با اکران قریب الوقوع فیلم بسیار مورد انتظار «اوپنهایمر» ساخته «کریستوفر نولان» با بازی «کیلیان مورفی» در نقش پدر بمب اتمی، بهتر است نگاهی به گذشته داشته باشیم و برخی از فیلمهایی که با موضوعی مشابه سر و کار دارند را مرور کنیم.
از زمان اختراع بمب اتمی، تهدید رویارویی هستهای به عنوان یک واقعیت وحشتناک باقی مانده است. و برای مدتی طولانی، این ترس نقطه قوت ترس و پارانویا برای ساخت یک فیلم حول این ماجرا بوده است. با اکران قریب الوقوع فیلم بسیار مورد انتظار «اوپنهایمر» ساخته «کریستوفر نولان» با بازی «کیلیان مورفی» در نقش پدر بمب اتمی، بهتر است نگاهی به گذشته داشته باشیم و برخی از فیلمهایی که با موضوعی مشابه سر و کار دارند را مرور کنیم.
به گزارش روزیاتو، در اینجا ۱۵ فیلم برتر تاریخ سینما درباره تهدید جنگ هستهای آورده شده است که بدون شک از تماشای آنها لذت خواهید برد.
Battle Beneath the Earth یا نبرد زیر زمین یک فیلم درجه دوم خنده دار از دهه ۶۰ با یک داستان فوق العاده مضحک (حتی با استانداردهای علمی تخیلی دهه ۱۹۶۰) است. این فیلم حول محور دانشمندی به نام آرنولد کرامر میچرخد که معتقد است یک ژنرال سرکش چینی از ماشینهای پیشرفته حفاری برای تونل زدن در زیر زمین و ساخت بمبهای اتمی در زیر شهرهای بزرگ آمریکا استفاده میکند.
هذیانها و توهمات دیوانهوار اوین دانشمند در نهایت او را در یک تیمارستان روانی واقعی قرار میدهد. اما فرمانده نیروی دریایی، جاناتون شاو، فکر میکند کرامر راست میگوید و او را آزاد میکند. این دو مرد با هم شواهد کافی را به دست میآورند که نشان میدهد ارتش چین در حال حاضر در حال حفاری زیر زمین در منطقه هاوایی است که منجر به یک نبرد زیر زمین میشود.
راد لوری، منتقدی که به فیلمسازی روی آورد، اولین تجربه کارگردانی خود را با فیلم سیاسی Deterrence یا بازدارندگی در سال ۱۹۹۹ با بازی کوین پولاک، شان آستین و تیموتی هوتن کسب کرد. این یک تریلر کم بودجه و با فضا و لوکیشنی واحد است که به یک اندازه تفکر برانگیز و جذاب است.
این فیلم که در «آیندهای نزدیک» در سال ۲۰۰۸ روایت میشود و درباره رئیس جمهور والتر امرسون (کوین پولاک) است که در حال انجام یک کارزار انتخاباتی در کلرادو است که خبر حمله عراق به کویت منتشر میشود. عدی حسین، رهبر عراق، ادعا میکند که سلاح هستهای دارد و تهدید میکند که در صورتعدم عقب نشینی نیروهای آمریکایی، به این کشور حمله هستهای خواهد کرد.
در شرایطی که برف و بوران شدت گرفته، رئیس جمهور امرسون و همراهانش مجبور میشوند در یک رستوران کوچک پناه بگیرند، که تبدیل به یک اتاق فرماندهی وضعیت اضطرارب میشود که در آن رییس جمهور امور مربوط به این مسئله فوق العاده حساس را هدایت میکند.
