دولت به دلیل درگیر بودن با بحرانهای خودساخته در جامعه، فاقد فرصت و ظرفیت کافی برای پایش دقیق این موج مهاجرت است. در نتیجه، کار مدیریت این بحرانها اغلب به نیروهای امنیتی سپرده میشود که از درون آن اتفاقاتی رقم میخورد که بهنوعی میتوان آن را تهدید بالقوه اجتماعی دانست. مهاجرین افغان برای کشور ما تهدید به حساب نمیآیند؛ اما اگر بدون برنامهای مدون به حال خود رها شوند و فقط به کنترل و نظارت امنیتی اکتفا شود، پیامدهای آتی آن بسیار خطرناک خواهد بود...
مجید یونسیان، روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی در هممیهن نوشت: افزایش کمسابقه مهاجرت افغانها به ایران و فقدان برنامه روشن دولت در نحوه مواجهه با این پدیده، موجب بروز ابهامات و برخی رایزنیهای احتمالی در فضای اجتماعی ایران شده است. آمار غیررسمی از حضور بیش از هفت میلیون مهاجر افغانی در ایران حکایت میکند و این احتمال وجود دارد که تا چند ماه آینده این رقم به ده درصد کل جمعیت ایران برسد.
این پدیده از کمسابقهترین امواج مهاجرت انسانی میان کشورها در یک دهه اخیر است که بهطور قطع پیامدهای گسترده اجتماعی و اقتصادی خواهد داشت و بدون داشتن یک برنامه مدون و روشن اثرات این پدیده در سطوح اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و حتی سیاسی به یک بحران و چالش جدید در ایران منجر خواهد شد.
گرچه سالیان متمادی است که مهاجران افغان در ایران حضور دارند و بخش بزرگی از آنها به مرور با وضعیت اجتماعی ایران همسو و تطبیق یافتهاند، اما آنچه امروز و در ماههای اخیر و بهخصوص بعد از تثبیت طالبان در افغانستان با آن روبهرو شدهایم، امری کاملاً متفاوت و تا حدود زیادی غیرعادی است.
از بُعد انسانی، این نوع مهاجرتها در بیشتر نقاط جهان وجود دارد. اگر بخواهیم این پدیده را از این زاویه بنگریم، شاید بتوان آن را یک فرصت تلقی کرد. افغانها بعد از تثبیت حکومت طالبان در جستوجوی فضایی امنتر و با ظرفیت بیشتری برای کار و زندگی هستند. ازاینرو، به ایران بهعنوان موقعیتی مینگرند که برای آنها فرصت کار، زندگی و انتقال به محیطهای دیگر از جمله اروپا و کشورهای همسایه را میدهد. اما ایران در وضعیت کنونی ظرفیت هضم و جذب این حجم از مهاجرین را ندارد و بهطور قطع، این موج جدید مهاجرت بر منابع مصرفی از جمله آب، برق، مواد غذایی و مسکن فشار زیادی وارد خواهد کرد. از پیامدهای دیگر این موج، برهمخوردن تدریجی نظم نیمبند کنونی در بازار کار است؛ بهگونهای که این موضوع احتمالاً به تنشهای اجتماعی بدل خواهد شد.
دولت به دلیل درگیر بودن با بحرانهای خودساخته در جامعه، فاقد فرصت و ظرفیت کافی برای پایش دقیق این موج مهاجرت است. در نتیجه، کار مدیریت این بحرانها اغلب به نیروهای امنیتی سپرده میشود که از درون آن اتفاقاتی رقم میخورد که بهنوعی میتوان آن را تهدید بالقوه اجتماعی دانست. مهاجرین افغان برای کشور ما تهدید به حساب نمیآیند؛ اما اگر بدون برنامهای مدون به حال خود رها شوند و فقط به کنترل و نظارت امنیتی اکتفا شود، پیامدهای آتی آن بسیار خطرناک خواهد بود...