افراد بسیاری روی به کارگردانی در سینمای ایران، آوردهاند که برخی از آنها قبل از اینکه وارد حرفه کارگردانی شوند منتقد سینما بودهاند.
وسوسه فیلمسازی سبب شده تا طی دهههای مختلف تعدادی از منتقدها روی صندلی کارگردانی بنشینند، این انتخاب، اما چندان هم بیراه نبود چرا که بسیاری از این چهرهها در فیلمسازی موفقتر از عالم نقدنویسی.
به گزارش ایرنا، جلوهگریهای دنیای فیلمسازی، به اندازهای وسوسهکننده است که تلالو آن، برای منتقدان نیز یک چالش دوستداشتنی است به همین دلیل، چندین منتقد تاکنون روی صندلی کارگردانی نشستهاند و آثاری را به تولید رساندهاند که برخی از آنها، امروز بیشتر به عنوان کارگردان شناخته میشوند تا منتقد. برخی از این چهرهها حتی آثاری ساختهاند که اکنون در حافظه سینما دوستان باقی مانده و به یکی از آثار کالت و خاطرهساز آنها تبدیل شده است.
به بهانه اکران آهو که نخستین ساخته سینمایی هوشنگ گلمکانی است، نگاهی انداختهایم به فهرست منتقدانی که ترجیح دادهاند تا در زمینه فیلمسازی نیز فعالیت داشته باشند. با این توضیح که در این گزارش، تنها منتقدها مدنظر بودهاند و خبرنگارها و اهالی رسانه لحاظ نشدهاند.
پرویز نوری یکی از نخستین منتقدهای سینمایی است که فعالیت مطبوعاتی خود را از ابتدای دهه ۳۰ آغاز کرد. او پس از حدود ۲ دهه فعالیت مستمر مطبوعاتی، از ابتدای دهه ۵۰ به حوزه فیلمسازی روی آورد و تنها در این دهه، ۷ فیلم ساخت که البته هیچیک از آن آثار نتوانستند جایگاه وی را به عنوان یک کارگردان در سینمای ایران تثبیت کنند؛ بنابراین امروزه، دوستداران سینما، پرویز نوری را همچنان بهعنوان یک منتقد پیشکسوت میشناسند تا یک کارگردان سینما.
سه تا جاهل، رشید، حکیم باشی، عیالوار، ماجراهای علاالدین و چراغ جادو، زن و زمین و طلوع انفجار، فهرست فیلمهای کارنامه نوری را تشکیل میدهند که هیچیک از این آثار به استثنای گیشه معمولی، رهاورد دیگری را برای نوری به ارمغان نیاوردند.
یکی از مهمترین منتقدهای سینمایی که تا امروز توانسته خود را در زمره یک کارگردان صاحبسبک حفظ کند، فریدون جیرانی است. او همچنین ازجمله معدود منتقدهایی است که همچنان به فعالیتهای نوشتاری و تحقیق علاقمند است و در کنار فیلمسازی، توجهی جدی به نقد، تاریخ سینما و روزنامهنگاری سینمایی دارد.
جیرانی که فعالیتهای ژورنالیستی خود را پیش از انقلاب آغاز کرده بود، در سال ۶۶، پس از سالها فعالیت مطبوعاتی و نگارش فیلمنامه، نخستین فیلم سینمایی خود تحت عنوان صعود را جلوی دوربین برد و به پائینترین درجه کارنامه فرهنگی خود سقوط کرد. جیرانی ۱۱ سال بعد با قرمز، بازگشتی رویایی به سینما داشت و از آن سال تا به امروز، همچنان بر مدار فیلمسازی باقی مانده و آثار درخوری، چون آب و آتش، شام آخر، سالاد فصل، سهگانه ستارهها، پارکوی، قصه پریا، من مادر هستم، خفهگی و آشفتهگی را جبوی دوربین برد.
