کتاب «خیابان گاندی، ساعت پنج عصر: چهارجستار درباره پرونده جنایت سمیه و شاهرخ که دهه ۷۰ را در بهت فرو برد» به قلم مهراوه فردوسی، نویسنده و روزنامهنگار معاصر، به ابعاد و پیامدهای حادثهای میپردازد که در زمان وقوع و حتی ماهها و سالهایی از آن، یکی از موضوعات مطرح در حوزه حوادث اجتماعی بوده است.
به گزارش همشهری، با توجه به اینکه، پرونده جنایت سمیه و شاهرخ، یکی از جنجالیترین و تکاندهندهترین پروندههای جنایی ۲۵ سال گذشته است، مهراوه فردوسی کتاب خیابان گاندی؛ ساعت پنج عصر را براساس سنت جرمشناسی روایی نوشته است. او روایتهای جرم را از طریق گفتوگو، مطالعه زمینههای موجود و کشف مارپیچ روایتها نقل کرده و سعی دارد سمیه و شاهرخ و همنسلهایشان را از میان روایتهای تاریخی بیرون بکشد.
نویسنده در مقدمه این کتاب آورده است: متوجه شدم مواجهه و خوانش ما از ماجرای سمیه و شاهرخ تا حد زیادی در تعاملی معنادار با گفتمانها، نمادها و نیروهای اجتماعی مختلفی بوده که از لابهلای سطور روزنامهها، مجلات و یادداشتهای آن دوران میتوان فهمشان کرد؛ سلسله اتفاقات، رویدادها و نیروهای تاریخی- اجتماعیای که باعث شد این جنایت تا این اندازه بر سر زبانها بیفتد و دهه ۷۰ را دچار شوک کند. این نیروها را تلاقیهای بنیادین نامیدهام و کتاب پیشرو پر است از تلاقیهایی که خواسته یا ناخواسته سوار بر موج جنایت شدند و خوانشهای متعددی بهوجود آوردند.
جنایت خیابان گاندی یا ماجرای سمیه و شاهرخ، در چهارشنبه ۱۲ دیماه سال ۱۳۷۵ بهدست ۲ نوجوان شانزدهساله بهنام شاهرخ وثوق و سمیه شهبازینیا در یک خانه ویلایی در خیابان گاندی رخ داد. این جنایت بهدلیل سن پایین قاتلها، موضوع و خانوادگیبودن آن و بُهت افکار عمومی بسیار بر سر زبانها افتاد.
محور اصلی ماجرا از این قرار بود که سمیه و شاهرخ عاشق هم میشوند، خانواده شاهرخ با این ازدواج موافقت میکنند اما خانواده سمیه از درِ مخالفت درمیآیند و این آغاز ماجرایی است که به جنایتی بزرگ ختم میشود.