روابط ایران و عربستان با ملاحظات متعددی همراه است. هدف اصلی عربستان این است که ضمن ایجاد رقابت منطقهای با ایالات متحده، امتیازات بیشتری را از این کشور بگیرند. عرب ها، پیش از این سعی داشتند با نزدیکی به روسیه، رقبای منطقهای ایجاد کنند، اما با اشتباه روسیه در قبال اوکراین، متوجه شدند که بهتر است به سمت چین، حرکت کرده و روی چین سرمایه گذاری کنند و از ابزار چین برای ایجاد رقابت با آمریکاییها استفاده کنند.
فرارو- ودانت پاتل، معاون سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا در یک نشست خبری در پاسخ به سوالی درباره بیانات روز گذشته مقام معظم رهبری درباره گسترش توافق ابراهیم که آن را «شرطبندی روی اسب بازنده» خواندند، گفت: «من فقط میگویم که مطمئن نیستم واقعا علاقهای به این دیدگاه در این باره داشته باشیم. فکر میکنیم این توافق میتواند به طور بالقوه، یک توافق دگرگونکننده عادیسازی روابط برای منطقه باشد.»
به گزارش فرارو، وی در بخشی دیگر از سخنان خود مدعی شد: «عادیسازیهای روابط با اسرائیل، برای مقابله با ایران است. منفعت واشنگتن از توافقهای عادیسازی روابط کشورهای عربی با اسرائیل، نقش آنها در مقابله با فعالیتهای ایران در منطقه است.»
این اظهارات در شرایطی مطرح میشود که وزارت خارجه آمریکا دوشنبه شب با این ادعا که ایران مانع بازدید بازرسان بینالمللی شده است، اعلام کرد که ایالات متحده به بازگشت به توافق هستهای فکر نمیکند. محمد اسلامی رئیس سازمان انرژی اتمی، روز چهارشنبه در خصوص بازرسان، گفت: «بازرسان اخراج شده از سه کشور اروپایی بودند که مرتب رفتار سیاسی تند دارند، و بازرسان آن کشورها را از لیست حذف کردیم. آژانس ۱۲۷ بازرس تایید شده در ایران دارد و این سه چهار نفر عددی در مقابل تعداد بازرسان رسمی نیستند. جوسازی در این مورد ناشی از رفتار سیاسی و عملیات روانی این کشورهاست که مرتب میگویند ایران مفاد برجام را یک طرفه انجام دهد و آنها کاری نکنند.»
بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل نیز مدعی شد که ایران مانع حصول توافق میان این رژیم و عربستان سعودی برای عادیسازی روابط نخواهد شد. این اظهارنظرها، پرسشهایی ایجاد میکند از جمله این که قرار است توافق ایران و ایالات متحده به چه مسیری برود و آیا سیاستهای عربستان و ایالات متحده در منطقه خاورمیانه تغییر کرده است؟ جلال ساداتیان، دیپلمات پیشین ایران در بریتانیا و مدیرکل پیشین شرق آسیای وزارت خارجه در گفتگو با فرارو به این پرسشها پاسخ داده است:
جلال ساداتیان به فرارو گفت: «مسئله برجام که اساسا تمام شده است و طرفین هم به خوبی میدانند برجام به آن شکل سابق، اصلا قابلیت احیا ندارد، بنابراین عنوان کردن این موضوع، از طرف آمریکاییها چیز جدیدی نیست. این موضوع حداقل تا زمان برگزاری انتخابات ایالات متحده، موضوعیت ندارد، چرا که آنان تصور میکنند اگر قرار باشد برجام رخ دهد، باید امتیازاتی بدهند که این امتیازات میتواند ابزار دست جمهوری خواهان برای حمله به دموکراتها باشد و بنابراین آنان به یک توافق موقت با کمترین هزینه رضایت داده اند. در حقیقت آمریکاییها هیچ هزینهای نداده اند و ماجرای آزادسازی گروگانها را نیز برای افزایش اعتبار دولت بایدن در انتخابات پیش رو، استفاده کرده اند.»
وی افزود: «عربستان با زیرکیهای بن سلمان، تشخیص داده که با توجه به روابطی که با چین دارد، میتواند از نفوذ چین در منطقه برای خنثی سازی مسئله ایران، استفاده کند. درواقع عربستان از فرصت نزدیکی با چین برای ایجاد شروطی در رابطه با ایران استفاده کرد. چین نیز به ایران پیشنهاد داد مسائل خود را با عربستان حل کند و به نوعی تنشهای عربستان با ایران با کمک واسطهگری چین حل شد. عربستان با این روش، سعی کرد از مشکلات احتمالی با ایران در آینده پیشگیری کرده و پروژه منطقهای خود را پیش ببرد.»
