bato-adv
bato-adv
گفتگو درباره آلبوم «همه ایرانم»

کامبیز روشن‌روان: در هر فرصتی برای «آزادی» موسیقی ساختم

کامبیز روشن‌روان: در هر فرصتی برای «آزادی» موسیقی ساختم

این موسیقیدان بلندآوازه می‌گوید «همه ایرانم» همان اثری است که سال‌ها برای آن تلاش کرده است.

تاریخ انتشار: ۰۹:۲۱ - ۲۸ آذر ۱۴۰۲

بی‌راه نیست اگر آلبوم «همه ایرانم» را یک «سفر موسیقایی» توصیف کنیم. روایتی خاص به آهنگسازی کامبیز روشن‌روان که حسین نورشرق با دکلماسیون خاص و حساسیت‌های ویژه‌اش آن را خوانده؛ این آلبوم پنج قطعه با کلام و یک قطعه آوازی دارد. سه قطعه آشنای «از خون جوانان وطن»، «مرغ سحر» و «ای ایران» بازخوانی شده‌اند و دو قطعه جدید هستند «همه ایرانم» در بهار سال ۱۳۹۸ در سالن بزرگ کنسرواتوار چایکوفسکی مسکو، توسط ارکستر سمفونیک «لژی یرو» به رهبری «جرمی والکر» ضبط شد. البته به جز نوازندگان ارکستر «لژی یرو» صدای ساز پنج نوازنده ایرانی هم در آن خودنمایی می‌کند؛ آزاده امیری نوازنده تار، حمید قنبری نوازنده تمبک و دف، علیرضا دریایی نوازنده کمانچه، لیلا ظهیرالدینی نوازنده عود و پگاه زهدی نوازنده سنتور این اثر هستند.

به گزارش روزنامه اعتماد، کامبیز روشن‌روان موسیقیدان نام‌آشنای کشورمان از این اثر به عنوان «وصیت‌نامه هنری» خود یاد کرده است. «همه ایرانم» ۹ آذر ماه جاری رونمایی شد. به این مناسبت با کامبیز روشن‌روان گفتگو کردیم.

آلبوم «همه ایرانم» چه ویژگی و تفاوتی در کارنامه شما دارد که آن را «وصیت‌نامه هنری» خود دانسته‌اید؟

بله، وقتی این کار به انجام رسید، از آن به عنوان وصیت‌نامه هنری خود یاد کردم، برای این کار دلیل داشتم؛ پیش از هر چیز باید بگویم که در این سال‌ها همیشه دغدغه این را داشتم که آزاده زندگی کنم، می‌خواستم که آزاد باشم و بنا به همین شرایط تحت هیچ قید و بندی هم قرار نگرفتم. عضو هیچ دستگاه، گروه، سازمان یا حزبی نشدم، چون می‌خواستم که خودم باشم و آن‌طور که می‌خواهم زندگی کنم. در این مسیر هم آزارم به هیچ‌کس نرسیده. در عین حال اگر کسی به کمک من نیاز داشته، در کنارش بوده‌ام. اهمیتی که همیشه به آزاد بودن و آزادگی در زندگی دادم، باعث شد که پس از اتمام این کار یعنی «همه ایرانم» احساس کنم که این اثر همان اثری است که من سال‌ها برای آن تلاش کردم و این عنوان را برای این اثر برگزیدم و فکر کردم که این اثر به عنوان وصیت‌نامه هنری‌ام است، چراکه همیشه آزادانه زندگی کردم و زیر بار هیچ حرف زوری نرفته‌ام؛ من زندگی‌ام را این‌طور گذراندم.

تاکید این اثر هم روی وطن و ایران است و به نظر می‌رسد تمهیدی ویژه پشت این تمرکز بر مفهوم وطن نهفته است.

