قرار است یک استاد دانشگاه یا دانشجوی نخبه که ممنوع التحصیل، ممنوع التدریس میشود چه کند؟ باید در تاکسیهای اینترنتی کار کند؟ باید دستفروشی کند؟ ما در قبال نخبههای کشور خود چه رفتاری کرده ایم که انتظار داریم وطن پرست تمام عیار باشند؟ وطن پرستی را چگونه تعریف میکنیم؟ اگر به دنبال افزایش وطن پرستی هستیم، نباید با کوچکترین بهانهای تندترین واکنشها را نسبت به فرهیختگان کشور در سطوح عالی علمی و آموزشی نشان دهیم. هیچکس با شادی و رضایت قلبی وطن خود را ترک نمیکند.
فرارو_ ابراهیم رئیسی روز چهارشنبه ۱۵ آذر، طی سخنرانی در دانشگاه شهید بهشتی، درباره مهاجرت نخبگان از کشور، گفت: «یکی از شاخصهای نخبگی را وطندوستی میدانم. نخبگی اجازه میدهد که خدمت به کشور را رها کنید و به این بهانه که فلانجا مقداری بیشتر به من پول میدهد پس به آنجا بروم؟»
به گزارش فرارو، آیت الله علم الهدی، امام جمعه مشهد نیز در سخنانی همراستا با رئیس جمهور، در نقد افرادی که از کشور مهاجرت میکنند گفت: «علم و دانشی که همراه با دین و باور نباشد، کارش به جایی میرسد که دانشمند سالها بر بستر امکانات یک کشور و یک ملت رشد کند، اما وقتی به اوج بلوغ علمی رسید، راهی کشورهای بیگانه شود تا دانش خود را فقط به خاطر پول بیشتر به آنها عرضه کند. باید انگیزه مهاجرت را پیش از هر چیز در فرد مهاجر جستجو کنید. درست است که فرهیخته ما باید از کیفیت زندگانی مطلوبی برخوردار باشد، اما وقتی هدف درآمد کلان باشد، این دیگر انگیزه مقدس و متعالی نیست.»
وی در بخش دیگری از سخنان خود تاکید کرد: «عناصری هم هستند که سالها از امکانات کشور استفاده کرده و به درجه نخبگانی رسیده، اما فقط به این دلیل که در فلان کشور همسایه امکانات بیشتری میدهند، چشم بر رنج ملت خود میبندد تا خودروی لوکستر سوار شود و در خانه وسیعتر زندگی کند. یک دولت یا یک حاکمیت برای حفظ این افراد باید چهکار کند؟ یعنی بیاید به قیمت تقویت اختلاف طبقاتی و محروم ماندن بسیاری از مردم از حداقل امکانات، تمناهای نفسانی و میل فرد به کسب بیحد و حساب مال را تأمین کند تا فقط او از کشور نرود؟»
با وجود این که در سخنان رئیس جمهور کشور و امام جمعه مشهد، تاکید بر عامل اقتصادی برای میل به مهاجرت نخبگان از کشور وجود دارد، اما آبان ماه سال جاری بود که روحالله دهقانی فیروزآبادی، معاون علمی ابراهیم رئیسی، علل افزایش مهاجرت در کشور را «کرونا» و «وقایع سیاسی در سال گذشته» خواند و گفت: «آمار مجموعهها، افراد و شرکتهای مهاجرت کننده در حال حاضر اصلا خطرناک نیست و نشانههایی درباره کاهش آمار مهاجرت نیز ظاهر شده است. اگر تا سالهای قبل ۱۰۰ نفر میرفتند، حالا ۲۰۰ نفر شده است؛ چند نفر متخصص داریم؟ مثلا دو هزار تا.»
مدتی پیش، حسین علی شهریاری، رئیس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی از دریافت گواهی لازم برای مهاجرت کاری توسط حدود ۱۰ هزار متخصص و فوق تخصص ایرانی طی دو سال گذشته خبر داد و گفت که کشورهای عربی به مقصد اصلی مهاجرت پزشکان ایرانی تبدیل شده است. در حال حاضر یکی از نگرانیهای بزرگ کشور این است که خروج نخبگان در رشتههایی حیاتی از جمله پزشکان متخصص چه تبعات جبران ناپذیری خواهد داشت. افزون بر پزشکان، اساتید دانشگاهها، رتبههای برتر کنکور، برگزیدگان المپیادهای کشوری و بین المللی و دانشجویان ممتاز در مقاطع مختلف تحصیلی از دیگر افرادی هستند که تمایل زیادی برای مهاجرت نشان میدهند. در این شرایط پرسشهایی مطرح است از جمله این که آیا مهاجرت نخبگان علمی و آموزشی از کشور، صرفا علل مادی دارد و چگونه میتوان سیل مهاجرت نخبگان از کشور را کنترل کرد؟ علی قنبری، اقتصاددان و عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس، در گفتگو با فرارو به این پرسشها پاسخ داده است:
علی قنبری به فرارو گفت: «به نظر میرسد برخی از مسئولان کشور، درک درستی از مبحث مهاجرت نخبگان، اساتید و چهرههای دانشگاهی ندارند. مهمترین دلیلی که باعث مهاجرت نیروهای ارزشمند علمی و آموزشی از کشور میشود، این است که افراد به دنبال جایی برای آرامش میگردند. همه این افراد بارها و بارها پیش از مهاجرت، مزایا و معایب مهاجرت را روی دو کفه ترازو قرار داده و بررسی کرده اند که اگر بروند چه خواهد شد و ماندن برای آنها چه دستاوردی دارد. به حدی به آزار نخبگان و چهرههای دانشگاهی دست زدهایم که کفه ترازوی رفتن سنگینتر شده است.»
