زن ۳۸ سالهای که به همراه مرد ۴۶ ساله و به اتهام قتل مدیر عامل اتحادیه تعاونی تولید روستایی استان خوزستان دستگیر شده است روز گذشته دست از قصه پردازیهای ساختگی برداشت و آخرین سکانس از جنایت ۴۱۰ هزار دلاری را فاش کرد.
زن جوانی که در یک سناریوی وحشتناک، دسیسه شوم جنایت ۴۱۰ هزار دلاری را با همدستی مرد سمندسوار اجرا کرده بود در حالی آخرین سکانس قتل آقای مدیر عامل را در حضور قاضی ویژه قتل عمد مشهد تشریح کرد که حلقههای دستبند نقرهای قانون بر دستانش گره خورده بود.
زن ۳۸ سالهای که به همراه مرد ۴۶ ساله و به اتهام قتل مدیر عامل اتحادیه تعاونی تولید روستایی استان خوزستان دستگیر شده است روز گذشته دست از قصه پردازیهای ساختگی برداشت و آخرین سکانس از جنایت ۴۱۰ هزار دلاری را فاش کرد.
«راضیه-غ» که دیگر دربرابر سوالات فنی وتخصصی مقام قضایی به بن بست رسیده بود، با ابراز ندامت از طرح سناریوی وحشتناک قتل آقای مدیر عامل گفت:این دسیسه شوم را از مدتها قبل برنامه ریزی کردم به همین خاطر هم او را باترفند خرید تراکتورهای حوالهای جهاد کشاورزی به مشهد کشاندم و سپس با نقشه از قبل طراحی شده، وی را مجبور کردم تا پولهایی را که از کشاورزان خوزستان برای خرید تراکتور جمع آوری کرده بود، به دلار تبدیل کند.
برای اجرای این نقشه یکی ازهمسایگانم را به کار گرفتم که در زمینه راهنمایی و حمل و نقل گردشگران عرب زبان فعالیت میکرد. او طبق نقشه من «سهراب-چ» (مدیرعامل» را از هتل به یکی از صرافیهای مشهد برد و آن جا نیز متصدی صرافی با شگردی خاص همه پولها را به حدود ۴۱۰ هزار دلار تبدیل کرده بود.
حتی از او خواستم تا پاسپورت خود را به همراه داشته باشد که بعد از قتل چنین وانمود کنیم که او به خارج از کشور رفته و دیگر کسی پیگیر ماجرای گم شدن وی نباشد، اما هیچ گاه تصور نمیکردم که کارآگاهان پلیس آگاهی خراسان رضوی این گونه به سراغم بیایند!
زن ۳۸ ساله در تشریح این سناریوی هولناک ادامه داد: وقتی «سهراب» با دلارها به هتل بازگشت، من تصمیم گرفتم تا نقشه قتل را اجرا کنم؛ به همین خاطر مقداری قرص... را پودر کردم و آنها را درون یکی از بستههای نسکافه ریختم. سپس روی آن بسته علامت زدم که اشتباه نکنم. حتی روی بسته نسکافه را اتو کردم که مشخص نشود باز شده است!
در همین حال دو بسته نسکافه را با خودم برداشتم و سپس با «محمد-ب» تماس گرفتم تا با خودرو به خیابان شهید اصلانی بیاید. من و محمد از سالها قبل با یکدیگر آشنا بودیم، به طوری که او را برادرگفته خودم میدانستم و بسیاری از کارهایم را به او میسپردم که انجام بدهد.
آن روز هم به «محمد» گفتم تا کلید باغ ویلای خواهرش را بگیرد و مهمان مرا به روستای ملک آباد ببرد! در ضمن به او یادآوری کردم که با خودش چای وآب جوش هم بیاورد! سپس هنگامی که از طرف محمد خیالم راحت شد به هتل محل اقامت سهراب (مدیرعامل) رفتم و او را با تاکسی عبوری به محل قرار با محمد بردم
متهم این پرونده جنایی در ادامه به قاضی دکتر صادق صفری گفت:آن جا «محمد-ب» پشت فرمان خودروی سمندش نشسته بود که با اشاره من از خودرو پیاده شد و چند مترآن طرفتر رفت. من و «سهراب» هم درصندلی عقب سمن نشستیم و من بلافاصله فلاسک آبجوش را از کنار صندلی برداشتم و نسکافه حاوی قرصها را درون لیوان خالی کردم.