بله، به هر حال قطعات و ملودی‌هایی که برای این اثر انتخاب شدند، برای مردم شناخته شده هستند و به عنوان نماد‌هایی از آزادی و آزادی‌خواهی برای مردم به‌شمار می‌روند، اما باید این را یادآور شوم که اصولا نگاه من در این کار یک نگاه جهانی است و فقط مربوط به ایران نیست و همه دنیا را شامل می‌شود. هر وقت به مردم ظلم می‌شود و دچار مشکل می‌شوند یا کشورشان مورد حمله قرار می‌گیرد و آسیب می‌بینند، آنجاست که مردم به‌پا می‌خیزند و از آزادی و وطن خود دفاع می‌کنند و این مساله مختص ایران نیست. در همه جای دنیا بوده، هست و همیشه خواهد بود. این اثر من، نگاه و پیامی به کل جهان دارد و فقط منحصر به ایران نیست ولی برای اینکه این کار به صورت عملی دربیاید و به عنوان اثر مستقل باشد، ترجیح دادم قطعاتی را از نهضت مشروطه انتخاب کنم و با آن‌ها کار را شروع کنم و تا انتها ادامه دهم و دقیقا همین کار را هم کردم. ملودی‌هایی که انتخاب کردم به هیچ عنوان با قصد خودنمایی نبوده بلکه این اثر یک طرح موزیکال است. طرحی است که تنظیم شده تا آزادی و آزادی‌خواهی مردم را هم در ایران و هم در همه جای دنیا از طریق موسیقی نشان دهد. آزادی و آزادی‌خواهی منحصر به یک کشور، قوم یا قبیله خاصی نیست. این نگاه، جهانی است که همه دنیا می‌خواهند به آن برسند. در این اثر تکیه بر ریشه‌ها بوده و کلام فارسی است، اما مفهوم، یک مفهوم جهانی است.

تاکید بر «آزادی» و «آزادگی» در آثار شما همان‌طور که اشاره فرمودید، پیشینه دارد و محدود به امروز نیست.

بله، همین‌طور است. سال ۵۵ یا ۵۶ بود که اثری برای گروه کر در آواز جمعی نوشته بودم که متن آن، یک کلمه بیشتر نیست و آن کلمه «آزادی» است که این کلمه به زبان‌های مختلف بیان شده بود، زمانی که این اثر ساخته شد بسیار مورد توجه قرار گرفت و به عنوان یک اثر کاملا ویژه شناخته شد. این اثر متعلق به زمانی است که به لحاظ تاریخی آهنگسازان مدرنیست دنیا به دنبال کشف صدا‌های جدید، حرف تازه و بیان نو در موسیقی می‌گشتند که بتوانند بیان هنری تازه‌ای داشته باشند که این اثر هم متعلق به آن دوره خاص تاریخی در موسیقی است. گذشته از این مسائل نگاه من به آزادی نگاهی نیست که متعلق به یک یا دو سال اخیر باشد یا نگاهی که تازه به آن رسیده باشم، بلکه از زمانی که یادم می‌آید در من بوده و هر زمان که فرصت می‌کردم به آن می‌پرداختم و اثر کوچکی در این زمینه می‌ساختم که آن را دوست داشتم. این‌طور بگویم که من اصلا کلمه «آزادی» را دوست دارم.

در طول سال‌های فعالیت خود، آثارِ زیادی هم برای موسیقی فیلم و هم موسیقی آوازی و ارکسترال ساخته‌اید. این گوناگونی و این الهامات هنری متنوع در کارنامه شما از کجا می‌آید؟

من معمولا وقتی که می‌خواهم یک اثر موسیقی را طراحی کنم، تحت تاثیر عوامل خاصی این کار را انجام می‌دهم؛ مثلا یادم هست که در سال‌های دور وقتی که به نمایشگاه آثار نقاشی می‌رفتم و آثار را می‌دیدم، از تابلو‌های نقاشی ایده می‌گرفتم و موسیقی می‌ساختم. گاهی اوقات از طبیعت الهام گرفته و موسیقی می‌سازم از آنچه که در طبیعت آن را احساس کرده و شنیده‌ام و گاهی نیز از اتفاقاتی که پیرامونم و جامعه‌ام می‌افتد، الهام می‌گیرم یا از آنچه که در دنیا می‌گذرد، ملهم می‌شوم. بنابراین وقتی من تحت تاثیر موضوع خاصی قرار می‌گیرم، همان زمان آغاز طراحی یک اثر است و برای اینکه از نظر خودم بتوانم آن اثر را به بهترین شکل ممکن ارایه کنم، تمام جوانب و ساختار کلی آن را برای خودم طی چندین ماه در ذهن مرور می‌کنم و بعد از اینکه به نتیجه رسیدم شروع به ساخت موسیقی می‌کنم.

