شاید فقط موضوع سفر و علاقه زیادی به سفر یا شاید عاشق کشور چین بودن بیشتر مورد توجه قرار بگیرد، ولی نکتهای که پشت این ماجرا پنهان شده، پرده از عمق فاجعه برمیدارد. سه رئیس مذکور در حالی دلشان نیامده قید سفر مجدد به چین را بزنند که هر سه نفر در زمره رؤسای ناکام بازیهای آسیایی بودهاند
روزنامه شرق نوشت: نوزدهمین دوره بازیهای آسیایی با ایستادن کاروان ایران در رده هفتم این رقابتها که این بار به میزبانی شهر هانگژو در چین برگزار شد، به اتمام رسید. این عنوان هفتمی، بدترین نتیجه ۲۰ سال اخیر کاروان ایران در بازیهای آسیایی است. البته که این بخش از ماجرا تنها موضوع نگرانکننده نیست؛ چون ایران در این دوره فقط ۱۳ مدال طلا کسب کرد که در مقایسه با هر سه دوره پیشین، دستکم هفت مدال طلا کمتر دشت کرده است.
این نتایج در شرایطی حاصل شد که مسئولان کمیته ملی المپیک با حذف ۲۰ درصد از ورزشکاران اعزامی در مقایسه با دوره قبلی، وعده اعزام کیفی را داده بودند؛ به این معنا که ورزشکاران و رشتههایی که شانس کسب مدال هستند به این رقابتها بروند. نتیجه وحشتناک بود؛ طوری که به وضوح مشخص شد تعدادی از رؤسای فدراسیون به دلیل آنکه حتما در این رقابتها حضور داشته باشند، تمام واقعیت را نگفته و فقط وعده کسب مدال را داده بودند.
پس از اتمام این رقابتها، بسیاری منتظر واکنش رئیس کمیته ملی المپیک بودند تا ببینند او چه تنبیهی برای رؤسای مذکور دارد. محمود خسرویوفا هم گفته که از این به بعد فدراسیونهایی که شعار دادند، ولی مدالی نگرفتند از لحاظ مالی تنبیه میشوند و بودجه کمتری میگیرند. اینها فقط بخشی از اتفاقهای رخداده است؛ چون مشخص شده که رئیس یک فدراسیون علاوه بر آنکه رشته مدنظرش مدالی نگرفته، ترتیبی اتخاذ کرده تا همسر و فرزندانش را هم با خود به همین مسابقات ببرد؛ هرچند مدعی شده هزینه سفر را جداگانه پرداخته است. به این مورد باید حضور همسر یکی از ورزشکاران در این بازیها در قالب مربی هم اضافه شود تا سوختشدن یکی از سهمیهها به همین راحتی، رسانهای شود. اقداماتی که مشخصا تا به الان ترتیبی برای رسیدگی به آن داده نشده و مطابق با تجربه بعید است در ادامه مسیر هم رسیدگی درخوری صورت بگیرد.
حالا در بحبوحه چنین موضوعات شوکهکنندهای، روز گذشته خبرگزاری تسنیم مطلبی نوشته و گفته که چند رئیس فدراسیون، علاوه بر اینکه در بازیهای آسیایی حضور داشتهاند، به همراه کاروان پاراآسیایی هم دوباره به این مسابقات اعزام شدهاند! در بخشی از این گزارش آمده است: «نکته جالب در این دو رویداد، حضور چند رئیس فدراسیون در بازیهای آسیایی و پاراآسیایی است. این افراد که در بازیهای آسیایی بهعنوان رئیس فدراسیون حضور یافتند، در بازیهای پاراآسیایی بهعنوان سرپرست راهی هانگژو شدند». این خبرگزاری در ادامه در عملی صحیح، رو به انتشار اسامی این رؤسا آورده و آنها را معرفی کرده است. نام این افراد به شرح زیر است:
هادی ساعی، رئیس فدراسیون تکواندو: حضور در بازیهای آسیایی بهعنوان رئیس فدراسیون
حضور در بازیهای پاراآسیایی بهعنوان سرپرست
غلامرضا شعبانیبهار، رئیس فدراسیون تیراندازی با کمان
علیرضا سهرابیان، رئیس فدراسیون قایقرانی: حضور در بازیهای پاراآسیایی بهعنوان سرپرست.
تا به اینجا شاید فقط موضوع سفر و علاقه زیادی به سفر یا شاید عاشق کشور چین بودن بیشتر مورد توجه قرار بگیرد، ولی نکتهای که پشت این ماجرا پنهان شده، پرده از عمق فاجعه برمیدارد. سه رئیس مذکور در حالی دلشان نیامده قید سفر مجدد به چین را بزنند که هر سه نفر در زمره رؤسای ناکام بازیهای آسیایی بودهاند؛ دو نفر از آنها که قطعا و نفر سوم هم بهطور نسبی.
