bato-adv
bato-adv

هویت‌های محلی، درگیری‌های جهانی؛ میراث شوم شوروی

هویت‌های محلی، درگیری‌های جهانی؛ میراث شوم شوروی

فروپاشی فضای شوروی به دور از گسست با گذشته مسائل فرهنگی و سیاسی را کماکان حل نشده باقی گذاشته است. علاوه بر ۱۵ کشور به رسمیت شناخته شده بین‌المللی که به دنبال هویت خود بودند فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی "حاشیه" یا نوار‌های سرزمینی آن را بر جای گذاشت که منشاء آن در ساختار سیاسی (مانند ماتریوشکا‌های خودکفا) دولت شوروی بود. این "حاشیه ها" فضا‌هایی بودند که در سطح بین‌المللی به رسمیت شناخته نشدند.

تاریخ انتشار: ۱۲:۱۲ - ۱۸ شهريور ۱۴۰۲

پیلار بونتفرارو- پیلار بونت؛ روزنامه‌نگار اسپانیایی که بخش عمده دوران حرفه‌ای خود را به عنوان خبرنگار روزنامه "ال پائیس" در مسکو گذرانده است. او از سال ۱۹۸۲ میلادی به عنوان خبرنگار آن روزنامه در اتحاد جماهیر شوروی در مسکو فعالیت کرد. تا پانزده پس از آن او گزارشگر تحولات مهمی، چون ظهور اتحادیه کارگری و جنبش همبستگی لهستان، سقوط دیوار برلین و اتحاد مجدد آلمان، قدرت گیری گورباچف در شوروی، کودتای ۱۹۹۱ میلادی علیه او، رخداد‌های روسیه تحت رهبری یلتسین و سقوط رژیم‌های کمونیستی در اروپای شرقی بود. او در سال ۱۹۹۷ میلادی به عنوان خبرنگار آن روزنامه در آلمان منصوب شد و در سال ۲۰۰۱ میلادی دوباره به مسکو بازگشت. بونت هم‌چنین محقق و کارشناس اندیشکده اسپانیایی مرکز امور بین‌الملل بارسلونا است. او دو بار توسط باشگاه مطبوعات بین‌المللی به عنوان بهترین خبرنگار خارجی اسپانیا در سال‌های ۱۹۸۹ و ۲۰۱۴ میلادی جایزه دریافت کرد. او در سال ۱۹۹۰ میلادی جایزه ویکتور دلاسرنا را از انجمن مطبوعات مادرید و جایزه روزنامه نگاری سیریلو رودریگز را در سال ۱۹۹۶ میلادی دریافت کرد.

به گزارش فرارو به نقل از "ال‌پائیس؛ پناهجویان از مناطق جدایی‌طلب دونباس در تابستان ۲۰۱۴ میلادی در اردوگاهی در روستوف آن دون (روسیه) اسکان داده شدند. در میان آنان مادربزرگی هنگام صحبت با من گفت: "اوکراین به ما اجازه نمی‌دهد به زبان خود صحبت کنیم". آن زن به تدریح به زبان اوکراینی صحبت کرد و با همان زبان آن پیام را تکرار کرد: "آنان به ما اجازه نمی‌دهند از زبان خود استفاده کنیم آنان به ما اجازه نمی‌دهند". " مکالمه آن زن مسن از یک زبان اسلاوی به زبانی دیگر تغییر کرد و بدون این که متوجه شود نشان داد که هویت‌ها در فضا‌های اتحاد جماهیر شوروی چندین دهه پس از فروپاشی آن نظام سیاسی تا چه اندازه می‌توانند سیال باشند.

هنگامی که اتحاد جماهیر شوروی به عنوان یک واحد یکپارچه در سال ۱۹۹۱ میلادی از هم فروپاشید بسیاری در روسیه و غرب بر این باور بودند که شاهد روندی کوتاه و نسبتا غیر خشونت‌آمیز از فروپاشی هستند که قهرمانان آن ۱۵ جمهوری فدرال بودند که اتحادیه سابق را تشکیل می‌دادند. با این وجود، جدایی از گذشته که رهبران جمهوری‌های سوسیالیستی شوروی روسیه، اوکراین و بلاروس در شبی از شب‌های دسامبر همان سال آن را اعلام کردند با تحولات پیچیده‌تر، پیش‌بینی نشده‌تر و گسترده‌تر همراه بود.

