این لیست بهترین فیلمهای گانگستری ساخته شده در خارج از آمریکا را به شما معرفی میکند تا غنی و تنوع این ژانر همیشه در حال توسعه را به نمایش بگذارد. این فیلمها شما را به خیابانهای تاریک و کثیف پاریس، رم یا هنگ کنگ و بمبئی میبرند و به شما نشان میدهند که صرف نظر از اینکه کجا هستید، همیشه یک دار و دسته خلافکار یا یک مجرم ولگرد تنها در خارج از مرزهای قانون زندگی میکند.
ژانر فیلمهای گانگستری معمولاً با شاهکارهای آمریکایی مانند پدرخوانده، رفقای خوب، تسخیر ناپذیران و کازینو مترادف است. فیلمهای گانگستری که برای اولین بار در طول دهه ۱۹۳۰ با شاهکارهایی مانند صورت زخمی و دشمن ملت ظهور کردند، ضد قهرمانان، خشونت شدید و تصویری تاریک از جامعه را به پرده سینما آوردند. با تکامل و تحول مداوم این ژانر در طی سال ها، تمرکز فیلمسازان و موضوعات به تصویر کشیده شده نیز متحول شده و تغییر یافت.
به گزارش روزیاتو، این لیست بهترین فیلمهای گانگستری ساخته شده در خارج از آمریکا را به شما معرفی میکند تا غنی و تنوع این ژانر همیشه در حال توسعه را به نمایش بگذارد. این فیلمها شما را به خیابانهای تاریک و کثیف پاریس، رم یا هنگ کنگ و بمبئی میبرند و به شما نشان میدهند که صرف نظر از اینکه کجا هستید، همیشه یک دار و دسته خلافکار یا یک مجرم ولگرد تنها در خارج از مرزهای قانون زندگی میکند.
در ظاهر، روزی روزگاری در بمبئی ممکن است یک فیلم بیمزه و آبکی بالیوودی به نظر برسد، اما روایتهای زیادی دارد که آن را به اندازه کافی جذاب میسازند. این فیلم روایتی تخیلی است که براساس سرگذشت حاجی مستان” و داوود ابراهیم از گانگسترهای مشهور بمبئی ساخته شده است، اما به عنوان یک داستان کلیشهای بالیوودی با تمرکز بر این روسای کلاسیک دسته اوباش بمبئی و نوچههای جاه طلبی که به دنبال براندازی حاکمیت برتر او هستند، عمل میکند.
این فیلم داستان شخصیتهای اصلی سلطان میرزا (آجی دوگان) و شعیب خان (عمران هاشمی) را دنبال میکند که از آغازی فروتنانه به شهرت منفی و ثروت رسیدهاند و در کنار داستانهای درهم تنیده و مبارزه برای قدرت و برتری، به ستونهای دنیای زیرزمینی خلافکاران بمبئی تبدیل شده اند.
روایت این فیلم مخاطبان را در داستان گذشته هر دو قهرمان غرق میکند و تلاش و علایق عاشقانه آنها و خدماتشان به جامعه، علی رغم خلافکار بودن این دو، همدلی خاصی از سوی بینندگان را در پی دارد. اگر چه این فیلم به عنوان یک اثر کاملاً در جریان اصلی بالیوود، از آن دست آثاری است که نیاز به راضی کردن تودههای مردم هند را نشان میدهد، اما در نهایت هنوز هم مضمونی خاص و فریبنده دارد که با وجود کلیشهها و کاستیهایش موفق میشود مخاطبان را مجذوب خود کند؛ به همان اندازه که جریان اصلی سینمای هند جذاب است.
سوبورا به کارگردانی استفانو سولیما و براساس رمانی به همین نام اثر کارلو بونینی و جیانکارلو دی کاتالدو ساخته شده، و شما را به آبهای تیره عرصه سیاست ایتالیا میبرد. فیلیپو مالگرادی (پیرفرانچسکو فاوینو) یک نماینده مجلس فاسد است که یک رئیس دارودسته خلافکاری در رم ملقب به سامورایی (کلودیو آمندولا) در ارتباط است، کسی که در دهه ۱۹۷۰ یک شبه نظامی نئوفاشیست بوده است. مالگرادی باید به تصویب لایحه ساخت وساز به نفع ساموراییها کمک کند، اما مشکلات و خشونتها به زودی این طرح را پیچیده خواهد کرد.
