فیلمهایی که در مورد اوباش و تبهکاران ساخته میشدند، مخاطبان را به وجد میآوردند، اما به نظر میرسد که فیلمهای مدرنتر این ژانر، جذابیت خود را از دست داده اند. زمانی که استودیوها تمرکز خود را روی تولید انحصاری فیلمهای یاکوزایی متوقف کردند، این موضوع باعث شد که تنها تعداد انگشت شماری از این فیلمها در سالهای اخیر ساخته شود.
در طول سالها، فیلمهای یاکوزا یک سیر تکاملی را طی کردهاند و از یک فرمول ارزشهای مهم با حسی خوب به یک تصویر خشن و طبیعت گرایانه از دنیای زیرزمینی تبهکاران در ژاپن رسیدهاند و در نهایت از مرزهای ژانر فراتر رفته و تبدیل به فیلمهای بلاک باستر تجاری شدهاند که شاید برخی آن نفوذ به حریمی جدید برای جای گرفتن در ژانر سینمای ابرقهرمانی مدرن بدانند. هسته ثابتی که در طول تکامل این ژانر ثابت باقی مانده، خشونت بیش از حد خاص، ایریزومیهای زیبا (خالکوبی ژاپنی) پنهان شده در زیر کت و شلوارهای براق، پیچیدگی شدید سلسله مراتب داخلی یاکوزا، و قانون سختگیرانه شرافت است.
به گزارش روزیاتو، تاریخچه ژانر یاکوزا با «اکشن بدون مرز نیکاتسو» (به معنای فیلم آمریکایی که با خشونت فرانسوی آمیخته شده و توسط ژاپنیها برای سینمای خودشان تناسبسازی شده و منجر به یک حس سینمایی خاص شده است) و فیلمهای پهلوانی نینکیو ایگا اثر استودیو Toei آغاز میشود. با این حال، در دهه ۱۹۷۰، خستگی داستانی منجر به پایان دوران قهرمانان شد و آنگاه بود که نوبت به فیلمهای ضد قهرمانی و جنایتهای واقعی و البته فیلمهای یاکوزایی تقریباً مستند یاکوزا رسید.
فیلمهایی که در مورد اوباش و تبهکاران ساخته میشدند، مخاطبان را به وجد میآوردند، اما به نظر میرسد که فیلمهای مدرنتر این ژانر، جذابیت خود را از دست داده اند. زمانی که استودیوها تمرکز خود را روی تولید انحصاری فیلمهای یاکوزایی متوقف کردند، این موضوع باعث شد که تنها تعداد انگشت شماری از این فیلمها در سالهای اخیر ساخته شود. اما تاکاشی میکه، کارگردان همیشه پرکار ژاپنی ژانر یاکوزا، در مصاحبهای اذعان میکند که ژانر فیلم یاکوزا به پایان راه خود نرسیده است.
با این حال، هیچ وقت برای لذت بردن از فیلمهای بینقص و تبدیل شدن به یکی از طرفداران این ژانر دیر نیست، بنابراین در اینجا فهرستی از برجستهترین و بهترین فیلمهای یاکوزا در هر دوره از تاریخ این ژانر آورده شده است.
Minbo در این فهرست کمی غریب است چرا که فیلم هیچ کاری برای جذاب جلوه دادن یاکوزا مانند بسیاری از دیگر فیلمهای فهرست انجام نمیدهد. Minbo به کارگردانی جوزو ایتامی، داستانی درباره کارمندان یک هتل درجه یک در ژاپن است. کوبایاشی، مدیر کل، امیدوار است که یک قرارداد سودآور برای این هتل به دست آورد تا اعتبار هتل خود را افزایش دهد. با این حال، گروهی از یاکوزا به هتل او علاقهمند شدهاند تا بیشتر فعالیتهای مجرمانه خود را در این محل انجام دهند.
کوبایاشی به امید خلاص شدن از دست آن ها، این وظیفه را به زیردستانش که فاقد توان و قدرت کافی برای انجام این کار هستند محول میکند، تا اینکه این گروه با ماهیو اینوئه، وکیلی که میداند چگونه با این مجرمان برخورد کند، روبرو میشوند. این فیلم در کشور ژاپن بسیار مورد تحسین قرار گرفت و بسیار موفق بود. به طوری که پایان کار فیلمساز را به همراه داشت و بسیاری بر این باورند که خودکشی کارگردان فیلم در سال ۱۹۹۷ در واقع کشته شدن توسط یاکوزا بوده است که از تصویری که از آنها در این فیلم ارائه شده به شدت ناراضی و ناراحت بودند.
