با توجه به احتمال بالا رفتن حمله اسرائیل به جنوب لبنان در صورت عدم عقب نشینی حزب الله از کیلومترها مرز جنوبی خود که احتمال ان دور از انتظار است، از یک سو شانس برقراری آتش بس در غزه بالا میرود و از سوی دیگر شاهد جنگ گسترده دیگری خواهیم بود که ممکن است به نحوی در جریان آن سوریه هم مورد تهاجم مداوم هوایی قرار گیرد.
عبدالرضا فرجی راد در جماران نوشت: احتمال حمله هوایی و زمینی اسرائیل به حزب الله لبنان و اشغال جنوب لبنان، تا محدودهای که اسرائیل مدعی است حزب الله باید عقب نشینی کند تا شهرکهای اسرائیلی در امان باشند، در حال جدیتر شدن است. برخی از تحلیلگران خارجی معتقدند یکی از دلایلی که جمهوری اسلامی ایران به اربیل یکی از مقرهای اعلام شده موساد و نیز یک پایگاه عوامل تروریستی در بلوچستان پاکستان حمله موشکی کرد هشدار به اسرائیل بود تا بداند در صورت حمله به جنوب لبنان و حزب الله، تهران بی تفاوت نخواهد بود.
به نظر میرسد اسرائیل در این تصور است که با ویران کردن غزه و بویژه از بین بردن تونلهایی که به مصر ختم میشود، حماس تا سالها نمیتواند برای اسرائیل خطر آفرین باشد. بنابراین، حالا که وارد این جنگ بزرگ و خونین در منطقه شده میتواند و باید امنیت شهرک نشینان جبهه شمالی خود را همچون جبهه جنوبی تأمین کند. به نظر میرسد امریکا و اروپا و احتمالا به جز فرانسه با این سیاست موافق باشند و تا کنون مخالفتی با این سیاست از خود بروز نداده و یا سکوت کرده اند.
البته هم اسراییل و هم غرب میدانند که جبهه لبنان با جبهه غزه متفاوت است. هدف آنها دور کردن حزب الله از مرز و جایگزینی آنها با نیروهای ارتش لبنان است. اسرائیل مدعی است که بر اساس قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنیت در سال ۲۰۰۶ حزب الله باید تا رودخانه لیتانی عقب نشینی کند و به این اقدام خود وجهه قانونی نیز میدهد. البته دولت لبنان هم معتقد است بر اساس همان قطعنامه هواپیماهای اسرائیلی نباید حریم هوایی لبنان را نقص کنند که بارها این مساله از سوی اسرائیل نادیده گرفته شده است.
حالا اسرائیل به این بهانه در نظر دارد از هوا و زمین به جنوب لبنان حمله کند و احتمالا مناطق مورد ادعا در قطعنامه را به تصرف خود درآورد. در حملات گسترده قبلی اسرائیل به لبنان که دوبار اتفاق افتاده با توجه به درگیریهای شدید، دو طرف تلفات بالایی را تحمل کردند و اسراییل مجبور به عقب نشینی شد.
به نظر میرسد این بار اسرائیل در نظر ندارد همچون گذشته برای مدت زیادی جنوب لبنان را در تصرف خود داشته باشد، بلکه سیاست اسرائیل این است که با وارد آوردن فشار نظامی و سیاسی به غرب از یک سو و ایجاد اختلاف در میان احزاب لبنانی آنها را به حصول توافقی وادار کند که بر اساس آن حزب الله مجبور شود حضور ارتش لبنان را در جنوب به جای نیروی خودی بپذیرد و سپس نیروهای اسرائیلی از جنوب لبنان عقب نشینی کنند.
با توجه به اینکه گفتگوهایی بین آمریکا، مصر، قطر، حماس و اسرائیل در قاهره در جریان است که به شکلی آتش بس در غزه برقرار و اسرای اسراییلی آزاد شوند؛ لذا بعد از برقراری آتش بس نتانیاهو دولت خود را در خطر میبیند. به ویژه آنکه اختلافات داخل کابینه روز به روز بیشتر و غیر قابل کنترل میشود. بنابراین، حمله اسرائیل به جنوب لبنان به بهانه تامین امنیت شهرک نشینان شمالی، میتواند این تصور را به وجود آورد که ممکن است جنگ در جبهه شمالی سخت و نسبتا طولانی شود و در نتیجه همین مسأله میتواند نتانیاهو را تا ماهها در قدرت نگاه دارد.
نخست وزیر رژیم اسرائیل امیدوار است که با خرید زمان دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری امریکا برنده شود و وضعیت برای وی و دولت راستگرای تندرو وی در اسرائیل هم دگرگون شود؛ لذا با توجه به احتمال بالا رفتن حمله اسرائیل به جنوب لبنان در صورت عدم عقب نشینی حزب الله از کیلومترها مرز جنوبی خود که احتمال ان دور از انتظار است، از یک سو شانس برقراری آتش بس در غزه بالا میرود و از سوی دیگر شاهد جنگ گسترده دیگری خواهیم بود که ممکن است به نحوی در جریان آن سوریه هم مورد تهاجم مداوم هوایی قرار گیرد.
بر خلاف غزه که سرزمینی بسته و محاصره شده توسط دشمن اسرائیلی است جبهه لبنان متصل به سوریه و نیز سرزمینهای غربی آن است که اسرائیل سعی خواهد کرد با بمبارانهای پی در پی سوریه امکانات تدارکاتی ارسالی برای حزب الله را مختل کند.
حمله اسرائیل به جنوب لبنان میتواند ادامه حملات حوثیهای یمن را به کشتیهای عازم بنادر اسرائیلی را هم بدنبال داشته باشد. اینکه امریکا و متحدین غربی و کشورهای با تجارت بالا چه اندازه با ادامه بی ثباتی در دریای سرخ و تنگه باب المندب کنار خواهند آمد جای سوال دارد.
به نظر میرسد نتانیاهو با این اقدام ماجراجویانه خود درگیر کردن بیشتر امریکا و بعضی از کشورهای متحد امریکا در منطقه را دنبال میکند.