«سه میلیارد دلار ارز بسیار هنگفتی است. مقایسه کنید که مدتها با واسطه قطر با کره چانه زدهایم که شش میلیارد دلار ما آزاد شود و پس از مدتها موافقت شد که فقط صرف غذا و دارو شود و هنوز هم ظاهرا از آن برداشت نشده است (ما که نمیدانیم و معنی شفافیت اینجا روشن میشود).»
مصطفی هاشمی طبا در شرق نوشت: وزیر محترم امور اقتصادی و دارایی فرمودند مردم نگران نباشند. چای دبش پول ارزهایی را که از بانک مرکزی گرفته، پرداخت کرده و مردم نگران بیتالمال نباشند.
این سخنان اگر از دهان یک فرد عامی یا حتی اگر یک کارمند بانک صادر میشد، چندان جای تعجب نبود؛ ولی وقتی از سوی سکاندار اقتصاد کشور خارج میشود، هر اقتصاددان، سیاستمدار و انسان آگاه را بهشدت نگران و افسرده میکند و جای تعجب دارد که مقامات فوق ایشان چگونه این سخنان را تحمل میکنند.
ایشان که این سخنان را به زبان آورده، شاید اولین نفر نباشد که چنین میاندیشد. به نظر میرسد قاطبه مسئولان بانک مرکزی و دیگر سیاستمداران و اقتصادگردانان ایران چنین پیشهای را گردنآویز خود کرده یا کرده بودند.
در طول سالهای گذشته به جز دوران دفاع مقدس، بانک مرکزی شعبهای از صدور سرمایه از کشور و تشویق قاچاق کالا با سیاست ارزپاشی در بازار بوده است و آن گفتار و این سیاست روشن میکند که بانک مرکزی که مسئول حراست از ثروت ارزی کشور است تا چه حد قدر و ارزش ارز گرانبها را که در اصطلاح اقتصادی «پول قوی» یا «ارز قوی» خوانده میشود، میدانستند.
عیب کار اینجاست که آقای وزیر اقتصاد و دارایی و رئیس بانک مرکزی و اکثر رؤسای بانک مرکزی سابق و اسبق و اسبقتر! هرگز به دست خود حتی یک دلار حاصل نکرده بودند و بر صندلی ریاستی تکیه زده بودند (و زدهاند) که فقط اعداد و ارقام ارز را نظاره میکنند و از کَدّ یمین و عرق جبین ارز حاصل نکردهاند.
نه یک سنت درآمد ارزی حاصل از آموزش و علم خود داشتهاند و نه یک دلار از صادرات حاصل کردهاند. فهرست ارزی در دست ایشان از زحمت کارگران و متخصصان نفت، صادرکنندگان کالای غیرنفتی، صادرکنندگان خدمات مهندسی و کسانی مانند ملوانان کشتیهای حامل برش نفتی که بهمثابه یک بمب متحرک است، به دست آمده؛ والّا به چه دلیل حسب آمار مرکز پژوهشهای مجلس ۲۸۰ میلیارد دلار ارز به بازار ریخته شده است؟ البته مسئله آنقدر روشن و واضح است که به قول معروف مرغ پخته هم از شنیدن آن میخندد. در همین زمینه از آنجا که مدیران سابق و اسبق بانک مرکزی فعلا در دسترس نیستند، از جناب وزیر میپرسیم:
۱- آیا اگر هر فرد عادی بخواهد از بانک مرکزی نه اینکه سه میلیارد دلار، بلکه فقط یک میلیون دلار بگیرد و پول آن را هم بدهد، آیا این کار را میکنید؟
۲- آیا به صرف پرداخت ریال معادل ارز (حال به هر قیمتی حتی قیمت ارز آزاد) آیا بانک مرکزی مجاز به فروش ارز به هر شخص است؟
۳- اگر پاسخها منفی است و احتمالا فروش ارز به چای دبش را مجوز وزارت جهاد کشاورزی میدانید یا مجوز از نهادهای دیگر؛ پس چرا به جای معرفی آنان، سعی در برائت آنها و بیارزشدانستن ماهیت ارز میدانید.
۴- مگر در اقتصاد ارز به خون اقتصاد معروف نیست و درحالیکه اصولا مدیریت اقتصادی کشور و رفع نیازهای جامعه بستگی تام به ارز دارد، به چه دلیل آن را در حد یک معامله ریالی داخلی تنزل میدهید؟
۵- مگر آگاه نیستید که خروج سرمایه صرفا به وسیله ارز انجام میشود و کسی اسکناس ریال یا یک ساختمان را بهعنوان خروج سرمایه نمیتواند به کار بندد؛ پس به چه دلیل در برابر اینگونه فروش ارز و ارزپاشی در بازار و خروج سرمایه ساکت هستید.
۶- امروز به تصریح در مجلس شورای اسلامی ذکر شده که ۵۰ قلم دارو نایاب و ۱۵۰ قلم کمیاب است و به طور مثال در داروخانه بیمارستان قلب شهید رجائی که بیمارستان تخصصی قلب است، تابلو زدهاند که «وارفارین نداریم».
میدانید اگر وارفارین مصرف نشود، خون بیمار قلبی لخته میشود و او فلج میشود یا مرگ را تجربه میکند. شرمساری نداشتن این دارو مستقیما متوجه کسانی است که ارزش ارز را نمیدانند و به جای مصرف آن در مدیریت کشور آن را به سوءاستفادهکنندگان، خارج کنندگان سرمایه و قاچاقچیان میدهند. آری ارز معادل ریالی دارد؛ اما ارزش معادل آن در مدیریت کشور، رفع نیازهای ضروری کشور و رفع بحرانها قابل احصا نیست و فقط کسانی آن را میفهمند که دل در گرو سرنوشت ایران و مردم آن دارند.
سه میلیارد دلار ارز بسیار هنگفتی است. مقایسه کنید که مدتها با واسطه قطر با کره چانه زدهایم که شش میلیارد دلار ما آزاد شود و پس از مدتها موافقت شد که فقط صرف غذا و دارو شود و هنوز هم ظاهرا از آن برداشت نشده است (ما که نمیدانیم و معنی شفافیت اینجا روشن میشود). حال سه میلیارد دلار برای دستگاه و کالایی میدهیم که مشابه آن، نه در تهران و رشت؛ بلکه در خود لاهیجان تولید میشود.
سالهای قبل یک پتروشیمی برای تولید دیامتی ماده اولیه الیاف پلیاستر در اصفهان ساخته شد که در آن همه تجهیزات فولاد زنگزن، لوله دوجداره و کمپرسورها با فشار ۴۵۰ پیاسآی با اتاق کنترل کامل بود و به مبلغ ۱۲۰ میلیون مارک از آلمان خریداری شد. حالا ارز میلیاردی را برای دستگاه فراوری چای میدهیم. آیا حراست و نگهبانی از ثروت کشور اینگونه باید باشد؟ جناب آقای وزیر، به جای عذرخواهی، اعتراف به ندانمکاری، اعتراف به ارزشندادن به ارز کشور یعنی خون اقتصاد کشور، پرداخت این رقم کلان ارز را بیاهمیت جلوه میدهید؟ لطفا کلاهتان را بالا بگذارید.