تاکشی کیتانو یکی از شاخصترین چهرههای سینمای ژاپن است. این کارگردان برای خود به عنوان یک کمدین نامی در ژاپن دست و پا کرد، اما تنها به خاطر بازی در نقش تبهکاران سرسخت در اکثر فیلمهای خود بود که به شهرت بین المللی دست یافت. سهگانه The Outrage یک درام اکشن است که پیچیدگی روابط یاکوزا را به تصویر میکشد. کیتانو در این یفلم نقش اوتومو را بازی میکند، مردی که توسط رییس خود مامور میشود تا دار و دسته موراسی – گومی را در کنترل نگه دارد.
گروه رقیب، یکی از اعضای گروه اوتومو را در یکی از کلوبهای شبانهاش به خدمت میگیرد تا جنگ علیه او را توجیه کند. موراسی بیخبر از درگیریهای اوتومو با رییس خود، یک سری اشتباهات مرتکب میشود که او را بیش از پیش با گروهش دچار مشکل میکند، و این به اوتومو بستگی دارد که این مرد متوجه جایگاه خود شود.
این سهگانه بینقص پر از فریب و نیرنگ است، چرا که بسیاری از بازیگران داستان برای به دست گرفتن کنترل این خاندان تبهکار تلاش میکنند و اتومو برگی برنده است که همه را در ترس و وحشت فرو برده است، چرا که تمایلات او برای خشونت بیامان غیرقابل کنترل است و ردی طولانی از اجساد بر جای میگذارد.
این فیلم به کارگردانی تاکاشی میکه تنها فیلم این فهرست است که براساس یک مانگا به همین نام ساخته شده است. با این حال، داستان فیلم از هر چیزی که تا به حال در کتابهای کامیک آمریکایی خوانده اید، تاریکتر به نظر میرسد. ایچی مانند یک آدمکش خشن و ژولیده است، یک سرباز رده پایین در رده یاکوزا، که در بهترین حالت یک همکار یاکوزا است. این تصویری است که در بخش اول فیلم از او میبینیم. وقتی راز داستان فاش میگردد، مشخص میشود که ایچی سلاح مخفی یک جیجی، یک رییس یاکوزا، است که جرأت جاه طلبی پیدا کرده است.
ایچی فردی خطرناک و به شدت بیثبات است. ذهن شکننده او مستعد سوء استفاده است، که جیجی از این نقطه ضعف برای کاشت خاطرات دروغین در مغزش و تحت کنترل نگه داشتن او استفاده میکند. با این حال، قدرت کنترل او تنها تا همینجا پیش میرود، زیرا خشونت ذاتی ایچی با کوچکترین تحریکی رها میشود. در نهایت، جیجی در همان شرایط ایچی قرار میگیرد و توهمات منجر به سقوط او و تبدیل شدن به دیوانهای در جهان بدون هیچ کنترلی میشود.
برخی از بهترین برداشتها در مورد روابط یاکوزایی از فیلمسازان غربی بوده است. در فیلم The Outsider، مخاطب داستان خوبی از مارتین زندولیا دریافت میکند. در این داستان، یک سرباز آمریکایی به نام نیک لو پس از جنگ اقیانوس آرام، در ژاپن مشغول به کار میشود و پس از دفاع یکی از اعضای یاکوزا در زندان، موفق به آزادی پیش از موعد میشود. او به سرعت به عنوان دستیار و شرخر برای شیروماتسو استخدام میشود. رئیس یاکوزا به زودی متوجه خشونت خاص او میشود و نیک را به عنوان یکی از اعضای یاکوزا انتخاب میکند.
این داستان موضوعات متعددی را در ارتباط با بیگانه هراسی بررسی میکند و اینکه چگونه طبیعت همگن جامعه ژاپن به طرز باورنکردنی دیدگاهی خصومت گرانه نسبت به خارجیها دارد. نیک به سرعت متوجه میشود که همکارانش در یاکوزا از او استقبال نمیکنند؛ او یک عنصر ناخواسته است. جارد لتو در نقش نیک در کنار گروهی از ستارگان سینمای ژاپن کار فوق العادهای انجام میدهد. پایان داستان به کلیشههای شناخته شده یاکوزا میپردازد جایی که تصمیم جسورانه شیروماتسو عواقبی دارد که باید جبران شوند.
هیچ فیلمی بهتر از The Yakuza به بررسی جزییات فرهنگ یاکوزا از دیدگاه آمریکاییها نمیپردازد. این شاهکار کوچک توسط سیدنی پولاک تهیه و کارگردانی شده است. رابرت میچم نقش اصلی فیلم را بر عهده دارد که هری کیلمر نام دارد. داستان بعد از جنگ اقیانوس آرام اتفاق میافتد، جایی که کیلمر به عنوان یک عضو نیروی دریایی در ژاپن مستقر میشود و برای نجات زنی به نام ایکو که برای دختر جوانش مجبور به قاچاق دارو میشود، مداخله میکند. کیلمر از ایکو خوشش میآید، بنابراین برای محافظت از او در ژاپن میماند.
