سرپرست فصل هفتم کاوش درباره بقایای نقارهخانهای که به جا مانده اظهار میکند: هنگامی که دشمن حمله میکرده از آن قسمت به ارگ اطلاع میدادند و از طریق تونلهای زیرزمینی وارد قلعه میشدند، حتی یکسری تونلهای زیرزمینی در این محدوده پیدا کردیم که به کوهها راه پیدا میکند و سازههای عظیمی به همراه گچبری در آن وجود دارد.
«در بخشی از دیوارهای یکی از بزرگترین ارگهای خشت و گلی دنیا، انسان مرده را لای جرز میگذاشتند و اسکلتهایی فراوان پیدا شده در آن گویای این واقعیت است. در بیرون از قلعه هم شاخهای گوزن و قوچ که همه صادراتی و برش خورده کشف شده که متعلق به قرن سوم و چهارم بوده است.» این صحبتهای تنها کسی است که اطلاعات کاملی درباره "قلعه بلقیس" دارد. احمد نیک گفتار (سرپرست فصل هفتم کاوش قلعه بلقیس در خراسان شمالی) است و حتی تعطیلات نوروز را هم به قلعه میآید تا توضیحات لازم را به گردشگران بدهد.
به گزارش ایسنا، به عبارتی او راهنمای شهر بلقیس هم هست و به همراه ۱۴ کارگر هر روز ۱۲ ساعت وسط بیابان، زیر آفتاب داغ کار میکنند. گاهی آنقدر باد شدید میشود که مجبورند تمام صورتشان را بپوشانند تا سوزش ناشی از وزیدن باد، آفتاب سوختگیشان را تشدید نکند. همه این کارها را انجام میدهند تا فصل دیگری از کاوش را تمام کنند.
فصل هفتم کاوش در "قلعه بلقیس" به پایان رسید تا برگ دیگری از تاریخ نمایان شود. علیرضا نجفی، مدیر پایگاه میراث فرهنگی شهر تاریخی بلقیس درباره بودجه اعتباری فصل ۷ کاوش اظهار میکند: در سال ۹۳، بر مبنای ماده ۱۸۰ ملی استانی و توازن منطقهای، ۱۵۰ میلیون تومان بودجه داشتیم و ۵۰ میلیون دیگر هم در راستای تملکداری استان در اختیار ما قرار گرفت که با احتساب منابع دیگر جمعا به ۵۰۰ میلیون تومان رسید. از این مبلغ ۲۲۰ میلیون تومان به پایگاه میراث فرهنگی شهر بلقیس تخصیص داده شد، ۷۰ میلیون هم اعتبار ملی داشتیم؛ یعنی روی هم ۳۰۰ میلیون تومان در سال ۹۳ به کل پایگاه اختصاص یافت.
احمد نیکگفتار نیز درباره کشفیات این فصل میگوید: در این فصل تعدادی خانه مربوط به دوره صفویه را کشف کردیم که در هر خانه یک تنور وجود دارد و از آن به عنوان کرسی استفاده میکردهاند. حیاط، سرویس بهداشتی و سیستم آبرسانی این خانهها نیز در حال مطالعه و بررسی است. چون ارتفاع قلعه از قسمتهای دیگر بالاتر است، بنابراین باید سیستم پیچیدهای برای آبرسانی داشته باشند.
او بیان میکند: همه خانههایی که در این فصل کاوش دیده شدهاند به جز اتاق مرکزی بدون استثنا تنور دارند. هنوز نمیتوانیم حدس بزنیم چه تعداد خانوار در این خانهها زندگی میکردهاند. در بخش در حال کاوش چند دوره کف سازی دیده میشود. لبه دیوارها اندودگِل اُخرا دارند تا از ورود حشرات و موریانه به داخل خانه جلوگیری کنند.
سرپرست کاوش اضافه میکند: روزی ۱۰ الی ۲۰ بار مسیر تپه منار تا قلعه بلقیس را پیاده میروم، صبح از ساعت ۵ کاوش را شروع میکنیم و گاهی اوقات تا ۴ بعداز ظهر به کارمان ادامه میدهیم.
