کتک خوردن شعبان جعفری که با آن هیبت ترسناکش به عنوان یکی از لاتهای تهران به شهرت رسیده بود یکی از مهمترین اتفاقات تاریخ پایتخت است که کمتر در مورد آن صحبت شده است.
حسین شاهحسینی، عضو شورای مرکزی جبهه ملی ایران، در کتاب «تدام حیات سیاسی در اختناق» روایتی از درگیری فیزیکی عبدالله کُرَمی، لات دروازه شمیران، با شعبان جعفری بر سر انتخابات مجلس شورای ملی را روایت کرده که خواندنی است.
به گزارش همشهری آنلاین، کتک خوردن شعبان جعفری که با آن هیبت ترسناکش به عنوان یکی از لاتهای تهران به شهرت رسیده بود یکی از مهمترین اتفاقات تاریخ پایتخت است که کمتر در مورد آن صحبت شده است. عبدالله کرمی کسب بود که نقش اول این سکانس تاریخی و به یادماندنی را بازی کرد.
حمید ناصری، تهرانپژوه، درباره رویارویی شعبان جعفری و عبدالله کرمی میگوید: «عبداللهقصاب یکی از لاتهای شمیران بود که یک مغازه قصابی حوالی پل چوبی داشت و به همین خاطر با لقب عبداللهقصاب شناخته میشود. او لات اسم و رسمداری بود و زور بازوی زیادی داشت، اما شرور نبود. عبدالله لات بامرامی بود و تا وقتی لاتهای دیگر به حریم محله دروازه شمیران تجاوز نمیکردند وارد درگیریها و منازعات محلی نمیشد.
ماجرای درگیری فیزیکی او با شعبان جعفری هم به انتخابات دوره چهاردهم مجلس ملی مربوط میشود. ماجرا از این قرار است که جبههملیها در آستانه پیروزی در انتخابات بودند و اگر این اتفاق رخ میداد دربار در تنگنای سیاسی قرار میگرفت. برای همین درباریها شعبان جعفری را اجیر کردند و او برای به هم ریختن صندوق انتخابات و ایجاد هرج و مرج به دروازه شمیران رفت، اما آنجا از عبدالله کرمی کتک مفصلی خورد و فرار را بر قرار ترجیح داد.»
عبدالله کرمی (نفر شماره ۳) در حمایت از جبهه ملی با شعبان جعفری در محله دروازه شمیران درگیر شد.
ناصری به روایتی که در کتاب «تدام حیات سیاسی در اختناق» آمده اشاره میکند و ادامه میدهد: «حسین شاهحسینی، عضو شورای مرکزی جبهه ملی ایران، در این کتاب روایت کرده که عدهای از اراذل و اوباش پایتخت برای برهم زدن انتخابات به مسجد سپسالار میروند که سردسته آنها احمد عشقی بوده و گروه دیگری به سرکردگی شعبان جعفری به مسجد فخرالدوله هجوم میبرند. عبدالله کرمی مقابل مسجد فخرالدوله با شعبان جعفری رودرو میشود و خطاب به او میگوید مردم آمدهاند اینجا رای بدهند و تحت پوشش ما هستند تا به هر کسی که میخواهند رای بدهند. شعبان جعفری تا میخواهد حرفی بزند، عبدالله کرمی او را بغل میکند و لبه نهر به زمین میزند تا سرش را ببرد، اما مردم واسطه میشوند و شعبان را نجات میدهند. این اتفاق موجب جمعآوری صندوق رای در مسجد فخرالدوله شد و یکی از دلایل ابطال انتخابات همین ماجرا بود.»
همنشینی با آیتالله کاشانی زندگی عبدالله کرمی را متحول کرد
عبدالله کرمی در بحبوحه انقلاب مشروطه با آیتالله ثقفی تهرانی آشنا شد و به جرگه طرفداران آیتالله کاشانی پیوست.
ناصری میگوید: «عبدالله کرمی طرفدار مصدق و آیتالله کاشانی بود و همنشینی با آیتالله کاشانی زندگیاش را متحول کرد. او در مقایسه با شعبان جعفری هیکل درشتتری داشت، اما هرگز به افراد ضعیف زور نگفت و در منازعات سیاسی آن دوران، طرف مردم ایستاد. او قبل از نخست وزیری مصدق و راه یافتن آیتالله کاشانی به مجلس از هر دو شخصیت سیاسی حمایت میکرد، اما بعدها به یکی از طرفداران سرسخت آیتالله کاشانی تبدیل شد و تا آخر عمر به این دوستی و رفاقت وفادار ماند.»