محمود شوری تحلیلگر مسائل روسیه معتقد است: واقعیت این است که هم اسرائیل و هم روسیه علاقهای ندارند که روابطشان آنقدر دچار تنش شده و به اختلاف کشیده شود چراکه هر دو طرف از این مسئله و تخریب روابط، منفعتی نمیبرند. در واقع صهیونیستها میدانند که اگر بخواهند روابط خود را با روسیه متشنج کنند، مسکو ابزارهای زیادی در منطقه خاورمیانه دارد که با آنها بتواند تلآویو را دچار مشکل کند.
بعد از اینکه اسرائیل رسماً علیه حماس اعلام جنگ کرد، چند کشور درباره تبعات تشدید درگیری هشدار داده و از هر دو طرف خواستند درگیری را متوقف کنند. یکی از این کشورها روسیه بود. کمی بعد از حمله حماس به اسرائیل، بعضی از کشورها، روسیه را متهم کردند که در حمله اولیه حماس به اسرائیل، به این گروه فلسطینی کمک کردهاست.
به گزارش هم میهن، این کشورها معتقد بودند که چنین حملهای باعث انحراف توجهات از اوکراین میشود و بنابراین این حمله کاملاً در راستای منافع روسیه بوده است اما اسرائیل بلافاصله این اتهامات را رد و اعلام کرد که این اتهامات توهم توطئه هستند. مسلما روسیه در همه این اتفاقات نفع دارد اما این انتفاع از طریق دخالت مستقیم درحمله اسرائیل تامین نمیشود بلکه منافع روسیه زمانی تامین میشود که قرار باشد به عنوان میانجی وارد عمل شود.
به هر حال، مطمئناً درست است که جهان توجه خود را از اوکراین به سمت اسرائیل معطوف کرده و مطمئناً روسیه از این فرصت استفاده کرده و استقبال میکند اما واقعیت این است که کرملین منابع بسیار زیادی را صرف جنگ در اوکراین کرده است و باختن در این جنگ برایش بسیار گران تمام میشود.
باختن در جنگ اوکراین موجب میشود که روسیه آن موقعیت بینالمللی که به شدت به دنبالش است را از دست بدهد و این امر بهطور حتم موجب بروز نارضایتیهای داخلی خواهد شد و نتیجه چنین تحولاتی موجب تقویت حضور ناتو در مرزهایش میشود؛ این همان چیزی است که روسیه سعی کرده در مقابلش بایستد. این پارامترها باعث شده است که بسیاری از تحلیلگران بر این باور باشند روسیه از فرصت به وجود آمده در جریان درگیری حماس و اسرائیل برای آغاز یک حمله دیگر به اوکراین استفاده خواهد کرد. اما این فرصت آنقدرها هم که گفته میشود برای روسیه مناسب نیست.
روسیه به شدت درگیر جنگ اوکراین و احیای رشد اقتصادی است. کمبود نیروی کار در روسیه احساس میشود و این کشور با تحریمهای خیلی سختی هم مواجه است. اگر فرض کنیم که روسیه از فرصت درگیری در خاورمیانه و درگیر شدن آمریکا در منطقه استفاده میکند و حمله گستردهای را به اوکراین صورت میدهد، آنوقت باید با تحریمهای به مراتب بدتری روبهرو شود و در عین حال فرصت طلایی برای به عهده گرفتن نقش میانجی در تحولات غزه را نیز از دست میدهد.
روسیه با هر دو طرف درگیر در غزه روابطی تاریخی داشته و دارد. هر چه شرایط درگیری در غزه بحرانیتر و گستردهتر شود، حفظ این توازن روابط برای روسیه سختتر میشود. بنابراین تشدید و گستردهترشدن درگیری در منطقه خیلی هم به نفع روسیه نیست اما یک درگیری محدود و کنترلشده که بهنوعی روسیه را به عنوان میانجی مطرح کند، کاملاً به نفع روسیه است. چراکه کشورهای عربی نمیتوانند میانجی باشند زیرا خودشان یک طرف درگیری هستند. اروپا و آمریکا هم نمیتوانند میانجی باشند، چون با تمام قوا از اسرائیل دفاع کردهاند و یک طرف دیگر درگیری هستند. بنابراین اینجا یک فرصت خیلی طلایی برای روسیه ایجاد میشود تا به میدان آمده و میانجیگری کند.