در کارنامه هنری شما و آثارتان استفاده از فرم‌های شناخته شده غربی و ایرانی دیده می‌شود که در این آلبوم هم شاهدش هستیم. درباره کارکرد این ترکیب و تلفیق در این در آثارتان بگویید.

اگر می‌بینید که آلبوم «همه ایرانم» یک ساختار بین‌المللی دارد یکی از دلایلش همین مساله است که می‌خواستم بگویم آزادی و آزادی‌خواهی مختص ایران نیست، بلکه آزادی‌خواهی یک زبان بین‌المللی است. من می‌توانستم این کار را برای چند ساز سنتی ایرانی انجام دهم ولی اثر را به ساز‌های یک منطقه محدود نکردم. وقتی می‌خواهم که اثر جدیدی را بسازم، آن را طراحی می‌کنم مثل یک معمار که قبل از اینکه بخواهد ساختمانی را بسازد تمام طرح خود را در برگه‌های مخصوص خود پیاده می‌کند و با استفاده از آن تمام زوایای آن را می‌تواند بررسی کند. من هم همین کار را انجام می‌دهم وقتی می‌خواستم این کار را بسازم ابتدا طرح اولیه آن را آماده کردم ولی فهمیدم که ارتباط برقرار کردن بین اجزایی که قرار است در کنار هم قرار بگیرند، کار دشواری است و به لحاظ هارمونی، ارکستراسیون و سبک موسیقی نیازمند نگاه جدی و عمیقی است مخصوصا که مدنظر من ارکستر سمفونیک بود که در آن از ساز‌های ایرانی استفاده شود و همین‌طور نیازمند یک خواننده بود به همین دلیل از جهاتی هم نگران بودم که این مساله شدنی است یا خیر، چراکه ارتباط و متصل شدن آن‌ها به یکدیگر کار سختی است؛ و چگونه از این چالش گذر کردید تا این حد که تبدیل به وصیت هنری شما شد؟

من به خوبی واقف بودم که این کار دشوار است. همان زمان که این طرح به نظرم رسید، نزد زنده‌یاد هوشنگ ابتهاج رفتم موضوع را با ایشان مطرح کردم که بنده چنین طرحی در ذهنم دارم، به نظر شما این کار ممکن است یا خیر؟ ایشان گفتند چنین کاری دشوار است ولی من با شناختی که از شما دارم مطمئن هستم که می‌توانید این کار را به بهترین شکل انجام دهید بنابراین نترسید و پیش بروید. درواقع تشویق ایشان به من اطمینان قلبی داد که من باید این کار را انجام دهم حتی برای این کار خواهشی از ایشان کردم که من برای جمع‌بندی این قطعات نیاز دارم که یک شعر یا پیام نهایی داشته باشم که ایشان گفتند من آن را فراهم می‌کنم. این‌طور شد که از این مساله آسوده شدم و تصمیم گرفتم که کار را با تمام دشواری‌اش انجام دهم. براساس طرحی که داشتم موسیقی را ساختم و، چون از ابتدا می‌دانستم که ترکیب ارکستر و هارمونی ویژه‌ای که باید ساخته شود چه خواهد بود و... تمام تلاش خود را به کار بردم و در هر جایی که لازم بود از موسیقی معاصر دنیا استفاده کردم و هر جا که لازم بود به عقب‌تر برگشتم و از موسیقی رمانتیک‌تری بهره بردم، بنابراین خودم را در چارچوب قرار ندادم که اثری بسازم که فقط برای مردم ایران، قابل فهم باشد.