وی افزود: «شکی وجود ندارد که یک مولفه به تنهایی، موجب مهاجرت نمیشود و مسائل متعددی در تمایل به مهاجرت وجود دارد. مسائلی مثل امنیت، آسایش، آرامش و البته اقتصاد در این موضوع موثر است. خوب است مسئولان محترمی که به راحتی مهاجرت نخبگان را مورد نقد قرار میدهند نگاهی هم به فهرست فسادهای اقتصادی کشور انداخته و همین مولفه را نیز به عنوان یک عامل تاثیرگذار در افزایش نرخ مهاجرت در نظر بگیرند. قرار است عامل فساد اقتصادی را شهروندان جامعه حل کنند؟ آیا اصلاح بافت معیوب و فسادزا در اقتصاد ما نیز بر عهده مردم است؟ آیا در کشورهای توسعه یافته و پیشرفته نیز امکان فساد اقتصادی با این امار و ارقام وحشتناک وجود دارد؟ در بین افرادی که از کشور ما مهاجرت میکنند، تعداد زیادی وطن پرست به تمام معنا وجود دارد که به وطن عشق میورزند، اما از موضوعات متعددی رنجیده خاطر هستند و میخواهند آینده خود را در فضایی کم تنشتر و با چشم انداز رشد بیشتری بسازند.»
این استاد دانشگاه گفت: «به جای این که افرادی را که وطن را ترک کرده اند متهم کنیم بد نیست نگاه کنیم این افراد چه امکانات، تجهیزات و شرایطی داشته اند. اتفاقا بسیاری از نخبگانی که در سطوح دانشگاهی تدریس کرده اند یا در سیستم عالی کشور تحصیل کرده اند، سالها در برابر میل به مهاجرت مقاومت کرده اند، اما فراموش نکنیم که همین قشر دانشگاهی را مسئولان با هر بهانهای اخراج یا تنبیه و ممنوع التدریس میکنند. قرار است یک استاد دانشگاه یا دانشجوی نخبه که ممنوع التحصیل، ممنوع التدریس و محروم از حقوق طبیعی و شهروندی خود میشود چه کند؟ باید در تاکسیهای اینترنتی کار کند؟ باید دستفروشی کند؟ ما در قبال نخبههای کشور خود چه رفتاری کرده ایم که انتظار داریم وطن پرست تمام عیار باشند؟ وطن پرستی را چگونه تعریف میکنیم؟ اگر به دنبال افزایش وطن پرستی هستیم، نباید با کوچکترین بهانهای تندترین واکنشها را نسبت به فرهیختگان کشور در سطوح عالی علمی و آموزشی نشان دهیم. هیچکس با شادی و رضایت قلبی وطن خود را ترک نمیکند. خروج از کشور آخرین گزینه برای هر ایرانی است.»
وی افزود: «روی این نکته پافشاری و تاکید دارم که ما در طول سالهای اخیر برخی از بهترین، وطن پرستترین و با ارزشترین افراد را به دلیل تنگ نظری ها، عدم شایسته سالاریها و فشارهای مختلف اجتماعی و سیاسی و جناحی از کشور فراری داده ایم. این که تمامی فرصتهای توسعه علمی، آموزشی، یادگیری و پیشرفت را از یک نفر سلب کنیم و بعد بگوییم چرا میخواهد برود، واقعا بی منطق است. امنیت شغلی یکی از مسائلی است که فقط بعد مادی ندارد. امنیت شغلی یعنی یک دانشجو امید دارد به محض فارغ التحصیلی جایی شایسته برای استخدام خواهد داشت و قرار نیست درگیر موانعی چون رفیق بازی و فامیل بازی و امثالهم شود و در صف بیکاری منتظر بماند. امنیت شغلی یعنی یک استاد دانشگاه نگران نباشد که به محض کوچکترین اظهار نظر یا فعالیتی، ممنوع الکار و اخراج شود. درست است که بیکاری و اخراج مساوی بی پولی است، اما اینها مقدمههای بی انگیزگی برای کار و زندگی در یک کشور هم هست.»
این اقتصاددان در ادامه گفت: «یک نکته دیگر که از دید من در مهاجرت نخبگان بسیار مهم است، وضعیت رتبه دانشگاههای ما در رنکینگهای جهانی است. در رتبه بندی دانشگاههای جهان، تنزل کشورمان کاملا محسوس است. برای تعیین اعتبار دانشگاهها مسائلی مثل مقالات، سطح آموزش و پژوهش، چشم اندازهای بین المللی و سطح انتقال دانش در صنعت و درآمدزایی، بسیار موثر است. دانشگاههای کشور ما در این حوزهها روند نزولی را طی میکنند و این موضوع را میتوان به راحتی با استناد به رده بندیهای جهانی دید. جای تعجب ندارد که یک چهره علمی و نخبه ترجیح دهد وارد دانشگاههای خارج از کشور شود تا از آموزش معتبرتر و با کیفیت تری بهرهمند شود. تنها ۳ درصد از هزار دانشگاه برتر جهان به ایران تعلق دارد.»
وی افزود: «اگر میخواهیم از خروج نخبگان و سیل مهاجرت قشر فرهیخته پیشگیری کنیم، بهتر است روی افزایش سطح علمی و آموزشی کشور، ایجاد فضای امن زندگی و کار برای نخبگان در کشور و راههایی برای تسهیل مسیر پیشرفت شغلی آنان تمرکز کنیم. بسیاری از نخبگانی که مهاجرت کرده اند از ته دل مایلند دوباره به ایران بازگردند، هرچند که بعید میدانم مقامهای تصمیم گیرنده، شرایط را برای بازگشت فراهم کنند، اما حقیقت این است که با تغییر شرایط، تعداد افرادی که دوست دارند برگردند کم نیست.»