مسکو میداند که به هر طریقی، جنگ اوکراین بالاخره پایان خواهد یافت. روسیه میداند که اوکراین تنها راه مسکو برای گسترش حوزه نفوذ خود نیست و درک میکند که با توجه به شرایط، باید تا آنجا که میتواند از لحاظ سیاسی و اقتصادی با کشورهایی که روابط خوبی با آنها دارد، تعامل داشته باشد. از این منظر، حفظ روابط خوب با اسرائیل نیز برای روسیه حائز اهمیت است.
اسرائیل و فلسطین، دقیقاً چنین طرفهایی هستند و روسیه همچنان به گفتوگو با هر دو ادامه میدهد. در واقع، پیوندهای روسیه با سرزمینهای فلسطینی ریشه تاریخی دارد. پس از آنکه اسرائیل در طول جنگ سرد سیاست خارجی خود را بر مبنای چرخش به سمت غرب تغییر داد، اتحاد جماهیر شوروی به سازمان آزادیبخش فلسطین تسلیحات داد و شبهنظامیان این سازمان را در مؤسسات آموزشی نظامی شوروی آموزش داد. از آن زمان تاکنون روسیه تماس خود را با فلسطینیها حفظ کرده است. حمایت این کشور از سرزمینهای فلسطینی به جایگاه این کشور در میان دیگر کشورهای خاورمیانه کمک کرده است.
بسیاری از کشورهای عرب خاورمیانه، از زمان شروع تحریمهای غرب علیه مسکو، تجارت با روسیه را بهطور چشمگیری افزایش دادهاند. ایران و الجزایر از جمله این کشورها هستند. این دو کشور در این شرایط سخت اقتصادی به حمایت اقتصادی روسیه نیز نیاز دارند. علاوه بر این، اسلام دومین دین پرطرفدار در روسیه است که بسیاری از پیروانش در قفقاز شمالی زندگی میکنند و کرملین نیز برای حفظ ثبات در قفقاز شمالی و مناطق جنوبی خود به حمایتِ این جمعیت نیاز دارد. در نهایت به این موضوع نیز باید اشاره کرد که حدود ۲ هزار شهروند روسیه در سراسر قلمرو فلسطین زندگی میکنند که از این تعداد ۱۲۰۰ نفر در نوار غزه هستند. این موضوع میتواند توجیهکننده مواضع اخیر ولادیمیر پوتین و دفاعش از تشکیل کشور فلسطینی با پایتختی قدس شرقی باشد.
با تمام این اوصاف، روسیه همچنان به حفظ روابط خود با اسرائیل ادامه میدهد. تقریباً هشتاد هزار یهودی در روسیه زندگی میکنند و پراکندگی جمعیتی یهودیان روسیه در اسرائیل نیز زیاد است. اسرائیل همچنین یکی از مقاصد ترجیحی برای روسهایی بوده که پس از حمله به اوکراین از کشورشان فرار کردند.
در سال ۲۰۲۲، بیش از ۳۷ هزار نفر از روسیه به اسرائیل گریختند و در سال ۲۰۲۳، پیش از اعمال قوانین سختگیرانه مهاجرت، تعداد افرادی که روسیه را به مقصد اسرائیل ترک کردند، به شدت افزایش یافت. از منظر سیاست خارجی، روسیه اسرائیل را بهعنوان یک قدرت هستهای و یک عامل تثبیتکننده در خاورمیانه میداند و از اینکه اسرائیل از اعمال تحریمهای غرب علیه روسیه خودداری کرده است، خشنود است. پوتین در نخستین موضعش درباره جنگ اسرائیل با حماس گفت که اسرائیل تحت حمله بیسابقهای قرار دارد و حق دارد از شهروندان خود دفاع کند.
