ولیوار یک درام کلمبیایی بر اساس شخصیت تاریخی واقعی سیمون بولیوار است. او به خاطر آزادسازی کشورهایی مانند کلمبیا، ونزوئلا و اکوادور و البته چند کشور دیگر مشهور است. این سریال طیف گستردهای از دوران زندگی او را پوشش میدهد، از دوران کودکی تا مرگ. او در یک خانواده ونزوئلایی ثروتمند به دنیا آمد، اما یک عموی حریص به دنبال سوء استفاده از ثروتش است.
درامهای تاریخی ژانری از فیلم و تلویزیون هستند که طرفداران وفاداری دارند. بینندگان این درامها انتظار یاد گرفتن چیزهای جدید و بسیاری در مورد یک دوره تاریخی متفاوت را دارند، چه از طریق دیوارهای یک قلعه باشکوه باشد و چه در یک روستای قدیمی و ناشناخته. برخی از این داستانها زندگی شخصیتهای تاریخی واقعی را به تصویر میکشند، در حالی که برخی دیگر شخصیتهایی ساختگی را برای بررسی یک دوره تاریخی واقعی انتخاب میکنند. با وجود تعداد زیاد درامهای تاریخی که ساخته شده است، هنوز هم تنوع ناامیدکنندهای در کشورهای سازنده این درامها وجود دارد.
بیشتر درامهای تاریخی که مورد توجه قرار میگیرند، دوران سلطنتی بریتانیا را به تصویر میکشند که واقعی یا ساختگی هستند. در حالی که این سریالها عالی و فوق العاده هستند، اما تمایل زیادی به سریالهای تاریخی خارج از این کشور یا به طور کلی خارج از زبان انگلیسی نیز وجود دارد. خوشبختانه نتفلیکس چندین سریال تاریخی غیرانگلیسی زبان در فهرست خود دارد که داستان آنها در انگلستان رخ نمیدهد. در حالی که هنوز کارهای زیادی باید از نظر نمایش دورههای تاریخی غیرانگلیسی انجام شود، در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با ۱۰ مورد از بهترین سریالهای درام تاریخی غیرانگلیسی زبان نتفلیکس آشنا کنیم.
لاس ویلامیزار یا خواهران خونی (Blood Sisters)، یک سریال خانوادگی کلمبیایی ساخته شده توسط نتفلیکس است که داستان آن در اوایل سده ۱۸۰۰ روایت میشود. کارولینا، ایزابلا و لئونور خواهرانی از طبقه اشراف زاده و ثروتمند جامعه هستند. برای سال ها، آنها زندگی نسبتاً مرفه و بدور از دردسر و مشکلی داشته اند. اما تصرف دوباره اسپانیا که منجر به مرگ مادرشان میشود، واقعیتی کاملاً جدیدی را در برابر چشمان آنها قرار میدهد. اکنون، این زنان به ارتش آزادی بخش میپیوندند تا به عنوان جاسوس کار کرده و از کسانی که مادرشان را کشته اند انتقام بگیرند؛ و چه کسی بهتر از پدر پیر باتجربه شان، که سابقه نظامی دارد میتواند آنها را آموزش دهد؟
برخی منتقدان هنگامی که زنان به عنوان جاسوس در تلویزیون و فیلم به تصویر کشیده میشوند، از تماشای آن روی بر میگردانند، زیرا اغلب اوقات زنان از جذابیت ظاهری و جنسی شان برای نفوذ به سازمانهای دشمن استفاده میکنند. در اینجا، در حالی که زیبایی زنان و مهارتهای اجتماعی شان سرمایه مهمی برایشان محسوب میشود، اما آنها آموزش جاسوسی نیز دیده و یاد میگیرند که از تاکتیکهای دیگر نیز استفاده کنند. هر خواهر شخصیت و خط داستانی منحصر به فردی دارد که به اندازه هدف مشترک شان جذاب است. توطئههای سیاسی، روابط خانوادگی، عشق و اکشن در این درام هیجان انگیز، به وفور یافت میشود.
