باید انتظار همکاری بیشتری میان اسرائیل و تشکیلات امنیتی و خرابکارانه آن با ناوگان پنجم نیروی دریایی آمریکا و سنتکام را داشت. البته که در این زمینه بدون تردید توانمندیهای جاسوسی و پهپادی اسرائیل نیز به نحو آشکارتری به کمک تشکیلات مذکور و محور رقبای منطقهای ایران خواهند آمد.
فرارو- "الی کوهن"، وزیر خارجه رژیم اسرائیل به تازگی در سفری، عازم بحرین شد و علاوه بر دیدار با مقامهای ارشد این کشورِ حاشیه خلیج فارس، به صورت رسمی سفارت اسرائیل در منامه را نیز افتتاح کرد.
به گزارش فرارو؛ قدامی که تحلیل و تفسیرهای مختلفی را برانگیخته و بسیاری به طور خاص به طرح این سوال میپردازند که عمده محرکهای اسرائیل در افتتاح سفارتش در بحرین آن هم در شرایطی که منطقه غرب آسیا دستخوش روندهای تازهای از تحولات راهبردی و ژئوپلیتیک شده، چیست؟ جهت پاسخ به این پرسش، به نظر میرسد که اسرائیل در پسِ اقدام اخیر خود، تحت تاثیر ۶ محرک و هدف عمده بوده است.
اسرائیل با واسطهگری دولت آمریکا در مدت اخیر تلاشهای فراوانی را جهت پیشبرد دستور کار عادیسازی روابط با عربستان سعودی انجام داده است. با این حال، هزینههای سنگین برای سعودیها و در عین اتخاذ روندها و رویههای تازه در سیاست خارجی این کشور سبب شد تا ریاض فعلا گزینه عادیسازی روابط با تل آویو را در چهارچوب منافع راهبردی خود نبیند.
گزارهای که اگر محقق میشد، مخصوصا با توجه به جایگاه ویژه عربستان در جهان اسلام، میتوانست یک سکوی پرتاب واقعی برای اسرائیل باشد و عملا روند انعقاد توافقات عادیسازی روابط با دیگر کشورهای عربی را نیز تا حد زیادی تسهیل کند. با این حال، به بن بست خوردن این پروژه، عملا اسرائیل را بر آن داشته تا با یک اقدام دیپلماتیک در قالب افتتاح سفارتخانه خود در منامه، نوعی پیروزی را برای خودش در عرصه سیاست منطقهای رقم بزند. موضوعی که مخصوصا به دنبال حفظ وجهه تل آویو در عرصه معادلات منطقهای و بینالمللی نیز بوده است.
بر کسی پوشیده نیست که دولت نتانیاهو با بحرانهای متعدد سیاسی، اجتماعی و منطقهای رو به رو شده است. بحرانهایی که سطح و گسترده آنها به قدری وسیع بوده که حتی برخی چهرههای ارشد رژیم اسرائیل به صراحت از احتمال فروپاشی اسرائیل و یا اوجگیری یک جنگ داخلی در آن خبر دادهاند. در این فضا، نتانیاهو و تندروهای حاضر در دولت وی عملا دست به هر اقدامی میزنند تا شرایط را در اراضی اشغالی عادی جلوه دهند.
در این چهارچوب، اقدام اخیر رژیم اسرائیل در افتتاح سفارت خود در بحرین نیز تا حدی معطوف به پرت کردن حواس افکار عمومی در اراضی اشغالی و همچنین در منطقه از واقعیتهای مرتبط با اسرائیلِ کنونی بوده است. مانور گسترده جریانهای رسانهایِ حامی دولت نتانیاهو با محوریت واقعه مذکور نیز خود سندی روشن در این رابطه است.///
جالب است که مدت اخیر، تحلیل و تفسیرهای مختلفی در مورد اراده رژیم اسرائیل جهت شهرکسازی برای یهودیان مستقر در بحرین مطرح شده است. در واقع، اینطور گفته شده که ظاهرا تلآویو برنامه اقتصادی مشخصی جهت شهرکسازی برای یهودیان حاضر در بحرین دارد و این پروژه را در همکاری با مقامهای بحرینی به پیش میبرد.
در این فضا، افتتاح سفارت اسرائیل در منامه، خود مقدمه و کاتالیزور قابل توجهی جهت پیشبرد پروژه مذکور است و میتواند تا حد زیادی موانع در این مسیر را هم برای تلآویو و هم منامه از بین ببرد. البته که اسرائیل از این اقدام خود اهداف گستردهتری را دنبال میکند که این اهداف بعضا با رویکردهای نظام سیاسی آل خلیفه در عرصه حکمرانی این کشور نیز قرابتها و زمینههای مشترکی دارند.
