ابن سینا رویکردی دارد که میتواند راهنمای آن دسته از شرقیانی باشد که با چالش تمدن غرب مواجه شده اند و آن دسته از غربیانی که هنوز در پی یافتن شالودهای هستند.
«سهیل محسن اَفنان (زادهٔ ۱۹۰۴ در فلسطین – درگذشتهٔ ۱۹۹۰) پژوهشگر فلسفه و زبانهای عربی و فارسی و یونانی بود. ازجمله آثار او میتوان به ترجمه متون یونانی به فارسی و نیز تدوین لغتنامههای فلسفی اشاره کرد.
به گزارش مهر، افنان دانشآموختهٔ دانشگاه آمریکایی بیروت بود که بعدها به استادی کالج پمبروک دانشگاه کمبریج رسید. از وی کتابهای درباره هنر شعر، ارسطو، سهیل محسن افنان (مترجم)، تهران: حکمت، افق زندگی و اندیشههای ابن سینا، سهیل محسن افنان، مرضیه سلیمانی (مترجمان)، تهران: علم و پیدایش اصطلاحات فلسفی در عربی و فارسی، سهیل محسن افنان، محمد فیروزکوهی (مترجمان)، تهران: حکمت به فارسی ترجمه شده است.
شیخ الرئیس ابوعلی سینا، شاخصترین و مهمترین چهره در تاریخ فرهنگ و فلسفه و علم در ایران است. هرچه درباره اهمیت و اعتبار او گفته شود، سخنی مکرر است و همگان اجماع دارند که بوعلی، پزشک و فیلسوف و فرهنگمرد و انسانی کم نظیر در تاریخ جهان و تمدن اسلامی است.
اما به ویژه در اقلیم فرهنگ و تاریخ ایران زمین، ستارهای پرفروغ و خیره کننده و مایه مباهات تک تک ایرانیان در یک هزار سال احیر محسوب میشود.
با این حال ـ در مرز شرم و حسرت ـ باید این نکته را بیفزائیم که هنوز برخی آثار ابوعلی سینا تصحیح و بازیابی و به گونهای شایسته نشر نشده و اساسا بخشی از نوشتههای حکیم بزرگ ما، یک هزار سال است که به صورت دستینه یا دست خط باقی مانده و در خزانه برخی کتابخانه یا موزه نگهداری میشود. بازگویی این مسئله، همچون اعتراف به گناه دشوار و غم انگیز است، اما حقیقتی گریزناپذیر است و باید گفته شود.
اگر به مثال یا مدل سازی متوسل شوم شاید بتوانم نسبت ابوعلی سینا به فرهنگ ایرانی و تمدن اسلامی را به نسبت ارسطو با فرهنگ یونانی وتمدن غربی ماننده کنم.
با این تفاوت که درباره معلم اول فلاسفه جهان، کتابها و بلکه کتابخانههای پرشمار کتاب و مقاله و پژوهش پدید آمده و در دسترس است. مجموعه آثار ارسطو، بارها به صورت انتقادی و دقیق تصحیح و منتشر شده و تک نگاریها و تفسیرها و اصطلاح شناسیهای عالی، تألیف و به همه زبانها چاپ شده است.
از جمله در زبان فارسی علاوه بر ترجمه اغلب آثار وی، تفاسیر و تواریخ و تک نگاریهای درجه اول درباره ارسطو، به قلم راس و مارتا نوسبام و به ترجمه بزرگردانی همچون محمد حسن لطفی و شرف الدین خراسانی و اسماعیل سعادت و عزت الله فولادوند و… تحریر و منتشر شده و در اختیار فارسی زبانان قرار گرفته است، اما از اغلب آثار ابن سینا، تصحیح مناسب یا تفسیر مورد قبول یا ترجمههای خوب و متعدد در دسترس نیست، حتی تک نگاری جامع و همه جانبه و دقیق و عالمانهای تألیف نشده که باب آشنایی عمیق و اولیه را به صورت قابل اعتمادی برای علاقهمندان بگشاید.
شاید به جز مقاله دائره المعارف بزرگ اسلامی که بعدا به صورت کتابچهای منتشر شد (بنیاد بوعلی سینا ـ همدان و دائره المعارف بزرگ اسلامی، تهران، چاپ اول ۱۳۸۹)، شناختنامه معتبر دیگری نمیشناسیم که در خور نام و شخصیت بوعلی سینا و در شأن وی و آثارش نوشته شده باشد.
باری، با این سهل گیری و سهل انگاریها ما چه داعیه و ادعایی در جهان بزرگ و پرتکاپو و سرشار از اندیشه و علم معاصر میتوانیم داشته باشیم؟!
نوشتههای افنان در زمینه فلسفه و حکمت اسلامی از اهمیت و اعتبار خاصی برخوردار است و لذا پاسخگویی نیازهای دانشجویان فلسفه و طلبههای حکمت اسلامی میتواند باشد.
ابن سینا، عزیزترین و محبوبترین چهره در تمدن و فرهنگ ماست و نام او نماد عقل محض و دانایی متعالی و علم متقن است. خواص و دانشوران، او را سرمشق و آموزگار بزرگ خود میدانند و عامه و اغلب مردمان تا بدانجا به عقل و حکمت و طب و علم او باور دارند که افسانهها ساخته و اسم او را استعاره دانش و ادراک کامل و عالی قلمداد میکنند.
