اعتیاد به قند چیزی شبیه به اعتیاد به کوکائین است، ولی با شدت کمتر! اصلا انواع قند را مصرف میکنیم تا احساس سرخوشی به دست آوریم. بخواهیم یا نخواهیم خوردن قند، اعتیادآور و قند یک مخدر است.
نکند شما هم فکر میکنید، چون چای نمیخورید، پس قند هم نمیخورید؟ شاید هم فکر میکنید خوردن دو تا قند یا بیسکوئیت همراه چای، چیز زیادی نیست! اگر چای که نوشیدنی محبوب ما ایرانیها است و آن را قلپ قلپ در گرمای تابستان در سه وعده صبح، ظهر و شب مینوشیم نادیده بگیریم، هر نوشیدنی دیگری که این روزها برای رفع عطش گرمی هوا سر میکشیم سرشار از قند است؛ از نوشابه که همه ما از قند آن خبر داریم گرفته تا شیرکاکائویی که جز خوشمزهترینها و محبوبترینها محسوب میشود.
باور ندارید؟ این چند خط را بخوانید؛ روی شیرکاکائو نوشته شده حاوی ۱۳ گرم قند یا کربوهیدرات. به نظرتان این مقدار، چند حبه قند است؟ با یک دو دوتا چهارتای ساده و استفاده از ترازو میتوان به چشم دید که ۶ حبه قند حدود ۱۳ گرم میشود و این یعنی یک شیرکاکائو. بماند که در کنار چای و شیرکاکائو معمولاً بیسکوئیت، کیک یا تنقلاتی هم میخوریم. کیک و کلوچههای سادهای که شاید اغلب ما به خوردن آن کنار نوشیدنیها عادت داریم، حدود ۳۲ گرم قند دارد؛ یعنی حدود ۱۳ حبه قند! قابل شما را هم ندارد؛ یک میان وعده ساده چیزی حدود ۲۰ حبه قند برایتان آب میخورد.
خیلی از تنقلاتی که میخریم و استفاده میکنیم قند بالایی دارند، حتی بیشتر از غذاهایی که در طول روز میخوریم؛ بیسکوئیت، کیک، بستنی و شیرینی که احتمالاً حتی با خواندن اسم آنها هم هوس خوردنشان را میکنیم. چه اتفاقی میافتد که هر ساعت از شبانه روز به احساس نیاز به قند و شیرینی میکنیم و هوس آن را داریم؛ یا بگذارید این طور از خودمان بپرسیم، چه چیزی مقاومت در برابر قند و شیرینی را برایمان سخت میکند؟ رژیم گرفتن در برابر این خوشمزههای آفرینش چرا این قدر سخت است؟ چه میشود که با خوردن یک نوع قند میل همیشگی به خوردنش پیدا میکنیم؟
قند همه جا وجود دارد، در غذاهایمان، در نوشیدنیها و..! خوردن قند باعث تحریک همان قسمتی از مغز میشود، همان قسمتی که مصرف مواد مخدر آن را فعال و بیدار میکند. اسم این قسمت، «سیستم پاداشدهی مغز» است. فعال کردن بیش از حد این سیستم اثرات مخرب و مضری را در بدن ایجاد میکند؛ مانند ولع و اشتهای زیاد در خوردن خوراکیهای قند دار و این همان چیزی است که مقاومت بدن در برابر مصرف قند را افزایش میدهد.
جالب است بدانید شما با مصرف مقدار کمی قند، پیام عصبی «سیر بودن» به مغز میفرستید. اصلاً برای همین است که وقتی قبل از وعده غذایی، یک کیک یا شیرینی بخورید، اشتهایتان به قدر قابل توجهی کم میشود و میلی به خوردن ندارید.
موادی مثل الکل، کوکائین و نیکوتین، دوپامین را تحریک میکنند. «دوپامین» یک ماده مهم شیمیایی که بر تنظیم خلقوخو و ایجاد حس سرخوشی افراد تأثیر بسیاری میگذارد و باعث تزریق حس خوبی در بدن میشود، در نتیجه کسانی که به الکل و امثالهم اعتیاد دارند دائماً به دنبال راهی برای تحریک و آزادسازی این ماده در بدن خود هستند و میخواهند دوباره و دوباره این حس سرخوشی را تجربه کنند. اعتیاد به قند هم چیزی شبیه به همین است!