از زمان طراحی این اثر تا انتشار آن، زمان زیادی طی شد. چرا؟

بله. از انتشار طرح زمان زیادی می‌گذرد. فکر می‌کنم طرح این اثر از سال ۹۵ یا ۹۶ یا شاید زودتر در ذهنم شکل گرفت و همین‌طور پیش رفت و، چون ساخت این اثر کار دشواری بود، مدت‌ها طول کشید. برای بنده مهم‌ترین بخش در ساخت یک اثر موسیقی طرح اولیه آن است که چگونه آن را طراحی می‌کنم، چون در طراحی کار، تمام جزییات آن را باید رعایت کنم. ماه‌ها طول کشید که طراحی این اثر کامل شد، نوع هارمونی و سازبندی قطعات و اینکه ملودی‌ها چگونه کنار هم قرار بگیرند و زمانی که همه این موارد را طراحی و بعد از آن شروع کردم که اولین اجرای آن در سال ۲۰۱۸ در ونکوِر کانادا بود که در ارکستر اُپِرای ونکوِر اجرا شد و استقبال فوق‌العاده‌ای نیز از آن به عمل آمد ولی متاسفانه در آنجا ضبط خوبی انجام نشد. در سال بعد که این کار در مسکو اجرا و ضبط شد، ضبط خیلی خوبی از آن صورت گرفت و من در آنجا به این نتیجه رسیدم که می‌تواند به صورت سی‌دی منتشر شود. بر این اساس با مراکز مختلفی صحبت می‌کردیم، اما همان‌طور که همه مطلعیم وضعیت انتشار آثار به صورت فیزیکی، مطلوب نیست؛ زمانی هم برای این موضوع صرف شد و من مدتی حیران بودم و از مراکز مختلف پرس و جو کردم و به این نتیجه رسیدم که باید کار را خودمان انجام دهیم یعنی انتظار کمک از جایی که شامل بخش خصوصی و دولتی است، نداشته باشیم. به همین دلیل به همراه آقای نورشرق همفکری کردیم که این کار چگونه می‌تواند به اجرا درآید. تصمیم بر این شد تعداد محدودی به صورت سی‌دی منتشر کنیم و علاوه بر آن در فضای مجازی نیز قرار دهیم که مردم بتوانند آن را گوش دهند با این وجود بنده توانستم مجوز آن را از اداره کل موسیقی ارشاد بگیرم که بعد از اینکه مجوز آن گرفته شد، توانستیم به طور جدی برای انتشار آن فکر کنیم که نشست‌های بسیاری داشتیم و درنهایت کار به انجام رسید.

در روزگار کنونی خیلی‌ها به دنبال خلق آثار تلفیقی هستند، اما بسیاری از این تجربه‌ها به ترکیب ساده ساز‌ها محدود می‌ماند و موفقیت هنری خاصی حاصل نمی‌کنند. از نظر شما موفقیت یک اثر تلفیقی در گرو چیست؟