فیلم سیاسی فراموش شده Twilight’s Last Gleaming یا آخرین درخشش گرگ و میش محصول سال ۱۹۷۷ به کارگردانی رابرت آلدریچ، برت لنکستر را در نقش ژنرال لارنس دل، ژنرال سرکش نیروی هوایی دارد که از یک زندان نظامی فرار کرده و کنترل یک سیلوی موشکهای هستهای در مونتانا را به کنترل خود در میآورد، و تهدید میکند که جنگ جهانی سوم را آغاز خواهد کرد مگر اینکه رئیس جمهور (چارلز دورانینگ) در تلویزیون ملی ظاهر شده و محتویات هولناک یک پونده فوق سری را فاش کند. رئیس جمهور استیونز باید با پیامدهای هر دو اتفاق دست و پنجه نرم کند: جنگ هسته ای، یا شورش داخلی بالقوه.
در حالی که فیلم Twilight’s Last Gleaming پس از انتشار به موفقیت تجاری قابل توجهی دست نیافت، اما در طی سالهای پس از انتشارش به خاطر داستان تفکر برانگیز و بازی قوی بازیگرانش، به خصوص از برت لنکستر، به شهرت رسیده و جایگاه یک فیلم کالت کلاسیک را پیدا کرده است.
در سال ۱۹۶۴، جیمز بی. هریس بیشتر به خاطر تهیهکنندگی سه فیلم تحسین شده استنلی کوبریک شناخته میشد: The Killing یا کشتن، Paths of Glory یا راههای افتخار و لولیتا. با تداوم جنگ سرد در آن زمان، هم او و هم کوبریک میخواستند ترس از جنگ هستهای را در قالب یک فیلم بازسازی کنند. کوبریک حقوق رمان Red Alert یا هشدار قرمز نوشته پیتر جورج را خریداری کرد، رمانی که این کارگردان بعدها آن را به فیلم دکتر استرنجلاو تبدیل کرد.
هریس در ابتدا به عنوان تهیه کننده در فیلم دکتر استرنجلاو حضور داشت، اما او و کوبریک بر سر لحن فیلم اختلاف نظر داشتند؛ کوبریک میخواست آن را در قالب یک طنز سیاسی کاملاً سیاه بسازد، اما هریس میخواست یک درام جدی را بیشتر مطابق با لحن و حال و هوای متن اصلی از این داستان اقتباس کند. به دلیل تفاوتهای دیدگاه خلاقانه، هریس از پروژه جدا شد. اما او تمایل داشت که فیلم رویارویی هستهای خودش را بسازد. دو سال بعد، The Bedford Incident یا واقعه بدفورد – پاسخ هریس به دکتر استرنجلاو – در سینماها منتشر شد.
داستان این فیلم تقریباً به طور کامل در کشتی جنگی USS Bedford، یک ناوشکن نیروی دریایی که وظیفه نظارت بر اقیانوس اطلس شمالی برای فعالیتهای اتحاد جماهیر شوروی را بر عهده دارد، اتفاق میافتد. هنگامی که این کشتی یک زیردریایی شوروی را شناسایی میکند، سروان فنلاندر (ریچارد ویدمارک) به شکل وسواس گونهای به فکر تحریک فرمانده زیردریایی دشمن، الکسی وستریکوف (اریک پورتمن) برای درگیری میافتد.
سیدنی پواتیه در نقش بن مونسفورد بازی میکند، یک عکاس خبری سوار بر ناو آمریکایی که بیخبر از همه جا، خود را در مرکز یک درگیری میبیند که میتواند در هر لحظه به یک رویارویی هستهای تبدیل شود. اگر چه دکتر استرنجلاو فیلم شناخته شدهتری است، اما با این حال واقعه بدفورد نیز ارزش تماشادارد. این فیلم پر از فضاهای تنگ و تاریک و روایتی جذاب است و تا به امروز نیز جذابیت و مرتبط بودن خود را حفظ کرده است.
فیلم By Dawn’s Early Light ساخته جک شولدر تریلری سیاسی است که دنیایی را در آستانه جنگ جهانی سوم تجسم میکند. این فیلم اورجینال شبکه HBO شاهد حضور بازیگران برجستهای مانند پاورز بوث، جیمز ارل جونز، ریپ تورن، ربکا دی مورنی و مارتین لانداو است.
