از دیدگاه تکاملی، ما سخت به دنبال ترس هستیم، زیرا تکامل یافتهایم تا آن را احساس کنیم. قدیمترها شاید ببرها با دندانهای تیزشان عامل تهدید زندگی انسانها بودند، اما امروزه این تهدیدها به میزان قابل توجهی کاهش یافته، اما پاسخ بیولوژیکی ما هنوز وجود دارد.
از سوار شدن به ترن هوایی و پریدن از ارتفاع با بانجی جامپینگ گرفته تا تماشای فیلمهای ترسناک، بسیاری از ما عاشق احساس ترس هستیم. ضربان قلبمان تند میشود، دلمان آشوب و عضلاتمان منقبض میشود، اما بازهم به دلایلی لذت میبریم. دلیل این اتفاق چیست؟ آیا لذت بردن از احساس ترس میتواند به معنی وجود یک مشکل روانی اباشد؟
به گفته مالکوم شوفیلد روانشناس، همه چیز به این سه مورد بستگی دارد: تکامل، زیست شناسی و جامعه.
او میگوید پاسخ بیولوژیکی ما به احساس ترس -که با عنوان «بجنگ یا بگریز» شناخته میشود، بهطور غریزی طی هزاران سال با هدف آماده کردن ما برای موقعیتهای تهدیدکننده تکامل یافته است.
از دیدگاه تکاملی، ما سخت به دنبال ترس هستیم، زیرا تکامل یافتهایم تا آن را احساس کنیم. قدیمترها شاید ببرها با دندانهای تیزشان عامل تهدید زندگی انسانها بودند، اما امروزه این تهدیدها به میزان قابل توجهی کاهش یافته، اما پاسخ بیولوژیکی ما هنوز وجود دارد.
به لحاظ اجتماعی این استدلال وجود دارد که فرهنگ عامه ما را عادت داده تا فکر کنیم برای آنکه قویتر به نظر برسیم باید با خطر مواجه شویم. اگر ترس واقعی نباشد درگیر شدن در آن عنصری از کنترل به ما میدهد و از این طریق ممکن است کمبود کنترلی را که در زندگی خود داریم جبران کنیم.
از سوی دیگر از لحاظ بیولوژیکی هجوم آدرنالین که هنگام ترس تجربه میکنیم میتواند بسیار اعتیادآور باشد.
مجموع این موارد به این معنی است که ایستادن رو در روی ترس و بیرون آمدن از موقعیت بدون متحمل شدن آسیب، حس لذت زیادی را برای ما و ذهنمان به ارمغان میآورد؛ لااقل برای برخی از ما.
به گفته دکتر شوفیلد محتملترین توضیح برای افرادی که ترسیدن را دوست ندارند صرفا نوع شخصیت آنهاست.
افراد مضطرب و روان رنجور احتمالا از ترسیدن لذت نمیبرند. با قرار گرفتن در چنین موقعیتی اضطراب آنها ممکن است به سطحی برسد که ناخوشاید باشد.
مطالعات نشان دادهاند که قرار گرفتن در معرض موقعیتهای چالش برانگیز در سالهای اولیه زندگی میتواند در بزرگسالی سطح اضطراب را کاهش دهد؛ بنابراین لذت بردن از ترس نه نشاندهنده طرز فکر سالم و نه نشانه مشکل است.
اما لذت بردن بیش از حد از خطر، بهویژه زمانی که واقعی باشد، میتواند به روان آزاری یا رفتارهای پرخطر افراطی اشاره داشته باشد.
تد باندی، قاتل و متجاوز سریالی متهم به قتل دهها زن، به عنوان شخصیت روان آزار توصیف میشود.
دکتر شوفیلد میگوید ترس اگر در پوششی از ایمنی باشد بیاشکال است، اما اگر خود را در موقعیتهای بالقوه کُشنده قرار بدهید تا احساس ترس کنید میتواند نشاندهنده چیزی بغرنجتر باشد.
سایکوپاتی یا روان آزاری یک اختلال شخصیت جدی است که با فقدان همدلی، دستکاری ذهنی، رفتارهای تکانشی و بیپروایی تشخیص داده میشود.