اما شاید قانعکنندهترین استدلال مبنی بر اینکه روسیه در جنگ اسرائیل و حماس دخالت ندارد این است که این کشور تاکنون بهطور واقعی از این جنگ به نفع خود استفاده نکرده است. هیچ حمله جدیدی از سوی روسیه در اوکراین صورت نگرفته است و همچنین هیچ نشانهای وجود ندارد که ارتش روسیه بهگونهای در حالت آمادهباش قرار داشته باشد که گویی قرار است دست به عملیات بزرگی بزند.
تنها کاری که روسیه انجام داده، این است که سعی کرده خود را بهعنوان یک میانجی در مناقشه غزه به دنیا معرفی کند. پوتین علاوه بر مطرح کردن درخواست آتشبس، بر اهمیت تلاشهای دیپلماتیک برای برقراری صلحی جامع، عادلانه و پایدار در خاورمیانه تاکید کرده و خاطرنشان کرده است که عملیات زمینی در غزه منجر به بروز عواقب وخیم و مرگ تعداد زیادی از غیرنظامیان خواهد شد.
روسیه میداند که خاورمیانه برای ایالات متحده اولویت بسیار بالاتری نسبت به اوکراین دارد و واشنگتن ممکن است بهطور خاص علاقهمند باشد که طرف دیگری در خصوص این بحران خاورمیانه میانجیگری کند تا بلکه این درگیری یک بار دیگر به یک درگیری منطقهای تبدیل نشود. به هر حال، ایالات متحده آمریکا برخلاف روسیه، طرفدار زیادی در میان جمعیت فلسطینیان در سرزمینهای فلسطینی ندارد. به نظر میرسد در حال حاضر، کرملین در تلاش است تا دریابد که چگونه میتواند از موقعیت خود برای حل این بحران استفاده کند.
در حال حاضر شایعاتی در مورد گفتوگوی احتمالی بین ایالات متحده و روسیه در خصوص بحران غزه مطرح میشود. هفته گذشته نشستی در سطح کاری «پنج کشور هستهای» با حضور نمایندگان روسیه در نیویورک برگزار شد. از نظر روسیه، مزایای میانجیگری در بحران غزه بسیار زیاد است. . ایفای نقش میانجیگری به مسکو کمک میکند تا با همکاری با شرکای خود از انزوای نسبی بینالمللی که گرفتارش است، خارج شود و بهطور بالقوه به جلوگیری از تشدید بیشتر تنش و بروز جنگی که دیگر کشورهای منطقه را گرفتار میکند، کمک کند. روسیه مشارکتهای اقتصادی، زیرساختی و لجستیکی سودآوری با کشورهای منطقه دارد.
اما سوال اصلی این است که آیا مسکو با توجه به همه مشکلاتی که گریبانگیرش شده، زمانی برای استفاده از این فرصت خواهد داشت؟ مزایای استفاده از این فرصت زیاد است و انفعال در این خصوص هزینه زیادی به بار میآورد. اگر درگیری در خاورمیانه گسترش یابد و متحدان روسیه را نیز درگیر کند، آنوقت شرایط برای روسیه دشوار خواهد شد. در چنین شرایطی ایفای نقش برای ایجاد موازنه در خاورمیانه برای مسکو بسیار دشوارتر شده و به احتمال زیاد روسیه فرصتی که پیش پایش قرار گرفته را از دست خواهد داد.
محمود شوری، معاون مؤسسه مطالعات ایران و اوراسیا (ایراس) و کارشناس ارشد مسائل روسیه و عضو سابق مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: «واقعیت این است که در گذشته روسیه، هم با اسرائیل و هم با فلسطینیها رابطه خوبی داشته و در طول این سالها تلاش کرده که به نوعی با هر دو رابطه خوب را حفظ کند، اگرچه تحت شرایط مختلفی نیز فرازونشیبهایی وجود داشته است».
این تحلیلگر مسائل روسیه معتقد است: «برای روسیه این مسئله که فلسطین بهعنوان یک بازیگر و دولت منطقهای باقی بماند و یک نوع موازنه میان فلسطین و اسرائیل وجود داشته باشد، مطلوب است»، شوری همچنین گفت: «روسیه منفعتی از گسترش چتر بحران نمیبرد.»
