اصولگرایانی که درباره انتخاباتهای مجلس یازدهم و ریاستجمهوری سیزدهم اظهارنظر کردهاند، دلایلی را برای کاهش مشارکت آوردهاند که شباهت زیادی با یکدیگر دارد و تقریباً روی یک خط حرکت میکند. در مجموع دلایلی را که اصولگرایان مطرح درباره کاهش مشارکت عنوان کردهاند، میتوان در سه دسته قرار داد که از نگاه آنها در دو دسته اصلاحطلبان متهم شماره یک محسوب میشوند و باید گریبان آنها را گرفت. دلایل دوگانهای که سمتوسوی آنها روبهروی اصلاحطلبان و دولت حسن روحانی است، عبارتند از: «۱- مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم ۲- عملکرد هشتساله دولت حسن روحانی و چهارساله مجلس دهم با محوریت اصلاحطلبان.».
هممیهن نوشت: در فاصله ۷ ماه مانده تا برگزاری انتخاباتهای مجلس دوازدهم و خبرگان ششم، یکبار دیگر بحث مشارکت در انتخابات داغ شده است. در کنار اظهارنظرهایی که درباره شیوههای افزایش مشارکت در انتخابات ۱۱ اسفند ۱۴۰۲ مطرح میشود، مباحث پیرامون ثبت بدترین رکوردها در تاریخ ۴۴ ساله جمهوری اسلامی همچنان وجود دارد و در چند روز اخیر، برخی چهرههای شاخص جریان اصولگرا درباره آنچه در انتخاباتهای مجلس یازدهم و ریاستجمهوری سیزدهم گذشت و منجر به ثبت رکورد کمترین میزان مشارکت در انتخابات شد، اظهارنظر کردهاند که آخرین آنها غلامعلی حدادعادل، رئیس شورای ائتلاف نیروهای انقلاب اسلامی و سیدمحمد حسینی، معاون پارلمانی دولت سیزدهم بودهاند که به بیان دلایل مشارکت پایین در سالهای ۱۳۹۸ و ۱۴۰۰ پرداختهاند.
بحثهایی که از روز پس از برگزاری انتخابات ریاستجمهوری سیزدهم در ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ ایجاد شده و مسیری را طی کرده تا به ماههای منتهی به انتخابات مجلس و بزنگاه دیگری برای مشارکت مردم رسید. آنچه در ادامه این گزارش خواهد آمد، نگاهی است به دلایلی که طی دو سال و دو ماه اخیر مطرحترین چهرههای اصولگرا درباره دلایل کاهش مشارکت در انتخاباتهای دوره گذشته مجلس و ریاستجمهوری مطرح کردند.
او که ۲۵ مرداد سال جاری مهمان برنامه صف اول شبکه خبر صداوسیما بود، در مصاحبه طولانی و مفصل خود به بیان ۴ علت قطعی و یک علت احتمالی درباره پایین بودن میزان مشارکت در انتخاباتهای اخیر پرداخت. رئیس اسبق مجلس در ابتدا با بیان اینکه «مشارکت پدیدهای نیست که یک علت داشته باشد، یک معلول چندعلتی است»، دلایل خود را برای کاهش مشارکت با موضوع اقتصادی آغاز کرد.
حدادعادل بهعنوان اولین علت کاهش مشارکت گفته است: «یکی از علل کاهش مشارکت میتواند گرفتاریهای مردم باشد، مشکلات معیشتی باشد، گرانی باشد، تورم باشد، مردم دلخور باشند ناراحت باشند، دست و دلشان به رفتن به پای صندوق نمیآید». البته او در ادامه آورده است: «خیلی از مردم هم توجه دارند که مقصر اصلی حکومت نیست، حاکمیت نیست، نظام نیست، تحریم جهانی به قول اوباما فلجکنندهترین تحریمهای تاریخ علیه این ملت اعمال شده، ارز نمیآید، همه جا چوب لای چرخ ما است».
دومین علت که توسط حدادعادل مورد اشاره قرار گرفته، تجربه مردم از عملکرد نامطلوب ادوار قبل بوده است. البته او در این مورد پای اصلاحطلبان را به میان آورده و گفته است: «در تاریخ در همین چهلوچند سال خودمان مجلس ششم یک نمونهاش بود، شورای شهر اول هم که همزمان با مجلس ششم بود یک نمونه دیگرش بود.»