کسانی که تصور میکنند کیومرث پوراحمد، در سالهای اخیر، بهعنوان یک هنرمند معترض به شرایط تبدیل شده، سخت در اشتباه هستند چرا که این هنرمند، از نخستین نوشتههای خود در عالم مطبوعات، مشی انتقادی را در پیش گرفته بود که پیشینه این کار به نیمه دهه ۴۰ برمیگردد. پوراحمد در آن دوران همچنین حضور پررنگی در حوزه نگارش نقدهای سینمایی داشت و در چندین رسانه قلم میزد.
از ابتدای دهه ۶۰، پوراحمد زمینه را برای فیلمسازی مناسب دیده و وارد عمل میشود. این اتفاق، از پوراحمد، یک کارگردان پرکار و صاحبسبک در تاریخ سینمای ایران میسازد که وی را تا اندازههای یک فیلمساز پیشرو بالا میکشد.
پوراحمد در طول بیش از ۴ دهه کارگردانی حرفهای در سینما، آثار درخورتوجهی، چون تاتوره، بیبی چلچله، گاویار، لنگرگاه، شکار خاموش، به خاطر هانیه، خواهران غریب، شب یلدا، اتوبوس شب و پرونده باز است را جلوی دوربین برد.
سیروس الوند نگارش در حوزه سینما را از اواخر دهه ۴۰ آغاز کرد و از ابتدای دهه ۵۰، بیشتر به عنوان نویسنده فیلمنامه مطرح بوده است. الوند نخستین فیلم خود تحتعنوان نفسبریده را در سال ۵۷ کلید زد، اما این فیلم، جایگاه چندانی در کارنامه این فیلمساز ندارد.
الوند از ابتدای دهه ۶۰ تا ابتدای دهه ۷۰، مهمترین آثار کارنامهاش را میسازد که ریشه در خون، آوار، محموله، شب حادثه، برخورد و یکبار برای همیشه، کارنامه الوند در این دوره را تشکیل میدهند.
چهره، هتل کارتون، دستهای آلوده، مزاحم، برگ برنده، رستگاری در هشت و بیست دقیقه، زن دوم و پرتقال خونی، فهرست کارهای مهم این کارگردان تا به امروز را شامل میشود.
نقدنویسی ابوالحسن داوودی، به اوایل دهه ۶۰ بازمیگردد که وی به شکلی تخصصی به این حرفه پرداخته بود. نخستن حضور حرفهای داوودی در سینما، به سال ۶۵ و نگارش فیلمنامه پائیزان مربوط است. او در سال ۶۷، نخستین فیلم خود با عنوان سفر عشق را جلوی دوربین میبرد، اما عمده شهرت وی به سال ۶۹ و تولید سفر جادویی برمیگردد.
داوودی از آن سال تا به امروز، چندین فیلم را جلوی دوربین برده است که از مهمترین آنها میتوان به جیببرها به بهشت نمیروند، من زمین را دوست دارم، مرد بارانی، نان، عشق و موتور ۱۰۰۰، تقاطع، رخ دیوانه و هزارپا اشاره کرد.
کارگردان شاخص سالیان اخیر، نقدنویسی را از ابتدای دهه ۷۰ در چند نشریه آغاز کرد و خیلی زود بهعنوان دستیار کارگردان، در چندین پروژه مهم سینمای ایران حضور یافت. بوتیک در سال ۸۲، نخستین فعالیت مستقل نعمتالله در مقام کارگردان محسوب میشود که اعتبار بسیاری برای وی به همراه آورد و تقریبا تمامی آثار او تا به امروز، با اقبال قابلتوجهی از سوی منتقدان، اهالی رسانه و مخاطبان همراه بوده است.
بیپولی، آرایش غلیظ، رگ خواب و شعلهور، فهرست فیلمهای سینمایی این کارگردان تا به امروز را تشکیل میدهند که تماما با اقبال خوبی همراه بودند. قاتل و وحشی، آخرین ساخته نعمتالله محسوب میشود که تاکنون به روی پرده نرفته است.