پس از آنکه نظامیان یاغی شوروی یک سیلوی موشکهای هستهای در ترکیه را به کنترل خود درآورده و به شوروی حمله کردند، سیستمهای دفاع خودکار شوروی – که معتقد بودند یک کشور عضو ناتو مسئول این حمله است – یک موشک هستهای تلافی جویانه به سوی ایالات متحده پرتاب میکنند.
اگر آمریکا با موشکی مشابه به این حمله پاسخ دهد، این واکنش میتواند به جنگ تمام عیار هستهای منجر شود، جایی که هیچ پیروزی وجود ندارد – فقط مرگ. این فیلم سرعت روایت بالایی داشته و بسیار پرتنش پرتعلیق است و حاوی بازیهای فوق العادهای از تمام بازیگرانش است به طوری که جیمز ارل جونز برای نقش آفرینی خود حتی نامزد جایزه امی نیز شد.
فیلم The Dead Zone یا منطقه مردگان، اقتباس دیوید کراننبرگ از رمان علمی تخیلی استفن کینگ به همین نام است که در آن کریستوفر واکن نقش جانی اسمیت را بر عهده دارد؛ معلم مدرسهای که با تواناییهای ذهنی معروف به «منطقه مردگان» بعد از پنج سال از کما بیدار میشود و اکنون این قدرت را دارد که گذشته، حال یا آینده هر کسی را فقط با لمس کردن او پیش بینی کند.
پس از دست دادن با سیاست مداری کاریزماتیک به نام گرگ استیلسون (مارتین شین) در یک گردهمایی انتخاباتی، جانی نمایی از آینده را میبیند که در آن استیلسون به عنوان رئیس جمهور وقت آمریکا، یک حمله هستهای پیشدستانه را علیه اتحاد جماهیر شوروی آغاز میکند و یک جنگ جهانی را به راه میاندازد. باتوجه به آنچه اکنون میداند، اسمیت باید راهی برای جلوگیری از وقوع آیندهای که شاهد آن بوده، پیدا کند.
فیلم کلاسیک علمی تخیلی WarGames یا بازیهای جنگی ساخته جان بدهام در دهه ۸۰، متیو برودریک را در نقش هکر جوانی دارد که در حالی که به دنبال چند بازی کامپیوتری برای گذراندن زمان است، ناخواسته به یک سوپر کامپیوتر نظامی آمریکا دسترسی پیدا میکند که برای انجام شبیهسازیهای جنگ هستهای برنامه ریزی شده و WOPR (طرح واکنش عملیات جنگی) نام دارد. لایتمن نمیداند که WOPR نمیتواند واقعیت را از شبیهسازی متمایز کند و تعاملاتشان را به عنوان مانورهای واقعی ارتش مخابره شوروی منتقل میکند و بدین ترتیب به طور غیرمستقیم ایالات متحده را به جنگ جهانی سوم نزدیک و نزدیکتر میکند.
WarGames فیلمی بسیار سرگرم کننده است، حتی وقتی تصویرسازی آن از یک رویارویی هستهای کاملاً بیمعنی است. (باز هم از یک فیلم اکشن علمی تخیلی خانواده محوردهه ۸۰ چه انتظاری دارید؟) اما وقتی صحبت از ژانر فرعب فیلمهای تاریک مربوط به جنگ هستهای به میان میآید این فیلم واحهای از سرگرمیهای بامزه است.
تریلر زیردریایی محور تونی اسکات به نام Crimson Tide تا حدودی از وقایع واقعی که در جریان بحران موشکی کوبا رخ داد، الهام گرفته است. داستان این فیلم حول خدمه یو اس اس آلاباما میچرخد که یک زیردریایی هستهای مجهز به موشکهای بالستیک است. کاپیتان فرانک رمزی (جین هکمن) پس از اینکه رادچنکو، یک شورشی به شدت ملی گرا، به مهمات هستهای آمریکا کشور را بدست میآورد، رهبری گروه کوچکی از مردان نیروی دریایی – از جمله ران هانتر (دنزل واشنگتن) معاون خود- را در ماموریتی به روسیه پس از شوروی بر عهده میگیرد.