پس از آن بود که بذر جنگ کنونی علیه اوکراین کاشته شد اگرچه به شکل علنی در سال ۲۰۱۴ میلادی با عملیات نظامی روسیه علیه کشور همسایه خود آغاز شد و در سال ۲۰۲۲ میلادی به نقطه اوج رسید. در میان حلقه درونی "بوریس یلتسین" رئیس‌جمهور وقت روسیه در اوایل دهه ۱۹۹۰ میلادی این ایده غالب وجود داشت که استقلال جمهوری‌های فدرال اتحاد جماهیر شوروی (به ویژه جمهوری‌های آسیای مرکزی) روسیه را از شر سرزمین‌هایی که منابع آن کشور را از بین می‌بردند آزاد می‌کند. با این وجود، با گذشت زمان آسودگی روسیه برای از دست دادن زمین و نفوذ به خشم و ناامیدی تبدیل شد.

علاوه بر ۱۵ کشور به رسمیت شناخته شده بین‌المللی که به دنبال هویت خود بودند؛ فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی "حاشیه" یا نوار‌های سرزمینی بر جای گذاشت که منشاء آن در ساختار سیاسی (مانند ماتریوشکا‌های خودکفا) دولت شوروی بود. این "حاشیه ها" فضا‌هایی با "درگیری‌های منجمد" بودند که در سطح بین‌المللی به رسمیت شناخته نشدند و از لحاظ نظری به یکی از آن دولت‌های جدید که در واقع هیچ کنترلی بر آن مناطق نداشتند به ارث رسیدند.

در ابتدا، فضا‌های ناشناخته آبخازیا و اوستیای جنوبی در گرجستان وجود داشتند. ترانس نیستریا در مولداوی و قره باغ کوهستانی در جمهوری آذربایجان قرار داشتند اگرچه آخرین مورد (قره باغ کوهستانی) به محل درگیری و اختلاف گسترده‌تر میان ارمنستان و جمهوری آذربایجان تبدیل شد. با این وجود، امنیت و بقای دیگران به روسیه بستگی داشت و هنوز هم بستگی دارد. هر یک از آن سرزمین‌ها پیشینه تاریخی و سیاسی خود را داشتند و دارند و در آبخازیا و اوستیای جنوبی زبان‌های خود را داشتند.

روسیه برای سالیان متمادی خود را به عنوان بخشی از راه‌حل درگیری‌ها در قالب شرکت‌کننده در گفتگو‌ها و میانجی‌گر و هم‌چنین مشارکت‌کننده در ماموریت‌های حافظ صلح با مشروعیت بین‌المللی نشان داد، اما هیچ یک از مناطق تحت اختلاف هرگز در کشور‌های تازه استقلال یافته پس از شوروی ادغام نشدند.

درگیری‌هایی که سالیان متمادی خاموش بودند در سال ۲۰۰۸ میلادی پس از تهاجم مسلحانه گرجستان علیه جدایی طلبان اوستیای جنوبی دوباره فعال شد. روسیه پس از مداخله نظامی خود اوستیای جنوبی و آبخازیا را به عنوان یک کشور برسمیت شناخت و در نتیجه مانع از ادغام مجدد آن مناطق در گرجستان شد. بدین ترتیب، چشم‌انداز ادغام مجدد که تا آن زمان هدف تمام جمهوری‌های "حاشیه" اتحاد جماهیر شوروی بود آشکارا جای خود را به مدل تازه‌ای داد که به مسکو فرصت بیش‌تری برای تقویت نفوذ بر همسایگان‌اش را می‌داد.

روسیه از سال ۲۰۱۴ میلادی در نتیجه اقدامات بی‌ثبات کننده خود موارد دیگری را نیز به درگیری‌هایی به ارث رسیده از اتحاد جماهیر شوروی افزود. روسیه با ضمیمه کردن کریمه به خاک خود و برداشتن بخش‌هایی از استان‌های اوکراینی دونتسک، لوهانسک، خرسون و زاپوریژژیا از کی‌یف؛ اکنون در تلاش است تا نقشه اروپا را برای منافع خود تعریف مجدد کند.