در ادامه دلایلی که توسط این عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام آورده شده، دلیل سوم باز هم معطوف به اصلاحطلبان است. او به انتخابات دوره دهم ریاستجمهوری در سال ۸۸ اشاره کرده و گفته است: «یک دلیل دیگر کاهش مشارکت، نسبت دادن تقلب به انتخابات است، اگر مردم واقعاً در یک کشوری اعتماد به برگزارکنندگان انتخابات نداشته باشند و احتمال بدهند که در آراءشان دست برده میشود، ناامید میشوند، مأیوس میشوند از شرکت در انتخابات، این مشارکت را پایین میآورد.» او در ادامه علت این موضوع را اصلاحطلبان دانسته و گفته است: «کسانی که انتخابات در ایران را ظالمانه و نادرست متهم به تقلب کردند، آنها مسئولیت بزرگی دارند در کاهش مشارکت.» چهارمین موردی که بهعنوان یکی از دلایل قطعی کاهش مشارکت توسط حدادعادل به آن اشاره شده است، اتفاقات غیرمنتظره مانند همهگیری کروناویروس است.
او درباره این موضوع گفته: «در همین انتخابات ریاستجمهوری و شورای شهر حدود ۱۱ درصد مردم در نظرسنجیها گفته بودند ما به دلیل کرونا شرکت نمیکنیم اگر آن ۱۱ درصد را ما اضافه بکنیم خیلی هم این رقم پایین نبود.»، اما در کنار چهار مورد قطعی که توسط او درباره کاهش مشارکت در انتخابات ۱۴۰۰ مورد اشاره قرار گرفته، رئیس شورای ائتلاف به یک مورد دیگر هم اشاره کرده، ولی به سرعت از آن عبور کرده و مانند ۴ مورد دیگر توضیح کاملی درباره آنها نداده است. او بهصورت کوتاه درباره شورای نگهبان گفته است: «دلایل دیگر هم ممکن است باشد، یک وقت سختگیری شورای نگهبان هم ممکن است باشد.»
این عضو کابینه دولت سیزدهم طی دو ماه اخیر دو بار در سخنرانیهای خود به موضوع کاهش مشارکت در انتخاباتهای اخیر اشاره کرده و در مجموع سه علت را بهعنوان دلایل اصلی این موضوع مورد اشاره قرار داده است. حسینی اولین علت را ۲۴ تیر در نشستی که با جمعی از علما و روحانیون شیعه و سنی ماکو، شوط و پلدشت داشت، بیان کرد و پای دولتهای یازدهم و دوازدهم و کابینه حسن روحانی را به میان آورد و گفت: «اگر میزان مشارکت مردم در انتخابات سال ۹۸ و ۱۴۰۰ در حد انتظار نبود، یک دلیل آن این است که مردم با مسئولانی مواجه بودند که با روحیه اشرافیگری و با نخوت، اهمیتی به مشکلات مردم نمیدادند.»
دومین علتی که از سوی معاون ابراهیم رئیسی عنوان شد، در سخنرانی ۲۷ مرداد در طرح حامیم بود. او ابتدا اشاره کرد که با عملکرد دولت سیزدهم دلیلی برای مشارکت پایین در انتخابات یازدهم اسفند وجود ندارد و سپس به بیان علتهای پایین بودن مشارکت در انتخاباتهای گذشته پرداخت. ابتدا موضوع اشرافیگری را به میان آورد که تکرار سخنرانی قبلی بود، اما درباره علت دوم بهصورت مستقیم اصلاحطلبان را هدف قرار داد و گفت، عملکرد آنها باعث کاهش مشارکت شده است.
او درباره این موضوع گفت: «در انتخابات شورای شهر دوم با اینکه حتی عناصر ملیگرا و مخالف، نامزد شده بودند مردم بهخاطر عملکرد ضعیف عناصر جریان اصلاحطلب در شورای شهر اول که منجر به منحل شدن آن گردید کمتر از ۱۲ درصد در انتخابات شورا شرکت کردند.» وزیر ارشاد دولت محمود احمدینژاد بهعنوان سومین عامل در مسیر کاهش مشارکت، موضوع اقتصادی را به میان آورده و گفته است: «در انتخابات سال ۹۸ بهخاطر نارضایتی از شرایط اقتصادی و کمکاری کارگزاران دولتی، مشارکت مردم در حد انتظار نبود.»
