علی حاتمی در طول دوران فعالیت سینمایی خود با بزرگان عرصه موسیقی کار کرد و موسیقی جز لاینفک آثار او است.
موسیقی جز لاینفک آثار علی حاتمی است. در آثار او موسیقی به مانند یک کاراکتر حضوری مانا دارد. حاتمی در طول دوران فعالیت خود با بزرگان عرصه موسیقی کار کرد، آنهایی که در تاریخ موسیقی ایران نامی جاودان از خود به یادگار گذاشتند.
به گزارش فیلم نیوز، به مناسبت بیست و هفتمین سالروز درگذشت او مروری داریم بر آهنگسازهایی مطرحی که با این کارگردان شهیر همکاری داشتهاند.
«عمویم ابراهیم حاتمی، نوازندهی عزلت بود و گمنام. هر وقت از مصائبِ روزگارِ سختِ کودکیام فرار میکردم، به خانهی عمو پناه میآوردم. برای او دنیا محدود شده بود به آن خانه قدیمی در خیابان شاهپور. میگفت، سخت میگیرد جهان بر مردمان سختگیر». ابراهیم خان، شاید نخستین مواجههی علی حاتمی را با موسیقی فراهم آورد تا این هنر همواره در آثار کارگردانِ فقید (همانکه امروز سالروز کوچش به دیاری دیگر است) نقشی اساسی ایفا کند. یکباری خودش گفت: «هر کس که به فیلمهای قبلی من کوچکترین نگاهی بکند، متوجه علاقه و توجه من به موسیقی در کل، و موسیقی ایران به طور مشخص میشود. از همان آغاز، از اولین فیلمم «حسن کچل» این علاقه را نه پنهان کردهام و نه بیتوجه از آن گذشتهام، بلکه همیشه به آن پرداختهام. اساسا به مایههای هنر ایران عشق و علاقه دارم و طبیعی است که به موسیقی ایرانی هم بهعنوان یکی از پایههای اساسی آنها علاقه داشته و دارم.» او چنان دلبستهی موسیقی ایران بود که در بسیاری از دیالوگهای فیلمهایش نیز نشانی از آن را میتوان یافت؛ نمودی که بیانگرِ آشنایی او با سازها، دستگاهها، آوازها و موسیقیدانان است. همزمان با درگذشتِ سعدی سینمای ایران، مرئری داشتهایم به موسیقی در تعدادی از آثارِ او.
حسن کچل، اولین فیلم موزیکال تمام رنگی در سینمای ایران بود و از معدود فیلمهای سینمای ایران که میتوان گفت به معنای واقعی موزیکال است (بسیاری فیلمهای دیگر این ادعا را داشتهاند که از اساس کذب است). حاتمی وقتی این اثر را ساخت، تنها ۲۶ سال داشت و در آن از تصنیفهای متعدد بهره بُرد و همچنین موسیقی ضربی که نشان از آشنایی کاملِ او با سنت ضربیخوانی و فرهنگ سنتی ایرانی است. ضربیهای این اثر را زندهیاد امیر بیداریان (۱۳۱۱ تا ۱۳۷۴) با مهارتی مثالزدنی به اجرا درآورد و طراحی رقصها نیز بر عهدهی بالهی پارس به سرپرستی عبدالله ناظمی بود. در حسن کچل، عهدیه بدیعی، کورس سرهنگزاده و مهتاب خواندهاند و چهار آهنگساز بزرگ، چون اسفندیار منفردزاده، واروژان هاخباندیان و بابک افشار در ساختِ موسیقی کار نقش داشتهاند. مرتضی احمدی در تیتراژ این اثر یک ضربی خوانده و تعریف کرده است: «یک بعد از ظهری رفتم استودیو و تا ۱۲ شب چندین بار این اثر را خواندم. آنقدر خسته بودم راه خانه را گم کردم. علی حاتمی میگفت که کار خوب شده، اما من میگفتم که یک بار دیگر این کار را ضبط کنیم. زنده یاد علی بیداریان میگفت: «اینقدر ضرب زدم انگشتان من دیگر طاول زده.»