سابورا که به شدت از رویدادهای واقعی الهام گرفته، یک فیلم گانگستری است که عناصر نئو نوآر را در خود جای داده است. این فیلم ایتالیایی با کارگردانی شیک و قوی سولیما، در لحظههای پرتنش و همچنین در اوج اکشن که گاهی به پرده نمایش حملهور میشود، بسیار بینقص است. بازیگران در نمایش شخصیتهای مختلف و تعلقات اجتماعی آنها فوق العاده عمل میکنند، در حالی که صداگذاری و فیلمبرداری همه چیز را به طور بینقص در کنار هم قرار میدهد. سوبورا فیلمی است که باید دید.
گای ریچی سبک فیلمسازی خاص خود را در فیلم RocknRolla محصول ۲۰۱۰ که یک فیلم گانگستری جنایی بریتانیایی است، به نمایش میگذارد، فیلمی که آشفتگی و هرج و مرج در دنیای زیرزمینی لندن را پس از انجام یک معامله خرید زمین از طرف یک میلیاردر روسی و درگیری با چندین تبهکار دارای منافع در این معامله، به تصویر میکشد. این فیلم همچنین یک داستان موازی از یک موزیسین رنج کشیده و بدشانس را روایت میکند که درگیر مسائل اصلی فیلم میشود، در نتیجه استفاده مکرر از عنوان فیلم – راکنرولا – در این فیلم بدین خاطر است.
این فیلم دارای پیچشهای داستانی کلاسیک مخصوص ریچی است که با پیشرفت داستان، از طریق طنز تاریک و سکانسهای اکشن هیجان انگیز، خود را بروز میدهند. Rocknrolla اثر بصری جذابی است و در مقایسه با دیگر آثار ریچی که شما را در حین سر درآوردن از ماجراهایشان شما را به دام انداخته و به حدس زدن وا میدارد، کمی از اکشن و هیجان بالاتری برخوردار است. در مجموع، تماشای این فیلم تجربهای است که از ابتدا تا انتها جذاب و هیجانانگیز خواهد بود و سینمای گانگستری بریتانیا را در بهترین حالت خود به نمایش میگذارد.
کالیبر ۹ به نویسندگی و کارگردانی فرناندو دی لئو، یک فیلم در ژانر پلیسی جنایی ایتالیایی موسوم به poliziottesco است، یک ژانر فرعی جنایی در سینمای ایتالیا که در آن تبهکاران، خشونتهای شدید و پنجرهای به سوی دهه پرتلاطم ۱۹۷۰ به تصویر کشیده میشوند. اوگو پیاتزا (گاستون موچین) خلافکار و گنگستر خرده پایی است پس از آزادی از زندان توسط همدستان سابقش تعقیب میشود، زیرا تصور میکنند پیاتزا قبل از دستگیری مقدار زیادی پول دزدیده است. هیچ کس حرفهای او را باور نمیکند، از جمله پلیس و دوست دخترش نلی بوردون (باربارا بوشه).
دی لئو بزرگترین چهره ژانر پلیسی جنایی سینمای ایتالیا و کارگردانی تاثیرگذار است. ریتم آهسته روایت او کاملاً با طرح تعلیقآمیز دستان همخوانی دارد و به غوطهور شدن مخاطب در خیابانهای کثیف میلان کمک میکند؛ در عین حال، موسیقی پیشگام و ترانههای ترسناکی که توسط گروه موسیقی کالت ایتالیایی اوسانا اجرا میشود، بینقص است. نکته جالب توجه در این فیلم، بازی موشین است که در ایفای نقش گانگستری تنها بینقص عمل کرده است.
در فیلم دایره سرخ فیلم به نویسندگی و کارگردانی ژان پیر ملویل، آلن دلون در نقش کوری بازی میکند، گانگستری که زودتر از دوران محکومیتش از زندان آزاد میشود. قبل از بازگشت به دنیای آزاد، یک نگهبان زندان به کوری در مورد یک جواهر فروشی در پاریس و امکان دستبرد زدن به آن، با کوری صحبت میکند. کوری به همراه ووگل (جیان ماریا ولونته) و یک الکلی سابقاً پلیس به نام یانسن (ایو مونتاند)، نقشه این دستبرد را طراحی میکنند.
ژان پیر ملویل استاد بیچون و چرای ژانر نوآر و راویتگر شگفتانگیز داستانهای گانگستری است. دایره سرخ فیلمی حیرتانگیز است که مشخصه بارز آن سبک خاص فیلمسازی این کارگردان فرانسوی است: فیلمبرداری شیک و بینقص، طراحی لباس پر از پالتوهای بارانی ضد آب و کت و شلوارهای کلاسیک، و فضایی که شما را به خود جذب میکند. دلون و ولونته مثل همیشه میدرخشند و همین را میتوان برای مونتاند نیز گفت. Le Cercle Rouge یکی از بهترین پیشنهادها برای ورود به دنیای سینمایی ژان پیر ملویل و یک شاهکار گانگستری است.