آقای ملکه یک سریال درام ساخت کره جنوبی بر اساس یک سریال اینترنتی است. داستان این سریال درباره مردی به نام جانگ بونگ هوان است که زندگی خود را به عنوان سرآشپز و مرد مورد علاقه زنان سپری میکند. اما هنگامی که غذای سرو شده توسط او تقریباً سفیر چین را زخمی میکند، او مجبور به فرار شده و در حین تعقیب و گریز به درون آب میافتد. وقتی جانگ بیدار میشود، دقیقاً خودش نیست. در واقع، او در دوره تاریخی جوسئون (که از اواخر سده ۱۳۰۰ تا اواخر سده ۱۸۰۰ به طول انجامید) و در بدن ملکه چئورین زندگی میکرد. بونگ هوان در تلاش برای بازگشت به زندگی گذشته اش، اسراری را در مورد خاندان سلطنتی حاکم کشف میکند که اقامتش در این دوره تاریخی را جالبتر میکند.
اگر چه آقای ملکه اغلب به عنوان یک درام طبقه بندی میشود، اما به طرز شگفت انگیزی خنده دار و بامزه است. برخی از داستانهای با تم «احساس غربت» و «وصله ناجور» سریال، شخصیتها را در بدن یک جنسیت دیگر نشان میدهند، در حالی که برخی دیگر شخصیتها را در قالب فردی در یک طبقه اجتماعی بالاتر از خودشان به تصویر میکشند. اما این سریال هر دوی این کارها را انجام میدهد و دوره تاریخی باستانی آن، یک چرخش کاملاً جدید در چگونگی سازگاری یافتن شخصیت بونگ هوان با این دوره متفاوت ایجاد میکند. درامهای تاریخ اغلب لحنی جدی و مالیخولیایی دارند، بنابراین تماشای درامی که شما را بخنداند و در عین حال اطلاعاتی در مورد این دوره تاریخی نیز به شما میدهد بسیار لذت بخش خواهد بود.
سریال Las Chicas del Cable یا دختران کابلی (Cable Girls) یک درام رمانتیک تاریخی است که داستان آن در مادرید، اسپانیا روایت میشود. بسیاری از زنان برای کار در شرکت تلفن ملی جذب میشوند. یکی از این زنان آلبا نام دارد، دزدی که به قتل متهم شده و یک پلیس که از او میخواهد به شرکت مذکور نفوذ کند، حکم آزادی او را در اختیار دارد. بنابراین، آلبا نام مستعار لیدیا را انتخاب میکند و شروع به ایجاد رابطهای دوستانه با سه تن از همکاران خود میکند، همچنین رابطه عاشقانه بالقوهای با پسر موسس شرکت و مدیر شرکت را آغاز مینماید. لیدیا و دوستان جدیدش هر کدام اسراری دارند که میخواهند از آنها محافظت کنند، اما شرایط سخت برای زنان شاغل در دهه ۱۹۲۰، حفاظت از این رازها را به چالش خواهد کشید.
این درام تاریخی نگاهی فوق العاده به تاریخ مکانی است که از بیرون پر زرق و برق به نظر نمیرسد. اما این تنها مد دهه ۱۹۲۰ نیست که چشم دیگران را به خود جلب میکند، بلکه خود شرکت مخابراتی نیز پر از سیاستهای اجتماعی، خیانتها و اسرار است که آن را به یک پس زمینهای غیر محتمل، اما موثر تبدیل میکند. لیدیا ممکن است قهرمان داستان باشد، اما دنبال کردن داستان دوستانش نیز لذت بخش خواهد بود؛ و در حالی که روابط عاشقانه، با ادامه سریال، زمان بیشتری را به خود اختصاص میدهند، دوستی پیچیده بین زنان هنوز هم عنصر مهمی در داستان است.