برای مشخصشدن بیشتر جزئیات این بخش، فقط کافی است به عملکرد سه رشته تکواندو، تیراندازی با کمان و قایقرانی در بازیهای آسیایی اشاره و دستاورد را بار دیگر برجسته کرد. تکواندو یکی از ضعیفترین نتایج کاروان ایران در این بازیها را به دست آورد. تیم ملی تکواندو ایران در حالی به کارش در هانگژو پایان داد که هیچ مدال طلایی به دست نیاورد. این برای اولین بار در تاریخ بود که تکواندوکاهای ایرانی دستشان به مدال طلا نمیرسید. همین هادی ساعی که حالا بهعنوان سرپرست دوباره راهی چین شده است، در چهار تورنمنت اخیری که تیم تکواندو را فرستاده، غیر از ناکامی چیزی نصیبش نشده است.
شرایط در تیراندازی با کمان فاجعهبارتر است. غلامرضا شعبانیبهار پیش از اعزام به بازیهای آسیایی وعده کسب چندین مدال، بهویژه شانس دستیابی به مدال طلا را داده بود. مجموعه او پیشبینی کرده بود در ریکرو انفرادی و تیمی میتوانند به برنز برسند، در کامپوند آقایان هم انتظار طلای انفرادی دارند و نقره تیمی کامپوند را هم پیشبینی کرده بودند. اما نتیجه چه شد؟ تیم ملی تیراندازی با کمان حتی یک مدال هم نگرفت تا در مقایسه با هر دو دوره قبلی، عملکرد بسیار ضعیفتری داشته باشد. ۱۰ کماندار در این دوره حضور داشتند که بهترین عنوان کسبشده، یک عنوان پنجمی و شکستن یک رکورد کشوری بود؛ همین و بس.
شرایط درباره قایقرانی به فاجعهآمیزبودن دو رشته دیگر نیست، ولی موضوع وقتی متفاوت میشود که یک بار دیگر وعده رئیس این فدراسیون که او هم دوباره عازم چین شده است، مرور شود. سهرابیان گفته بود: «پنج سال پیش گفتم که تعداد مدالهای ما در هانگژو از ۱۰ به بالا خواهد بود. هنوز هم روی حرفم هستم. قولدادن سخت است، اما برنامهریزی صورت گرفته و باید به نتیجه برسیم». وعده برای کسب ۱۰ مدال در این بازیها که انتظار داشتند حداقل یکی از آنها طلا باشد، به دو نقره و سه برنز کاهش یافت تا این فدراسیون هم در مقایسه با دوره قبلی، عملکرد ضعیفتری داشته باشد. در جاکارتا ایران به هفت مدال شامل چهار نقره و سه برنز رسید. همچنین پاروزنان ایران در بازیهای آسیایی ۲۰۱۰ گوانگژوی چین دو مدال طلا، یک نقره و دو برنز کسب کردند و این تعداد مدال در ۲۰۱۴ اینچئون کرهجنوبی به یک مدال طلا، دو نقره و شش برنز افزایش پیدا کرد. قایقرانی در دو دوره گذشته در کسب مدال طلا ناکام بود.
حالا با مرور چنین شاهکاری که سه رئیس مربوطه رقم زدهاند، همچنان میتوان به اصل موضوع برگشت که سفر دوباره به چین، پس از حضور ناموفق بهعنوان رئیس، چه توجیهی خواهد داشت؟ آیا قحطالرجالی به سفر هم کشیده و فقط چهرههای محدودی میتوانند به همراه تیمهای ورزشی راهی سفر خارجه شوند؟ این پرسش قطعا بدون پاسخ خواهد ماند، ولی برای پایانبندی این مبحث عجیب کافی است به اعتراف رئیس کمیته ملی المپیک پرداخت که رسما از عشق سفر بودن تعدادی از رؤسای فدراسیونهای ورزشی پرده برداشته است؛ «فدراسیونهای ما سه دسته هستند. یک دسته آنهایی هستند که شبانهروز دارند تلاش میکنند و با تمام وجود مایه گذاشتند و خب موفق هم میشوند. دسته دوم دارند تلاش میکنند، اگرچه ضعفهایی دارند، ولی دارند تلاششان را میکنند. ولی متأسفانه دسته سومی هست که رؤسای آنها بیشتر دوست دارند سفر بروند. اما در مجموع گروه اول و دوم خیلی تلاش میکنند که اکثریت فدراسیونها از این دو گروه هستند».