سردار علایی گفت: روزهای اول جنگ مردم شعار موشک جواب موشک میدادند و موشک ما آرپیجی۷ بود که ۳۰۰ متر برد داشت. الآن یکی از حرفهای آمریکاییها و اروپاییها با ما این است که چرا موشک دارید و خودتان هم بلد هستید و میسازید. بعضی وقتها که میخواهند ما را مسخره کنند میگویند شما که میگویید موشکساز هستید، چرا خودرو شما این است؟
فرمانده پیشین نیروی دریایی سپاه گفت: امام خمینی اصلی داشت که در به وجود آوردن انقلاب و بعد تا آخر ادامه داد. آن اصل این بود که مردم منشأ و منبع قدرت هستند. به مردم باید اعتنا کرد؛ مردم قدرتزا هستند.
به گزارش جماران، سردار حسین علایی در نشست «الگوی تعامل میان دولت، مردم و نظامیان در دوران دفاع مقدس» مؤسسه مطالعات دین و اقتصاد، با اشاره به اینکه امام توانست جنگ را به گونهای مدیریت و رهبری کند که دشمن به هدفش نرسید و در نهایت ایران پیروز میدان بود، گفت: صدام حسین با آمادگی کامل جنگ را شروع کرد؛ یعنی این طور نبود که فرض کنید یک دفعه تصمیم بگیرد امشب یا فردا حمله کند. به نظر من حزب بعثت عراق وقتی که دید انقلاب در ایران دارد به پیروزی میرسد، تصمیم گرفت به ایران حمله کند. یعنی حتی به صدام حسین هم خیلی ارتباط پیدا نمیکند؛ صدام حسین بعد از رئیس جمهوری مجری این طرح شد.
فرمانده پیشین نیروی دریایی سپاه افزود: آنها وقوع انقلاب در ایران را یک فرصت میدانست که بتوانند با استفاده از آن یک مسأله ژئوپلیتیک عراق را به نفع خودشان حل کنند. به همین خاطر از روزی که انقلاب پیروز شد عراقیها اخلال میکردند، حملات مرزی داشتند، پاسگاهها را میزدند و حداقل نزدیک ۵۰۰ تجاوز عراق را وزارت خارجه ما به سازمان ملل گزارش کرده است.
وقتی آقای دکتر یزدی به عنوان وزیر خارجه به هاوانا میرود، دکتر یزدی است که درخواست ملاقات میکند. یعنی عراقیها درخواستی برای مذاکره با ما نداشتند؛ بر خلاف چیزی که بعدا خیلی مطرح شد که عراقیها به آقای دعایی گفته بودند ما میخواهیم مسائل را حل کنیم و ایران نپذیرفت.
وی با تأکید بر اینکه خاطرات دکتر یزدی را حتما بخوانید، اظهار داشت: ایشان میگوید ما که آنجا رفتیم، به وزیر خارجه عراق گفتم یک وقت هماهنگ کن تا ما صدام حسین صحبت کنیم و سعدون حمادی این کار را نکرد. میگوید من با نماینده عراق در سازمان ملل صحبت کردم و او وقت گذاشت. بعد از این ملاقات نماینده عراق در سازمان ملل به صدام میگوید مثل اینکه مشکلات دارد حل میشود، صدام پاسخ میدهد ما یک فرصت تاریخی به دست آوردهایم که هر ۱۰۰ سال یک بار هم معلوم نیست اتفاق بیفتد. یعنی آنها سال ۵۸ تصمیم به جنگ گرفته بودند.
سردار علایی تأکید کرد: کشوری که میخواهد جنگ را آغاز کند حتما باید آماده باشد؛ این طور نیست که صرف اینکه بگوید طرف مقابل من آمادگی و توان ندارد، برای پیروزی من کفایت میکند. انقلاب که پیروز شد، عراق هشت لشکر داشته و ایران هم هشت لشکر داشته است؛ از روزی که انقلاب پیروز میشود تا روز شروع جنگ چهار لشکر اضافه میکند. بنابر این علامت این است که آنها «تمرکز توان» برای یک جنگ دادهاند. عراق حمله کرد و میتوانیم بگوییم ایران هم اصلا آمادگی نداشت. دلیلش این است که عراق هر جایی که حمله کرد به داخل کشور آمد. اتفاقا پیشروی عراق در جایی کند بود که نیروهای مسلح ما حضور نداشتند.