تنشها میان رمزی و هانتر پس از دریافت دستور پرتاب موشک علیه پایگاه روسی که رادچنکو در آن پناه گرفته است، به اوج میرسد. هنگامی که رمزی برای پرتاب موشک آماده میشود، آنها دومین پیام اضطراری را دریافت میکنند، اما در این فرآیند توسط نیروهای دشمن مورد حمله قرار میگیرند.
در نتیجه سیستم ارتباطی آنها از بین میرود و پیغام دوم ناقص باقی میماند. رمزی میخواهد این ماموریت را ادامه دهد که قطعا جنگ هستهای را تضمین خواهد کرد. از سوی دیگر هانتر نظر دیگری دارد. محیط کلوستروفوب فیلم، سناریوی از قبل پرتنش فیلم را به مرحلهای از تعلیق و تنش میرساند که مخاطب مضطرب را به خوردن ناخنهایش وا میدارد. این سبک فیلمسازی با روایت تند باعث میشود حس کنید سرنوشت جهان واقعاً در دست شماست و در تمام مدت روی صندلیتان نیمخیز بمانید.
به کارگردانی کاترین بیگلو، K-19: The Widowmaker یک درام تاریخی با بازی هریسون فورد در نقش کاپیتان الکسی وستریکوف، کاپیتان زیردریایی K – ۱۹، اولین زیردریایی هستهای حامل موشک بالستیک اتحاد جماهیر شوروی است. پس از اینکه رآکتور این زیردریایی در طی اولین سفرش دچار نقص میشود، وستریکوف و خدمه زیردریاییاش باید برای جلوگیری از فاجعهای در سطح چرنوبیل با زمان مسابقه دهند – فاجعهای که پتانسیل شروع یک جنگ هستهای بین ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی را نیز دارد.
با وجود برخی لهجههای نادقیق روسی و دور شدنهای گاه و بیگاه از واقعیت تاریخی ماجرا (برای مثال زیردریایی در واقع به دنبال نقص هستهای به «هیروشیما» ملقب شد – نه Widowmaker یا بیوه ساز)، با این حال K – ۱۹ یک فیلم بسیار پرتنش جذاب است که نمایشهای برجستهای از هریسون فورد، لیام نیسون و پیتر سارسگارد را در نقشهای اصلی دارد.
تریلر جاسوسی فیل آلدن رابینسون با نام The Sun of All Fears یا حاصل همه ترسها که اقتباسی از رمانی نوشته تام کلنسی به همین نام است، بن افلک را در نقش جک رایان میبیند؛ نقشی که پیش از این الک بالدوین و هریسون فورد نیز آن را ایفا کرده بودند. این فیلم روایتگر تلاش رایان جوان برای جلوگیری از انفجار بمب هستهای توسط یک نئونازی اتریشی به نام ریچارد درسلر (آلن بیتس) است که جنگ بین روسیه و آمریکا را در پی خواهد داشت و اروپای فاشیستی متحد را برای حکومت بر جهان به جای میگذارد.
اگرچه فیلم تغییرات قابل توجهی را نسبت به رمان کلنسی ایجاد میکند (تروریستها در رمان کلنسی گروهی افراط گرای عرب و نه راستگرایان افراطی هستند) و دارای برخی بیدقتیهای بسیار تعجب برانگیز نیز هست (همانطور که خود کلنسی در جریان تفسیر فیلم به آن اشاره کرده است)، اما The Sun of All Fears هنوز هم ارزش اضافه شدن به فهرست فیلمهای همیشه در حال رشد جک رایان را دارد.