مترجم کتاب بر این باور است که هر ایرانی بافرهنگی میباید از اندیشه و نوشتهها و سرشت و سرنوشت و سرگذشت ابن سینا آگاهی داشته و بدان ببالد.
در روزگاری که طنین پرشکوه و زیبای عقل و فلسفه، در میان مسلمانان در هیاهوی بی معنی بنیادگرایی، ظاهرگرایان، اخباریون و متحجران بی خرذ و کوردل کمتر شنیده میشود، هر سخنی درباره فلسفه و ستاره پر نور آن در تاریخ تمدن اسلامی غنیمتی است.
ابن سینا و اندیشه و زندگی متعادل و متعالی وی نمونههای یگانه و فاخر برای همه نسلها و همه عصرهاست و در برابر تعصبات ویرانگر و غوغای تاریک اندیشانه و مدعیات عوام گرایانه و بی منطق، سپر و محافظی است که میتواند راه روشن اندیشه، منطق و فلسفه را به ما بنماید و طریق صحیح پژوهش، آزمایش، تجربه و علم را به ما بیاموزد.
سهیل محسن افنان یکی از پژوهندگان برجسته فرهنگ و فلسفه اسلامی است. وی در این اثر میکوشد تا علاوه بر سرگذشت، نمایی دقیق و همه جانبه از آثار و آرا و اندیشههای ابوعلی سینا ارائه نماید.
افزون بر آن به ریشههای حکمت و دانش سینوی از یک سو و اثرگذاری گسترده حکیم بر علم و فلسفه در شرق و غرب جهان نیز پرداخته است.
مروری بر این قسمت از نوشتههای افنان ـ فصلهای ابن سینا در شرق و در غرب، به تنهایی بیانگر وسعت پژوهش و دقت نظر و کیفیت اثری است که خلق کرده و اینک در اختیار ماست، ولی البته این نکته را هم باید گوشزد کنیم که به رغم دقت نظر و سخت کوشی افنان در جویش منابع و تطبیق آنها، به دلیل نبود یا ندید برخی مأخذ تاریخی و تحقیقات دقیقتر که در هفتاد سال اخیر انجام و منتشر شده، تسامحات و خطاهای نادری نیز در کار او دیده میشود.
از جمله در شرح زندگی ابن سینا و برخی نکات تاریخی و امثال اینها که در مقابل کل کتاب و ارزشهای آن چندان اهمیتی ندارد و اهل نظر و فرهنگ، در مطالعه کتاب خود بدان وقوف یافته و به قیاس دانش خود تصحیح خواهند کرد. نثر افنان، نسبتا روان شیوه بیان او عالمانه و معطوف به عرضه روشن معانی است.
مترجم در دیباچه اثر مینویسد: قبل از آغاز ترجمه به اهمیت و ارزش آن در عرصه عام فلسفه اسلامی و در زمینه خاص ابن سیناپژوهی پی بردم. بارها کوشیدم اثری همسنگ آن در زبان پارسی بیابم، اما به رغم زحماتی که کشیده شد ـ نظیر آثار استادان سعید نفیسی و سید صادق گوهرین ـ هیچ کتابی در خور منزلت ابن سینا یا نزدیک به کتاب حاضر نیافتم.
بعدها در گفتگو و مشاوره با استادان و دانایان فرهنگ و فلسفه، دکتر عزت الله فولادوند و دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی و نیز پزشک دانشور دکتر سید محسن میرجلیلی، بیشتر به اعتبار و ارزش کتاب افنان پی بردم و عزم خویش را برای پایان بردن این ترجمه جزم نمودم.
سهیل محسن افنان در پیشگفتار کوتاه کتاب نوشته است: این کتاب تلاشی است جهت آشنا کردن خواننده عادی با زندگی و آثار ابن سینا، همو که بی تردید تحریک کنندهترین شخص در تاریخ اندیشه مشرق زمین است.
این اثر نه دفاع از او و نظام فکری اوست و نه نقد فلسفه وی. او در طول زندگی خویش، تعمدا مدافعان و منتقدان خویش را به دیده تحقیر مینگریست. اکنون که یک هزار سال از آن تاریخ گذشته، نمیتواند بهتر از این در مورد آنها بیندیشد.
حال که نظرگاههای او به قدر کفایت موجه است و پس از طی یک دوره طولانی که در آن نام ابن سینا، از چین گرفته تا صوامع آکسفورد و پاریس قرون وسطا، ورد زبان همه پزشکان و فیلسوفان بوده، به نظر میرسد بهتر است بگذاریم که خود او درباره خویش سخن بگوید.
ما میخواهیم یک چشم انداز تاریخی صحیح به دست دهیم و نشان دهیم که او محصول تأثیر اندیشه یونانی بر تعالیم اسلامی در مقابل پس زمینه رنسانی ایرانی در قرن دهم است.
تصمیم گیری در مورد این پرسش منطقی که آیا در اندیشه ابن سینا چیزی با ارزش دائمی وجود دارد یا خیر، برعهده خواننده گذاشته شده است. مع هذا این موضوع مورد تأکید قرار گرفته که وی با مسائلی مواجه بود که ماحصل شاخههای متغایر دو فرهنگ متمایز بودند که با یکدیگر رو در رو شده بودند.
رویکرد او میتواند راهنمای آن دسته از شرقیانی باشد که با چالش تمدن غرب مواجه شده اند و آن دسته از غربیانی که هنوز در پی یافتن شالودهای هستند که بر مبنای آن ارزشهای معنوی را با دستاوردهای علمی هماهنگ سازند.»