یکی از اصلیترین مولفههایی که بحرین و اسرائیل را به یکدیگر نزدیک کرده و میکند، مخالفت آنها با ایران و سیاستهای این کشور است. در این چهارچوب اسرائیل مدت هاست که بحرین را یک هدف مهم و فرصتزا برای تقابل با ایران میبیند و حتی قبل از اینکه عادیسازی روابط دو طرف به نحوی آشکار اعلام شود، پیوندهای پنهان زیادی میان دو طرف (بر اساس گزارشهای خبری مختلف) برقرار بوده است.
در این چهارچوب، اسرائیل هم در تقویت سیاستهای ضدایرانی خود با رژیم بحرین به توسعه همکاریهایش میپردازد و هم به طور خاص در شرایط کنونی که روابط ایران و کشورهای عربی مسیر تنشزدایی را سپری میکند، به بحرین به مثابه کشوری که میتواند زمینه را برای اوجگیری برخی سوتفاهمها در روابط ایران و اعراب فراهم کند، مینگرد. موضوعی که از هر نظر برای اسرائیل سود قابل توجهی دارد.
در عین حال، باید توجه داشت که تلآویو پیشتر نیز در قالب برنامهای گام به گام، به کشورهای مجاور با مرزهای شمالی کشورمان نفوذ کرده و هم در جمهوری آذربایجان و هم ترکمنستان، اقدام به افتتاح سفارتخانه و مراکز دیپلماتیک کرده است.
اگر این موضوع را در کنار نفوذ اسرائیل در کردستان عراق و اقدامات مخرب چند سال اخیر آن در این منطقه علیه کشورمان قرار دهیم، یک نکته بیش از همه خودنمایی میکند و آن هم این است که افتتاح اخیر سفارت اسرائیل در منامه بحرین، تنها بخشی از یک پازل بزرگتر از طرح کلان اسرائیلیها جهت تقابل با ایران است.
بحرین میزبان ناوگان پنجم نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا است و البته که تشکیلات نظامی منطقهای آمریکا نیز بحرین را منطقهای حساس برای خود در نظر میگیرند. در این چهارچوب هیچ عجیب نیست اگر بگوییم بحرین در واقع یکی از اتاق فکرهای اصلی جریانهای مخالف با ایران در سطح منطقه است.
از این رو، افتتاح سفارت اسرائیل در منامه، این امکان را به اسرائیلیها میدهد تا به نحو منسجمتری با طیف رقیب و مخالف با ایران همکاری و همراهی داشته باشند. اهمیت این مساله وقتی روشن میشود که بدانیم دولت بایدن در قالب طرحها و ابتکارات مختلفی، به دنبال افزایش حضور نظامی خود در منطقه خلیج فارس و دریای عمان از رهگذر طرحهایی نظیر استقرار نیروهای نظامی آمریکایی در کشتیهای تجاری جهت مقابله با آنچه ایجاد مزاحمت از سوی ایران برای این کشتیها عنوان میشود، است.
به بیان سادهتر، زین پس باید انتظار همکاری بیشتر میان اسرائیل و تشکیلات امنیتی و خرابکارانه آن با ناوگان پنجم نیروی دریایی آمریکا و سنتکام را داشت. البته که در این زمینه بدون تردید توانمندیهای جاسوسی و پهپادی اسرائیل نیز به نحو آشکار تری به کمک تشکیلات مذکور و محور رقبای منطقهای ایران خواهند آمد.
در نهایت باید گفت که اسرائیل در سالها و ماههای گذشته به طور خاص با یک بن بست تمامعیار جهت پیشبرد توافق ابراهیم نیز رو به رو شده است و نتوانسته باشگاه کشورهایی که اقدام به عادیسازی روابط با اسرائیل میکنند را افزایش دهد. در نتیجه، شاهد آن بودهایم که توافق ابراهیم دچار نوعی رکود شده بود و حتی برخی از مرگ این توافق سخن میگفتند.
با این حال، اسرائیل با اقدام اخیر خود در افتتاح سفارتش در منامه بحرین و تاکید فراوان بر توافق ابراهیم، عملا به صورت موقت هم که شده از تداوم حیات این توافق سخن گفت و از جدی شدن گزاره اعلام مرگ آن در شرایط کنونی جلوگیری کرد. موضوعی که خود حامل منافع راهبردی برای اسرائیل است.