هنری فاندا و والتر متیو بازیهای فوق العادهای در تریلر جنگ سرد Fail Safe ساخته سیندی لومت در سال ۱۹۶۴ داشته اند. پس از آنکه گروهی از بمب افکنهای آمریکایی به اشتباه دستور رها کردن محموله هستهای خود روی شهر مسکو را دریافت میکنند، رئیس جمهور آمریکا (فاندا) و مشاورانش باید فوراً برای کاهش پیامدهای این فرمان اشتباه و جلوگیری از یک جنگ هستهای تمام عیار تلاش کنند.
Fail Safe به سکانسهای اکشن یا انفجار متکی نیست؛ بلکه بر معماها و درگیریهای روحی و روانی شخصیتهایی تاکید دارد که، با هر حسابی که بکنید، سرنوشت جهان را در دستان خود دارند. فیلم مملو از دیالوگهای سنگین است و داستان مثل یک نمایش تئاتر روایت میشود اما کارگردانی هوشمندانه لومت همه چیز را از ابتدا تا انتها جذاب و پرکشش نگه میدارد.
رمان گرافیکی معروف آلن مور از مدتها پیش و از زمان انتشار آن در سال ۱۹۸۷، غیرقابل تبدیل به اقتباسی سینمایی محسوب میشد؛ و Watchmen همواره در جهنم تولید گیر افتاده بود. تری گیلیام، دیوید هایتر، دارن آرونوفسکی و پل گرین گراس همگی در نقطهای به کارگردانی این فیلم نزدیک شده بودند، اما هیچ گاه اقتباس سینمایی این رمان وارد مرحله تولید نشد. تا این که زاک اسنایدر که تازه از موفقیت فیلم ۳۰۰ سیراب شده بود، از نیروی تازه نفسش استفاده کرد تا اقتباس شیکش از این رمان گرافیک را بسازد.
Watchmen در یک دنیای خیالی جایگزین روایت میشود، دنیایی که در آن ابرقهرمانان وجود داشته و در پیروزی در جنگ ویتنام به دولت آمریکا کمک کرده اند. اکنون در سال ۱۹۸۵، ایالات متحده به جنگ هستهای با اتحاد جماهیر شوروی نزدیکتر و نزدیکتر میشود، و آتش به اختیاری غیرقانونی است. در همین حال، نسل قبلی ابرقهرمانان تحت حمایت دولت یک به یک در حال کشته شدن هستند. گروه کوچکی از ابرقهرمانان بازنشسته از بازنشستگی اجباری خارج شدهاند تا درباره قتلهای اخیر ابرقهرمانان تحقیق کنند، و بدین ترتیب یک توطئه بزرگ و جهانی را کشف میکنند.
در رمان گرافیکی، ابرقهرمانی به نام اوزیماندیاس – شخصیتی شبه سوپرمن – از یک ماهی مرکب غول پیکر برای نابودی شهر نیویورک استفاده میکند. این اقدام منجر به مرگ هزاران نفر و میلیاردها دلار خسارت میشود، اما تهدید (حس شده) موجودات فرازمینی، ابرقدرتهای جهان را در برابر یک دشمن مشترک متحد کرده و بدین ترتیب از یک هستهای جلوگیری میکند. اقتباس سینمایی زک اسنایدر از این داستان با نسخه اصلی رمان متفاوت است، اما در بیشتر موارد به لحن و پیام منبع اورجینال وفادار میماند.
Thirteen Days یا سیزده روز به کارگردانی راجر دونالدسون یک تریلر سیاسی تاریخی است که بحران موشکی کوبا در سال ۱۹۶۲ را از نگاه رهبری سیاسی آمریکا برای مدیریت بحران به تصویر میکشد. کوین کاستنر به عنوان دستیار ارشد کاخ سفید به نام کنت پی. اودانل رهبری تیم بازیگران را بر عهده دارد و بروس گرینوود نیز در نقش رئیس جمهور جان اف. کندی ظاهر میشود. علی رغم داشتن عنوانی مشترک با کتاب رابرت اف. کندی در مورد جزئیات این بحران، این فیلم در واقع بر اساس کتاب The Kennedy Tapes نوشته سال ۱۹۹۷ ساخته شده است که اطلاعات قبلاً طبقهبندی شدهای را در خود دارد که در کتاب کندی وجود نداشتند.
