اگر شریک عاطفیتان تنها وقتهایی که به شما نیاز دارد به سراغتان میآید، مثلاً زمانی که روز بدی در سر کارش داشته یا زمانی که مشکلات دیگری پیدا کرده، این امر نشانهی خوبی نیست. ممکن است شریک عاطفیتان از شما برای گرفتن توجه استفاده میکند، اما اهمیتی برای نیازهای شما قائل نباشد.
پایان دادن به رابطه عاطفی کار سادهای نیست و این امر زمانی به مراتب دشوارتر میشود که رابطه طولانی بوده باشد. با این حال، اگر متوجه شدهاید که رابطه عاطفیتان دیگر شما را خوشحال نمیکند، و حتی از آن بدتر، شما را اذیت و افسرده میکند، بهتر است از شریک عاطفی تان، علیرغم رابطهی طولانیای که با او داشته اید، دل بکنید.
به گزارش روزیاتو، در ادامه از نشانههایی خواهیم گفت که میگویند وقتش رسیده رابطه عاطفی خود را تمام کنید.
بر اساس تحقیقات، به طور متوسط یک چهارم زوجها پس از تمام کردن رابطهی خود، بار دیگر به پیش هم بازمی گردند. و این امر ممکن است به شکل گیری چرخهای بیپایان از یک رابطهی عاطفی ناپیوسته بیانجامد، رابطهای که دائماً قطع میشود و دوباره از سر گرفته میشود.
ممکن است خودتان را مقصر بدانید و تصمیم بگیرید یک فرصت دیگر به شریک عاطفی سابقتان بدهید، یا از تمام کردن رابطه و پیدا کردن فردی جدید ترس داشته باشید. اما شکستن این چرخه از اهمیت زیادی برخوردار است، چرا که چنین رابطهای احتمالاً برای نه شما و نه شریک عاطفیتان هیچ فایدهای ندارد.
زوجهایی که مکرراً از یکدیگر جدا میشوند و دوباره باهم آشتی میکنند، در مقایسه با زوجهایی که اینگونه نیستند، بیشتر باهم مشاجره میکنند، بیشتر از آینده نامطمئناند و رضایتمندی کمتری از رابطهی خود دارند. با این حال، برخی زوجها هم هستند که با گذشت زمان، رابطهی آنها ثبات بیشتری پیدا میکند. بنابراین هر زمان که خواستید به شریک عاطفی سابقتان بازگردید، باید از خودتان بپرسید که آیا ارزشش را دارد که وارد چرخهای شوید که ممکن است خوشحالتان نکند.
دوست نداشتن خود در یک رابطه عاطفی میتواند وضعیتی خسته کننده رقم بزند، بخصوص اگر کسی که به واسطهی شریک عاطفیتان تبدیل به او شدهاید را دوست نداشته باشید. شاید شریک عاطفیتان باعث شده میان شما و خانوادهتان که علاقهی زیادی به آنها دارید فاصله بیافتد، یا انگیزهتان برای دستیابی به اهدافتان کمتر شده است. اگر شریک عاطفیتان به جای آنکه انگیزه بخش و حامیتان باشد، دائماً به هر طریقی روحیهتان را بد میکند، وقتش رسیده او را از زندگی خود حذف کنید.
اگر شریک عاطفیتان رفتارهایی دارد که آنها را دوست ندارید، ایرادی ندارد که دربارهی این موضوع با او صحبت کنید، چرا که این کار میتواند به بهبود رابطهتان کمک کند. اما این با زمانی که شریک عاطفیتان شخصیت شما را هدف انتقاد قرار دهد، به کلی متفاوت است.
شریک عاطفیتان با این کار میگوید که از شما ناامید شده، شما را مقصر میداند و انتظار ندارد خودتان را به فرد بهتری تغییر دهید. در اغلب موارد، هر حرفی به این افراد برمی خورد و آنها احساس میکنند باید از غرور خود دفاع کنند. این امر میتواند منجر به از میان رفتن حس احترام میان شما و شریک عاطفیتان شود و شما را درگیر احساس حقارت کند. بنابراین اگر متوجه شدهاید که این اتفاق زیاد رخ میدهد و راهی برای توقف کردن آن وجود ندارد، شاید بهتر باشد شریک عاطفیتان را ترک کنید.
ترس از تنهایی دلیل خوبی برای ماندن در یک رابطه نیست، بخصوص اگر نشانههایی وجود داشته باشد که شریک عاطفیتان فرد مناسبی برای شما نیست و در رابطهی خود احساس شادی نکنید. پژوهشها نشان داده کسانی که از تنهایی میترسند، صرفاً برای آنکه در رابطه باشند، با هر طور شریک عاطفیای کنار میآیند. با این حال، این امر کمکی به بهتر شدن وضع نمیکند و این ترس شما تمام کردن رابطهای که رضایتبخش نیست را دشوارتر میکند.