وزیر خارجه دولت محمود احمدینژاد طی این مدت اشاره کوتاهی به کاهش مشارکت داشته است. او ۸ بهمن ۱۴۰۱ طی سخنرانی در نشست «آسیبشناسی دو انتخابات اخیر» گفته بود: «اولین نکته مؤثر در مشارکت مردم در انتخابات، عملکرد دولتها است. در جاهایی که دولتها خوب عمل کردهاند نرخ مشارکت به ۸۵ درصد هم رسیده است.» تقریباً یک ماه بعد از این نشست و در تاریخ ۱۷ اسفند مصاحبهای با خبرگزاری فارس انجام داد و جملهاش در نشست بهمنماه را تکمیل کرد. او در بخشی از این مصاحبه به صورت مستقیم دولت روحانی را عامل کاهش مشارکت در انتخاباتهای ۹۸ و ۱۴۰۰ دانست و گفته بود: «در هردو انتخابات مشارکت مردم به زیر ۵۰ درصد آمد و ما پایینترین حد مشارکت را پایان دولت آقای روحانی داشتیم و دلیل اصلی آن عملکرد دولت آقای روحانی بود.»، اما نکته مهم در مصاحبه منوچهر متکی با خبرگزاری فارس جایی است که درباره مشارکت ۸۵ درصدی در انتخابات ریاستجمهوری ۸۸ میگوید، عامل اصلی افزایش مشارکت عملکرد خوب دولت محمود احمدینژاد بوده است.
او درباره این موضوع گفته بود: «اگر بخواهم در موضوع مشارکت و اعتماد مردم مثالی بگویم؛ میشود عملکرد دولت نهم را مثال زد. در دولت نهم کارکرد آن بهگونهای بود که ما در سال ۸۸ بیش از ۸۵ درصد مشارکت مردم در انتخابات را داشتیم و برای اولین بار نفر دوم انتخابات ۱۳میلیون رای آورد.»
یکی دیگر از اعضای کابینه دولت سیزدهم که درباره موضوع کاهش مشارکت اظهارنظر کرده، بهادریجهرمی است. او دو عامل را بهصورت فشرده درباره مشارکت پایین مردم بیان کرده که هر دو عامل «ضعف دولت و مشکلات اقتصادی» از دیدگاه او متوجه دولت حسن روحانی بوده است. سخنگوی دولت سیزدهم که ۱۵ آذر سال گذشته سخنران مراسم روز دانشجو در دانشگاه علم و صنعت بود، بهصورت کوتاه گفت: «مردم وقتی خدمت ببینند پای صندوق میآیند اگر خدمت نبینند نمیآیند. مردم ما در چند سال اخیر خدمت ندیدند و ناراضی بودند و تحت فشار اقتصادی بودند. وقتی خدمت صادقانه به مردم صورت بگیرد، مردم مثل گذشته پای صندوقهای رای خواهند آمد.»
اسدالله بادامچیان در نشست خبری که ۱۸ بهمن سال گذشته برگزار کرد، مانند دیگر اصولگرایان پای دولتهای یازدهم و دوازدهم به ریاست حسن روحانی را مسیر کاهش مشارکت به میان آورد و گفت: «مسائل اجتماعی و اقتصادی باعث کاهش و افزایش مشارکت در انتخابات میشود و در انتخابات اخیر رفتار دولت آقای روحانی باعث شد که حضور مردم در انتخابات کاهش یابد. دولت آقای روحانی در نیامدن مردم و مشارکت کمتر مردم مقصر است.» البته این نماینده سابق مجلس پس از نشانه رفتن به سمت حسن روحانی، تاکید کرده که «بعد از این تجربه حتماً مشارکت در انتخابات بعدی افزایش چشمگیری خواهد داشت.»