برادر ایکو برمی گردد و متوجه میشود که ایکو با دشمن رابطه عاشقانه برقرار کرده که باعث شده از طریق جیری که یک مفهوم ژاپنی مربوط به تعهدات مادام العمر است، کیلمر را در زندگی خود و ژاپن نگه دارد. کن خواهرش را به خاطر قرار دادن او در این موقعیت سرزنش میکند و او را برای پیوستن به یاکوزا تنها میگذارد. سالها میگذرد و کیلمر به ژاپن بازمی گردد تا رابطه خود را با ایکو از نو آغاز کند. با این حال، او خیلی زود خود را در شبکهای از توطئهها گرفتار میبیند، چرا که یاکوزا قصد دارد او را به خاطر حمایت از یک خارجی از میان بردارد.
به وضوح Youth of the Beast ساختار کلاسیک فرهنگ اولیه یاکوزا را کاملا وفادارانه دنبال میکند، با اراذل و اوباش، مواد مخدر، و زنان زیبا و خطرناکش. با این حال، این فیلم بود که خروج آرام آرام کارگردان آن، سیجون سوزوکی، از صنعت فیلم ژاپن را آغاز کرد. سوزوکی که از فیلمهای فرمولی خسته شده بود، با طرح، دیالوگ و فرم سینما بازی کرده و با ساخت فیلمی که هنری بودنش را فریاد میزند، یک فرا روایت جذاب و تاثیرگذار خلق کرد.
سوزوکی تا چند سال آینده همچنان به ساختارشکنی فیلمهای یاکوزایی ادامه میداد تا اینکه اخراج شد و ظاهراً در فهرست سیاه سیستم استودیویی ژاپن قرار گرفت. به گزارش خبرگزاری فارس از قم به نقل از روابط عمومی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان قم، حجت الاسلام والمسلمین سید احمد خاتمی در خطبههای نماز جمعه این هفته قم با گرامیداشت یاد و خاطره شهدای گران قدر انقلاب اسلامی اظهار داشت: انقلاب اسلامی ایران به برکت خون شهدا به پیروزی رسید. Youth of The Beast که در هنگام انتشارش به درستی شناخته نشده و بینندگان در برابر آن دچار سوء تفاهم شدند به نماد ایستادگی در برابر سیستم و یکی از مهمترین آثار سینمایی در دوران اعتراضات دانشگاهی ژاپن در دهه ۱۹۶۰ تبدیل شد.
کارگردان ماساهیرو شینودا پیشگام «موج نو شوچیکو» در زمینه فیلمسازی مستقل بود، و Pale Flower یکی از مهمترین فیلمهای این جنبش سینمایی به شمار میآید. داستان این فیلم در درجه دوم اهمیت و بعد از جنبه زیبایی شناختی ظاهری آن قرار میگیرد؛ این فیلم در اصل یک تمثیل فلسفی جذاب از اضطراب و خشم وجودی است که در یک داستان تقریبا سورئالیستی از یک یاکوزای میان سال غیر قابل انطباق با اطرافیانش تزریق شده است.
شخصیت اصلی فیلم به نام ریو ایکبه از طریق حضور در سریال Brutal Tales of Chivalry به شدت محبوب شده است و همین موضوع رویکرد فیلم را حتی بحث برانگیزتر از قبل کرده است، چرا که شخصیت اصلی و داستان این فیلم برخلاف فرمول کلیشهای استودیوی اصلی این ژانر پیش میرود. Pale Flower که به شدت مورد تحسین منتقدان قرار گرفته بود، حتی در فهرست بهترین فیلمهای تاریخ سینما از نگاه راجر ایبرت نیز قرار گرفته است.
دو فیلمنامهنویس به نامهای نائوتو موری و یوکیو تودوروکی در مورد این که چگونه فیلمهای یاکوزا ۱۸۰ درجه تغییر کرده و از به تصویر کشیدن قهرمانان به ضد قهرمان تبدیل شدند، میگویند: «جنبه زیباییشناسی مردانه دلاوری، جذابیت خود را از دست داد، و بیش از حد ایده آل و توخالی شد»، هم سازندگان و هم بینندگان احساس میکردند که این فرمول، جذابیت و صداقت خود را از دست داده و و بیش از حد به تجلیل از یاکوزا میپردازد، بنابراین به تصاویر بسیار بدبینانهتر و واقعیتر در این ژانر روی آوردند.
به عنوان یکی از نمادهای اصلی این ژانر، Battle Without Honor and Humanity شاهکاری از کینجی فوکاساکو و بونتا سوگاوارا، یک همکاری بینقص و تحسین برانگیز بین کارگردان و بازیگر است.