اگر دائماً به این فکر میکنید که قبلاً چقدر با شریک عاطفیتان به شما خوش میگذشت و از بودن در کنارش احساس شادی میکردید، اما حالا دیگر آنچنان از رابطهی خود لذت نمیبرید، این امر یک نشانهی هشدار دهنده است. اگر کسی که شریک عاطفیتان قبلاً بود یا رابطهای که قبلاً با او داشتید را بیشتر از آنچه که حالا هست دوست دارید و این تنها چیزی است که مانع شما برای پایان دادن به رابطهتان شده، باید بدانید که این کار شادیای به شما نمیبخشد. به همین دلیل باید میان چیزهایی که از دست رفته و دیگر بازنمی گردد، با چه چیزهایی که حالا وجود دارد و ارزش ماندن را دارد، تمایز قائل شوید.
بعضی افراد لحظهای جذاب و دوست داشتنیاند و لحظهای بعد یکباره از کوره میروند. این رفتار میتواند شما را درگیر ترس کند و باعث میشود وقتی پیش شریک عاطفیتان هستید احساس کنید که دائماً باید مراقب باشید تا کوچکترین چیزی او را خشمگین نکند. این بدان معنی است که شریک عاطفی شما از نظر عاطفی فرد بیثباتی است.
علت این امر میتواند اضطراب، نگرانی یا مشکل کنترل خشم باشد. این مسائل قابل حل اند. اما اگر شریک عاطفیتان این امر را مشکل نمیداند و تمایلی به کار کردن روی خود ندارد، باید این رابطه که در آن دائماً احساس ترس و سردرگمی میکنید را ترک کنید.
وقتی تازه با کسی آشنا شده اید، قابل درک است که فوراً با او برای صحبت دربارهی خود و زندگیتان و فاش کردن شخصیترین رازهایتان احساس راحتی نکنید. در این حالت، مکالمات شما حول چیزهای سادهتری مانند سرگرمیها یا شغلتان خواهد بود. اما با گذشت زمان، طبیعی است که شما و شریک عاطفیتان به هم نزدیکتر شوید، یعنی دیگر از نشان دادن وجه آسیب پذیرتر خود و صحبت دربارهی مسائل جدیتر ترسی نداشته باشید.
اگر مدت زیادی است که با کسی در رابطه هستید و هنوز به این مرحله نرسیده اید، ممکن است نشانهی این باشد که شریک عاطفیتان فرد مناسبی برای شما نیست. ممکن است به این دلیل باشد که او احساس ناامنی روانی میکند، یا به این خاطر که در گذشته بعد از فاش کردن درونیات خود برای کسی، از سوی او طرد شده. اما اگر دائماً به شریک عاطفیتان نشان میدهید که میخواهید رابطهی عمیقتری با او داشته باشید اما این رفتار را متقابلاً از او نمیبینید، ممکن است معنایش این باشد که فرد مناسب شما جای دیگری منتظرتان است.
اگر شریک عاطفیتان تنها وقتهایی که به شما نیاز دارد به سراغتان میآید، مثلاً زمانی که روز بدی در سر کارش داشته یا زمانی که مشکلات دیگری پیدا کرده، این امر نشانهی خوبی نیست. ممکن است شریک عاطفیتان از شما برای گرفتن توجه استفاده میکند، اما اهمیتی برای نیازهای شما قائل نباشد. و اگر همهی کارهای رابطهتان را دائماً شما انجام میدهید و در حالی از شریک عاطفیتان حمایت میکنید که او این کار را برای شما انجام نمیدهد، ممکن است گرفتار یک رابطهی سمی شده باشید.
اگر شریک عاطفیتان شما را تهدید میکند که ترکتان خواهد کرد، مثلاً در حین دعواهایتان، یا زمانی که نمیتواند شما را وادار به انجام کاری که میخواهد کند، ممکن است این رفتار او نوعی بازی با احساسات باشد. شریک عاطفیتان از ترس شما از ترک شدن، برای کنترل شما استفاده میکند. این رفتار کنترلگرانه ممکن است به جنبههای مختلف زندگیتان تسری پیدا کند، به همین دلیل بسیار مهم است که آن را تشخیص دهید و پیش از آسیب دیدن، متوقفش کنید.
اگر اتفاق مثبتی در زندگیتان رخ داده، اما دیگر حتی از ذهنتان هم نمیگذرد که آن را با شریک عاطفیتان در میان بگذارید، ممکن است نشانهی این باشد که رابطهتان دچار مشکل شده. این امر ممکن است بدان معنی باشد که احساس میکنید شادی شما به شریک عاطفیتان ربطی ندارد، چون او به اندازهی قبل به شما اهمیت نمیدهد. اگر واقعاً اینگونه باشد و او زمانی که به موفقیتی دست پیدا میکنید، خالصانه شما را تشویق نمیکند و برایتان خوشحال نمیشود، ممکن است زمان پایان دادن به این رابطه رسیده باشد.