پس از برگزاری انتخابات دوره سیزدهم ریاستجمهوری، صفارهرندی در تاریخ ۳۱ خرداد مصاحبهای با خبرگزاری تسنیم انجام داد و در بخشی از آن به تشریح دلایل پایین آمدن میزان مشارکت در انتخابات پرداخت و در این مسیر به سه عامل اشاره کرد. اولین موضوعی که توسط او مورد اشاره قرار گرفت، عملکرد دولت حسن روحانی بود که درباره آن گفت: «ما در شرایطی انتخابات را برگزار کردیم که نارضایتی مردم از کسانی که بیشترین توقع از آنان برای خدمترسانی به مردم میرفت، زیاد بود. این توقع و انتظار از دولت بود.» این عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، دومین عامل کاهش مشارکت را ویروس کرونا دانست و البته سعی کرد با فرمولی اعلام کند که اگر این ویروس نبود، مشارکت بیشتر از این میشد. او درباره این موضوع گفته بود: «بین ۱۶ تا ۲۰ درصد پاسخدهندگان در نظرسنجیها گفته بودند که شاید بهدلیل کرونا منصرف شوند و در انتخابات شرکت نکنند.
ازآنجایی که برمبنای روشهای معمول در نظرسنجیها، نصف این میزان را محق در نظر میگیرند، بین ۸ تا ۱۰ درصد کسانی که تصمیم داشتند در انتخابات شرکت کنند، بهدلیل کرونا احتمالاً منصرف شده و شرکت نکردند. اگر بخواهیم این انتخابات را از منظر میزان مشارکت دقیقتر معرفی کنیم، باید بگویم مشارکت ۸/۵۸ درصد بوده است؛ یا اینکه حداقل باید گفته شود مشارکت ۵۵ درصد بود.» وزیر ارشاد دولت محمود احمدینژاد، آخرین عامل کاهش مشارکت را به برخی رفتارها از سوی ایرانیان خارج از کشور مربوط دانسته، پای مجاهدین خلق را به میان آورده و گفته است: «به عواملی که اشاره شد، کمپین رأی بیرأی و آن رفتار مغولوار برخی از مخالفان همچون منافقین هم باید اضافه شود. این گروه نمیتوانستند در داخل جلوهای داشته باشند، اما در خارج، تاریخ جلوههایی از آن را ثبت کرد. آنها افراد را بهجرم رفتن پای صندوق رأی و استفاده از حق دموکراسی مورد ضربوشتم قرار دادند، انگشتهای برخیشان را شکستند.»
پس از معرفی سیدابراهیم رئیسی بهعنوان رئیس دولت سیزدهم، شریعتمداری در سرمقاله روز ۱۰ تیر ۱۴۰۰ روزنامه کیهان درباره کاهش مشارکت در انتخاباتهای ۹۸ و ۱۴۰۰ اظهارنظر کرد. شریعتمداری در حالی ۵ عامل را بهعنوان دلایل کاهش مشارکت معرفی کرده که در دو عامل دولت حسن روحانی را مقصر دانسته است و دو عامل هم مربوط به بیرون از مرزها بوده است.
اولین عامل که از سوی مدیرمسئول کیهان بهعنوان علت کاهش مشارکت از آن یاد شده، برنامههایی است که از ۹۸ به بعد برای کاهش مشارکت در ۱۴۰۰ پیاده شده بود. او درباره این موضوع نوشت: «نزدیک به دو سال قبل از انتخابات ۱۴۰۰ ائتلاف دشمنان اسلام و انقلاب شکل گرفته بود. مقامات و رسانههای آمریکایی، اروپایی، صهیونیستی، رسانههای اجارهای برخی از کشورهای عربی و شماری از دولتهای منطقه، گروهها و احزاب ضدانقلاب و فراری و دنبالههای داخلی آنها و... به صحنه آمده و علیه انتخابات ۱۴۰۰ تبلیغات گستردهای را تدارک دیده بودند.»
دومین عاملی که توسط شریعتمداری به آن اشاره شد، بحث اقتصادی است و او معتقد بود که مشکلاتی که دولت حسن روحانی ایجاد کرد، باعث شد تا مردم سرخورده شوند. او درباره این موضوع نوشته بود: «آقای روحانی درباره میزان مشارکت مردم میفرمایند «بیخودی نگوئیم بهخاطر معیشت، مردم نیامدند»! و این پرسش را بیپاسخ میگذارند که چگونه میتوان، دهها (اگر نگوئیم صدها) مشکل معیشتی که دولت ایشان طی ۸ سال گذشته به مردم تحمیل کرده است را در سرخوردگی شماری از مردم و دلسردی آنان نسبت به انتخابات بیتاثیر دانست؟!» او در ادامه این متن به مشکلات اقتصادی اشاره کرده و در پایان آورده بود: «این حجم از مشکلات میتوانست دلسردی شماری از مردم را به دنبال داشته باشد.»