جنگ میان اسرائیل و حماس آیا ضامن منافع روسیه است و به بیان دقیقتر آیا مسکو از تداوم این جنگ و گسترش آن سود میبرد؟
اساساً نمیتوان رویدادها را براساس دستاوردهای احتمالی که میتواند برای یک بازیگر داشته باشد تحلیل کنیم و این مسیر درستی برای تحلیل و بررسی نیست. روسیه هم طبیعتاً مثل هر بازیگر دیگری ممکن است از تحولاتی که در منطقه خاورمیانه در حال رخ دادن است، منفعتی ببرد و ممکن است دغدغهها، نگرانیها و یا حتی آسیبهایی را برای سیاست خارجی خودش متصور باشد.
اینکه الزاماً به این دلیل که ممکن است درگیریها در منطقه خاورمیانه، توجه غرب بهویژه آمریکا را متمرکز بر مسئله فلسطین کرده و به همین دلیل مسئله اوکراین کمتر مورد توجه باشد و واشنگتن بخواهد بخشی از کمکهای خود را متوجه اسرائیل کند، پس این جنگ به نفع روسیه است، تحلیلی است که براساس آن دستاورد هر تحول برای هر بازیگری بیان میشود.
با این حال واقعیت این است که در گذشته روسیه هم با اسرائیل و هم با فلسطینیها رابطه خوبی داشته و در طول این سالها تلاش کرده که بهنوعی با هر دو رابطه خوب را حفظ کند؛ اگرچه تحت شرایط مختلفی نیز فرازونشیبهایی وجود داشته و گاهی اسرائیلیها نفوذ و تاثیرگذاریشان روی روسیه بیشتر بوده و نگاه مسکو نزدیکی بیشتری با تلآویو داشته و گاهی تحت تاثیر شرایط، نگاه روسیه به گروههای فلسطینی بوده است.
الان براساس آنچه دیدهایم، روسیه و اسرائیل روابط خوبی با یکدیگر ندارند که بیشتر ناشی از تحولات پس از جنگ اوکراین و کمکهایی است که اسرائیل به اوکراین کرده و از طرف دیگر هم اینکه مسئله فلسطین باقی بماند و تاکید بر راهحل دو دولت که مورد نظر روسهاست و همچنان از آن بهعنوان راهحل اصولی یاد میکنند؛ موضوعاتی هستند که مسکو را در شرایط فعلی به این سمت کشانده که نگاهش به فلسطین باشد و الان روسها سعی میکنند در موازنهای که میان اسرائیل و گروههای فلسطینی است، با توجه به اینکه کفه تلآویو از سوی طرفهای غربی بسیار سنگین شده است، به نوعی موازنه ایجاد کنند.
براساس آنچه نسبت به فرازونشیب روابط روسیه و فلسطین بیان کردید، اساساً دید مسکو به گروههای مقاومت فلسطینی چیست؟
در طول این سالها و از زمان اتحاد جماهیر شوروی، این کشور با گروههای فلسطینی رابطه خوبی داشته است، به این دلیل که بخشی از این گروهها دارای دیدگاههای سوسیالیستی بودند و در منازعه شرق و غرب نزدیک به شوروی بودند. پس از شوروی نیز این رابطه خوب حفظ شده و بارها و بارها این گروهها به مسکو سفر داشتند یا رهبران روس با رهبران گروههای فلسطینی در سایر کشورها دیدار داشتند و حمایت سیاسی از سوی مسکو نسبت به گروهای فلسطینی وجود داشته است.
همانطور که گفتم در کنار این رابطه، رابطه با اسرائیل هم ابعاد و جزئیات خاص خود را دارد و در دورههای مختلف با سیاستهای خاصی پیگیری شده است. معتقدم برای روسیه این مسئله که فلسطین بهعنوان یک بازیگر و دولت منطقهای باقی بماند و یک نوع موازنه میان فلسطین و اسرائیل وجود داشته باشد، مطلوب است و روسها همواره این اصل را دنبال کردهاند.