روابط جهنمی به کارگردانی اندرو لائو و آلن ماک، فیلمی پرتنش و از نظر بصری خیره کننده است که داستان لائو کین مینگ (اندی لائو)، گانگستری را روایت میکند که توسط رئیسش به آکادمی پلیس هنگ کنگ فرستاده میشود تا به این نیرو نفوذ کند.
از سوی دیگر، رئیس پلیس وونگ چی شینگ (آنتونی وانگ) مخفیانه چان وینگ یان (تونی لئونگ) را به عنوان یک پلیس مخفی در باند لائو کین مینگ مستقر میکند. در سال ۲۰۰۶، چهار سال پس از انتشار این فیلم هنگ کنگی، مارتین اسکورسیزی آن را در قالب فیلم The Departed یا درگذشتگان بازسازی کرد.
روابط جهنمی شاید به اندازه درگذشتگان مشهور نباشد، اما از نسخه آمریکایی برتر است. فیلمبرداری آن به خصوص در صحنههای شب، پر زرق و برق، جذاب و بسیار گویاست؛ علاوه بر این، کلمات نمیتوانند توصیف کافی از کارگردانی بینقص و حیرتانگیز لائو – ماک داشته باشند. در عین حال، اندی لائو و تونی لئونگ نیز ذرهای نقص در بازیهای خود ندارند و فیلمنامهای پرتنش و احساسی را به خوبی به مخاطب منتقل میکنند. این فیلم سینمای ناب است.
در فیلم پیامبر به نویسندگی و کارگردانی ژاک اودیار، طاهر رحیم در نقش مالک الجبنا بازی میکند؛ مرد جوانی که به جرم حمله به ماموران پلیس به زندان محکوم شده است. در داخل زندان، او تحت حمایت مافیای جزیره کورس به رهبری سزار لوچیانی (نیلز آرستروپ) قرار میگیرد، مافیایی که قدرت خود را با حداکثر خشونت اعمال میکند. او در ابتدا مورد بدرفتاری اعضای این دارودسته قرار میگیرد، اما به تدریج اعتماد آنها را جلب میکند. فیلم پیامبر با ظرافت، تاریکی و جزئیات فوق العاده در به تصویر کشیدن زندگی تبهکاران، یکی از بهترین فیلمهای گانگستری مدرن تا به امروز است.
این فیلم به خاطر تصویر واقع گرایانهاش از زندگی در زندان و کارگردانی هوشمندانه اودیار میدرخشد، نقطه قوتی که علی رغم زمان طولانی اش، در دوختن چشم مخاطب به صفحه نمایش نقش اساسی دارد. در عین حال، طاهر رحیم در ایفای نقش مالک و انتقال عمق عاطفی شخصیتش بسیار اثرگذار عمل میکند. پیامبر با گذشت زمان بهتر و بهتر میشود و به عنوان یک شاهکار در نظر گرفته خواهد شد.
مسرین: غریزه قاتل اولین قسمت از دو فیلمی است که در سال ۲۰۰۸ منتشر شد و روایتی زندگی نامهای از زندگی ژاک مسرین، گانگستر بیرحم و خشن فرانسوی است. بخش اول به طور کامل براساس کتاب زندگینامهای خود مسرین به نام L’instinct de mort یا غریزه قاتل ساخته شده است.
ونسان کسل که شاید یکی از بهترین بازیگران تاریخ سینمای فرانسه باشد، در نقش این گانگستر بدنام، نقش آفرینی قابل توجهی از خود نشان میدهد، در فیلمی که او را در راه تبدیل شدن به دشمن شماره یک فرانسه به خاطر جنایاتی که بعد از سختیها و رنجهایش در سالهای اول زندگی مرتکب میشود، به تصویر میکشد. این دو فیلم به عنوان معادل صورت زخمی در سینمای فرانسه شناخته میشوند و کارگردان آن، ژان – فرانسوآ ریچت، کار تحسین برانگیزی انجام میدهد که تار و پود فیلم را به نقطه کمال میرساند.
فیلم فردایی بهتر به نویسندگی و کارگردانی جان وو، یک فیلم گنگستری کالت کلاسیک است که در آن تی لونگ نقش یکی از اعضای مشهور مافیای سهگانه به نام سونگ تسه هو را بازی میکند. او معمولاً همراه محافظش مارک لی (چو یون فت) دیده میشود. برادر کوچکتر تس – هو مسیر متفاوتی را در پیش گرفته و برای پلیس شدن به دانشکده رفته است. سونگ تسه هو میخواهد گذشته خلافکارانه خود را پشت سر گذاشته و با برادرش آشتی کند، اما عملی کردن این تصمیم به اندازه گفتنش ساده نیست.