در بخش دیگر دلایلی که برای کاهش مشارکت از سوی شریعتمداری عنوان شد، بحث کرونا مطرح شده است و او با فرمولی که به میان آورد، درباره تاثیر کرونا نوشت: «اگر متوسط تاثیر بیماری کرونا را در انتخابات ۱۴۰۰ دخیل بدانیم (و نه حداکثرهای ۲۵ و ۳۰ درصدی را) میتوان نتیجه گرفت که میزان مشارکت در انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ کشورمان ۲/۶۳ درصد بوده است.»
عامل چهارم که از سوی مدیرمسئول روزنامه کیهان درباره کاهش مشارکت مورد اشاره قرار گرفته، باز هم گریبانگیر حسن روحانی و دولت او و بهصورت ویژه، وزارت کشور بوده است. شریعتمداری نوشته است: «مشکلاتی که در تدارک امکانات لازم برای اخذ رای از رایدهندگان پدید آمده بود، نظیر شروع دیرهنگام رایگیری در برخی از مراکز اخذرای.»، اما در پایان عامل پنجم کاهش مشارکت هم مربوط به خارج از مرزها بوده که شریعتمداری درباره آن نوشته بود: «و یا حملات وحشیانه گروهکهای تروریست به رایدهندگان ایرانی خارج از کشور و... را نیز نباید از نظر دور داشت.»
مدیرمسئول سابق روزنامههای جوان و همشهری هم پس از برگزاری انتخابات با نوشتن سرمقالهی روز اول تیر ۱۴۰۰ روزنامه جوان، به بررسی دلایل کاهش مشارکت پرداخت و در این مسیر به سه علت اشاره کرد. در ابتدا ویروس کرونا را عامل دانست و آورد: «یک نظرسنجی معتبر در اردیبهشت میگوید ۹/۱۰ درصد مردم گفتهاند کرونا در عدم مشارکت خیلی زیاد تأثیر دارد و ۵/۱۷ درصد گفتهاند زیاد مؤثر است که روی هم بالای ۲۸ درصد است.» دومین عامل مورد اشاره توسط عبدالله گنجی، بحث معیشت و اقتصادی است که بهنوعی عملکرد دولتهای حسن روحانی را هدف خود قرار داده است.
او نوشت: «در سنجش علت عدم مشارکت، مشکلات موجود اقتصادی بالای ۳۰ درصد، عدم امید به آینده ۱۷ درصد و بیعدالتی ۱۰ درصد از دلایل عدم شرکت را به خود اختصاص داده است.» در بخش دیگری، گنجی به ردصلاحیتها اشاره کرده و گفته این عامل بیتاثیر نیست «اما تأثیر ناچیزی دارد.» البته در ادامه این بخش، او موضوع دیگری را درباره ردصلاحیتها مطرح کرده و آورده است: «رأی معترضان به ردصلاحیتها را باید در آرای باطله جست. یعنی کسانی که نظام را قبول دارند و رأی میدهند، اما گزینه مطلوب را نمییابند.» البته گنجی اخیراً در تاریخ ۷ خرداد سال جاری هم سرمقالهای در روزنامه جوان درباره نظارت استصوابی نوشت که در پایان آن تاکید کرد: «بپذیریم که نوع نظارت شورای نگهبان تأثیری بر مشارکت نداشته است. در همین انتخابات ۱۳۹۸، سرلیست اصلاحطلبان (مجید انصاری) از همه اصولگرایان (به جز سرلیست قالیباف) شناختهشدهتر بود. حامیان به میدان نیامدند.»
او پس از برگزاری انتخابات مجلس یازدهم ۵ اسفند ۹۸ مصاحبهای با خبرگزاری ایرنا داشت و سه عامل را بهعنوان اصلیترین دلایل کاهش میزان مشارکت در انتخابات مجلس برشمرد. او شرایط خاص کشور در سال ۹۸ و حادث شدن مسائلی مانند درگیریهای آبانماه و ماجرای هواپیمای اوکراینی را عوامل تاثیرگذار در این موضوع دانست و گفت: «مجموع این حوادث در فاصله کمی از انتخابات در هیچ دوره انتخاباتی گذشته سابقه نداشته است و شرایط کشور در انتخاباتهای گذشته تقریباً باثبات بوده است. ترکیب همه این عوامل سبب میشود که بگوییم کاهش ۲۰درصدی، درصد مشارکت چندان امر غیرمعمولی به نظر نمیرسد. زیرا طبیعتاً مردم در چنین فشاری امیدشان به آینده کاهش پیدا میکند.»