نیک گفتار میگوید: در دوره صفویه پیرامون قلعه دیوار حفاظی ایجاد کرده بودند که نشان میدهد از نظر نظامی بسیار قوی عمل میکرده است. دورتادور قلعه خندق بوده که از طریق پلهای ارتباطی به بیرون قلعه راه داشته است. ما روی آن را به دلیل نداشتن بودجه با ماسه بادی پوشاندیم. عرض خندقها در برخی جاها به ۲۰ متر هم میرسیده است و اطراف آن را که زمین کشاورزی بود و هندوانه میکاشتند آزادسازی کردیم.
او ادامه میدهد: در کاوشهای سال ۹۱ یک آبانبار پیدا شد. ابتدا احتمال دادیم باید بقایای یک دروازه باشد، اما زمانی که پلهها را پیدا کردیم متوجه شدیم به یک آبانبار دوره سلجوقی رسیدهایم که در دوره ایلخانی مورد مرمت قرار گرفته و به دلیل حمله ازبکان در دوره صفوی شهر کوچک و آب انبار هم پر میشود. روی سکههای کشف شده در این قسمت آثاری از "ابوسعید بهادرخان ایلخانی" است. این بنا دارای سردر ورودی، ۱۲ پله یا راهچین، مخزن و گنبد بوده که گنبد آن هم فروریخته است. در قسمت شمالی هم یک آب انبار دیگر وجود دارد که گنبد آن هم فروریخته بود و حفاران غیرمجاز همان گنبد ریخته را باز تخریب کرده بودند.
سرپرست فصل هفتم کاوش اضافه میکند: سازههای این منطقه در جهت وزش باد است، حتی کورههای سفالگری؛ میتوان روی اینکه چه موقع این کورهها روشن میشده که باد آتش آن را خفه نکند هم کار کرد. حتی ظرفهایی که از کوره درآمده آنقدر متغیر است که میتوان مدل آنها را بازسازی و در معرض دید عموم قرار داد.
در قسمت کارگاههای صنعتی آهن به وفور دیده میشود، سرپرست کاوش هم نمونههایی از آن را از روی زمین برمیدارد و میگوید: اینکه این آهنها را از کجا و کدام معادن به این منطقه میآوردند هم جای سوال دارد. در این منطقه آینه مفرغی، ظروف قرن ۳ و ۴ که دارای کتیبه هستند و با نیشابور هم برابری میکند و کلی هم شیشه خرد شده بدست آوردهایم. قالب پارچههای قلمکار نشان میدهد که این منطقه در صنعت نساجی و پارچهبافی هم قوی بوده است.
نیکگفتار اظهار میکند: در کارگاههای سفالی محلی بوده که خاشاک و پوست گردو را برای سوزاندن میریختند. در قسمت پایین آن آتشخوره قرار داشته و بالای آن شعله پخش کن یا زنبورک قرار میدادند و بالای آن ظروف را میچیدند، بالای ظروف هم شکل گنبدی قرار داشته و هربار که ظروف پخته میشده دیوارهها را تخریب میکردند تا بتوانند ظرفهای سفالی را از آن خارج کنند.
او میگوید: من همین سبک را در خانه به ابعاد کوچکتر اجرا کردم و ظروف سفالی تولید میکنم و این ظروف را احیاء کردم. هدف من این است که در این قسمت کارگاهی ایجاد کنم تا تمام مراحل تولید ظروف از ساختن گِل تا آخرین فرآیند را اجرا کنم تا کسانی که برای بازدید میآیند بتوانند از نزدیک این روند را ببینند، اما متأسفانه مشکل بودجه داریم.
سرپرست فصل هفتم کاوش بیان میکند: در پی کاوشها یک چاه پر از ظروف سفالی کشف کردیم و همه آنها نوشته داشتهاند. در حال حاضر پیتها (چالههای باستانی) بهترین وسیله برای دادههای باستانشناسی هستند. در گذشته هر چه ظروف میشکست داخل چاه فاضلاب یا همان پیتها میریختند. این سنت تا چند سال گذشته در منطقه هم وجود داشته است.
