تئوری اول، واسطهگری بودن بانکهاست. بانکها در این نقش از افراد سپرده گرفته و سپس این سپردهها را در قالب تسهیلات به افراد دیگر اعطا میکنند.
خلق پول توسط بانکها از جمله مواردی است که مدت زیادی است محل بحث کارشناسان و متخصصان حوزه پولی و بانکی بوده است. در خصوص اینکه بانکها با سپردههای افراد چه کرده و چگونه خلق پول میکنند نیز حدس و گمانها و همچنین نظریات بسیاری وجود دارد و بسیاری بانکها را مقصر اصلی تورم در کشور میدانند.
داوود سوری هفته گذشته در نشستی به بررسی سیستم بانکداری در کشور و همچنین پاسخ به شبهات موجود در این زمینه پرداخت که در ادامه با دقت بیشتری این موضوع بررسی میشود.
سوری در ابتدا به بررسی نظر مخالفان بنگاهداری بانکها پرداخت. این گروه معتقدند که بانکها مانند جاروبرقی منابع جامعه را بلعیده و صرف توسعه بنگاههای خود میکنند. برخی دیگر بر این عقیده اند که بانکها با خلق نقدینگی تورم را بر جامعه تحمیل کرده و با کمک منابعی که از طریق خلق پول ایجاد میکنند، بنگاههایی میسازند که ارزش آنها سریعتر از تورم رشد کرده و به این طریق، منافعی را با تحمیل هزینه بر جامعه برای خود ایجاد میکنند. به عقیده او، سه تئوری در خصوص نهاد بانکها مطرح است.
تئوری اول، واسطهگری بودن بانکهاست. بانکها در این نقش از افراد سپرده گرفته و سپس این سپردهها را در قالب تسهیلات به افراد دیگر اعطا میکنند. در این نقش، بانک در واقع سررسید کوتاهمدت را به سررسید بلندمدت تبدیل میکند. به بیان بهتر، در این نقش بانکها سپردههای کوتاهمدت را به سرمایهگذاریهای بلندمدت تبدیل میکند. ویژگی مهم این دیدگاه این است که در این شرایط بانک توانایی خلق پول ندارد.
نظریه دوم، نظریه ذخیره جزئی یا Fractional reserve است. در این دیدگاه، بانک همچنان نقش نظریه نخستین را دارد، و همچنان بانکها به تنهایی توانایی خلق پول ندارند، اما نکته اساسی این دیدگاه این است که بانکها بهصورت دستهجمعی توانایی خلق پول را خواهند داشت.
در این دیدگاه بانک پس از دریافت سپرده، ذخیره قانونی آن را به دولت داده و باقی آن را تسهیلات میدهد، دریافتکننده تسهیلات این سرمایه دریافتی را در بانکی دیگر سپردهگذاری کرده و بانک دوم پس از نگهداری نرخ ذخیره قانونی، به فرد دیگر تسهیلات میدهد و به این شکل پول جدید خلق میکند.
نظریه سوم هم نظریهای است که طرفداران آن معتقدند بانکها اصلا نیازی به جذب سپرده برای اعطای تسهیلات ندارند. در این دیدگاه بانکها به تنهایی نیز توانایی خلق پول دارند. در این دیدگاه بانک به عنوان خالق پول شناخته میشود و از اوایل قرن بیستم ظهور داشته است که برای مدتی کنار گذاشته شده بود. اما پس از دو بحران پولی و مالی قرن ۲۱، دوباره طرفداران خود را پیدا کرده است.
سوری پس از بررسی سه دیدگاه مربوط به بانکداری، به روشنسازی تعریف پول پرداخت. وی برای شفافسازی این موضوع تعریف کلی از پول ارائه کرده و پول موجود در جامعه را به دو دسته تقسیم کرد. دسته اول پول نقدی است که به اشکال مختلف توسط بانک مرکزی خلق میشود. این پول شامل انواع پول نقد، سکه، اسکناس در گردش و سپردههای دیداری نزد بانک مرکزی میشود.
این پول کاملا حمایت قانونی دارد. به جز ریسک تورم ریسکی ندارد و از طریق پرداخت بانک مرکزی به حساب دیداری بانکها نزد بانک مرکزی خلق میشود. نوع دوم پول، پولی است که توسط بانکهای تجاری خلق میشود. این در واقع بدهی است که بانکها به سپرده گذاران دارند. ریسکی که مشمول این نوع پول میشود، ریسک اعتباری و از ویژگیهای مهم آن این است که نرخ بهره به آن تعلق میگیرد. این نوع پول توسط بانکهای تجاری و از طریق اعطای تسهیلات خلق میشود.
پس از بررسی انواع پول و ثبت حسابداری تسهیلات در ترازنامههای بانکی، سوری به بررسی این موضوع پرداخت که آیا واقعا بانکها با اعطای تسهیلات و روشهای دیگر میتوانند به خلق پول بپردازند؟ به عقیده او صرفا با بررسی ثبت ساده حسابداری جریان بدهی و دارایی بانکها نمیتوان نتیجه گرفت که بانکها به راحتی پول خلق میکنند.
