باید گفت اختلافات بین خانه سینما، نهادهای حکومتی و بهشکل مشخص سازمان سینمایی، بسترهای اصلی بحران در خانه سینما بوده و بهنظر میرسد تنگنای موجود بر اصناف سینمایی بهحدی تشدید شده که پذیرش مدیریت خانه سینما به یک ریسک مخاطرهانگیز و مسئولیتی پردردسر تبدیل شده که حتی مرضیه برومند با آن روحیه جنگندهای که داشته هم، عطایش را به لقایش بخشیده است.
خانه سینما در یکسال اخیر دوران ملتهب خود را طی کرد که استعفای مدیرعامل آن کمتر از یکسال خود گواه این حقیقت است. دوران مدیریتی مرضیه برومند بهعنوان نخستین زنی که مدیرعاملی خانه سینما را تجربه میکرد، دولت مستجعل بود و خیلی زود به کنارهگیری خودخواسته به پایان رسید. او البته از دل التهابها و حاشیههای پرهیاهوی خانه سینما آمده بود.
به گزارش هممیهن، ماجرا از این قرار بود که پس از کشوقوسها و کشمکشهای پرحاشیهای که در شانزدهمین دوره انتخابات خانه سینما بهوجود آمد و حوادثی که در فضای عمومی در کشور به وجود آمده بود، به تعلیق و تأخیر در انتخاب مدیرعامل جدید دامن زد تا اینکه بالاخره هیئتمدیره خانه سینما، مرضیه برومند، فیلمساز پیشکسوت سینمای ایران را بهعنوان مدیرعامل خانه سینمای ایران برگزید.
مرضیه برومند با بیش از ۴۰ سال سابقه فعالیت در تئاتر، تلویزیون و سینمای ایران برای نخستینبار بود که به جای صندلی کارگردانی روی صندلی مدیریتی نشست و خانهسینما صاحب یک مدیرعامل زن شد؛ آنهم در سالی که سیاست و سینما بیش از هر زمانی با مطالبات زنان گره خورده بود و بهنظر میرسید فصل تازهای از فعالیتهای صنفی خانهسینما با انتخاب مرضیه برومند بهعنوان مدیرعامل این خانه، آغاز شود. اما حالا بعد از ۹ ماه ناگهان با استعفای او مواجه شدیم تا باردیگر خانه سینما دچار تعلیق شده و تقدیر صنفی آن در هالهای از ابهام فرو رود.
با استعفای مرضیه برومند، حالا خانه سینما سومین استعفای خود را در کمتر از یکسال تجربه کرده است. ابتدا منوچهر شاهسواری، مدیرعامل پیشین خانه سینما بود که روز چهارشنبه، دوم شهریورماه، از این سمت استعفا داد؛ استعفایی که خیلی زود پذیرفته و البته با استعفای رئیس هیئتمدیره خانه سینما نیز همراه شد.
محمدعلی نجفی، رئیس هیئتمدیره خانهسینما که پیش از آن در واکنش به استعفای منوچهر شاهسواری گفته بود: «این استعفا فعلاً قبول نمیشود؛ مگر اینکه من خودم نیز به این نتیجه برسم که مصلحت بر این است که من هم در هیئتمدیره نباشم»؛ روز جمعه چهارم شهریورماه بهدلیل «دوگانگی و تشتّت مستمر در تصمیمگیریهای هیئتمدیره، همچنین شائبه دخالتهای فراقانونی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی»، از سمتش استعفا کرد.
نجفی در متن استعفای خود تأکید کرده بود که نمیتواند با کارشکنی اقلیت جریانهای متأثر از دخالتهای خارج از صنف و مخالف موجودیت فراگیر خانهسینما همراهی کند. مرضیه برومند از پس این فرازونشیبها و استعفا پشت استعفا، به مدیرعاملی خانه سینما منصوب شد که حالا خود او هم استعفا داده است. درواقع هیئتمدیره خانهی سینما که در اسفندماه سال گذشته خبر از مدیرعاملی مرضیه برومند داده بود، شانزدهم آبانماه خبر از پذیرش استعفای مرضیه برومند از مدیرعاملی خانه سینما داد. گویی ماجرای کنارهگیریها در خانه سینما ادامهدار شده است.
واقعیت این است که استعفای مرضیه برومند آنقدر ناگهانی و غیرقابل پیشبینی بود که میتوان آن را یک استعفای غافلگیرانه دانست و این پرسش را حتی در ذهن بسیاری از افراد بیرون از خانه سینما هم مطرح کرد که چرا آمد و چرا زود رفت؟ برومند تلاش کرد تا در متن استعفای خود به این پرسشها پاسخ دهد.
او نوشت: «من در تاریخ دهم مهرماه از سمت مدیریتعامل خانه سینما استعفا دادم. اما چرا آمدم و چرا رفتم؟ آمدم تا هیئتمدیره را در عبور از بحرانهای سختی که پشتسر گذاشته و همچنان درگیر پیامدهایش بود، یاری کنم. آمدم، آغوش باز کنم و خانواده سینما بهویژه جوانها را از افتادن به دامی که از هرسو برایشان گسترده شده، به سلامت بهدر ببرم و نگذارم بیشازاین از روح و روانشان هزینه بدهند.
آمدم تا هرآنچه احترام و اعتبار دارم بهکار بندم و از مدیران و مسئولان فرهنگی بخواهم از لجبازی، عناد، بیمهری و رفتارهای تند و اهانتآمیز با هنرمندان مخصوصاً با خانمهای بازیگر، دست بردارند و به آنان هشدار بدهم، راهی که پیش گرفتهاند جز عمیقتر شدن شکافها و نابودی سینما، حاصلی ندارد.