وی تصریح کرد: در خرمشهر ۳۴ روز معطل شد و حضور و زندگی مردم آنها را معطل نگه داشت. در گیلانغرب، سرپل زهاب، مهران و جاهای مختلف، هر جایی که مردم بودند عراقیها نتوانستند به سرعت حرکت کنند. جایی که فقط نظامیها بودند به سرعت حرکت کردند؛ مثل فکه که تا پل نادری آمدند. نتیجه اینکه حضور و زندگی مردم در مرزها امنیتزا است. بعضیها فکر میکنند مردم اگر در جاهایی باشند دست و پاگیر و مزاحم دفاع هستند، جنگ به ما میگوید هر جایی که مردم حضور داشتند، مزاحم دشمن بودند.
فرمانده پیشین سپاه پاسداران اظهار داشت: نکته بعدی این است که وقتی جنگ شروع شد هیچ کسی نمیگفت ما الآن قدرتی هستیم که عراق را میزنیم و میرود؛ بحث همه این بود که چطوری جلوی ادامه پیشرویهای ارتش عراق را بگیریم. حتی در جنوب اهواز جلوی تانکهای عراق آب انداختند؛ یعنی ما نه تجهیزات داشتیم و نه نیروی سازمان یافتهای که بتوانند جلوی ارتش عراق را بگیرند. اما یک اتفاق بزرگ افتاد و باید به روح امام درود بفرستم که گرچه هیچ موقع نظامی نبود، ولی استراتژیست بود و میفهمید چه کار باید کند.
وی افزود: او اصلی داشت که در به وجود آوردن انقلاب و بعد تا آخر ادامه داد. آن اصل این بود که «مردم منشأ و منبع قدرت هستند. به مردم باید اعتنا کرد؛ مردم قدرتزا هستند.» او به مردم اعتماد داشت و مردم هم او را دوست داشتند و اعتماد داشتند. امام گفت ارتش و نظامیان به جنگ بروند، اما جنگ فقط وظیفه نیروهای مسلح نیست. فتوا داد و نظر یک مرجع تقلید را اعلام کرد که جنگ واجب کفایی است و هرکه میتواند به جنگ برود. این نظر منشأ قدرت ملی ایران بود. خیلی از آدمهایی که به جنگ آمدند، قبل از آن تفنگ ندیده بودند، خیلی از آنها سربازی هم نرفته بودند، ولی متن مردم وارد جنگ شد.
سردار علایی بادآور شد: نکته جالب این است که امام نگفت مردم در ارتش رسمی کشور آماده شوند. چون ارتش رسمی کشور ساختاری دارد و آدمهایی که میروند همان شکل را میگیرند. امام میخواست قدرت و پتانسیل مردم با همه استعدادش شکوفا شود و خودشان بدانند چطوری بهتر سازمان پیدا میکنند و بهتر میتوانند بجنگند. به احزاب و گروهها هم اجازه داد و هرکسی میخواست به جنگ برود منعی نداشت. مثلا فدائیان اسلام برای خودشان جبهه گرفتند و مردم هم اجازه پیدا کردند خودشان را سازماندهی کنند.
وی تأکید کرد: امام اجازه داد مردم با تفکر، قومیت، زبان، آداب و فرهنگ خودشان در جبهه سازماندهی شوند. حول نفری که پیشتازتر، واردتر، ایثارگرتر، باانگیزهتر متخصصتر از بقیه بود، تشکیلات درست میشد. مثلا حسین خرازی فرمانده لشکر امام حسین (ع) بود و بچههای استان اصفهان دو او سازماندهی شدند. بچههای نجفآباد دور احمد کاظمی سازماندهی شدند. یعنی ظرف یک سال قدرت رزمی این تشکیلات مردم از ارتش بیشتر شد.
فرمانده پیشین نیروی دریایی سپاه یادآور شد: انواع جنگندههای مدرن شوروی در اختیار عراق بود و فرانسویها روزهای اول جنگ حتی هواپیما با خلبان به عراق دادند. اما آمریکاییها حاضر نشدند سلاحهایی که زمان شاه خریده بودیم و پولش را هم داده بودیم به ما بدهند.
بختیار در ۳۷ روزی که سر کار بود فقط در جهت تضعیف قدرت نظامی ایران کار کرد. اکثر قراردادهای نظامی زمان شاه، زمان بختیار لغو شدند. حتی دولت موقت بعد از پیروزی انقلاب گفتند ارتش ما زیادی بزرگ است و جزء صعفهای دولت موقت این بود که نگاه امنیت ملی به مسائل کشور نداشتند و حس تهدید از عراق نداشتند؛ بنی صدر هم نداشت.