پیش از تاریخ ۲۴ فوریه ۲۰۲۲ میلادی تاریخی که آغاز مرحله تازه‌ای را نشان می‌دهد سفر در مناطق مشکل‌ساز اتحاد جماهیر شوروی امکان مشاهده گسترش آن درگیری‌ها را در عرصه میدانی فراهم می‌ساخت. در آن بازه زمانی فواصل جغرافیایی بین سرزمین‌های شناخته شده و ناشناخته سیاسی یا نظامی ایجاد شده بود و سفر به یک هزارتو تبدیل شد.

در سال ۲۰۰۸ میلادی اوستیای جنوبی از گرجستان بیگانه شد. من خانواده‌ای از تسخینوالی (پایتخت اوستیای جنوبی) را به یاد می‌آورم که هرگز نتوانستند تعمیر حمام خود را به پایان برسانند، زیرا آجرکارانی که این کار را انجام می‌دادند در تکویانی (در قلمروی تحت کنترل گرجستان) زندگی می‌کردند. ناگهان آجرکاران در ۱۸ کیلومتری که هر روز طی می‌کردند سدی غیرقابل عبور را مشاهده کردند. در یک طرف آجر‌ها و کارگران قرار داشتند و در طرف دیگر ابزار‌های کارشان.

در سال ۲۰۱۴ میلادی پیچ و خم‌ها چند برابر شدند. سفر قانونی از کی‌یف به کریمه یا مناطق طرفدار استقلال دونباس نیاز به پیمودن مسیر‌های انحرافی طولانی داشت حتی بین مکان‌هایی که از نظر فیزیکی تنها ده کیلومتر از یکدیگر فاصله داشتند، اما از آن پس باید صد‌ها کیلومتر را برای رسیده به آن نقاط می‌پیمودید. در مقابل، مداخله نظامی مسکو همچنین میان‌بر‌های مخاطره‌آمیزی را بین روسیه و دونباس بدون وجود گمرک یا مرز ایجاد کرد.

از سال ۲۰۲۲ میلادی هزارتو‌ها بسیار گسترده‌تر شده و فضا‌هایی را تکه تکه می‌کنند که براساس دیدگاه جهانی‌سازی شکست خورده میخائیل گورباچف (آخرین رهبر اتحاد جماهیر شوروی) باید در یک "خانه مشترک" اروپایی از اقیانوس آرام تا اقیانوس اطلس ادغام می‌شدند. امروزه برای رفتن از مسکو به غرب اروپا روس‌ها باید در ترکیه یا ارمنستان توقف کنند و اگر حملات پهپادی ترافیک هوایی را از فرودگاه مسکو به مناطق دیگر در شرق روسیه بکشانند این مسیر‌ها در آینده می‌توانند پرپیچ و خم‌تر نیز شوند.

روسیه در سرزمین‌های آشفته اتحاد جماهیر شوروی سابق خود را به عنوان ناجی معرفی می‌کند. مسکو گذرنامه‌های روسی را بین ساکنان آن مناطق توزیع می‌کند، حقوق بازنشستگی آنان را می‌پردازد و از آنان برای مشارکت در نظام آموزشی و شغلی استقبال می‌کند و بودجه‌های محلی را حفظ کرده است. با این وجود، من در بسیاری از مناطق به ظاهر "نجات یافته" به طور محرمانه با اعضای تاثیرگذار جوامع محلی صحبت کردم. پیام آنان مشخص بود: "می دانیم که روس‌ها برای کمک به ما نیامده اند". این سخنان که با درماندگی به زبان می‌آیند زمانی آشکار شدند که برای بازگشت به مذاکرات شکست خورده دیر شده بود و تا حدی به این دلیل که غرب نمی‌خواست واقعیت‌هایی را که از فروپاشی رسمی اتحاد جماهیر شوروی جان سالم به در برد در نظر بگیرد.

سال‌ها سفر در فضا‌های آشفته اتحاد جماهیر شوروی به من این فرصت را داد تا مشاهده کنم که وارثان آن کشور ناپدید نشده (اتحاد جماهیر شوروی) چگونه خود و جهان اطراف شان را درک می‌کنند. اکنون که جنگ روسیه علیه اوکراین و پیامد‌های سیاسی و دیپلماتیک آن دسترسی به این سرزمین‌ها را دشوارتر کرده یادآوری مشکلات و انتخاب‌هایی که شهروندان اتحاد جماهیر شوروی سابق با آن مواجه بودند و هم چنان با آن مواجه هستند مفید خواهد بود.

bato-adv
bato-adv
bato-adv