داستان عاشقی رهی معیری و مریم نزدیک به یک قرن پیش اتفاق افتاده است شاید بتوان اینگونه تصور کرد که رهی جوان با ناکامی از عشقی خروشان زمانی که بربرگهای پاییزی خیابان قدم میزد خزان عشق را سروده است.
عصر ایران نوشت: شاید همین شعر مصداق بارز عاشقی کردن ترانه سرایی باشد که خزان عاشقی اش به خزان فصلها پیوند خورده است.
عاشق مریم بود، اما عشقی نافرجام که با رفتن معشوقش هم خاموش نشد. خیلیها میگویند همیشه داستان عاشقانه اش را در شعرهایش بیان کرده و شاید همین شعر مصداق بارز عاشقی کردن ترانه سرایی باشد که خزان عاشقی اش به خزان فصلها پیوند خورده است.
داستان عاشقی رهی معیری و مریم نزدیک به یک قرن پیش اتفاق افتاده است شاید بتوان اینگونه تصور کرد که رهی جوان با ناکامی از عشقی خروشان زمانی که بربرگهای پاییزی خیابان قدم میزد خزان عشق را سروده است. کسی چه میداند شاید هم بر صندلی اش پشت شیشه باران زده پاییزی تکیه داده و با فنجان چای در دست وقتی غرق در افکارش بوده و بند بند این شعر سراسر عاشقانه را نوشته است و سید جواد اناری به خوبی نیز با صدایش آن را در تاریخ موسیقی ایران ماندگار کرده است.
لقب اناری را از پدر روحانی اش دارد زمانی که اینگونه با الاغ و عبا و عمامه و انار و ترازو، روی چهارپایه رفت و برای مشروطه خواهی تا دم مجلس اینگونه آواز سر داد.
سید جوان فقط لقب اناری را از پدرش نگرفته است بلکه تمامی فنون آواز و روضه خوانی و ردیفها و گوشههای آوازی را از او فرا گرفت و نامش را در آثار موسیقی اینگونه درج کرد سید جواد بدیع زاده اناری.
هم نماینده مجلس شورای ملی بود وهم خواننده و اهنگساز. در طول ۲۷ سالی که در مجلس بود بیشترین آثارش را هم ساخت که همین قطعه یعنی خزان عشق نیز ماحصل همان دوره است.
۹۹ سال پیش بود که جواد بدیع زاده در جایگاه خواننده و اهنگساز و نه نماینده مجلس به سراغ رهی معیری رفت و با کاری مشترک شد خزان متولد و برای همیشه جاودانه شد. جاودانگی که شهرتی دوچندان نسبت به سایر آثار بدیع زاده پیدا کرد که شاید بخشی از آن شهرت را بتوان به اوضاع اجتماعی و سیاسی ایران در آن زمان و بعد از کودتای ۲۸ مرداد دانست.
حلب سوریه اولین مکان ضبط خزان عشق بود و برلین شهر دوم. اما از همان زمان شکل گیری مردم ایران از رادیو نوای ماندگار این تصنیف را میشنیدند تصنیفی که سازنده اش بواسطه به کارگیری اکثر گوشههای دستگاه همایون او را به به یکی از تصانیف برجسته موسیقی ایران بدل کرد و شهرتی بسیار برایش بهمراه داشت. اما عبدالجبار کاکایی تنها این مسئله را دلیل جاودانه شدنش نمیداند او جامعهشناسی متناسب با شرایط اجتماعی جامعه، شاعر بودن تصنیفسرا و شناخت او از کلام، ملودی و منتشر شدن در دوران شکوه و اوجگیری تصنیف را از دلایل شهرت بیشتر «شد خزان» میداند و همین شهرت و ماندگاری دلیل روی اوردن بسیاری از خوانندگان برای خواندن این تصنیف تا به امروز شده است.
۸۹ سال از تولد خزان عاشقی گذشته است بسیاری با آن عاشقی کرده اند، بسیاری درد فراق را با این ملودی و شعر تسکین دادند و بسیاری نیز همچون پدربزرگها و مادربزرگها گذر عمرشان را در هر پاییز با این تصنیف تصویرسازی کردند. همانند بسیاری فیلم سازان که قریب به چندین دهه برای یاداوری تاریخ و حسرت گذشته فراموش شده از این موسیقی در آثارشان بهره بردند.ای کاش این بهره مندی و نیز بزخوانی وبازنوازی آن توسط گروههای موسیقی نیز ادامه یابد تا گوش نسلهای بعدی از این ملودیها محروم نماند.