مصرف قند، دوپامین را در بدن شما پخش میکند! البته نسبت به مواد مخدر، حجم کمتری از آن در بدن شما به گردش درمیآید. اما جالب است بدانید که سبزیجات هیچ اثری روی ترشح دوپامین ندارد و احتمالاً همین موضوع بیانگر این باشد که چرا این دسته از مواد غذایی به عنوان سالمترین دسته شناخته میشوند و اساساً چرا از خوردن آنها لذتی نمیبریم یا حتی از آن فراری هستیم! کدو را کسی مشتاقانه دوست دارد؟ آب کرفس را با لذتی مثل خوردن نوشابه گازدار سر میکشد؟ اصلاً برای همین لذت نبردن از سبزیجات است که خوراندن آن به کودکان همیشه دشوار بوده و افراد بالغ هم از روی اجبار رژیمهای غذایی آن را میان وعدههای خود جای میدهند.
به هر حال من و شما و الباقی بشریت، به خاطر همین حس خوب و سرخوشی نامحسوس است که انواع و اقسام قندها را مصرف میکنیم، تا بر مغزمان اثر بگذارد و آن «احساس پاداش» و خوشایند را برایمان به ارمغان بیاورد. بخواهید یا نخواهید، خوردن قند میتواند تأثیرات اعتیادآور بر روی مغزمان داشته باشد، بدون اینکه خودمان متوجه باشیم.
علاوه بر همه اینها، حتماً شنیدهاید و خبر دارید که مصرف بالای قند آسیبهای جبران ناپذیری عموماً بر سلامت جسم ما میگذارد؛ بیماریهای قلبی و عروقی، نارسایی کلیه که ممکن است منجر به دیالیز شود، از دست دادن بینایی و بروز عفونتهای جدی پوستی که در برخی موارد شدید منجر به قطع عضو میشود، فقط بخشی از آسیبهایی هستند که شاید گریبانگیر شما و عزیزانتان شود.
درست است که ما از روزهایی که از شیر مادر دل میکَنیم، مصرف این مخدر را شروع میکنیم و احتمالاً هر کدام از ما امروز، به شیرینی و قند معتاد شدهایم و همچنان هم باور داریم که اعتیاد نداریم و آنها هم اعتیادآور نیستد؛ اما اگر بدانیم با کم کردن مصرف قند چه لطفی نه تنها به سلامت جسم، بلکه روح و روان و مغز خود میکنیم، شاید بیشتر حواسمان به خوردن حبههای قند در طول روز باشد.
فکر نکنید کم کردن مصرف قند یا هر عادتی که به آن خو گرفتهاید نشدنی است؛ ما برای ساختن یک عادت مثبت و ترک یک عادت مخرب، به صورت میانگین چیزی حدود ۲۱ روز زمان لازم داریم. لازم نیست خودتان را به تخت ببندید یا در کمپ ترک اعتیاد بستری شوید؛ بدن درد هم نمیگیرید، گرسنه هم نمیمانید؛ کافی است فقط سه هفته کمتر سراغ قند و شیرینی بروید. خیلی زود خواهید دید که اشتهای خود را نسبت به این ماده غذایی نسبتاً ناسالم از دست خواهید داد.
اگر از این عادت غلط فاصله بگیرید، طولی نخواهد کشید که برای حفظ تناسب اندام و کنترل وزن خود هم، شرایط بهتری را تجربه میکنید؛ وقتی قند و شکر میخورید میل به غذا نخواهید داشت و مدام دوست دارید مواد غذایی کمارزش بخوردی. شکر همیشه شما را گرسنه نگه میدارد بدون آنکه غذایی مقوی و سالمی نصیبتان کند.
هدیه دیگری که مصرف کمتر قند و شکر و شیرینی نصیبتان میکند، احساس خستگی کمتر است؛ و در آخر هم خیالتان راحت، شما خیلی زود حجم زیادی چربی از دست میدهید و حتی اگر متوجه نشود، بخشهایی از بدنتان مانند کلیه، قلب و حتی بیناییتان عملکرد بهتری خواهند داشت. این همه قصه خواندیم که بگوییم مصرف زیاد قند مضر است، ولی این را همه میدانیم، آنچه نمیدانیم این است که مریضی و بیماری و زمینگیر شدن به خاطر از دست دادن سلامتی، فقط برای غریبه و همسایه نیست. احتیاط نکنیم، نفر بعدی من و شما هستیم.
حالا برای آن که بفهمید شما معتاد هستید یا نه؛ لازم نیست تست اعتیاد بدهید؛ کافی است کلاه خودتان را قاضی کنید و بسنجید که این چند مورد درباره شما صادق است یا نه.
تمام روز احساس گرسنگی میکنید و فکر میکنید باید چیزی بخورید.
میل بیش از حد به میوه و آب میوه داشته باشید.
وسط غذا یا بعد از آن هوس چیزیهای شیرین میکنید.
ناگهان گرسنه میشوید و احساس ضعف میکنید.
هرچه زمان بیشتری قند نخورده باشید، هوس و میل بیشتری نسبت احساس میکنید!
منبع: مهر