دومین عاملی که از سوی ایمانی بهعنوان عامل کاهش مشارکت مورد اشاره قرار گرفت، مشکلات اقتصادی است. او درباره این موضوع گفته بود: «تورم بیسابقه در بیش از یک سال گذشته، بیکاری و کاهش قدرت خرید مردم در هیچ دوره همزمان با انتخاباتی مانند حالا نبوده است.» این تحلیلگر سیاسی در بخش دیگری از مصاحبهاش درباره ردصلاحیتها هم اشاره کرده بود، اما این موضوع را دارای فاکتور تاثیرگذاری مستقیم در مشارکت ندانسته بود زیرا: «مراجعه به سوابق تاریخی نشان میدهد که در گذشته سابقه داشته انتخابات با رقابت حتی کمتری برگزار شده، اما میزان مشارکت قابل قبول بوده است.»
ایمانی پس از انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۴۰۰ هم مصاحبه دیگری انجام داد و اینبار هم مقصر کم شدن میزان مشارکت را دولت حسن روحانی معرفی کرد. او در بخشی از مصاحبه خود با روزنامه فرهیختگان در تاریخ ۳۱ خرداد ۱۴۰۰ یادآور شده بود که «اگر برخی افراد نیز تاییدصلاحیت میشدند، میزان مشارکت تا همین مقدار بود.»، اما دلایلی که این فعال سیاسی از آن بهعنوان عوامل کاهش مشارکت یاد کرده بود، مربوط به دولت یازدهم و دوازدهم و همچنین اصلاحطلبان بود. او در این مصاحبه گفته بود: «عملکرد دولت روحانی بهگونهای بود که ما شاهد کاهش مشارکت در انتخابات فعلی بودیم. اگر صریحتر بگویم، آن جریان و جناح سیاسی که در هشتسال گذشته از روحانی دفاع کرد مسبب اصلی کاهش نرخ مشارکت و تضعیف جمهوریت در کشور بودهاند. عمده دلیل کاهش مشارکت در این انتخابات مشکلات شدید معیشتی و اقتصادی مردم بود و من گمان نمیکنم، کسی مخالف این حرف باشد.»
در بین تحلیلهایی که اصولگرایان درباره کاهش میزان مشارکت در انتخاباتهای ۹۸ و ۱۴۰۰ عنوان کرده بودند، یکی از جالبترین تحلیلها یادداشتی بود که خبرگزاری فارس در تاریخ ۳۱ خرداد ۱۴۰۰ به قلم مهدی جهانتیغی، سردبیر فعلی این خبرگزاری منتشر کرد. در بخشی از این یادداشت از ویروس کرونا به عنوان عامل کاهش مشارکت نام برده شده، نویسنده آورده بود: «رئیسی در آرای شرکتنکردهها هم سهم بزرگی داشت. ۲۰ تا ۳۰ درصد از مردمی که بهخاطر ترس از کرونا در انتخابات در نظرسنجیها گفته بودند که شرکت نمیکنند، (رایشان رئیسی بود).»
سردبیر خبرگزاری فارس هم مانند دیگر اصولگرایان مسائل اقتصادی را عاملی مهم در این کاهش مشارکت تلقی کرد و نوشته بود: «بخش قابل توجهی از شرکتنکنندگان در انتخابات اخیر به علت نارضایتی از مشکلات اقتصادی و معیشتی و نه براساس عناد یا با عینک سیاسی در پای صندوق رای حاضر نشدند.»، اما نکته جالب توجه این یادداشت جایی بود که نویسنده یادآور شده بود: «چند درصدی از مردم هم بودند که گزینه اصلحشان آقای رئیسی بود، ولی با حس اینکه پیروزی ابراهیم رئیسی در انتخابات مسجل است، زحمت حضور در پای صندوق رای را به خود ندادند.»
