مجلسی انگارهای دوران جنگ سرد را پایان یافته می داند و در ضرورت تغییر سیاست خارجی «نگاه به شرق»نوشت: در چنین وضعی است که روسیه و چین به خود اجازه میدهند درباره تمامیت ارضی ایران اظهارنظر کنند. زمانی هم که اعتراضی به آنها صورت میگیرد، مدعی میشوند که ما نگفتیم جزایر سه گانه باید از ایران جدا شود و تنها خواهان تعیین تکلیف موضوع در دادگاه شدیم. پاسخ صحیح به آنها باید این باشد که شما حق چنین اظهارنظری را ندارید.
فریدون مجلسی، دیپلمات پیشین در یادداشتی برای جماران نوشت: روسها به منافع ملی خود میاندیشند و منافع آنها در رابطه با اعراب بسیار بیشتر از منافع آنها در ارتباط با ایران است. ضمنا آنها ایران را کشوری میبینند که ناگزیر به حفظ ارتباط و همکاری با روسیه است و در چنین شرایطی ضرورتی ندارد که به ایران امتیاز بدهند. متأسفانه در داخل کشور ما نیز برخی تصمیمگیریها بدون توجه به منافع ملی صورت میگیرد و معیارهای دیگری به جز منافع ملی به عنوان معیار تصمیمگیری در نظر گرفته میشود.
سیاست جمهوری اسلامی ایران بر مبنای مبارزه با فرهنگ و تمدن غرب به ویژه ایالات متحده بنا شده است و نزدیکی به روسیه یا چین نه بر مبنای منافع بیشتر ارتباط با این کشورها برای ایران بلکه بر مبنای لجبازی با غرب صورت میگیرد.
واقعیت این است که در گذشته چین، شوروی و اروپای شرقی را بلوک شرق مینامیدند و نگاه به شرق یک معنی ایدئولوژیک داشت. کشورهای بیطرف نیز غالبا تا حدی وابسته به یکی از کمپهای غرب یا شرق بودند.
امروزه چیزی از بلوک شرق به مفهوم ایدئولوژیک باقی نمانده است. چین و روسیه هم حتی دیگر به مانند سابق به یکدیگر نزدیک نیستند. آنها دو قدرت رقیب هستند که در پارهای موارد همسو عمل میکنند و در بسیاری از موارد نیز راهبرد متفاوتی را نسبت به یکدیگر اتخاذ میکنند.
با این توصیف، اینکه در جمهوری اسلامی ایران کسانی ایران را در کمپ روسیه و چین تعریف کنند یا یک خطای دیدگاهی بزرگ است یا یک اشتباه اصولی مهم به شمار میرود چرا که نمیتوان چین و روسیه را در یک کمپ تعریف کرد.
چین روابط اقتصادی گستردهای با تمام دنیا دارد، بزرگترین شریک تجاری آمریکا، اروپا و کشورهای بلوک غرب محسوب میشود و منافع اقتصادی خود را به غرب گره زده است. با همسایگانش از جمله روسیه نیز همکاریهای زیادی دارد و به خاطر همین است زمانی که کشورهای غربی کوشیدند با طرح برخی موضوعات نظیر تایوان، پای این کشور را به بحرانهایی جدی باز کنند موفق نشدند، زیرا چین با تایوان نیز همکاریهای اقتصادی گستردهای دارد.
پکن هم مانند مسکو روابط اقتصادی و تجاری خود با اعراب را در منطقه به روابط اقتصادی و تجاری خود با ایران ترجیح میدهد. هرچند چین یکی از مهمترین شرکای تجاری ایران به شمار میرود، اما ایران یکی از مهمترین شرکای تجاری چین نیست و در مقابل اعراب که با مشکلاتی نظیر تحریم یا حضور در لیست سیاه FATF رنج نمیبرند گزینه بسیار بهتری به حساب میآیند. آنها میخواهند از شرایط ایران هم استفاده کنند و از ناچاری ایران برای تجارت با آنها سود ببرند.
در چنین وضعی است که روسیه و چین به خود اجازه میدهند درباره تمامیت ارضی ایران اظهارنظر کنند. زمانی هم که اعتراضی به آنها صورت میگیرد، مدعی میشوند که ما نگفتیم جزایر سه گانه باید از ایران جدا شود و تنها خواهان تعیین تکلیف موضوع در دادگاه شدیم. پاسخ صحیح به آنها باید این باشد که شما حق چنین اظهارنظری را ندارید.
ارجاع یک مسأله به دادگاه علی الاصول خواسته بدی نیست، اما چنین خواستهای را نمیتوان درباره تمامیت ارضی یک کشور مطرح کرد. طرح این خواسته از سوی چین و روسیه نیز در حالی صورت میگیرد که امروزه افکار عمومی مردم جهان از جمله در اروپا به عنوان میزبان دادگاه لاهه به شدت علیه ایران است.
راه تأمین منافع ایران در این شرایط بازگشت گام به گام به جامعه جهانی است. این مساله جز با برقراری توازن در سیاست خارجی، احترام گذاشتن به قوانین بینالمللی و رعایت منشور ملل متحد میسر نمیشود. تنها در این حالت است که ایران میتواند با چین، روسیه، اعراب، آمریکا و اروپا روابط اقتصادی و سیاسی گسترده بر مبنای منافع ملی داشته باشد.