این کارشناس حوزه بانکی درخصوص خلق نقدینگی از هیچ توسط بانکها بر این عقیده است که شرایط این طور نیست. در واقع با توجه به ثبت حسابداری بانکها، پس از اعطای تسهیلات به تسهیلات گیرنده، یک بدهی دو طرفه خلق میشود. بدهی اول بدهی بانک به تسهیلات گیرنده بوده و بدهی دوم، بدهی تسهیلات گیرنده به بانک است. در نتیجه هرچند که این تسهیلات نوعی پول است، اما در ذات، نوعی بدهی است. این بدهی دارای دو ویژگی است.
ویژگی اول مدت دار بودن بدهی تسهیلات گیرنده به بانک است. ولی بدهی بانک به تسهیلات گیرنده بدون مدت بوده و بلافاصله تسهیلات توسط کاربر این تسهیلات قابل برداشت است. ویژگی دوم این است که بدهی بانک به تسهیلات گیرنده نوعی بدهی درآمد زاست که توسط نرخ بهره برای بانک درآمد ایجاد میکند، اما بدهی تسهیلات گیرنده به بانک اگر به صورت نقد برداشت شود، درآمدزا نیست.
در نتیجه بانک از حق ضرب پول یا سینوریج برخوردار نیست، اما نسبت به سایر بنگاهها از سهولت بیشتری در تامین مالی برخوردار است. در نتیجه بیشتر به نظر میرسد که ایده خلق پول از هیچ بیشتر شایسته بانک مرکزی است.
برای پاسخ به این پرسش، سوری معتقد است عواملی وجود دارد که به بانکها اجازه نمیدهد بهصورت بینهایت پول خلق کنند. اولین عامل این موضوع مربوط به رابطه خانوارها با بنگاه هاست. برای بررسی این موضوع باید دید که تحت چه شرایطی تقاضا برای تسهیلات توسط خانوارها ایجاد میشود؟
اولین عامل پاسخ به این موضوع نرخ تورم و بهره تسهیلات است. زمانی که نرخ بهره تسهیلات کمتر از تورم باشد، به دلیل نرخ سود حقیقی مثبت برای متقاضیان، تقاضا برای تسهیلات افزایش مییابد. در چنین شرایطی به دلیل وجود تقاضا، بانک تلاش میکند تا جای ممکن به اعطای تسهیلات بپردازد.
در شرایطی که نرخ بهره به صورت ثابت توسط بانک مرکزی مشخص میشود و این نرخ کمتر از تورم است، همیشه تقاضا برای نقدینگی وجود دارد. در نتیجه زمانی که این نرخ سود حقیقی مثبت برای خانوارها وجود نداشته باشد، تقاضای تسهیلات کاهش مییابد. انتظارات تورمی نیز از دیگر عواملی است که تقاضای تسهیلات را دستکاری کرده و میتواند آن را کنترل کند.
موضوع بعدی برای پاسخ به این پرسش، ریسک ورشکستگی است. ترازنامه بانکها بسیار شکننده است چراکه عمده بخش دارایی آن را مطالبات ناشی از اعطای تسهیلات تشکیل داده و در این موضوع، ریسک عدمبازپرداخت تسهیلات توسط متقاضیان وجود دارد. در نتیجه بانک باید با توجه به حجم سرمایه، ریسک خود را کنترل کند.
ریسک بعدی، ریسک نقدینگی برای بانکهاست. در اینجا پول بانک مرکزی نقش خود را بیشتر نشان داده و همینجاست که نشان میدهد بانکها چندان دست بازی در خلق پول ندارند و بیشتر بانک مرکزی این کار را انجام میدهد. بانکها برای برداشتهای نقدی مشتریان، پرداخت بانک به طرف حسابهای خود و دولت (مانند مالیات) و همچنین نرخ ذخیره قانونی نیازمند پول نقد هستند که این پول توسط بانک مرکزی ایجاد میشود.
با توجه به این موضوع، بانک نمیتواند از پولی که توسط خودش خلق شده به بانک مرکزی پرداختی را انجام دهد و برای همین موضوع باید تسهیلات خود را کنترل کرده تا همواره نقدینگی کافی داشته باشد. این نیاز بانکها به پول بانک مرکزی تابعی از دو موضوع است.
اول مانده سپردههای خود و سپس کیفیت (ریسک) سپرده ها. بانک با توجه به این دو موضوع تصمیم میگیرد که چه میزان تسهیلات پرداخت کرده و چطور پولی که بانک مرکزی متقاضی آن است را تامین کند. در نتیجه این محدودیت بودجه، بانک به راحتی نمیتواند تسهیلات بدهد.
پس میتوان نتیجه گرفت هرچند که دست بانکها برای تامین مالی همواره بازتر از دیگر بنگاه هاست، اما به راحتی نمیتواند به اعطای تسهیلات بپردازد و خلق پول انجام دهد.