ایرج کریمی، یکی از وفادارترین کارگردانان سینمای ایران در حوزه نقد محسوب میشود. کارگردانی که هیچگاه تحتتاثیر قواعد رایج درامنویسی قرار نگرفت و همان نگاه سختگیرانه خود در تعریف فیلم خوب را به عنوان مبنا، در ساختار اجرایی خود لحاظ کرد و فیلمهایی به یادگار گذاشت که تماشایش برای منتقدان، هنوز هم لذتبخش است.
کریمی که از دهه ۷۰ و با نگارش ایده و فیلمنامه کارهایی، چون سفر جادویی و بهترین بابای دنیا، به سینما راه پیدا کرده بود، ۵ فیلم از کنار هم میگذریم، چند تار مو، باغهای کندلوس، نسل جادوی و نیمرخها را جلوی دوربین برد. کریمی همچنین برخلاف دیگر منتقدانی که کارگردان شدند، تا آخرین روزهای عمرش، نقد نوشت، شعر گفت، کتاب تالیف کرد و به ترجمه متونی در حوزه سینما پرداخت. ایرج کریمی تا پایان عمر، به دنیای نقد وفادار ماند و دیگر امور مرتبط با حرفهاش را در موارد بعدی تعریف کرد.
منتقد ثابت بسیاری از نشریات سینمایی دهههای ۶۰ و ۷۰، کار تولید را از تلویزیون آغاز کرد و بیش از یک دهه پس از آن، با برخورد خیلی نزدیک، فیلمسازی را تجربه کرد. ترومای سرخ، دومین فیلم این منتقد محسوب میشود. میهندوست اگرچه کارنامه فربهای در حوزه فیلمسازی سینمایی ندارد، اما در تمام این سالها، علاوه بر نقدنویسی، کتاب نوشت و ترجیح داد در حوزههایی، چون فیلم کوتاه و مستند، بخت خود را بیازماید.
کارگردان جوان این سالهای سینما، از ابتدای دهه ۷۰، در مطبوعات نوشت و البته این عادت را همچنان با خود به همراه دارد. کرمپور نخستین فیلم خود را در سال ۸۱ تحتعنوان جایی دیگر جلوی دوربین برد. چه کسی امیر را کشت؟، تهران؛ سیم آخر، پل چوبی و سوفی و دیوانه، کارنامه سینمایی این کارگردان را تشکیل میدهد.
کرمپور همچنین در تمام این سالها، فعالیتهایی را در قالب ساخت تلهفیلم، سریال و فیلم کوتاه در کارنامه خود دارد.
نعیمی از اواخر دهه ۶۰، فعالیت در مطبوعات را آغاز کرد و این عادت را تا به امروز در خود حفظ کرده است. نعیمی اگرچه در سال ۸۵ و با بیوفا به جرگه کارگردانان پیوست، اما در دهه ۹۰، به نگارش چندین فیلمنامه عمدتا کمدی مشغول شد.
از دیگر ساختههای سینمایی نعیمی میتوان به سلام بر عشق، سایههای موازی، هایلایت و خط استوا اشاره کرد.
نام هوشنگ گلمکانی اگرچه با مجله فیلم و این سالها، فیلم امروز عجین شده است، اما وی در تمام این سالها، نوشت و نقد کرد. نخستین علاقمندی گلمکانی در نشستن روی صندلی کارگردانی را میتوان به سال ۷۴ و ساخت مستند گنگ خوابدیده مربوط دانست.
گلمکانی این روزها، در نخستین تجربه کارگردانی فیلم بلند سینمایی، آهو را به روی پرده دارد که در سال ۹۹ به تولید رسیده است. فیلمی که بهتازگی اکران شده و واکنشهای مختلفی را به خود دیده است.