وقتی لیوان را به «سهراب» دادم برای خودم نیز نسکافهای را ریختم که روی پاکت آن هیچ علامتی وجود نداشت. بعد از آن که مطمئن شدم او نسکافه را به طور کامل نوشید به «محمد» اشاره کردم که بیاید و مهمانم را به ملک آباد ببرد. دیگر هم اطلاعی از وضعیت او نداشتم تا این که شب هنگام «محمد» به مشهد بازگشت و ساک حاوی دلارها را به همراه ساعت مچی و دیگر لوازم شخصی «سهراب» به من داد و گفت دست وپاهای او را با چسب پهن بسته است.
«راضیه-غ» افزود: روز بعد هنگامی که به باغ ویلای خواهر «محمد» در روستای ملک آباد رفتیم پیکر بی جان او را از زیر درختان به داخل اتاق بردیم چرا که کارگری را به بهانه کندن چاه اجیر کرده بودیم و نمیخواستیم آن کارگر متوجه ماجرای جنایت شود! او هم درکنار دیوار گودالی به عمق حدود ۳ متر حفر کرد و با دریافت دستمزدش از آن جا رفت
سپس من و محمد جسد او را درون گودال انداختیم و «محمد» هم مقداری آهک را که از یک مصالح فروشی ساختمانی در ملک آباد خریده بود، درون گودال و روی جسد ریخت تا کسی متوجه بوی تعفن جسد نشود!...
گزارش حاکی است:پس از اعترافات تکان دهنده این زن ۳۸ ساله متاهل، همدست او نیز با دستور قاضی صفری به محل دفن جسد هدایت شد و اظهارات «راضیه» را درباره سناریوی وحشتناک تایید کرد. «محمد-ب» که در حضور سرهنگ، ولی نجفی (رئیس دایره قتل عمد پلیس آگاهی خراسان رضوی) و سروان منفرد (افسر پرونده) زوایای پنهان دیگری از آخرین سکانس جنایت ۴۱۰ هزار دلاری را فاش میکرد به قاضی شعبه ۲۰۸ دادسرای عمومی وانقلاب مشهد گفت:من ابتدا از نقشه قتل اطلاعی نداشتم، ولی «راضیه» هرکاری از من میخواست برایش انجام میدادم او هم از نظر مالی به من کمک میکرد.
وقتی کلید باغ خواهرم را گرفتم و به محل قرار در خیابان شهید اصلانی رفتم او به همراه مردی از یک تاکسی دیگر پیاده شد که من آن مرد را نمیشناختم فقط زمانی که از خودرو پیاده شدم و منتظر بودم، آن مرد را دیدم که تفاله ته لیوان را از داخل خودرو بیرون ریخت که بعد فهمیدم راضیه او را با قرص بیهوش کرده است چرا که وقتی به طرف ملک آباد به راه افتادم او در صندلی عقب بیهوش افتاده بود و خرخر میکرد، ولی زمانی که به باغ ویلا رسیدم دیگر نفس نمیکشید، احتمال دادم که آن مرد غریبه جان باخته است!
به همین خاطر به سراغ چسب پهن رفتم که در صندوق عقب سمند همراهم بود. آن را برداشتم و دست و پاها و دهان او را محکم بستم بعد هم با راضیه تماس تلفنی گرفتم! خیلی ترسیده بودم به او گفتم این چه کاری بود که کردی؟!
ولی در نهایت به پیشنهاد «راضیه» پیکر او را زیر درختان باغ ویلا رها کردم و خودم با دلارها و ساعت و گوشی تلفن همراه آن مرد به مشهد بازگشتم و آنها را به راضیه دادم. روز بعد دوباره به اتفاق هم به روستای ملک آباد رفتیم و جسد را همان گونه که او توضیح داد دفن کردیم و ساک همراه آن مرد را هم در بیابان سوزاندیم تا اثری باقی نماند!
در پی اعتراف صریح متهمان این پرونده جنایی به قتل آقای مدیر عامل، تحقیقات بیشتر درباره ابعاد دیگر این ماجرای تکان دهنده با دستور قاضی ویژه قتل عمد در حالی وارد مرحله جدیدی شد که حدود ۴۱۰ هزار دلار و اموال شخصی مقتول از داخل انباری منزل زن ۳۸ ساله کشف شده است.
درهمین حال قاضی دکتر صادق صفری به کشاورزان اتحادیه تعاون روستایی خوزستان اطمینان داد که همه پولهای آنان با تلاش شبانه روزی و گسترده کارآگاهان پلیس آگاهی خراسان رضوی کشف شده است که تحویل آنان خواهد شد فقط مبلغ بسیار اندکی را متهمان مدعی هستند که هزینه کرده اند به همین دلیل تحقیقات در این باره نیز همچنان ادامه خواهد یافت.
منبع: خراسان