او در مصاحبهای که پس از انتخابات مجلس در تاریخ ۵ اسفند ۹۸ با خبرگزاری ایرنا انجام داد، با بیان اینکه جریان اصلاحطلب در به میدان آوردن سرمایه اجتماعی خود ناکام ماند، در تبیین دلایل نیامدن حامیان اصلاحات پای صندوق به یک عامل اشاره کرد و عملکرد دولت یازدهم و دوازدهم و مجلس دهم را به میان آورد. او درباره این موضوع گفت: «در تبیین دلایل شکست آنها میتوان به کارنامه ناموفق دولت و نمایندگان اصلاحطلب در چهار سال اخیر اشاره کرد که باعث شد حامیان آنها از حضور دوباره و حمایت از آنها عملاً سر باز بزنند.»
در بخش دیگر این مصاحبه، انبارلویی پاسخ انتقادات به عملکرد شورای نگهبان و نقش این موضوع در کاهش مشارکت را داده است. او این عامل را بهعنوان دلیل برای کاهش مشارکت رد کرده و در مقابل آن گفته است: «طبق آمار تعداد چهرههای اصولگرای ردصلاحیتشده از اصلاحطلبان نیز بیشتر بود و اصلاحطلبان با چند لیست مختلف در انتخابات حضور یافتند.»
همانطور که در بین اظهارنظرهای مطرحشده در گزارش اشاره شد، اصولگرایانی که درباره انتخاباتهای مجلس یازدهم و ریاستجمهوری سیزدهم اظهارنظر کردهاند، دلایلی را برای کاهش مشارکت آوردهاند که شباهت زیادی با یکدیگر دارد و تقریباً روی یک خط حرکت میکند. در مجموع دلایلی را که اصولگرایان مطرح درباره کاهش مشارکت عنوان کردهاند، میتوان در سه دسته قرار داد که از نگاه آنها در دو دسته اصلاحطلبان متهم شماره یک محسوب میشوند و باید گریبان آنها را گرفت. دلایل دوگانهای که سمتوسوی آنها روبهروی اصلاحطلبان و دولت حسن روحانی است، عبارتند از: «۱- مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم ۲- عملکرد هشتساله دولت حسن روحانی و چهارساله مجلس دهم با محوریت اصلاحطلبان.».
اما در کنار این مسائل، کرونا بهعنوان یک عامل دیگر در کاهش مشارکت مورد اشاره قرار گرفته است که البته همانطور که در اظهارنظرها مشخص است، عدد واحدی را درباره غایبان در انتخابات به علت کرونا بیان نکردهاند و خودشان هم روی یک عدد واحد اتفاقنظر ندارند.
نکته جالب توجه دیگر در تحلیلهای ارائهشده توسط اصولگرایان این است که آنها درباره نقش شورای نگهبان و نظارت استصوابی در کاهش مشارکت یا به صورت کامل سکوت کردهاند و یا اگر هم درباره آن حرف زدهاند، اعتقاد دارند ردصلاحیتهای گسترده نقش عمدهای در کاهش مشارکت ندارد.
حال با گذشت بیش از سه سال از آغاز پروژه یکدستسازی و خالص شدن انقلاب، اگر اصولگرایان تحلیلهای خودشان را قبول داشته باشند، باید دید مشارکت در انتخابات مجلس دوازدهم چگونه خواهد بود. آنها در مسیر کاهش مشارکت در ۹۸ و ۱۴۰۰ به سه عامل عمده اشاره کردهاند که از این سه عامل، دو مورد «ویروس کرونا و مدیران اصلاحطلب» وجود ندارند، خودشان هم که میگویند نظارت استصوابی عامل کاهش مشارکت نیست، پس تنها عامل باقیمانده در این مسیر اقتصاد خواهد بود که در آن مورد هم دولت مدعی رشد اقتصادی است، پس با این فرمولهای اصولگرایی باید انتخابات اسفند ۱۴۰۲ شاهد عرصه پررنگ مشارکت باشد. در نهایت این را هم باید جریان اصولگرایی روشن کنند که در انتخابات ۹۲ پس از اینکه به اذعان همه وضعیت اقتصادی بحرانی بود، چرا مردم با مشارکت بالا در انتخابات شرکت کردند؟ و اگر نظرشان درباره دولت احمدینژاد خلاف آن است؛ چرا آن مشارکت بالا به رایآوری چهرهای در جریان مقابل و مخالف اصولگرایان منجر شد؟