در دهه ۸۰ که ژاپن تغییرات اقتصادی را پشت سر میگذاشت، صنعت فیلمسازی این کشور باید خود را بازسازی میکرد. فیلمهای یاکوزایی شروع به تنوعپردازی و ساختارشکنی کردند و یک تغییر پارادایم بزرگ را از اصول اصلی این ژانر به سبکهای انفزادی کارگردانان تجربه کردند. برخی کارشناسان سینما، رویکرد پست مدرن تاکشی کیتانو نسبت به فیلمهای یاکوزایی را به رفتار هیدکی آنو با انیمه ماچا با فیلم Neon Genesis Evangelion تشبیه میکنند.
هر دو به طور ذاتی این ژانر را درک کردند و چیزی براندازانه و به شدت تفرقهانگیز خلق کردند. نماهای Sonatine برجسته به طرز خنده داری سرد و عاری از سکانسهای اکشن بلند و نمایش مآبانه خاص فیلمهای کلاسیک یاکوزا هستند و داستان تقریباً فرمولی و کلیشهای فیلم به یک تجربه هنجارشکن تبدیل میشود.
در این مورد کمی تقلب کرده ایم، زیرا دو فیلم را در قالب یک فیلم به شما معرفی میکنیم. با این حال، این فیلم نیز مشکل ناخوشایند دهه ۲۰۰۰ را نشان میدهد – اوج گیری وابستگی بیش از حد صنعت فیلمسازی به بازسازی ها، سوء استفاده مداوم تجاری از عناوین موفق به جای خلق محتوای منحصر به فرد. فیلم اورجینال Graveyard of Honor یک شبه مستند پانک در مورد زندگی واقعی یاکوزایی به نام ریکیو ایشیکاوا است که در سن ۳۰ سالگی به زندگی خود پایان داد.
این فیلم آمیزهای از واقعیتهای تلخ و طبیعت گرایانه دنیای بیرحم یاکوزا در سینما، رد کردن عمدی فیلمبرداریهای هنرمندانه و زیبایی محور و جادوی سینما برای ناامیدی و هرج و مرج تقدیرگرایانه زندگی این جنایتکار است. نسخه ۲۰۰۲ با طنز تلخش از نسخه اصلی متمایز است. این فیلم خشونت شدید خاص سبک تاکاشی میکه را در خود داشته و فروپاشی ارزشهای سنتی را با خندهای تمسخرآمیز به تصویر میکشد.
در اواخر دهه ۲۰۱۰ فیلمسازانی را میبینیم که تلاش میکنند فیلمهای یاکوزایی را به عنوان یک ژانر، البته با فرکانس تولید کمتری نسبت به قبل احیا کنند. این فیلمهای جذاب و سرگرم کننده، قالب فیلمهای خشن و سرسختانه استودیو Toei را به روزرسانی میکنند. The Blood of Wolves یک «نامه عاشقانه مملو از خونریزی» به فیلمهای یاکوزایی دهه ۷۰ و در عین حال، بیانی از دیدگاه و سبک هنری شخصی کارگردان آن است.
این فیلم سرشار از خشونت بیحد و حصر و طنز سیاه، نه یک کپی کسل کننده و نه یک تقلید تمسخرآمیز بوده، و اگر چه به بررسی میراث این ژانر میپردازد، اما به جای ساختارشکنی اش، آن را مدرنیزه نموده و در نتیجه آن را احیا کرد. حتی اگر فقط به مقدار بسیار کمی این کار را انجام میدهد.
به گفته تاکاشی میکه، First Love تلاشی برای افزایش غیرواقعی عمر ژانر یاکوزا نیست، بلکه راهی برای خروج از بن بست و ایجاد سروصدا در این ژانر است. این ژانر، در این مورد، به عنوان رسانهای برای تفسیر و نقد اجتماعی استفاده میشود تا داستانهای افراد «نامرئی» را که به حاشیه جامعه رانده شده اند، تعریف کند.
این فیلم یک داستان عاشقانه غیرمعمول از یک بوکسور بیمار در آستانه مرگ و یک کارگر جنسی آسیب دیده از لحاظ روانی، با اضطراب نوجوانی است که از طریق خونریزی کارتونی و درام پرتنش به تصویر کشده میشود. به عنوا یک فیلم تجاری که مانند یک فیلم ژانرمحور در مورد انسانهای فراموش شده با داستانهایی جالب برای گفتن عمل میکند، این فیلم ادای احترامی به فیلمهای مستقل کم بودجه ژاپنی و سینمای درجه دوم از استاد خشونت و خونریزی سینمای ژاپن، تاکشی میکه است.