نیکگفتار یک تپه پر از لایههای تاریخی از دوره ساسانی تا صفوی نشان میدهد که دیوارچینیِ سالمی دارد و میگوید آنقدر لایهها در این قسمت زیاد است که کار کردن به روی آن سخت شده، اما بیشتر وسایلی که سبک زندگی مردم این منطقه را نشان میداده در جریان حفاریهای غیرمجاز از قلعه خارج شده است.
او ادامه میدهد: تنها بنایی که در این منطقه با آجر ساخته شده بوده مسجد جامع است و زمانی که ازبکان به شهر حمله میکنند تا حد امکان از این بخش آجر کندهاند تا بتوانند خندق اطراف قلعه را پُر و آن را محاصره کنند. بقای ۱۲ ستون مسجد نمایان شده که احتمال میدهیم شبستان باشد و مربوط به صدر اسلام است. البته به نظر میرسد در دوره غزنوی داخل آن را تغییر کاربری داده باشند.
سرپرست فصل هفتم کاوش بیان میکند: باید روی ستونهایی که به سمت قبله است مطالعات بیشتری شود. سالمترین ستون یک متر در یک متر است. سازه در این قسمت فراوان است که هنوز کاوش نشده است. گچبریهای این قسمت که مربوط به دوره ایلخانی و سربداران است با گچبریهای مسجد ورامین برابری میکند. در دروازه نیشابور در شهر بلقیس، تدفینهایی طبق سنت مسیحیان و یهودیان پیدا کردهاند، حتی داخل ظرفها نماد صلیب هم وجود داشت.
نیکگفتار میگوید: در بخش ساسانیان و صدر اسلام سازه خشتی کشف شده که هنوز درباره کاربری آن نظری داده نشده و ابعاد خشتهای آن ۴۵*۴۵ است و بزرگی آن نشان میدهد که متعلق به دوره ساسانیان و صدر اسلام است.
به گفته او، این منطقه در قرن چهارم یکی از مراتع کشت برنج بوده است. در برخی از روایات هم به این موضوع اشاره شده که اینجا مرکز پنبه و برنج بوده است.
سرپرست فصل هفتم کاوش همچنین درباره بقایای نقارهخانهای که به جا مانده اظهار میکند: هنگامی که دشمن حمله میکرده از آن قسمت به ارگ اطلاع میدادند و از طریق تونلهای زیرزمینی وارد قلعه میشدند، حتی یکسری تونلهای زیرزمینی در این محدوده پیدا کردیم که به کوهها راه پیدا میکند و سازههای عظیمی به همراه گچبری در آن وجود دارد.
نیکگفتار میافزاید: حمدالله مستوفی در اینباره نوشته است: در تپه منار مسجدی وجود دارد که داخل آن کاسهای است که دور آن ۱۲ گز خیاطی است که در جهان نمونه آن را ندیدهام. در برخی کتب دوره صفویه هم آمده که مسجد جامعی با آجر ساخته شده که تنها جایی در این مجموعه است که با آجر ساخته شده و گچبری نفیسی دارد. ما این گچبری را به پایگاه و آینه خانه مفخم انتقال دادیم.
او با بیان اینکه قلعه "بلقیس" سال ۸۰ ثبت ملی شده است میگوید: برای ثبت جهانی هم موضوع قلعه بلقیس را به عنوان دومین ارگ خشتی و گِلی بزرگ ایران مطرح کردهایم.
شهر یا قلعه" بلقیس" محلی برای فروش بلیت ندارد، در حالی که - به گفته نیکگفتار - این منطقه در نوروز ۱۷ هزار توریست داشته و روز سیزدهم فروردین کنترل گردشگران از دستشان خارج شده است.
گردشگران فرانسوی، آلمانی و سوئدی بیشترین بازدید را از قلعه بلقیس داشتهاند و چندی قبل پیش نزدیک به ۱۶ گردشگر خارجی از قلعه دیدن کردند. گردشگران نوروز امسال نسبت به سال گذشته حدود ۶۰ درصد افزایش داشته است.