تمام نوری که نمیتوانیم ببینیم یا تمام نوری که نمیبینیم یک درام تاریخی است که در طول جنگ جهانی دوم روایت میشود. بر اساس رمان پرفروشی از آنتونی دوئر، این سریال دو داستان موازی را دنبال میکند که به شیوهای دلگرم کننده با هم در ارتباط هستند. ماری – لور لوبلان یک دختر فرانسوی نابینا است. زمانی که کودک بوده، پدرش به او یاد داده که کاردان و همه فن حریف باشد، چیزی که اکنون پس از ناپدید شدن پدرش و گرفتار شدن در یک کشور جنگ زده به آن نیاز دارد. ماری به طور غیرقانونی داستانی را در رادیو میخواند و توسط نازیها تحت تعقیب قرار میگیرد. ورنر یک سرباز آلمانی است که مجبور شده به سربازان آلمانی بپیوندد و از طریق برنامههای رادیویی ماری، خود را به او نزدیک مییابد.
این سریال (و نسخه رمان) میتوانست به راحتی به یک داستان خام همدردی با نازیها تبدیل شود، اما در عوض تصویری از دو جوان را نشان میداد که مجبور به مشارکت در موقعیتهای مخاطره آمیزی شده اند. در حالی که این بحث وجود دارد که داستانهای جنگ جهانی دومِ اروپا محور بیش از حد اشباع شده اند، این مینی سریال دیدگاه تازهای را ارائه میدهد. علاوه بر این، انتخاب بازیگران زنان نابینا برای نقشهای کودکی و جوانی ماری و همچنین یک بازیگر آلمانی برای نقش ورنر، لایهای از اصالت را به داستان اضافه میکند. این سریال به زیبایی فیلمبرداری شده، سریالی غم انگیز، اما در نهایت امیدوار کننده است؛ و در حالی که از نظر تکنیکی به زبان انگلیسی است، تمام نوری که نمیتوانیم ببینیم از زبانها و لهجههایی استفاده میکند که به ریشه فرهنگی فرانسوی و آلمانی شخصیتهای اصلی داستان وفادار هستند.
سریال Medici the Magnificent (۲۰۱۶-۲۰۱۹) از نظری فصل دوم سریال مدیچی (Medici) است، هر چند تماشای فصل اول برای رسیدن به درک کاملی از این سریال اصلاً ضروری نیست. این سریال داستان لورنزو دی مدیچی، حاکم فلورانس، ایتالیا در سده ۱۴۰۰ میلادی را روایت میکند. با قدرتی که لورنزو به ارث برده، استرس زیادی نیز همراه میشود. بانک مدیچی وضعیت خوبی ندارد و او باید تلاش کند تا نظر پاپ را جلب کند، کسی که حمایت یا عدم حمایت او میتواند به مقدار قابل توجهی به فلورانس کمک کند یا آن را تهدید کند. همچنین رقبایی در ایتالیا وجود دارند که دوست دارند لورنزو و مدیچیها را مرده ببینند. این مجموعه با ترکیبی از ترفندهای سیاسی و نبرد، حکومت ناپایدار لورنزو را نشان میدهد.
نام خانواده مدیچی در عنوان سریال به چشم میخورد و در واقع این خانواده تاثیر زیادی روی داستان سریال دارند، اما Medici: The Magnificent به خاطر ترکیب کردن داستان شخصیتهای مختلف، جذابیت و کیفیت دوچندانی پیدا میکند. عوام، کارگران قصر، شخصیتهای مذهبی، دشمنان و خیلیهای دیگر در این داستان حضور دارند. شخصیتهای بسیاری در طرح اصلی داستان نقش دارند که دنیایی واقعی و پیچیده را خلق میکنند. هر شخصیت دستور کار خاص خود را دارد که فوق العاده است، زیرا بینندگان حس میکنند که آنها افرادی واقعی هستند که زندگی خود را دارند نه اینکه صرفاً در داستانهای زندگی شخصیتهای اصلی وجود داشته باشند.
شهبانو یا ملکه یک درام تاریخی آلمانی درباره الیزابت ملکه اتریشی است. وقتی نامزد خواهر او، فرانتس یوزف امپراطور اتریش، بجای او هلن را انتخاب میکند، همه از این انتخاب شوکه میشوند. بسیاری از مردم با توجه به طبیعت بی پروا و بی انضباطی الیزابت، به توانایی او برای حکومت در کنار همسر جدیدش شک دارند. او نمیخواهد با چیزهایی که فکر میکند اشتباه هستند موافقت کرده یا با آنها کنار بیاید. این موضوع باعث درگیری با فرانتس میشود، اما حتی بیشتر با مادر زنش، سوفی که از ابتدا الیزابت را دوست ندارد. او باید یاد بگیرد که چه زمانی قوانین را منعطف کند و چه زمانی آنها را به طور کامل بشکند.
