گویی حسین شریعتمداری اصلاً در ایران نیست و سروکاری هم با اخباری که این روزها فضای مجازی و حقیقی را در نوردیده و آبرویی برای مدیران بهویژه مدیران فرهنگی و قشر روحانی باقی نگذاشته... ندارد. وقت آن رسیده که دلسوزان کشور و مقاماتی که زورشان به این روزنامه و مدیرمسئول آن میرسد، ترمز این ماشین پرسرعت تخریب را بگیرند وگرنه با این روند و...، تهماندههای امید به آیندهای که روشنایی آن چندان هم محسوس نیست، کاملاً از بین خواهد رفت.
پرویز محمدی، فعال اجتماعی در هممیهن نوشت: یکم: یکی از نمایندگان دورههای اول تا سوم مجلس شورای اسلامی در بیان خاطرات سفر اروپاییاش به بازدید از یکی از کارخانجات معظم کامیونسازی دنیا اشاره کرده و میگفت، علامت بزرگ نصبشده بر سردر این کارخانه، عدد ۲۱۰ بود که بسیار جلب توجه میکرد. راهنمای همراه این نماینده در توضیح دلیل انتخاب این عدد بهعنوان نماد شرکت میگوید، این کارخانه عظیم را دو برادر با یک فکر و بدون هیچگونه سرمایهای بنا نهادهاند که عدد ۲ علامت دو برادر، عدد ۱ نشان یک فکر و صفر هم گویای نداشتن سرمایه اولیه برای اقدام به راهاندازی این مجموعه مهم صنعتی بوده که اکنون از موفقترین و معتبرترین کارخانجات تولید کامیون در سراسر جهان است. هدف آن نماینده اسبق مجلس از ذکر این خاطره، توجه دادن به اهمیت ایده و فکر و اولویت آن نسبت به سرمایه برای راهاندازی کسبوکارهای بزرگ و موفق بود.
دوم: امنیت سرمایهگذاری و احترام به مالکیت از فاکتورهای بسیار مهمی است که در کشورهای پیشرفته و جهاناولی بهخوبی رعایت میشود و از ارکان اصلی توسعه بهشمار میآید. متاسفانه این امر در کشور ما از اهمیت لازم برخوردار نیست و پس از پیروزی انقلاب اسلامی، مصادره اموال کارخانهداران بزرگ و مالکین املاک خصوصی، ضربه محکمی به اعتماد عمومی برای سرمایهگذاری در ایران بود و هست که خسارت این بیاعتمادی و نگرانی از امنیت سرمایهگذاری بهمراتب بیشتر و سنگینتر از تحریمهایی است که علیه جمهوری اسلامی وضع شده و در حال اجراست.
سوم: به اعتقاد همه کارشناسان علوم سیاسی و اقتصاددانان، میدانداری دولت در امر اقتصاد مانع از رشد بوده و انگیزههای لازم برای رقابت و پویایی را از بین میبرد که همین امر در نگاه قانون اساسی نیز مغفول نمانده و اصل ۴۴ بر خصوصیسازی و خروج دولت از فعالیتهای اقتصادی و واگذاری این امور به بخش خصوصی تاکید میکند. صرفنظر از اینکه اجرای این اصل مهم از قانون اساسی با چه کیفیت و موفقیتی همراه بوده، روشن است که در بهترین حالت بخش خصولتی متولد و علاقه به خصوصیسازی واقعی در میان مدیران دولتی بسیار ضعیف و در حد صفر بوده است.
در مواردی هم که شرکت یا مجموعهای به بخش خصوصی واگذارشده، موضوع روابط ویژه و رانت در میان بوده و اموال بیتالمال بهنحوی بهنفع افرادی خاص جابهجا شده است. تجربه نشان داده است در فعالیتهایی که نقش دولت در آن کم یا هیچ بوده، موفقیت در کسبوکارهای اینچنینی زیاد و رونق و درآمد اقتصادی هم چشمگیر بوده است. بهعنوان نمونه میتوان به پلتفرمهایی، چون دیجیکالا، اسنپ و چند نمونه دیگر اشاره داشت که هرچند اصالت آنها کپیبرداری از نمونههای خارجی و بینالمللی است، اما مدیریت قوی بخش خصوصی، عامل اصلی موفقیت آنها و نامآوریشان در سطح جهان شده است.
چهارم: سرمقاله دیروز روزنامه کیهان بهقلم حسین شریعتمداری که در تقابل و تضاد کامل با منافع ملی و اصول حرفهای روزنامهنگاری است، تعجب بسیاری را تا حدی برانگیخت که احساس میشود این یادداشت با اهدافی خاص در راستای تضعیف بیشتر امنیت سرمایهگذاری در ایران و فرار سرمایه از کشور نگاشته شده است. آخر با چه منطق و کدام دلیل، روزنامهای که منسوب به حاکمیت است و مطالب آن بهویژه آن دسته که از قلم مدیرمسئول کیهان جاری میشود دیدگاه حکومت بهحساب میآید، اینچنین بیپروا و بیپرده حقوق اساسی بخش موفق خصوصی را زیر پا میگذارد و علناً تهدید به خلع امتیاز از کسبوکارهایی میکند که صاحبان آن سالهاست خوندل خورده و علاوهبر ایجاد دهها و شاید صدها هزار شغل پایدار و پردرآمد برای قشر جوان و اغلب تحصیلکرده، رفاه و آسایش را نیز برای مردم به ارمغان آوردهاند.
نکتهای که در یادداشت کیهان برای زمینهسازی جهت سلبمالکیت از صاحبان این پلتفرمهای موفق وجود دارد، اشاره او به یک مورد کوچک از کشف حجاب - در حد روسری - دونفر از کارکنان یکی از این سکوهای مجازی، آنهم در یک جلسه غیراداری و ربط دادن آن به همکاری این پلتفرمها با دشمنان بیرونی برای مقابله با حجاب و رواج بیحجابی است که ایجاد این ارتباط شاذ و بیمنطق از کسی جز نویسنده سرمقاله کیهان ساخته نیست! گویی حسین شریعتمداری اصلاً در ایران نیست و سروکاری هم با اخباری که این روزها فضای مجازی و حقیقی را در نوردیده و آبرویی برای مدیران بهویژه مدیران فرهنگی و قشر روحانی باقی نگذاشته... ندارد. وقت آن رسیده که دلسوزان کشور و مقاماتی که زورشان به این روزنامه و مدیرمسئول آن میرسد، ترمز این ماشین پرسرعت تخریب را بگیرند وگرنه با این روند و...، تهماندههای امید به آیندهای که روشنایی آن چندان هم محسوس نیست، کاملاً از بین خواهد رفت.