روشن است که در صورت گسترش دامنه درگیری و ورود تمامقد حزبالله به جنگ که حاکی از ورود نیابتی ایران نیز تعبیر میشود، اسرائیل نیز واکنش نشان داده و علاوه بر لبنان، مواضع ایران در سوریه را نیز هدف قرار دهد، آیا اساساً مسکو از ورود تهران به درگیری استقبال میکند؟ و در صورت بروز این تحول، واکنش روسیه چه خواهد بود؟
به لحاظ استراتژیک، روسیه منفعتی از گسترش چتر بحران، بهویژه اگر قرار باشد این درگیری از سطح گروههای فلسطینی به سطح کشورهای منطقه مثل ایران ارتقا پیدا کند، نمیبرد. برای روسها امر مطلوبی نیست که این جنگ، گسترش پیدا کند چراکه آنها را ناگزیر به اتخاذ تصمیم سخت میکند و آنها نمیخواهند به مرحله اتخاذ این تصمیم سخت برسند.
ترجیح روسیه این است که بحران در یک سطح کنترلشدهای باقی بماند، اگرچه قطعاً آنها نوع نگاه غربیها به حل و فصل بحران را نمیپذیرند و در این رابطه به کشورهای اسلامی نزدیکتر هستند اما در عین حال روسیه یک بحران و تنش کنترلشدهای را در منطقه میپذیرد و فراتر از آن احتمالا چیزی نیست که مطلوب مسکو باشد به این دلیل که این موضوع عملاً شرایط منطقهای را در آن حد که ممکن است اساساً کل معادلات منطقه دچار تغییر شود، پیش خواهد برد. از سوی دیگر نیز به هر حال روسیه سعی کرده اجازه ندهد در تنش میان ایران و اسرائیل، شرایط به سطح غیرقابل کنترلی برسد و همیشه تلاش کرده تا نوعی موازنه را میان تهران و تلآویو نیز برقرار کند.
در این رابطه که اگر به هر صورت تحولات به نقطه ورود ایران برسد، روسها چه خواهند کرد، به نظر میرسد کرملین تا آنجا که بتواند سعی میکند پای خودش را از موضوع کنار بکشد و از بیرون همچنان آن رویکرد موازنهگرایانه خودش را حفظ کند، هرچند که در آن شرایط نمیتواند برآورد کرد که تحولات به چه سمت و سویی خواهد رفت و برخی تحلیلگران روس هم پیشبینی میکنند که روسیه ناگزیر به نقشآفرینی در کنار کشورهای مسلمان و به ضرر اسرائیل شود. من فکر میکنم این موضوعات اکنون در دوردست هستند و نمیتوان الان با توجه به شرایط موجود یک تحلیل ارائه کرد.
طی دو هفته گذشته و با آغاز جنگ در اراضی اشغالی شاهد تقابل روسیه و آمریکا در شورای امنیت هستیم به نحوی که دو درخواست قطعنامه روسیه که یکی با همراهی امارات بود، توسط آمریکا و همپیمانانش وتو شد و از سوی دیگر نیز روسیه درخواست قطعنامه ایالات متحده را وتو کرد. بنابراین اگر آمریکا بخواهد بحران موجود را از مسیر شورای امنیت حلوفصل کند باید همراهی روسیه را نیز داشته باشد. آیا این امکان وجود دارد که واشنگتن و مسکو در موضوع فلسطین دور میز مذاکره بنشینند؟
به هر حال در هر موضوعی غیر از بحث اوکراین، احتمال گفتوگو و توافق بین روسیه و غرب میتواند قابل تصور باشد؛ منوط بر اینکه منافع و سیاستهایی که هر دو طرف دنبال میکنند، آنها را به این سمت سوق دهد. میخواهم بگویم اصالتاً این مسئله منتفی نیست و امکانش وجود دارد، حتی در شرایطی که میان روسیه و غرب شکل گرفته است، روسها نیز بدشان نمیآید که موضوعی را برای پای میز مذاکره نشستن با غرب پیدا کنند و غرب را حداقل از این منظر متوجه ظرفیتها و توانمندیهای مسکو در حل و فصل بحرانهای بینالمللی کنند.