در این فیلم حرکات موزون، شعرهای ریتمیک، ادبیات شعری مردمی و فولکلوریک، با داستان باباشمل که در فضای سنتی و در معماری سنتی میگذرد درآمیخته است. مرتضی حنانه موسیقیای برای این اثر ساخت که گاه از تصاویر جلو میزند. این فیلم به یاد خاطره خوش موفقیت حسن کچل برپایه داستانی از فولکلور ایران ساخته شد که هرگز به اعتبار فیلم قبلی دست نیافت. مرتضی احمدی در این فیلم نیز با حاتمی همکاری داشت و میگفت: «علی حاتمی بچه محل ما بود، کوچهای بنام حاتمی بود که هنوز هم هست و در آنجا با عمویش زندگی میکردند. اسم کوچه هم برای عمویش عزیزالله خان حاتمی نویسنده بزرگ رادیو بود. علی در کنار عمویش به اینجا رسید.»
موسیقی اصیل ایرانی و ترانههای اصیلِ تهرانی از بخشهای جدانشدنی سوتهدلان است. (به آن صحنهای از فیلم دقت کنید که مجید (بهروز وثوقی) کاغذی در دست دارد که تصنیفی روی آن نوشته شده و آن را با صدای بلند میخواند.) این فیلم دارای موسیقی متن به معنای متداول آن نیست؛ اما بخشهای زیادی از فیلم با موسیقی محمدرضا لطفی، حسین علیزاده و پرویز مشکاتیان همراه است. کار ارکستری مشکاتیان و لطفی با صدای پریسا اگرچه برای این فیلم ساخته نشده؛ اما کمتر نوایی را میتوان در سینمای ایران مشاهده کرد که تا این اندازه روی صحنه نشسته باشد. قطعاتِ انتخابی در این فیلم روی آن خوش نشسته و در راستای قصه و غصههای پرسوناژهاست. برای مثال در سکانسی از فیلم نیز که رادیو مشغولِ پخشِ ورزش صبحگاهی است و مجید با اندوهی غریب دست و پنجه نرم میکند، نوای پیانوی مشیرهمایون شهردار را میشنویم. لطفی و مشکاتیان علاقهمند به بهرهگیری از موسیقی دوران قاجار بودند و این یعنی همان دغدغهی همیشگی کارگردانِ نامدار. در تیتراژ فیلم، از گروه موسیقی ملی رادیو و مرکز حفظ و اشاعه موسیقی ملی تشکر شده است. علیزاده سالها بعد دربارهی استفاده از آثارش در این اثر گفت: آهنگ پیر فرزانه را که ما در جشن هنر شیراز اجرا کرده بودیم، در این فیلم استفاده شد. من سربازی بودم که این موضوع را شنیدم. کار از لحاظ حقوقی متعلق به من نبود و صاحب اصلی کار تلویزیون بود. آقای حاتمی به آرشیو مرکز رفته بود و چند اثر از جمله پیر فرزانه را انتخاب کرده بود.»
موسیقی این اثر را «محمدرضا لطفی» نوشته است که از معدود تجربههای او در زمینهی موسیقی فیلم است. نوای نی و تنبک و تار نمودی از موسیقی اصیل ایرانی همواره در فیلم حضور دارد. لطفی همواره انتقاداتِ بسیاری به جریان موسیقی فیلم در ایران داشت و تعریف کرده است: «قبل از انقلاب در یک مهمانی که تنی چند از کارگردانان بزرگ حضور داشتند و بیشترشان از دوستان خود من بودند، سؤال کردم که چرا شما تن به موسیقی فیلم نمیدهید و خودتان اقدام به گذاردن موسیقی روی فیلم هایتان میکنید؟ هر دو نفر این دوستان گفتند که، چون آهنگسازان فیلم روحیه ما را درک نمیکنند، ما به ناچار مجبور میشویم خودمان به این امر بپردازیم. البته این تمام داستان نیست و قصه از آنجا شروع میشود که بیشتر کسانی که آهنگسازی میکنند فرض را بر این میگذارند که با دانش موسیقی قادرند موسیقی فیلم که تخصصی دیگر میطلبد نیز بسازند. همانگونه که هر گونهی موسیقایی مانند اپرا قوانین خاص خودش را دارد، آهنگسازی فیلم نیز تابع مقرراتی است.» لطفی بر این اعتقاد بود که ساختن موسیقی فیلم علاوه بر استعداد خاص، نیاز به آشنایی با تاریخ سینما و فیلمهای اکران شده در طیفهای گوناگون دارد.