وی افزود: مسألهای که وجود داشت این بود که امام به قدرت نیروهای مسلح موجود کشور اکتفا نکرد و فرمود هر جایی که ارتش ضعف دارد، مردم بروند. جالب این است که نیروهای داوطلب و سپاه در هیچ جایی به دست و پای ارتش نرفتند. همه کسانی که رئیس کشور هستند جرأت ندارند به مردم سلاح بدهند. آن موقع کشور حفاظت اطلاعات و اطلاعات نداشت. امام اینقدر به مردماعتماد داشت که گفت بروند و هر سلاحی میخواهند هم بگیرند. بنی صدر اعتقاد نداشت که به مردم سلاح بدهد و میگفتند اینها آموزش ندیدهاند و جنگ یک امرتخصصی است.
سردار علایی تأکید کرد: چیزی که در جنگ به ما قدرت داد این نگاه امام بود که دست مردم را باز بگذارید، مرم خودشان میدانند چه کار کنند. با این قدرتی که امام در جبههها ایجاد کرد و اجازه داد رزمندگان با سلیقه و فکر خودشان و تبدیل کردن جبهه به دانشگاه، پنج مهر سال ۶۰ عملیات شکست حصر آبادان را انجام دادیم و تمام خط عراق را این نیروها شکستند. ابتکار عمل ثامن الائمه (ع) که چطور با عراق بجنگیم را اینها مطرح کردند؛ که از شمال و جنوب کارون عقبه ارتش عراق را قطع کنیم. ارتش و سپاه مکمل شدند و یاد گرفتند با هم کار کنند.
وی افزود: انگیزه اینها این بود که دفاع بر ما واجب است و نباید در دفاع کشته شویم بلکه باید پیروز شویم؛ ولی معتقد بودند اگر ما در جنگیدن جانمان را از دست بدهیم، شهادت است و هیچ نگرانی ندارد. در عملیات طریق القدس استعداد اینها سه برابر شد، چون امام میدان را باز کرده بود.
بعد در عملیات فتح المبین چند برابر طریق القدس میروند و تا فکه را میگیرند. ولی همدیگر را تقویت میکردند و این طور نبود که اینها بگویند «من» و ارتش هم بگوید «من»؛ گفتند برای توسعه منها باید «ما» شوند. وقتی ما شدند، در فتح المبین تمام امکانات مورد نیاز بیت المقدس فراهم شد و تمام امکاناتی که میخواستیم را از زاغههای عراق به دست آوردیم.
فرمانده پیشین نیروی دریایی سپاه اظهار داشت: ظرف یک سال و نیم این نگاه توسعهای امام باعث شد که ما ارتشی متکی بر ابتکارات، ظرفیتها و تواناییهای مردم به وجود بیاوریم که قویتر از ارتش قبلی ما شد. هواپیما، تانک، هلیکوپتر و توپخانه نداشت، ولی در جنگ توپخانه به دست آورد و همین نیروهای مردمی از عراقیها هزار تانک و نفربر گرفتند که خودشان سازماندهی کردند و تقریبا در طول جنگ ۲۵۰۰ تانک و نفربر از عراق منهدم کردیم. این نگاه باعث شد در طول تاریخ ایران اولین ارتش ملی متکی بر استعداد، فهم و ظرفیت ایرانیان بدون آموزش و وابستگی خارجی ایجاد شد؛ به طوری که الآن این ظرفیت به گونهای شده که به ما میگویند چرا موشک دارید؟
وی افزود: روزهای اول جنگ مردم شعار موشک جواب موشک میدادند و موشک ما آرپیجی۷ بود که ۳۰۰ متر برد داشت. الآن یکی از حرفهای آمریکاییها و اروپاییها با ما این است که چرا موشک دارید و خودتان هم بلد هستید و میسازید. بعضی وقتها که میخواهند ما را مسخره کنند میگویند شما که میگویید موشکساز هستید، چرا خودرو شما این است؟ چه ربطی به هم دارد؟! ولی اگر به درد نمیخورد چرا اینقدر اصرار دارید که ایران موشک نداشته باشد؟
سردار علایی ادامه داد: روزهای اول جنگ به نیروی هوایی میگفتیم یک عکس بگیر تا وضعیت دشمن را بفهمیم. تا عملیات بیت المقدس بعضیها میتوانستند عکس بگیرند که خیلی هم مؤثر بود. بعد از بیت المقدس به افول رفتند و ما برتری هوایی را کاملا از دست دادیم و عراق بر آسمان ایران مسلط شد. آن موقع با هواپیمای بدون سرنشین به عنوان مدل تمرین تیراندازی میکردند.