من در هنرستان موسیقی ملی تحصیل کردم و در آنجا دو ساز تخصصی داشتم؛ یکی فلوت که ساز غربی است و دیگری سنتور که ساز ایرانی است. در نتیجه من از طریق سنتور با ردیفِ دستگاهی موسیقی ایران آشنا شدم و کامل ردیف را اجرا کردم و از طریق فلوت نیز تکنیک‌های بسیار پیچیده و پیشرفته موسیقی غربی را شناختم. ضمن اینکه در کنار این‌ها با پیانو نیز به عنوان سازی که باید در هنرستان می‌نواختیم آشنا بودم و تکنیک‌هایی را نیز در آنجا یاد گرفتم. در هنرستان تمبک هم می‌زدم و از اولین شاگردان مرحوم حسین تهرانی بودم. به هر حال در چند زمینه‌ای که دنیای موسیقی را می‌سازد یعنی ریتم، موسیقی غرب و موسیقی ایرانی، مجموعه‌ای از دانش موسیقی را به دست آوردم و وقتی که به دانشگاه رفتم آن‌ها را در آنجا نیز ادامه دادم. پیانو ساز تخصصی من شد که همه آن‌ها را جمع کرده و در کار آهنگسازی بردم و از زمانی که یادم می‌آید اولین کار‌هایی که برای کانونِ پرورشِ فکری کودکان و نوجوانان ساختم. در آن‌ها ساز‌های ایرانی، سازِ کوبه‌ای ایرانی و همین طور ساز‌های کلاسیک هم هستند و به گونه‌ای کنار هم قرار گرفته‌اند که هیچ لطمه‌ای به دیگری نمی‌زنند. یعنی صدای ساز ایرانی به ساز غربی لطمه نمی‌زند و ساز غربی هم به ساز ایرانی لطمه‌ای وارد نمی‌کند و همه در یک مجموعه‌ای جمع شده‌اند که حاصل آن یک موسیقی ویژه ایرانی است. از ابتدا من همین مسیر را پیش گرفتم و جلو آمدم. هر آنچه که من در تمام این سال‌ها ساختم، رنگ و بوی موسیقی ایرانی در آن به طور کامل حضور دارد. یکی از ویژگی‌های آثاری که می‌سازم این است که فاصله‌های به اصطلاح ربع پرده موسیقی ایرانی را به طور کامل رعایت می‌کنم که خیلی‌ها رعایت نمی‌کنند و حتی جرات نمی‌کنند به آن نزدیک شوند. به جرات می‌گویم که این هارمونی ویژه و خاص خودم است که پیچیدگی‌های ویژه‌ای دارد. من می‌توانم هر گوشه‌ای، هر آوازی و هر دستگاهی را که مربوط به موسیقی ایرانی است، هارمونیزه کنم و با ارکستر اجرا کنم و هیچ مشکلی نداشته باشد حتی اگر نوازنده‌های آن نیز غیر ایرانی باشند و من در این خصوص هیچ مشکلی ندارم. بنابراین هر آنچه که تا امروز ساختم این ویژگی در آن بوده که موسیقی در وهله اول ایرانی صدا می‌دهد، بعد از آن از تمام تکنیک‌های مورد نیاز آن اثر چه از موسیقی غربی و چه از موسیقی ایرانی با آزادی کامل استفاده کردم که نتیجه آن نیز تاکنون فوق‌العاده خوب بوده است.

اما برگردیم به پرسش شما، به نظر من کسانی که به تعبیر شما موفق نمی‌شوند این هماهنگی را به درستی انجام دهند و نتیجه خوبی به دست نمی‌آید، شاید دلیل آن این است که موسیقی ایرانی را به طور کامل فرا نگرفته‌اند یا موسیقی کلاسیک را به خوبی نمی‌شناسند. تحصیلات آن‌ها یا در زمینه موسیقی ایرانی یا در زمینه موسیقی کلاسیک غربی بوده است. تعداد کسانی که هر دو را به طور کامل فرا گرفته باشند، خیلی کم است، طوری که تعداد آن‌ها انگشت‌شمار است. آهنگسازانی که به هر دو حوزه تسلط دارند، می‌توانند در تلفیق آن هم موفق باشند. صرفِ کنار هم قرار گرفتن چند ساز ایرانی و چند ساز غربی، نمی‌تواند آن اثر را واجد چنین شرایطی کند.

در واقع نهایتا یک همنوازی است نه یک تلفیق.

بله، درست است. من بیش از ۵۰ سال است که موسیقی را به همین سبک می‌سازم. برای من چیزی به اسم غیرممکن برای ارکسترال کردن موسیقی ایرانی وجود ندارد البته این مطلب را خیلی سال پیش اعلام کردم که من هیچ غیرممکنی در هارمونیزه کردن و ارکسترال کردن موسیقی ایرانی ندارم و به راحتی می‌توانم این کار را انجام دهم، چراکه به طور کامل به هر دو حوزه احاطه پیدا کرده‌ام. آخرین اثری که تازه تمام کردم، اُپِرایی براساس شاهنامه است که آنجا نیز همین‌طور است؛ اُپِرایی به زبان بین‌المللی نوشته شده است و باید ببینیم که اوضاع چطور پیش می‌رود و آیا امکان اجرای آن را خواهیم داشت یا خیر.