فردایی بهتر نقطه عطفی در سینمای هنگ کنگ و یکی از بهترین فیلمهای جان وو است. تمام چیزهای لازم برای یک فیلم گانگستری خوب در آن وجود دارد: سکانسهای اکشن قوی و تکنیکی، فیلمنامهای که حول محور موضوعاتی مانند دوستی و شرافت میچرخد و بازیهای عالی بازیگران. کلاسی آموزشی درباره سکانسهای اکشن و استفاده از حرکت آهسته، فردایی بهتر امروزه به همان اندازه که در سال ۱۹۸۶ منتشر شد، مرتبط و جذاب است.
در فیلم انتخابات به نویسندگی و کارگردانی جانی تو، سیمون یام و تونی لئونگ کا – فی به ترتیب در نقشهای لوک و بیگ دی بازی میکنند، دو عضو گروه مافیایی وو لینگ شینگ که آرزو دارند پس از پایان دوره رهبری رئیس قبلی، تنها رهبر مافیای سهگانه باشند. انتخابات با حضور گروهی از بازیگران برجسته، ویترینی از دیدگاه سینمایی جانی تو و یک فیلم گانگستری شگفتانگیز هنگ کنگی است.
توصیف انتخابات با کلمات دشوار است. از تیتراژ ابتدایی کلاسیک و مینیمالی که بگذریم، فیلم با فیلمبرداری هوشمندانه تا کارگردانی بینقصش، این فیلم از ابتدا تا پایان دست از جذب و مسحور کردن مخاطب خود بر نمیدارد. در عین حال، فیلمنامه به طرز حیرتانگیزی مملو از پیچیدگیها و دسیسههای مداوم نوشته شده است. کارگردان مشهور هنگ کنگی فیلم، هیچگاه دچار اشتباه نمیشود و این فیلم یک استاندارد بدون تاریخ مصرف و نقطه عطفی در ژانر گانگستری است که در عین حال خشن و بامزه است. این فیلم را از دست ندهید.
سینمای استرالیا معمولاً فیلمهای پرسروصدا و خبرساز زیادی در سراسر جهان تولید نمیکند و فیلمهای این منطقه شاید چندان شناخته شده نباشند، اما قلمرو حیوانات در سال ۲۰۱۰ پس از اکران، در سراسر جهان و به حق، مورد توجه و تحسین همگان قرار گرفت.
فیلم قلمرو حیوانات به نویسندگی و کارگردانی دیوید میشود در اولین تجربه کارگردانی خود، ماهیت جرم و جنایت در استرالیا و زیر پوست جامعه و فرهنگ استرالیا را به تصویر میکشد و با به تصویر کشیدن برخی از سرسختترین شخصیت ها، داستان خانواده کودی و فعالیتهای بدنام آنها و عادات مرتبط با مواد مخدرشان را روایت میکند که تلاش دارند به عنوان یک خانواده در کنار هم بمانند. این فیلم سکانسها و بازیهای به یادماندنی از بازیگرانش دارد، از جمله جکی ویور که در هشتاد و سومین دوره جوایز اسکار برای بازی در نقش جانین «اسمورف» کودی نامزد جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل زن نیز شد.
نفرت به نویسندگی و کارگردانی متیو کاسوویتز که در این فیلم در نقش یک نئونازی نیز حضور کوتاهی دارد، داستان سه مرد جوان اهل یک محله پاریس را روایت میکند: وینز (ونسان کسل)، هوبرت (هوبرت کووندی) و سعید (سعید تقموی). نفرت با برخورداری از دیالوگهای فراموش نشدنی و یک سرنخ سیاسی، یک کالت دهه ۱۹۹۰ محسوب میشود و دارای یک موسیقی متن شگفتانگیز از گروه رپ فرانسوی Assassin است.
نفرت که به شکل سیاه و سفید تاثیرگذاری فیلمبرداری شده، شما را با تصویری صمیمانه و سرکش از نابرابری اجتماعی و نژادپرستی در فرانسه شگفت زده میکند. در عین حال، کاسوویتز پشت دوربین نیز شگفتانگیز ظاهر میشود و لحظات سینمایی فراموش نشدنی را به ما هدیه میدهد. سه قهرمان اصلی یکی بهتر از دیگری به ما کمک میکنند تا وارد زندگی روزمره آنها شویم. این فیلم سینمای معترضی برجسته و با زبانی تند و یک نمونه جسورانه از امکان ادغام فیلمهای جنایی با یک ذهن آگاه است. فیلمی که تماشای آن اجباری است.
فیلمهای زیر نیز میتوانستند در این فهرست جای داشته باشند: