الیوت استنلی با بازی جیمی دورنان همچنان دچار فراموشی است و از گذشته خود چیزی به یاد نمیآورد و هنوز بدون این که دلیلش را بداند از دست آدمهای مختلف فرار میکند، اما فصل دوم به همان اندازه سرگرمکننده است.
فصل دوم سریال توریست (The Tourist) سال ۲۰۲۴ را برای بیبیسی وان را قوی آغاز کرد. این همان معجون تقویتکنندهای است که به آن نیاز داریم. فصل اول در ۲۰۲۲ پربینندهترین سریال سال بریتانیا بود. فصل جدید شاید به همان آمار نرسد، چرا که هیجان یک کار جدید را ندارد.
به گزارش نماوا؛ الیوت استنلی با بازی جیمی دورنان همچنان دچار فراموشی است و از گذشته خود چیزی به یاد نمیآورد و هنوز بدون این که دلیلش را بداند از دست آدمهای مختلف فرار میکند، اما فصل دوم به همان اندازه سرگرمکننده است.
داستان فصل دو که اول ژانویه در شش اپیزود پخش شد، از استرالیا به ایرلند منتقل شده است، جایی که الیوت و هلن چمبرز (دنیل مکدونالد)، دوستدختر استرالیاییاش امیدوارند به هویت واقعی او پی ببرند. چیزی از شروع فصل دو نگذشته است که چند گردنکلفت نقابدار، الیوت را پشت یک ون میاندازند و با خود میبرند، اما قبل از این که بفهمند، او از دست آنها فرار میکند. (هرچند کمی بعد دوباره گیر میافتد.) علامت بسیاری از صحنههای اول این فصل: الیوت درحالیکه به زمین و زمان فحش میدهد، در حال فرار است.
برادران جک و هری ویلیامز، نویسندگان و خالقان سریال، پاسخ بریتانیا به برادران کوئن هستند و «توریست» بهقدری تحت تأثیر «فارگو» است که بسیاری از این شخصیتها و صحنهها را میتوان مستقیم به مینهسوتا منتقل کرد. نمونه آن ایتن کرام (گرگ لارسن)، دوستپسر سابق هلن که حالا تلاش میکند با سخنرانی درمورد مردانگی سمی و مرور وعدههای غذایی خود حین پرواز در رسانههای اجتماعی، به یک شخص تأثیرگذار یا شاخ مجازی تبدیل شود.
فصل جدید از اولی بامزهتر است یا دقیقتر بگوییم در بیشتر اوقات بامزهتر است. الگوی طنز همان است و کل کار با نقشآفرینی فوقالعاده تماشایی دورنان در قالب شخصیتی که مدتهاست دیگر ناراحت و وحشتزده نیست و حالا فقط جان به لب شده، تثبیت میشود. او در هیچ مرحله مثل یک قهرمان اکشن در یک تریلر رفتار نمیکند، درعوض در بحبوحه جنون محض مخمصهای که گرفتار آن شده است، چهرهاش این حالت را دارد که «جدی میگویی؟!».
در لحظهای عالی، الیوت از حماقت یکی از افرادی که مثلاً قرار است زندانی او باشد مستأصل میشود (این یک اسپویلر نیست – در سریال بهدفعات شخصیتهایی را میبینیم که اسیر میشوند) و تماشای جوشش این زوج ناجور لذتبخش است.
شخصیتهای قدیمی فصل اول دوباره ظاهر میشوند، اما شخصیتهای جدید هستند که بیش از همه باعث سرگرمی میشوند، ازجمله کارآگاه روری اسلیتر (کانر مکنیل)، یکی از آن افسران پلیس درمانده روستایی که در سریالهای کمدی-درام ایرلندی زیاد میبینیم؛ و درست در لحظهای که به یک شوخی ابلهانه درمورد کسی که تبهکاری به نام کاستاس را با قهوه کاستا اشتباه میگیرد، میخندید، یا فرد دیگری که در لحظهای نامناسب با صدای بلند شروع به خواندن ترانهای از راکست میکند، صحنهای میآید که در آن یک قاتل خونسرد ناگهان چاقو را در چشم یک نفر فرو میکند. سال نو همگی مبارک!
برای جیمی دورنان، بازیگر ۴۱ ساله ایرلندی، بازگشت به جزیره زادگاه خود برای تصویربرداری فصل دوم سریال «توریست» و انتقال داستان از صحرای استرالیا به نواحی سرسبز و خوش آب و هوای ایرلند، در ابتدا بسیار دلنشین بود.
اما اگر ستاره فیلمهای «پنجاه طیف خاکستری» و «بلفاست» و سریال «سقوط» گمان میکرد قرار گرفتن در یک محیط آشناتر کار را برای او راحتتر میکند، سخت در اشتباه بود. درواقع، چیزهای دیگری در راه بود.
دورنان در هفتههای اول تصویربرداری با موانع زیادی روبرو شد. او در نقش الیوت استنلی، مردی جوان که هیچ ایدهای ندارد کیست یا از کجا آمده است، باید از یک تپه شیبدار بالا میرفت و بعد از آنجا به پایین پرت میشد. در صحنهای دیگر باید برای پیدا کردن یک کلید، دست خود را در امعاء و احشاء یک خوک مرده فرو میکرد، لحظهای که باعث شد پشت دوربین تا مرز بالا آوردن پیش برود، اما آزاردهندهترین مانع؟ یک دستمالگردن شیک که با آن احساس خفگی میکرد.
موانع زیاد بود، اما دورنان میگوید بازبینی پسزمینه داستان، «انرژی جدیدی» به فصل دوم داده است و شاید به آن کمک کرده باشد از افت رایج در دنبالهها فرار کند، ضمن این که بهعنوان بازیگر نقش اصلی «توریست» خیلی با ادامه کار در استرالیا موافق نبود.
دورنان میگوید: «صادقانه بگویم، فکر میکنم منطقی نبود یک فصل دیگر را در استرالیا کار کنیم. راستش تمایلی به این کار نداشتم. من استرالیا را دوست دارم. کل خانواده با من آمدند و بهنوعی آلاخونوالاخون شدند. بچهها مجبور شدند در استرالیا به مدرسه بروند و البته خب، همهچیز عالی بود، اما نمیخواهیم هر یک سال و نیم این شرایط را داشته باشیم. ضمن این که اعتقاد دارم انتقال داستان به یک جای متفاوت، انرژی جدیدی همراه خود میآورد – یک انرژی بسیار متفاوت، چون گمان نمیکنم بتوان دو مکان مثل صحرای استرالیا و ایرلند پیدا کرد که به لحاظ ظاهری تا این حد متفاوت باشند. همانطور که گفتم این تمایز انرژی خاصی به همراه دارد، اما همچنان امیدوار بودیم تماشاگر بهقدری به شخصیتها اهمیت بدهد که در این سفر نیز با آنها همراهی کند.»
دورنان درباره انتقال داستان به ایرلند میگوید: «ازآنجاییکه شخصیت من ایرلندی باقی ماند، این همیشه گزینهای بود که میتوانستیم بررسی کنیم. اگر قرار بود بیش از این ادامه دهیم، هنوز سؤالهای زیادی بیپاسخ میماند؛ پس کجا بهتر از سرزمینی که الیوت اهل آن است؟ برای من هم مناسب بود و شاید بهنوعی از ایده آمدن به ایرلند حمایت کرده باشم یا نکرده باشم، اما فکر میکنم برای ما یک بُرد بود. همانطور که قبلاً گفتم به ما کمک کرد همان حرفها را بیشتر بگوییم، اما با حسی متفاوتی؛ بنابراین ایرلند تقریباً تا آنجا که میشد یک گزینه خوب بود.»
فصل اول «توریست» بسیار محبوب بود و عنوان پربینندهترین سریال بریتانیا در سال ۲۰۲۲ را به خود اختصاص داد. دورنان درباره جادویی خاصی که باعث شد این کار با بینندگان ارتباط برقرار کند، میگوید: «راستش را بخواهید، میتوانم اینجا بنشینم و بگویم: “این یک کار تلویزیونی بیمانند است”، اما واقعیت این است که “توریست” بهنوعی حرف خودش را دارد. احساس میکنم جک و هری (ویلیامز، خالقان سریال) در حال حاضر نماینده یک رگه خلاقانه واقعاً جالب هستند. آنها در سریال کوتاه “داستان قایق” (۲۰۲۳) هم همین کار را میکنند. درواقع آنچه ارائه میکنند کمی متفاوت با چیزی است که به دیدنش عادت کردهایم.»
شاید خیلیها شیفته سریالهایی با داستانهای واقعاً مستقیم، خطی و مورد انتظار باشند. «توریست» از آن دسته کارهایی است که تماشاگر را به فکر فرو میبرد و شاید تا حدی گیج میکند. بیننده دوست دارد بداند اوضاع از چه قرار است؟ چه خبر است؟ چه حسی باید نسبت به الیوت و موقعیتهای دیوانهواری که در آن قرار میگیرد و این شخصیتهای کارتونی که میآیند و میروند، داشته باشد؟
دنیل مکدونالد و جیمی دورنان
دورنان توضیح میدهد: «این سریال چیزهای زیادی برای هضم کردن دارد. تصور میکنم مردم از این که کار کمی دیوانهوار است و به آنچه در بیبیسی وان به دیدن آن عادت کردهاند، شباهتی ندارد، استقبال میکنند. زمانبندی هم نکته خیلی مهمی است. فصل اول در روز سال نو پخش شد، فصل جدید هم همینطور. قرار نیست اینجا بنشینم و وانمود کنم مسئله مهمی نیست، چون هست. این یک بازه زمانی تلویزیونی است که همه میخواهند و ما دو بار آن را داشتیم. یک فرصت عالی است، چون بیشتر مردم پای تلویزیون نشستهاند.»
دورنان در دو اپیزود اول فصل دوم در نقش الیوت در خیلی از لحظهها در حال دویدن و فرار است و صحنههای بدلکاری زیادی دارد.
او درباره بازی در این صحنهها میگوید: «واقعاً خسته شده بودم. از برنامه کاری بیخبر بودم. میدانید، گروههای تولید معمولاً از دادن برنامه به بازیگران متنفرند. درواقع شما آخرین فردی هستید که برنامه را دریافت میکنید. مثل یک کابوس است. حتی اگر دوستانه از تهیهکننده اجرایی بخواهید، باز شانس زیادی ندارید؛ بنابراین، ناگهان متوجه شدم باید در یک سکانس کامل از تپهها بالا بروم، از آن بالا به پایین غلت بخورم، دوباره از تپهها بالا و پایین بروم، درحالیکه یک ون تعقیبم میکند فرار کنم، بعد آن ون به من بزند و کلی اتفاقات دیگر.
به لحاظ فیزیکی واقعاً باید آماده میشدم. در این صحنهها دیالوگهای زیادی نداشتم؛ بنابراین باید بهنوعی آن روزها را میگذراندم. من از آن آدمهایی هستم که هر روز باید تمرین کنند وگرنه اوضاع را برای اطرافیانشان به جهنم تبدیل میکنند؛ پس بر این اساس تمرین کردم، اما سخت بود.»
او ادامه میدهد: «وقتی سریال را کار میکردیم ایرلند با یک موج گرما مواجه بود. همهچیز برشته میشد. من نهفقط ژاکت و کاپشن تنم بود، بلکه یک دستمالگردن هم داشتم که صادقانه بگویم بیش از همه من را آزار میداد. این چیزی که محکم به گردنم بسته شده بود، من را کلافه میکرد.
شروع سختی برای تصویربرداری بود و البته صحنهای دیگر در اپیزود اول که باید دستم را در بدن یک خوک مرده فرو میکردم. یک خوک واقعی نبود، فقط یک وسیله صحنه بدبو بود، اما خدای من خیلی واقعی به نظر میرسید. اصل این سکانس طولانی بود.
باید دستم را در آن همه چیز لزج فرو میکردم تا یک کلید را بیرون بیاورم. بهتر است حرفش را نزنیم. همینقدر بگویم که چیزی نمانده بود بالا بیاورم. این صحنه در نسخه تدوینشده کوتاه شد و من سریع کلید را پیدا میکنم.»
در ابتدای فصل دو متوجه میشویم الیوت و هلن حالا با هم رابطه دارند. ازآنجاییکه فصل قبل با صحنهای نفسگیر و پرتعلیق تمام شد، دورنان درباره این تصمیم میگوید: «خودم واقعاً دوست داشتم این اتفاق بیفتد، چون فکر میکنم تماشاگر هم احتمالاً میخواست این اتفاق بیفتد. فکر میکنم الیوت و هلن بخشی از دلیل مؤثر بودن فصل اول بودند. بین آنها یک ارتباط واقعی وجود داشت.»
او ادامه میدهد: «شما میتوانید یک ارتباط را بین دو نفر ببینید که هر کدام به دلایل بسیار متفاوت گم شدهاند. یکی گذشته خود را از یاد برده و دیگری در یک رابطه سمی است. میتوان گفت هلن ازهرجهت مظهر خوبی است، اما در یک موقعیت وحشتناک گیر افتاده است و بعد الیوت را دارید که گم شده است، چون هم عیناً و هم بهصورت استعاری نمیداند کجاست یا چه کسی است و هلن تنها روزنه امید اوست.»
دورنان میگوید: «معلوم است مردم مجذوب شکل ارتباط هلن و الیوت و من و دنی (مکدونالد) شدند؛ بنابراین افرادی بودند که فکر میکردند اگر قرار است چیزهای بیشتری در راه باشد، این مکان خوبی برای شروع است. شخصاً خوشحال شدم، چون من و دنی باید زمان بیشتری را با هم میگذرانیم و من واقعاً او را دوست دارم. نمیتوانم حق مطلب را درباره او ادا کنم. دنی عالی، فوقالعاده بامزه و حرفهای و یک فرد واقعاً خوب است. پس بله اوقات خوبی داشتیم.»
برای دنیل مکدونالد که متولد سیدنی در استرالیا است، تجربه تصویربرداری خارج از زادگاه خود، منحصربهفرد بود. بازیگر ۳۲ ساله که شاید بیش از همه برای بازی در نقش یک قربانی تعرض در سریال «باورنکردنی» شهرت دارد، میگوید: «ایرلند واقعاً زیباست. یک مکان سرگرمکننده برای تصویربرداری است، چون عوامل تولید واقعاً بامزه و خوب هستند؛ دقیقاً میدانند چه کاری انجام میدهند. بسیار باتجربه هستند، چون تولیدات زیادی در آنجا فیلمبرداری میشود.»
مکدونالد سختترین چالش تصویربرداری فصل دوم «توریست» را شرایط آب و هوا برمیشمرد و میگوید: «وقتی آنجا رسیدیم به من گفتند در ایرلند میشود چهار فصل سال را در یک روز دید. ابتدا فکر کردم شوخی میکنند، اما یک روز – واقعاً جدی میگویم – اول برف آمد و بعد هوا آفتابی شد تا جایی که مجبور شدیم کاپشنهای خود را دربیاوریم.
بعد هوا بارانی و آسمان خاکستری شد. به این فکر میکردم که چطور در یک روز تصویربرداری اینهمه اتفاق افتاد. احمقانه بود که سعی کنید فیلم بگیرید و بعد در پایان کار آن را روی صفحه یکسان نشان دهید، اما دست آخر این بزرگترین مشکلی نیست که میتوان با آن روبرو شد؛ بنابراین عالی است.»
مکدونالد در پاسخ به این پرسش که چه چیزی او را جذب نقش هلن کرد، میگوید: «نویسندگان سریال سبک نوشتاری بسیار خاصی دارند. بامزه است، سیاه است، وحشیانه است و دیوانهوار است. این دنیایی بود که میخواستم بخشی از آن باشم.»
بینندگان میتوانند در فصل دو انتظار چرخشها و پیچشهای زیادی را داشته باشند. یک دگرگونی عمده این است که هلن و الیوت حالا در یک رابطه هستند.
مکدونالد در پاسخ به این پرسش که رابطه آنها چگونه در فصل جدید تکامل یافته است، میگوید: «درست از ابتدای فصل دو میبینیم که این دو با هم رابطه دارند و این یک حس بسیار متفاوت با فصل اول است، به این معنی که هلن و الیوت همدیگر را پیدا کردهاند و همسویی دارند و حالا واقعاً پیش رفتهاند. زمان کمی گذشته است و در حال حاضر در یک رابطه کامل هستند؛ بنابراین در فصل جدید بهنوعی میدانند چگونه اطلاعات جدید را که با آن مواجه میشوند، مدیریت کنند.»
واضح است مکدونالد بهاندازه طرفداران از شنیدن تمدید سریال برای یک فصل دیگر هیجانزده شد. او میگوید: «ما شنیده بودیم که آنها بهنوعی فصل دوم را میخواهند، اما این قرار بود فقط یک سریال کوتاه باشد – هرگز قرار نبود فصل دیگری داشته باشد. مدتی بعد با نویسندگان که گپ میزدم متوجه شدم دل آنها برای این دنیا تنگ شده است. من هم این حس را داشتم. بعد یک ماه بعد به من ایمیل زدند و گفتند اپیزود افتتاحیه فصل دو را نوشتهاند و از آنجا کار شروع شد.»