همه تلاش میکردند که یکی دو تا از اینها به ما بدهید، ببینیم میتوانیم از اینها استفاده کنیم، دوربینی زیر آن ببندیم و از مواضع عراق عکس بگیرد. پهپادسازی ایران از اینجا شروع شد و الآن حرفشان این است که شما چرا پهپاد میسازید؟
وی تأکید کرد: توسعه اگر متکی بر اعتماد به مردم باشد و واگذاری اختیارات به مردم و اجازه دادن به مردم که خودشان سازمان بدهند، حداقل در جنگ ما یک توسعه نظامی عظیم پیدا کردیم. اگر حاصل جنگ غیر از اینکه تمامیت ارضی را حفظ کردیم، این باشد که ما الآن توانستهایم یک قدرتی از نظر نظامی پیدا کنیم که متکی به ظرفیتهای ملی است؛ این خیلی دستاورد بزرگی است. بزرگترین معضلی که الآن کشورهای مختلف دارند این است که قدرت نظامی دارند، ولی متکی به ظرفیتهای خودشان نیست.
فرمانده پیشین نیروی دریایی سپاه یادآور شد: سال اول جنگ مشکل ما این بود که هواپیما داشتیم، ولی نمیتوانست بدون پشتیبانی لجستیکی آمریکا پرواز کند. ما بیشترین هلیکوپتر را داشتیم، ولی کمترین پرواز هلیکوپتر را در زمان جنگ داشتیم. فداکاری خلبانهای هوانیروز را فراموش نمیکنیم، ولی ما هزار فروند هلیکوپتر داشتیم، اگر ۳۰۰ فروند آنها میتوانستند با تجهیزات عملیات کنند وضع ما خیلی تغییر میکرد.
وی با تأکید بر اینکه جنگ برای ما «توسعه نظامی ملی» ایجاد کرد، گفت: پس از جنگ یکی از توانمندیهایی که به آن افتخار میکنیم، همین قدرت نظامی است. قدرت نظامی ما به گونهای شده که میتوانیم گرانترین هواپیمای آمریکایی را هم با توانمندی خودمان در تنگه هرمز بزنیم و قدرت بازدارندگی ایجاد کنیم. من نمیگویم برویم بزنیم؛ من معتقدم باید از ظرفیت نظامی برای توسعه اقتصادی استفاده کنیم. مهمترین کاری که دولتها باید انجام بدهند، پرداختن به توسعه اقتصادی با همه ابعاد است. ولی قدرت نظامی میتواند مهمترین مؤلفه و پشتیبان توسعه اقتصادی برای کشور باشد.
سردار علایی افزود: نفوذ منطقهای بهترین عامل است برای اینکه شما با استفاده از این ظرفیت، توسعه را ایجاد کنید. من معتقدم الآن مهمترین وظیفه ما این است که به توسعه اقتصادی بپردازیم. ولی متأسفانه میبینید ما سند چشمانداز ۲۰ ساله را تصویب کردیم و در واقع باید توسعه اقتصادی اولویت اول ما میشد؛ من نگرانم ۱۴۰۴ که آخر زمان سند چشمانداز است، بگوییمای کاش نسبت ما با کشورهای منطقه مثل روز اول سند چشمانداز بود. ما باید در همه چیز جایگاه اول را پیدا میکردیم، ولی متأسفانه در این مسیر گام نگذاشتیم. البته در این شکی نیست که دیگران هم علیه ما برنامهریزی کردند، ولی ما باید این مسائل را حل میکردیم.
وی در پایان اظهار داشت: جنگ برای ما مشکلات و تخریبهای زیادی داشت، ولی دو دستاورد بزرگ از این جنگ داشتیم؛ یکی ظهور انسانهایی که تا ابد الگوی ما هستند و دومین دستاورد ما توسعه توان رزمی و نظامی بود که برای ما ماندگار شده و ما حالا باید این را پشتوانه اقتصاد بگذاریم. من گواهی میدهم که دولت هرچه توان داشت در خدمت جنگ گرفت. ان شاء الله کشور ما به جایی برسد که هیچ موقع نگوییم زندانی سیاسی داریم و هیچ موقع نگوییم اصلا زندانی داریم. یک موقع پیش آقای هاشمی شاهرودی رفتم و گفت در اسلام اصلا زندان و زندانی نداریم. دولت در زمان جنگ همه ظرفیتهایش را برای پشتیبانی از جنگ به کار گرفت.
فرمانده پیشین نیروی دریایی سپاه گفت: سرمایه اجتماعی ما دوران جنگ در اوج بود. چون مردم به صداقت امام و مسئولینشان اعتماد داشتند. امام و مسئولین کشور به مردم متکی بودند، از مردم نمیترسیدند و مردم را پشتوانه قدرت نظام میدانستند؛ نظام را مال مردم و مردم را پشتوانه قدرت میدانستند. اینها عواملی بود که میبینیم دوران دفاع مقدس به درخشانترین دوران افتخار مردم ایران تبدیل شده است.