۱۸۸۳ و قبلاز آنکه بتواند تأثیر عقایدش را در جهان ببیند، از دنیا رفت.
این تصویری از جرونیمو است. درواقع نام اصلی رهبر بومیان آمریکا گویاتلای به معنی «مردی که خمیازه میکشد» بود. بااینکه جرونیمو یکی از معروفترین بومیان آمریکایی است، اما بسیاری درباره زندگی غمانگیز او چیزی نمیدانند. مادر، همسر و فرزندان او توسط مکزیکیها کشته شدند. جرونیمو بعد از قتل خانوادهاش به مرتبه رهبری آپاچی رسید و به جنگجویی قدرتمند تبدیل شد. قاطعیت و جدیت این رهبر را میتوان در این عکس دید.
مادر ژاکوبز وقتی که او فقط ۶ سال داشت از دنیا رفت. بعداز مرگ مادر، ژاکوب به خانه صاحبان قبلی مادر فقیدش رفت و در کنار آنها خیاطی و خواندن یاد گرفت. او توانست در سال ۱۸۴۲ در سن ۲۹ سالگی با کمک کمیته حراست از شهروندان فیلادلفیا بگریزد و نیویورک به عنوان پرستار بچه مشغول کار شود.
او ۱۰ سال دور از صاحبان اصلیاش زندگی کرد تا اینکه توانست آزادیاش را بخرد. او سپس یک زندگینامه نوشت که در کشورهای مختلف جهان و به زبانهای مختلف منتشر شد. او تا سال ۱۸۷۹ که از دنیا رفت، یکی از مخالفان بردهداری بود و زندگیاش را وقف کمک به بردهها و آزادی کرد.