صفیه، هاجر، صنم، امینه و برادرشان حسین سال ها توسط اهالی سنگدل روستایی در «استان هاتای» در جنوب ترکیه نزدیک مرز سوریه، با پرتاب سنگ و تمسخر مورد آزار و اذیت قرار گرفته اند. یکی دیگر از بچه های این خانواده نیز چهار دست و پا راه می رفت که در ۵ سالگی درگذشت.
به گزارش روزیاتو؛ برخی دانشمندان ترکیه خانواده «اولاس» که چهار دست و پا راه می روند را گواهی بر «تکامل معکوس» می دانند.
به گزارش Sun، از ۱۹ بچه ی رسیت و هاتیس اولاس ـ که خودشان روی دو پا راه می روند ـ ۵ نفرشان با چالاکی خاصی چهار دست و پا راه می روند.
پژوهشگران در ابتدا فکر می کردند که این پدیده، عقبگرد از تکامل بوده است. این خانواده برای حرکت به جای مشت، از کف دست استفاده می کنند و همین باعث شده کف دست شان پر از پینه باشد.
دانشمندانی که این پدیده را تکامل معکوس نامیده بودند، از طرف کارشناسان دیگر مورد نقد قرار گرفتند چرا که گروه دوم معتقد بودند این پدیده ترکیبی از عوامل محیطی و ژنتیکی است.
صفیه، هاجر، صنم، امینه و برادرشان حسین سال ها توسط اهالی سنگدل روستایی در «استان هاتای» در جنوب ترکیه نزدیک مرز سوریه، با پرتاب سنگ و تمسخر مورد آزار و اذیت قرار گرفته اند. یکی دیگر از بچه های این خانواده نیز چهار دست و پا راه می رفت که در ۵ سالگی درگذشت.
هیچ کدام از این ۵ نفر که سن شان بین ۲۵ تا ۴۱ است به مدرسه نرفته اند اما توانایی این را داشته اند که به میزان نیاز برای ارتباط با سایر اعضای خانواده کُردی یاد بگیرند.
دانشمندان ترکیه ای در ابتدا گمان می کردند که این پدیده به دلیل اختلالی به نام «سندرم اونر تان» است که افراد مبتلا به آن چهار دست و پا راه می روند و ناتوانایی های شدید یادگیری دارند و آن را شکلی از «تکامل معکوس» دانستند.
اما این نظریه مورد انتقاد روانشناس بریتانیایی، نیکلاس هامفری قرار گرفت و او پس از این که این خانواده را از نزدیک مشاهده کرد، آن نظریه را «غیر مسئولانه» و «توهین آمیز» خواند.
هامفری و دو کارشناس بریتانیایی دیگر به نام های راجر کینس و جان اسکویلس معتقد بودند که این طرز عجیب راه رفتن به خاطر تجمیع دو پدیده نادر است. آن ها معتقدند دلیلش شرایط ژنتیکی و تکاملی است.
این ۵ فرزند که والدین شان خویشاوندی دوری با هم دارند، از یک آسیب مغزی به نام cerebellar ataxia رنج می برند که باعث می شود حفظ تعادل بر روی دو پا برایشان دشوار باشد.
در مقاله ای که بعدتر هامفری، اسکویلس و کینس نوشتند، ذکر کردند که از آن جایی که برای وقوع این پدیده، عوامل مختلف ژنتیکی، فیزیولوژیک، روانشناختی و اجتماعی در کنار هم جمع شده بوده اند و تکرار آن بعید به نظر می رسد، شاید هرگز دوباره شاهد این اتفاق نباشیم.