دیپلمات پیشین ایران در بریتانیا گفت: «روابط ایران و عربستان با ملاحظات متعددی همراه است. هدف اصلی عربستان این است که ضمن ایجاد رقابت منطقهای با ایالات متحده، امتیازات بیشتری را از این کشور بگیرند. عربها، پیش از این سعی داشتند با نزدیکی به روسیه، رقبای منطقهای ایجاد کنند، اما با اشتباه روسیه در قبال اوکراین، متوجه شدند که بهتر است به سمت چین، حرکت کرده و روی چین سرمایه گذاری کنند و از ابزار چین برای ایجاد رقابت با آمریکاییها استفاده کنند. عربستان سه مانع را سر راه امریکا قرار داده است: از یک سو به دنبال جذب سلاحهای پیشرفته است، از سوی دیگر مایل است به تکنولوژی هستهای دست پیدا کند و در نهایت مسائل فلسطین را نیز مسائلی مهم در جهت حل مشکلات در نظر گرفته اند. درواقع عربستانیها مایلند بیشترین امتیازات ممکن را از رابطه خود با ایالات متحده بگیرند.»
وی افزود: «آمریکاییها نیز به خوبی متوجه هستند که عربستانِ بن سلمانی، به دنبال بازی با آنان، برای کسب امتیازات بیشتر است. البته عربستان تصور میکند که اگر اسرائیل نیز همراهی کند، میتواند از دوستی با اسرائیل در راستای تامین امنیت خود استفاده کند و لابیهای اسرائیل و آمریکا را نیز با خود همراه کند. در حال حاضر عربستان در آمریکا سرمایه گذاریهایی دارد و آمریکا نیز در حوزههای مختلف در عربستان، سرمایه گذاریهای متعددی کرده است. طبیعیست که دو کشور مایل به لغو سطح همکاریهای خود نیستند.»
مدیرکل پیشین شرق آسیای وزارت خارجه گفت: «آمریکاییها واقعا به دنبال این بودند که به شکل نیابتی، گروههایی را در منطقه شکل داده و تقویت کنند و سپس خود، از منطقه خارج شوند، اما اکنون به نظر میرسد آمریکاییها تغییر رویکرد داده و پشیمان شده اند. آمریکاییها در حال برگشت به منطقه هستند، اما نه به شکل گسترده و مشابه با روشهای قبلی، بلکه بیشتر در قالب قراردادهای امنیتی جدید که با کشورهایی از جمله عربستان، بحرین و امثالهم منعقد میکنند. امریکاییها میتوانند با این روش، پایگاههای خود را در کشورهایی که توان مالی بالا دارند، تثبیت کنند. با این راهکار، ایالات متحده، هزینههای کمتری نیز پرداخت خواهد کرد.»
وی افزود: «سیاستهای جدید آمریکا در منطقه، تفاوتهایی مشهود با سالهای گذشته دارد. آمریکاییها، ابتدا تصور میکردند که باید تمرکز خود را از منطقه برداشته و عمده رقابت خود را به منطقه شرق دور ببرند و در آن جا با چینیها رقابت کنند. زمزمههای این سیاست به ویژه در زمان اوباما مطرح شد. آمریکا تصور میکرد با این روش، بهترین تصمیم را گرفته است. اما بعدها دیدند که چینیها در حال دور زدن آنان هستند. اکنون آمریکاییها سعی کرده اند هندیها را نیز فعال کنند. نتانیاهو در صحبتهای اخیر خود در سازمان ملل، حتی برای هند تعیین مسیر کرد. وی در خصوص مسیر تبادل تجاری هندیها مسیری را در نظر گرفته که عربستان، اسرائیل و مدیترانه در آن جای داشته باشند؛ بنابراین آنان به دنبال این هستند که مسیر «یک کمربند یک جاده چین» را دور بزنند.
مسائل اقتصادی از یک سو و تلاش برای پیشگیری از گسترش نفوذ چین در منطقه از سوی دیگر، در کنار تلاش برای اعتبار بخشی به حضور ایالات متحده در منطقه، آمریکاییها را به تجدید نظر در تصمیم گیریهای منطقهای در محدوده خاورمیانه سوق داده است. اما این تغییرات به هیچ وجه شباهتی به سالهای گذشته ندارد. آمریکا به دنبال افزایش آشکار تعداد پایگاههای نظامی خود در منطقه نیست. آمریکا طی سالهای پیش، هزینههای مادی سنگینی بابت پایگاههای نظامی خود در منطقه متحمل شده و در سیاستهای جدید، به دنبال این است که با هزینههای محلی و منطقهای بتواند اهداف چند بعدی خود را به پیش ببرد.»