تاریخ غنی اتریش در سینما و تلویزیون به اندازه کافی مستند نشده است. این درام تاریخی نتفلیکس، چهرههای کمتر شناخته شده الیزابت و فرانتس را برجسته میسازد و بینندگان بلافاصله جذب شخصیت پویای الیزابت (یا سیسی) خواهند شد. او هم متفکر و عاقل است و هم احساس ناامنی درونی دارد، دوگانگی که در بسیاری از افراد وجود دارد. داستان عاشقانه بین او و فرانتس شیرین است و لحظات عاشقانه بین آن ها، برخی از بهترین لحظات سریال را تشکیل میدهد. علی رغم اینکه ازدواج آنها عامل اصلی داستان این سریال است، هر یک از آنها به تنهایی به عنوان افرادی کاملاً بالغ و مستقل به تصویر کشیده میشوند.
سریال Les Combattantes یا زنان در جنگ (Women at War) یک درام تاریخی فرانسوی – بلژیکی است که در طول جنگ جهانی اول روایت میشود. زندگی چهار زن بسیار متفاوت زمانی به هم گره میخورد که بیش از پیش درگیر جنگ میشوند. مارگریت به دلایل نامعلومی برای دیگران، پاریس را ترک کرده و به عنوان کارگر جنسی در روسپی خانهای مشغول به کار میشود. مادر اگنس راهبه ارشد صومعهای است که اکنون به عنوان بیمارستان جنگی فعالیت میکند. کارولین قرار است مدیریت کارخانه خانوادگی شان را به دست بگیرد، اما با مقاومت شوهر خواهرش مواجه میشود. سوزان پرستاری است که معتقد است زنان باید کنترل بدن خود را در دست بگیرند و این باور او را در معرض خطری جدی قرار میدهد.
هر یک از چهار زن اصلی داستان میتوانند یک سریال نتفلیکسی داشته باشند که تنها به آنها اختصاص دارد. خوشبختانه برای بینندگان، ما در سریال شاهد این هستیم که چگونه گرفتاریها و رنجهای فردی آنها با هم مرتبط میشوند. این سریال ثابت میکند که هیچ راه واحد و منحصر به فردی برای خلق یک “شخصیت زن قوی” وجود ندارد. چه تماشای پیروزی کارولین بر شوهر خواهرش با استفاده از هوش بالایش باشد، چه استفاده مارگریت از ارتباطات اجتماعی گسترده خود برای کمک به تلاشهای جنگی، این زنان واقعاً جذاب هستند. این روزها نقش زنان در جنگ در فیلمها و سریالهای جنگی پررنگتر میشود و زنان در جنگ یک محصول قابل توجه در این ژانر است.
داستان سریال ورسای در اواخر دهه ۱۶۶۰ در شهری به همین نام روایت میشود، زمانی که جنگهای داخلی در سراسر فرانسه در حال شکل گرفتن بود. لویی چهاردهم از عدم احترامی که اشراف فرانسه به او نشان میدهند ناراضی است. او در اقدامی سلطه جویانه، آنها را از خانه فریبنده شان در کاخی باشکوه به یک شکارگاه منتقل میکند. این بازی قدرت آنطور که لویی انتظار دارد برایش خوب تمام نمیشود و نمیتواند علاقه آنها را به وی جلب کند. در شرایطی که کاخ ورسای در حال ساخت است، لویی برای جلب حمایت کسانی که در دربار او هستند و همچنین کل کشور، با مشکل مواجه میشود.