با این حال، علی رغم گنجاندن برخی اطلاعات جدید، سیزده روز آزادیهای دراماتیک بسیار قابل توجهی دارد، مانند تبدیل شخصیت کاستنر به محرک اصلی تصمیمات رئیس جمهور، اقدامی که انتقاد رابرت مک نامارا و اعضای خانواده کندی را به دنبال داشت. اما جدای از انتخابهای بحث برانگیز شخصیت ها، این فیلم به عنوان تصویری صادقانه و دقیق از یک بحران بسیار حساس تاریخی مورد ستایش قرار گرفته است.
تریلر زیردریایی محور جان مک تیرنان با نام The Hunt for Red October یا شکار اکتبر سرخ که برگرفته از رمانی نوشته تام کلنسی به همین نام است، شان کانری را در نقش مارکو رامیوس، مشهورترین کاپیتان زیردریایی اتحاد جماهیر شوروی و فرمانده زیردریایی اکتبر سرخ نشان میدهد؛ زیر دریایی که از نظر فناوری برتری زیادی به نمونههای قبلی داشته و با سونار قابل شناسایی نیست.
در یک چرخش شوکه کننده از وقایع، رامیوس دستورهای مستقیم را نادیده گرفته و با هدف تسلیم کردن زیردریایی به نیروی دریایی آمریکا به این کشور پناهنده میشود. جک رایان، تحلیلگر سازمان سیا (الک بالدوین) برای کشف انگیزههای واقعی رامیوس وارد عمل میشود – آیا نیت او صادقانه است، یا این یک توطئه موذیانه برای آغاز یک حمله هستهای است؟
مک تیرنان و استودیو برای تاکید بر بر واقع گرایی فیلم، از نیروی دریایی آمریکا برای حمایت از این پروژه کمک گرفته اند. جالب اینجاست که آنها این فیلم را پاسخ نیروی دریایی به فیلم تاپگان میدیدند و در نتیجه امکان استفاده از زیردریاییهای واقعی را در حین فیلمبرداری فراهم کردند و به طراحان ضحنه اجازه دسترسی بیسابقهای به تعدادی زیر دریایی برای بازسازی دقیق روی صفحه نمایش را دادند. نتیجه: یک تریلر هیجانانگیز و کلاستروفوبیک بینقص.
هیچ فیلم دیگری نمیتوانست در صدر این فهرست قرار بگیرد؛ فیلم دکتر استرنجلاو ساخته استنلی کوبریک با نام کامل Dr Stranglove or: How I Learned to Stop Worrying and Love the Bomb فیلمی درباره جنگ هستهای است. در این فیلم پیتر سلرز در سه نقش جداگانه (از جمله نقش نمادین دکتر استرنجلاو) بازی میکند.
داستان فیلم چنین است: پس از اینکه یک ژنرال نیروی هوایی آمریکا به نام جک دی. ریپر (استرلینگ هایدن)، دستور حمله هستهای پیشگیرانه علیه اتحاد جماهیر شوروی را میدهد همه دولت آمریکا برای متوقف کردن او دست به کار میشوند. این فیلم حول محور رئیس جمهور آمریکا، مشاوران او و رئیس ستاد مشترک و تلاش آنها برای جلوگیری از آغاز جنگ هستهای میچرخد.
دیگر چه میشد درباره دکتر استرنجلاو گفت؟ این فیلم نه تنها به عنوان یکی از بهترین کمدیهای تمام اعصار شناخته شده است، بلکه بسیاری آن را یکی از بهترین فیلمهای تاریخ سینما میدانند. این فیلم یک محکوم کننده قاطعانه و بدون تاریخ مصرفِ جنگ هستهای است که تماشای آن برای هر کسی که خود را طرفدار سینما میداند، وظیفهای ضروری است.