موسیقی تیتراژ این سریال که مرتضی حنانه بر اساس پیش درآمدی در آواز اصفهان ساختهی مرتضی نی داود نوشته، حالا به اندازهی خود شاهکار حاتمی در خاطرهها مانده است. آهنگساز بزرگ موسیقی این اثر را در هفت قسمت نوشته و حالوهوای تهران سال ۱۳۲۰ را بهخوبی منتقل میکند. در این موسیقى تمهاى قدیمى و حتا کوچهبازارى و کافهاى دستمایهى کار حنانه بودهاند و هرکدام با واریاسیونهاى مختلف و رنگآمیزىهاى ماهرانه و شخصى حنانه ترکیب شدهاند. این اثر که مردمىترین کار حنانه است، جایگاه ویژهاى در کارهاى او دارد. آنچه باعث ماندگاری این ملودی زیبا شده، مربوط به هارمونی، سازآرایی، جملهبندی و افزودن جملههای رابط میشود. موسیقی هزاردستان در دورهای از زندگی هنری حنانه پدید آمد که در اوج دوران پختگی خود بود. در این دوره حنانه تجربههای خود را در زمینه هارمونی ویژه خود به کمال رسانده بود و او توانسته به مرور به زبانی شخصی در ارکستراسیون موسیقی ایرانی دست یابد. علاوه بر این؛ در تیتراژ هزاردستان ـ پیشدرآمد اصفهان سازهای کوبهای حضوری موثر و پررنگ دارند. حنانه اصولا میانهی خوشی با موسیقی ایرانی نداشت و هزار دستان نوعی سنتشکنی در کارهای او به حساب میآید؛ اما در «هزار دستان» به اصرار دوستانش از دو عدد تار بهره گرفته که قسمتهایی را به صورت کنترپوانیک اجرا میکند. در حقیقت حنانه با نوشتن قطعهای بر اساس یک پیش درآمد بسیار معروف اوج توانایی سازبندی و رنگ آمیزیاش را به نمایش میگذارد. موسیقی این اثر، اما سببِ اختلافِ حنانه و حاتمی شد؛ کارگردانی فقید آثار موسیقی دیگران را بدون اجازه و اطلاع حنانه در فیلم گنجاند و گفت اگر من لازم بدانم درخت را هم رنگ میکنم و حنانه به طعنه پاسخ داد، شاید مقداری از این رنگها هم روی اسامی آهنگ سازان دیگر رفته و محو کرده و تنها نام حنانه باقی مانده است.»
ارسلان کامکار تنها بیست و پنج سال داشت که «علی حاتمی» ساختِ موسیقی این اثر را به او پیشنهاد داد و او در عنفوانِ جوانی، سربلند از این آزمونِ سخت بیرون آمد و نه تنها یکی از برترین آثار خویش که یکی از ماندگارترین موسیقی فیلمها را در ایران ساخت. او همان تیتراژ آغازین با موسیقیای پر از حس، روحِ ایرانی حاکم بر فیلم را به تصویر میکشد؛ کافی است بارِ دیگر صحنهی آمدنِ مادر به خانه را به یاد بیاورید. آن بازیهای درخشان و آن تصاویرِ گیرا، بدونِ موسیقیِ نابِ ایرانی «ارسلان» حتما چیزِ مهمی کم داشت. میشود صدها بار آن صحنه را دید و هر بار از دیدنِ آن و شنیدنِ «بیات ترک» غرقِ لذت شد؛ همانطور که شنیدنِ آن ریزهای سنتور زمانِ آبپاشی یا آن چهارگاه زمانِ صبحِ فیلم.» ارسلان» در این فیلم نیز مثلِ همیشه، به موسیقی کردی ادای دین کرد و در تیتراژ پایانی از لالایی فولکلور بهره برد.