بخشی از جذابیت درامهای تاریخی، جنبه زیبایی شناسی آن هاست و ورسای نیز از لحاظ بصری قطعاً تماشایی است. معماری خیره کننده، مناظر نفسگیر و انتخاب لباسهای جذاب، تجربه دیداری فوق العادهای را برای مخاطب ایجاد میکند. درامهای تاریخی بسیاری، خاندان سلطنتی را در تلاش برای کسب اعتبار و محبوبیت در نظر دیگران نشان میدهند، که مبارزه لویی را برای کنترل کشور و اطرافیانش، هیجان انگیزتر میسازد. او همیشه شخصیتی دوست داشتنی نیست و همین باعث میشود بهتر اطرافیانش را درک کنیم. با این حال بینندگان شاهد محاکمهها و خیانتهای مداوم علیه او نیز خواهند بود که باعث میشود بیش از پیش شخصیت قابل دلسوزی برای مخاطبان باشد.
بولیوار یک درام کلمبیایی بر اساس شخصیت تاریخی واقعی سیمون بولیوار است. او به خاطر آزادسازی کشورهایی مانند کلمبیا، ونزوئلا و اکوادور و البته چند کشور دیگر مشهور است. این سریال طیف گستردهای از دوران زندگی او را پوشش میدهد، از دوران کودکی تا مرگ. او در یک خانواده ونزوئلایی ثروتمند به دنیا آمد، اما یک عموی حریص به دنبال سوء استفاده از ثروتش است. وقتی بزرگ میشود، بولیوار در ارتش خدمت میکند، به اسپانیا میرود، عاشق میشود و در نهایت دوباره راهش را به آمریکای جنوبی پیدا میکند.
داستان سیمون بولیوار با سرعت روایت شده و پر از اطلاعات فراوان است. برای یک سریال متمرکز بر مردی که در رویدادهای سیاسی بزرگی نقش داشته است، زمان مناسب و کافی به زندگی شخصی او اختصاص داده میشود. به همان اندازه نیز، فراز و نشیبهای روابطی که بولیورا دنبال میکند، در این سریال برجسته شده اند. البته با توجه به دوره تاریخی داستان، سیاست عامل اصلی در مورد این است که با چه کسانی میتوان ازدواج کرد. دیدن تفاوت جایگاه اجتماعی سیمون در اسپانیا و پرو و همچنین زیرکی و جذابیتی که در زندگی به او کمک میکرد، جذاب خواهد بود.
Luna Nera یا ماه تاریک (Black Moon) یک داستان فانتزی تاریخی است که در ایتالیای قرن هفدهم روایت میشود. در روستای سرا، اید به مادربزرگش که قابله است کمک میکند تا یک زایمان انجام دهد. با این حال، وقتی نوزاد میمیرد، مادر اندوهگینش شایعه میکند که این دو زن جادوگر هستند؛ که اگر منصفانه باشیم، تا حدود زیادی درست است. مادر بزرگ اید توسط بناندانتی، گروهی شکارچی جادوگران، دستگیر میشود. یکی از این شکارچیان جادوگر پسری به نام پیترو دارد که در رشته پزشکی تحصیل میکند. او معتقد است که نوزاد به دلایل طبیعی مرده است، اما پدرش و دیگران این ایده را رد میکنند. پدر پیترو نه تنها معتقد است که جادوگران بچه را کشته اند، بلکه همسرش را نیز به بیماری مبتلا کرده اند.
اگر سریالی در رابطه با دادگاههای جادوگران سالم نباشد، کمتر سریالی به عناصر تخیلی موجود در فرهنگ و آداب و رسوم دوران گذشته پرداخته است. اروپا و به ویژه کشورهایی که ریشه کاتولیکی قوی دارند، سابقهای طولانی در ترس از جادوگران دارند. اید باید با تعصب و پیشداوری مبارزه کرده و اگر میخواهد در دنیایی که به نظر میرسد همه علیه او هستند، زنده بماند، باید از قدرتی که در اختیار دارد آگاه شود. بینندگان در کنار اید با جادوگران دیگری نیز آشنا شده و روایتهای تاریخی داستان نیز هرگز کسل کننده نمیشوند. ماه تاریک جادو، فانتزی و عشق را به بهترین شکل با هم ترکیب میکند.
منبع:روزیاتو