اما متاسفانه گوش شنوایی نبود، یا بود و تصمیمگیرندگان اصلی کسان دیگری بودند. آمدم تا با پرهیز از گرفتارشدن در چرخهی روزمرگی و برآوردن خواستههای ابتدایی و کوتاهمدت برخی اعضاء، مطالبات اصلی و بنیادین صنوف سینمایی را پیش ببرم و برنامههای کلان هیئتمدیره را که در اولویت خواستههای صنوف هم بود، دنبال و اجرا کنم. اما حاشیهها، حوادث و رویدادهای غمانگیز پیدرپی، جریانات و اختلافنظرهای درونی خانه سینما منجر به توقف اجرای برخی از برنامههای کلان هیئتمدیره و محولشدن آن به آیندهای نامعلوم شد.
ناتوانی من در درک پیچیدگیها و تناقضهای درونی خانه سینما که در لغو رویداد سالانهی موسوم به جشن سینما خود را نشان داد، همچنین خودداری سازمان سینمایی از پرداختهای بهموقع تکلیفی بهدلایل مختلف مزید بر علت شد و احساس کردم، بودن من دیگر نهتنها ثمر ندارد بلکه ممکن است به این نهاد صنفی باارزش و یگانه آسیب وارد کند؛ بنابراین استعفای خودم را تقدیم کردم و قول دادم تا تاریخ بیستم آبانماه همچنان خانه سینما را اداره کنم و بهقولم عمل کردم. برای خانه و خانوادهی پرافتخار سینما، آرزوی سلامتی و موفقیت میکنم و همچنان در خدمت مردم، فرهنگ و هنر این سرزمین هستم.»
در تحلیل چرایی استعفای برومند، برخی رسانهها و چهرههای سینمایی بهویژه از جریان اصولگرا، استعفای مرضیه برومند را بهدلیل سخنرانی او در مراسم خاکسپاری داریوش مهرجویی درباره جنگ با اسرائیل میدانند، مبنی بر اینکه؛ اختلافات اهالی سینما درباره سخنان برومند در این مراسم، او را به استعفا واداشت.
بااینحال باید گفت اختلافات بین خانه سینما، نهادهای حکومتی و بهشکل مشخص سازمان سینمایی، بسترهای اصلی بحران در خانه سینما بوده و بهنظر میرسد تنگنای موجود بر اصناف سینمایی بهحدی تشدید شده که پذیرش مدیریت خانه سینما به یک ریسک مخاطرهانگیز و مسئولیتی پردردسر تبدیل شده که حتی مرضیه برومند با آن روحیه جنگندهای که داشته هم، عطایش را به لقایش بخشیده است.
او در تیرماه سالجاری در نخستین گفتوگوی مطبوعاتیاش که داشت گفته بود، من تندم اما تندرو نیستم. بههمیندلیل برخی روحیه محافظهکارانه برومند را دلیل استعفای او عنوان کردند و معتقدند برومند نتوانسته است در برابر انتظارات رادیکالی که از او وجود داشته، مقاومت کند و مجبور به استعفا شده است. بااینحال همچنان استعفای او عجیب بهنظر میرسد و این خلاف تصویر و انتظاری بود که از برومند بهعنوان یک زن مقتدر که در برابر ناملایمات و مخالفتها پا پس نمیکشد، وجود داشت.
او در گفتوگوی خود گفته بود: «این را من بهعنوان مرضیه برومند و یک سینماگر میگویم، نه بهعنوان مدیرعامل خانهسینما که یک جریانی هم در خارج از کشور، هم در بخشی از درون کشور وجود دارد که میخواهند اصلاً ما نباشیم. اینها یعنی تندروهای خارجی و داخلی، هدف مشترک دارند یعنی حتی اگر خودشان با هم مستقیماً متحد نباشند، هدفشان یکی است. اینکه مثلاً من نباشم یا مثلاً خانم معتمدآریا یا آقای پرستویی در این سینما نباشند.
آنها در پی حذف برخی چهرههای محبوب و مورداعتماد مردم در سینمای ایران هستند. برای همین معتقدم مهمترین وظیفهای که ما پیشرو داریم، این است که نگذاریم حذفمان کنند؛ چون ما میانجی مردم و حکومت هستیم و میتوانیم حرف مردم را ازطریق سینما به مسئولان برسانیم و در ترمیم بحرانها و شکافها نقش مؤثری داشته باشیم. یا ناکارآمدیها و نابسامانیها را به زبان سینما بیان کنیم و جامعه و مسئولان را نسبت به آسیبهای اجتماعی هشدار دهیم.»
واقعیت این است که خانه سینما نهفقط نهاد صنفی که مأمن و پناهگاه اهالی سینما محسوب میشود تا بتواند به نابسامانیهای حرفهای آنها سروسامان بدهد اما حالا خود دچار بیسروسامانی شده و باتوجه به شرایط دشوار و مبهم معیشتی، نگرانی سینماگران نسبت به آینده خانه سینما که با آینده فردی و حرفهای آنها گره خورده بیشتر هم شده است.
محرومیتها و ممنوعازکاریهای برخی بازیگران زن، کنارهگیری خودخواسته برخی از آنها از فعالیتهای سینمایی، بحرانهای مالی، گرایش به یکدستی جناحی و فکری در مدیریت سینمایی کشور و برخی حاشیههایی که برای سینماگران در ارتباط با رخدادهای پاییز سال پیش به وجود آمد، خانه سینما را در تنگنای بیشتری قرار داده است که حالا با استعفای مرضیه برومند، چشمانداز آینده آن با ابهام و مهآلودگی بیشتری همراه شده است؛ چنانکه میتوان گفت در شرایط کنونی، این خانه روی آب است!