او همواره نسبت به زندهیاد «علی حاتمی» با احترام یاد میکند و میگوید: «او حتی یک کلمه نگفت که من چه میخواهم و چه نمیخواهم. تنها چیزی که گفت این بود که موسیقی ایرانی باشد؛ اما اینکه چه موسیقی به این میخورد و چه نمیخورد اصلا. به من گفت هرچه خودت فکر میکنی نظر من هم همان است. من واقعا احساس راحتی میکردم. در غیرِ این صورت تو به عنوانِ آهنگساز دست و پایت بسته است و باید طبق الگوهایی س که در ذهن آن کارگردان هست کارکنی.» ارسلان در حالی موسیقی این اثر را نوشت که تنها تصاویر را میدید و دیالوگها هنوز روی فیلم نیامده بود و تنها آقای بخشی (دستیار علی حاتمی) نمایی از دیالوگها را برای او تعریف میکرد.
دلشدگان فیلمی است دربارهی موسیقی و گویی ادای دِینِ فیلمساز فقید به هنری که همواره به آن عشق میورزید. این مسئله را حتی میتوان در پوستر فیلم که به نقشِ سازهای ایرانی مزین شده، مشاهده کرد. فیلم برداشتی آزاد و شخصی از سه داستان واقعی در زمان قاجار است که در آن گروهی از نوازندگان سازهای ایرانی برای پر کردن صفحه موسیقی به خارج از کشور سفر میکنند. بخشی از موفقیت این فیلم را باید مدیون حضور حسین علیزاده به عنوان آهنگساز و محمدرضا شجریان به عنوان خواننده دانست، برای مثال تصنیفِ پایانی فیلم به بخشی از خاطرهی شنیداری مردم بدل شده است.
خسروی آواز ایران، این اثر را صبح روزی بارانی در کوهستان به همراه یک ضبطِ صوتِ کوچک خوانده است. خودش در این باره گفته: «به حاتمی گفتم هر کاری میکنم فقط به این شرط که عنوان شود که حضور افتخاری در فیلم دارم. بعد از خواندن سناریو شعرها را انتخاب کردم. امین تارخ آوازی دارد که در کوچه باغها میخواند و من هم برای اینکه این کار درست از آب درآید به کوههای پونک رفتم و آوازها را در کوه خواندم و ضبط کردم.» شجریان در سوتهدلان، از لب خوانی به شیوه فردین و ایرج خودداری کرد؛ به همین خاطر در صحنههای تصنیفخوانی فیلم هرگز نمای بسته از بازیگر دیده نمیشود. بر پایه گفتههای حسین علیزاده در مستند (معلم بی استاد) دربارهی زندگی علی حاتمی، همه شعرهای تصنیفها در فیلم و اثر صوتی دلشدگان در نشر دل آواز، سروده علی حاتمی هستند و در نهایت فریدون مشیری شعرها و آهنگهای فیلم را بررسی و بازبینی کرد.
علیزاده، زمانِ پیشتولید این اثر گفت: «اگر هنرپیشهای قرار است ساز دست بگیرد، باید رفتار با ساز را یاد بگیرد و بهاینترتیب اکثر هنرپیشهها دو تا سهماه کلاس ساز رفتند. تنها کسی که کلاس نرفت اکبر عبدی بود. چون زمینهای در نواختن تنبک داشت و من وقتی نوازندگیاش را دیدم گفتم کلاس نیاز نیست و اینکه آنقدر حسش خوب است هرطور دلش میخواهد بزند، بعد من درستش میکنم. ولی کار را طور دیگری مشکل کرد که یکسری ریتمها را همینطوری از خودش زده بود و فیلم را گرفته بودند. بعد من توانستم از روی دست ایشان یکجوری ریتمها را بنویسم و آنها را با حرکات دستش سینک کنیم. اما خب بهغیر از آقای عبدی بقیه بازیگرها آمدند و رفتار با ساز و دستگرفتن ساز و نواختن ظاهریاش را تمرین کردند. بعد کمکم فیلمبرداری در کاخ گلستان شروع شد.»