با این حال در مورد این مسئله به نظر میرسد اساساً موضوع در سطح شورای امنیت سازمان ملل قابل حل و فصل نباشد و شرایط بهگونهای است که ممکن است بحران برای طرفین ماجرا و بازیگرانی که نقش اصلی را در صحنه نبرد دارند، بهطور سیاسی قابل حل نباشد. به همین دلیل، در اینکه شورای امنیت با فرض توافق میان روسیه و آمریکا بتواند مداخله داشته باشد، تردید وجود دارد. من فکر میکنم در این شرایط گفتوگو و توافق میان مسکو و واشنگتن غیرممکن نیست اما بحث تنش اخیر ابعاد و دلایلی دارد که احتمال حل آن در شورای امنیت را تضعیف میکند.
با آغاز درگیریها در پی عملیات حماس، شاهد هستیم که همه توجهها از اوکراین متوجه فلسطین اشغالی شده و اخباری نیز مبنی بر ارسال محمولههای تسلیحات اختصاصیافته به کییف به مقصد تلآویو وجود دارد؛ موضوعی که حتی رئیسجمهور اوکراین را نیز به واکنش وادار کرده است؛ آیا در این شرایط احتمال اینکه حمله فراگیری از سوی روسیه طرحریزی و اجرا شود، وجود دارد؟
من فکر میکنم امروز شرایط در سطح بینالمللی بهگونهای است که به نفع روسها پیش میرود و شاید خیلی دلیلی وجود نداشته باشد که مسکو بخواهد شرایط را تغییر داده و با حمله جدید به اوکراین توجهها را از موضوع اسرائیل و فلسطین، به اوکراین بازگرداند. به همین دلیل شاید نفع روسیه در این است که تحولات به همین شکل و با سطحی از تنش کنترلشده، دنبال شود. در نتیجه بعید است که روسیه بخواهد از این فرصت استفاده کرده و شرایط را در میدان جنگ اوکراین تغییر دهد.
با توجه به نقشآفرینیهای روسیه در دو هفته گذشته و اینکه شما هم عملکرد مسکو را در نزدیکی به مواضع کشورهای مسلمان تشریح کردید، افق پیش روی روابط مسکو و تلآویو در آینده چگونه است؟ یا اسرائیل پس از پایان جنگ، چه نگاهی به روسیه خواهد داشت؟
واقعیت این است که هم اسرائیل و هم روسیه علاقهای ندارند که روابطشان آنقدر دچار تنش شده و به اختلاف کشیده شود چراکه هر دو طرف از این مسئله و تخریب روابط، منفعتی نمیبرند. در واقع صهیونیستها میدانند که اگر بخواهند روابط خود را با روسیه متشنج کنند، مسکو ابزارهای زیادی در منطقه خاورمیانه دارد که با آنها بتواند تلآویو را دچار مشکل کند.
از سوی دیگر روسها نیز میدانند، اگر رابطه خود با اسرائیل را بیش از سطح کنترلشده، تخریب کنند، این رژیم هم ابزارهایی از جمله جریان یهودی در داخل روسیه تا ابزارهای منطقهای را در اختیار دارد که علیه این کشور اقدام کند و هرکدام میتواند برای کرملین مشکلساز باشد.
بنابراین ترجیح هر دو طرف این است که اجازه ندهند رابطه بین خودشان دچار تنش جدی شود اگرچه روسیه و اسرائیل نمیتوانند هیچگاه رابطه استراتژیک برقرار کنند چراکه روسیه میداند اسرائیل متحد غرب است و غرب متحد اسرائیل است و این قدرتهای غربی هستند که امنیت این رژیم را تامین میکنند و در هر صورت تلآوبو مجری بسیاری از سیاستهای غرب در منطقه خاورمیانه است و به همین دلیل ترجیح هر دو طرف این است که فقط این رابطه را در یک سطح محدود غیرخصمانه دنبال کنند و در مواقعی هم که شرایط اقتضاء کند، سطح این روابط میتواند به همکاریهای مثبتی برای هر دو طرف برسد.