شکل‌گیری این تیم برای اثر اخیرتان چگونه انجام شد؟

این ترکیب از طرف آقای نورشرق انجام شد. ایشان از طرف کنسرواتوار در مسکو دعوت کردند که در نهایت این ترکیب شکل گرفت و ارکستری اتخاذ شد. به نوعی تمام برنامه‌ریزی کنسرت ما با ضبط و مسائل دیگرِ آن در مسکو تحت‌نظر آقای نورشرق انجام شد و ایشان از این بابت زحمت زیادی کشید. من هم بسیار راضی بودم، نوازنده‌ها اجرای بسیار خوبی داشتند، اجرا بسیار خوب بود، به خصوص اجرای آقای نورشرق که نُت‌های بالا را با صلابت و قدرت اجرا می‌کرد که واقعا بی‌نظیر است و در اینجا لازم است بگویم که ایشان اجرای فوق‌العاده‌ای داشتند.

متشکرم از وقتی که گذاشتید. اگر صحبت خاصی دارید، بفرمایید.

امیدوارم که این اثر جای خود را در ایران باز کند و به نظر من مناسب‌ترین محل اجرای این اثر در ایران است. می‌دانم که در کشور‌های دیگر ممکن است برای اجرای آن برنامه‌ریزی شود ولی به نظر من محلِ اصلی اجرای این‌گونه آثار به خصوص این اثر، ایران است و اینجاست که مسوولانِ فرهنگی و هنری کشور باید پیشقدم شوند؛ ولی نمی‌دانم چرا هیچ اتفاقی نمی‌افتد یا اصلا برای کسی مهم نیست که نگاه‌های فرهنگی و هنری را باید در داخل مملکت حمایت کرد. همان‌طور اثر فلک‌الافلاک من که قرار بود سال گذشته در خرم‌آباد در کنار قلعه فلک‌الافلاک اجرا شود ولی اجرا نشد. نمی‌دانم چه اتفاقی قرار است بیفتد ولی در واقع پرداختن به این‌گونه آثار که هویت فرهنگی و ملی دارند، بسیار مهم است. اصلا کار منِ هنرمند این نیست که چنین دغدغه‌هایی داشته باشم، کار من این است که موسیقی بسازم و تا جایی که در توانم هست کار خوب ارایه دهم. مابقی آن دست متولیان امر و سیاست‌گذاران فرهنگی و کسانی است که برای ارکستر سمفونیک و ارکستر ملی برنامه‌ریزی می‌کنند، این‌ها هستند که باید پا پیش بگذارند و از این آثار استقبال کنند. به هر حال امیدوارم که اثر «همه ایرانم» مورد توجه مردم قرار گیرد و آن را دوست داشته باشند، این‌طور من هم بیشتر انرژی خواهم داشت.

معمولا وقتی که می‌خواهم یک اثر موسیقی را طراحی کنم، تحت تاثیر عوامل خاصی این کار را انجام می‌دهم؛ مثلا یادم هست که در سال‌های دور وقتی که به نمایشگاه آثار نقاشی می‌رفتم، از تابلو‌های نقاشی ایده می‌گرفتم و موسیقی می‌ساختم. گاهی از طبیعت الهام گرفته‌ام، گاهی از آنچه پیرامونم و در جامعه‌ام اتفاق می‌افتد یا از آنچه که در دنیا می‌گذرد.

برای من چیزی به اسم غیرممکن برای ارکسترال کردن موسیقی ایرانی وجود ندارد. هیچ غیرممکنی در هارمونیزه کردن و ارکسترال کردن موسیقی ایرانی ندارم و به راحتی می‌توانم این کار را انجام دهم، چراکه به طور کامل به هر دو حوزه احاطه پیدا کرده‌ام. آخرین اثری که تازه تمام کردم، اُپِرایی براساس شاهنامه است که آنجا نیز همین‌طور است.

آزادی‌خواهی یک زبان بین‌المللی است. می‌توانستم این کار را برای چند ساز سنتی ایرانی انجام دهم ولی آن را محدود نکردم. وقتی می‌خواهم که اثر جدیدی را بسازم، آن را طراحی می‌کنم مثل یک معمار که قبل از اینکه بخواهد ساختمانی را بسازد تمام طرح خود را در برگه‌های مخصوص خود پیاده می‌کند و با استفاده از آن تمام زوایای آن را می‌تواند بررسی کند.

bato-adv
bato-adv
bato-adv